یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


واقع گرایی و غیر واقع گرایی در درام


واقع گرایی و غیر واقع گرایی در درام
در درام، هم‌چون شعر و نثر داستانی، ص‍ُو‌َر خیال، با وفاداری به واقعیت یكی نیستند. خیال، همان‌گونه كه در شعر و نثر داستانی وجود دارد، یكی از ویژگیهای درام، هم به شمار می‌رود.
شكسپیر هم در نمایشنامه «رؤیای شب نیمه تابستان» از شخصیتهایی مثل جن و پری، استفاده می‌كند و در «هملت» و «مكبث» روح و جادوگران را مورد استفاده قرار می‌دهد. این شخصیتهای غیر طبیعی، در واقع به انتقال حقیقت، در نمایش كمك می‌كنند و اگرچه هنگامی كه در «رؤیای شب نیمهٔ تابستان» سر یكی از شخصیتها به سر الاغ تبدیل می‌شود، نوعی فریبندگی دیداری و استعاری نیز شكل گرفته است. جادوگران نیز در «مكبث» سرنوشت تراژیك نمایشنامه را به طور واضح از پیش، نشان می‌دهند.
نمایش، همواره ابعاد دیگری از تخیل امكان‌پذیر را به نمایشنامه می‌افزاید، هر چند یك نمایشنامه نیز برای اجرا نوشته شده و ممكن است در مرزی از تصور ظریف واقعیت و غیر واقعیت، جریان پیدا كند. در این روش، ممكن است به صحنه آوردن نمایش، گریم، لباس، پوشیدن و حركت نمایشی، همه، تلاشهایی باشند كه بر واقعی یا تخیلی بودن نمایش تأكید می‌ورزند.
در عین حال، باید به خاطر داشت كه تمام اجراهای صحنه (فارغ از اینكه چقدر واقع‌گرایانه باشند) ناچار به بهره‌گیری از عناصر تخیلی نیز هستند. اگر داستانی در فضای داخلی یك خانه و در چارچوب صحنه، نشان داده شود، از تماشاگر خواسته می‌شود كه صحنه‌ای با سه دیوار را، اتاقی با چهار دیوار، تصو‌ّر كند. روی صحنه نمایش، بازیگران بیشتر‌ِ زمان را باید رو به این دیوار فرضی (رو به تماشاگر) بایستند و بازی كنند. آنها برای مدتی طولانی نمی‌توانند به این دیوار فرضی پشت كنند. در حقیقت، این نشانه‌های نمایشی، در اجرای یك نمایش تأثیرگذار، نیازمند بازیگرانی است كه كاملاً از واقعیت، جدا شوند.
در نمایشهای اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، كوششی برای به صحنه آوردن نمایشهای واقع‌گرایانه صورت می‌گرفت. مثلاً، اگر قرار بود نمایش، در كتابخانه‌ای اتفاق بیفتد، باید قفسه‌ای با كتابهای واقعی در دیوار قرار داده می‌شد.
یا اگر در اتاقی یك سینك ظرفشویی وجود داشت، باید آب، واقعاً از شیری به داخل آن جریان می‌یافت. اما اخیراً نمایشها فقط با پرده‌ها و سك‍ّوهایی برای اجرا آماده می‌شوند و تلاش می‌كنند تا با استفاده از كمترین ابزار، بیشترین تأثیر را از واقعیت، بر تماشاگر، بگذارند. بنابراین آرایش صحنه ممكن است عبارت از كتابخانه‌ای نق‍ّاشی‌شده بر دیوار باشد و ممكن است به جای آرایش صحنهٔ نمایش، از ابزار متحركی برای اشاره به وسایل مورد نیاز نمایش، ‌استفاده شود. برای نمونه «تورنتون وایلدر» در نمایش معروف «شهر ما» صحنهٔ بدون دكوری را مورد استفاده قرار داد كه لوازم جلوی صحنه، در آن به خوبی دیده می‌شد. چیزهایی مثل تعدادی صندلی و دو نردبان و داربستهایی به عنوان تنها ابزار برای مكان نمایش. مثلاً برای صحنه‌ای كه در یك كافه اتفاق می‌افتاد، تخته‌هایی به صورت سرتاسری روی صندلی قرار می‌گرفتند.
□□□
انتخاب آرایش واقعی و یا غیر واقعی صحنه و پوشش لباس و گریم، ممكن است توسط كارگردان و جدا از قراردادهای موجود در نمایشنامه، اعمال گردد. هنگامی كه ما، در حوزهٔ زبان و پرداخت دیالوگها، حركت می‌كنیم، ویژگیهایی را برمی‌گزینیم كه كاملاً مربوط به نمایشنامه است. اینجا، یك بار دیگر، كاربرد درجاتی از واقعیت و غیر واقعیت امكان‌پذیر می‌شود. از اوایل قرن بیستم، در تئاتر واقع‌گرایانه، نمایشنامه اغلب نوع یكنواختی از كلام را به صورت معمولی و با همه اشتباهات و ایرادهای لفظی‌اش ارائه می‌داد. البته در زندگی واقعی هم عاشقانی وجود دارند كه با فصاحت و لحنی «شاعرانه» هم‌چون رومئو و ژولیت، صحبت كنند. اما با وجود اینكه این نوع بیان صحیح دستوری هیچ پیچیدگی‌ای هم ندارد، بیشتر مردم عادی در گفت‌وگوهای عاشقانه‌شان شكلهای زیادی را در لحن گفتارشان مورد استفاده قرار می‌دهند؛ آنها سخنشان را قطع و دوباره شروع به صحبت می‌كنند؛ مدام كلامشان را به طور ناقص، با عذرخواهی به پایان می‌برند و اشتباهات بزرگ دستوری، مرتكب می‌شوند. این بریدنهای كلام و سخنان ناتمام، به صورتی ماهرانه توسط نمایشنامه‌نویس مورد پرداخت قرار می‌گیرد. چگونگی زندگی بشر، ممكن است به همان میزان كه در واقعیت وجود دارد و با وفاداری كامل به واقعیت به نمایش درآید، اما هنوز برای فهماندن و دارا بودن فراز و فرودهای سخنان مردم، تجربیات آشكار واقعی زیادی وجود دارند.
اغلب گفت‌وگوهای نمایشی، همواره حاوی بیشترین واقع‌نمایی‌اند كه بیشتر به رساننده كلام، در زندگی واقعی مربوط می‌شود. هنر، همیشه از واقعیات سرشار شده یا به وسیله آن، تقویت گردیده است و اگرچه پیشرفت این ارزشها ممكن است كم یا زیاد بوده باشد، اما این بزرگ‌ترین ویژگی نمایش شاعرانه است.
□□□
عشق در «رومئو و ژولیت» با گفتار مقف‍ّا و شعر پنج وتدی و در رأس آن شكلی از غزل، كاملاً مرت‍ّب، به صورت شاعرانه و غیر واقعی مطرح می‌شود كه با پیروی از گفتار واقعی، پرداخته شده است. اما قهرمانان نمایش در حقیقت به صورت آشكارا هیجانهای عاطفی را به صورتی پ‍ُرشور، درباره عشق ایده‌آل جوانی بیان می‌كنند. اما اینكه كلام در زندگی واقعی مردم به صورت شعر نیست و گفتاری ساده است، نمی‌تواند به عنوان ایراد بر كارهای شكسپیر، وارد باشد، زیرا همه مفاهیم نمایشنامه، از گفتار واقعی مردم پیروی نمی‌كند. بنابراین عمیق‌ترین وظیفهٔ نمایشنامه‌نویس را نمی‌توان بیان دقیق واقعیت دانست، بلكه بیان قدرتمند عواطف انسانی است كه اهمیت زیادی دارد.
تنها چیزی كه نمایش از ما توقع دارد، این است كه بتوانیم از یك رشته واقعیتها (قراردادهای دراماتیك) فاصله بگیریم؛ اینكه اتاقی با سه دیوار یا كمتر، یك چهاردیواری تصور می‌شود؛ و بازیگران در صحبتهایشان به زبان تماشاگران صحبت می‌كنند و اینكه همیشه روبه‌روی تماشاگران می‌ایستند و می‌نشینند، همه قراردادهای لازم و ضروری نمایش هستند. دیگر قراردادهای نمایش، به صورت اختیاری انتخاب می‌شوند. به عنوان مثال شخصیتها ممكن است افكار درونی‌شان را آشكار كنند و این كار ممكن است به وسیله تك‌گویی یا در خلوت صحبت كردن، صورت بگیرد و یا اینكه به صورت شعر با صدای بلند، خوانده شود.
نمایشنامه‌ای كه با شیوه‌ای كاملاً واقع‌گرایانه اجرا می‌شود، مجموعه‌ای از امكانات مجاز را برای دست یافتن به اهدافش، در تقابل با روش واقع‌گرایانه برمی‌گزیند.
نمایشنامه‌نویس، این كار را به روشی آزادانه‌تر، انجام می‌دهد. او این اختیار را دارد كه از یكی یا همه این امكانات، استفاده كند تا آشكارسازی ابعاد واقعیت را به وسیله یك روش دقیق واقع‌گرایانه امكان‌پذیر سازد؛ تك‌گویی مشهور هملت كه با «بودن یا نبودن!» شروع می‌شود و توسط شعری درباره خودكشی و یا ادامه زندگی تداوم پیدا می‌كند، به دو دلیل نمی‌تواند واقع‌گرایانه باشد و همین مسئله شكسپیر را برای اجرای درون‌گرایانه و ذهنی هملت، نسبت به استفاده از راههای دیگر، تواناتر ساخته است. مشخصه شیوهٔ یونانی درام، وجود یك گروه هم‌سرایان (یعنی بازیگرانی كه در حال صحبت كردن و قدم زدن سرودی را به صورت هم‌حركت و هم‌آوایی، در تشریح رسمی وقایع اجرا می‌كنند) به عنوان عنصری غیر واقعی دیگر است كه ابزار مفیدی برای نمایش احساسات جمع، به شمار می‌رود.
البته، این روش به اشكال گوناگون در بسیاری از نمایشهای مدرن احیا شده است. مثلاً: استفاده از راوی، آن‌گونه كه در «شهر ما» و «باغ‌وحش شیشه‌ای» اثر «تنسی ویلیامز» وجود دارد كه یك ابزار غیر واقعی است و نقش نمایشنامه‌نویس را هم‌چون وسیله‌ای برای نمایاندن «حقیقت نمایشی» اهمیت می‌بخشد.
اگرچه در بیشتر نمایشها در دنیایی غیر واقعی قرار می‌گیریم، اما با این فضا به عنوان یك هویت مستقل، برخورد می‌كنیم. در واقع، از ما خواسته می‌شود این ناواقعیت را موقتاً به عنوان یك دنیای واقعی، بپذیریم. بدین‌سان دنیای پریان در «رؤیای شب نیمهٔ تابستان» به نظرمان واقعی جلوه می‌كند و به دلیل داشتن این قدرت جادویی شكسپیر هم هست كه با میل خود، بی‌اعتقادی‌مان را به نمایشنامه، موقتاً به حالت تعلیق درمی‌آوریم. این پذیرش آگاهانه به قول «كالریج» آغاز باور تخیلمان را شكل می‌دهد. در این نمایش، با وجود اینكه می‌دانیم «بادم» یك بازیگر گریم‌شده است و نقشی را با سر یك الاغ بازی می‌كند، اعتقادی بنیادین به واقعیت را، می‌پذیریم كه گام كوچكی به سوی واقعیت محسوب می‌شود.
اما برخی نمایشنامه‌نویسان از این اندك تلاش، برای ایجاد توه‍ّم در نمایش پا را فراتر می‌گذارند. آنها عمداً از واقعیت، تجاوز می‌كنند و فضای كارشان را در محدوده‌ای از دنیای افسانه‌ها، نگه می‌دارند و به ما یادآوری می‌كنند كه داریم یك نمایش می‌بینیم. به عنوان نمونه در نمایش «هر كس»، نخستین گوینده در واقع آغازگر آن است و به ما اعلام می‌كند كه داریم یك نمایش را تماشا می‌كنیم. او درباره نتیجه اخلاقی نمایش صحبت و در پایان نیز، یك پزشك (یا معلم)، اخلاقیات نمایش را، دوباره بازگو می‌كند و مهم‌تر اینكه اگرچه اسامی شخصیتها و خصلت گفت‌وگوهاست كه در بین نمایش به ما یادآوری می‌كند این شخصیتها، اشخاص واقعی نیستند و خیالی‌اند اما با وجود این، اشخاص فوق، برای بیشتر تماشاگران «هركس» به سرعت، مانند پرسوناژهای واقعی به نظر می‌آیند.
□□□
صنعت توصیفی كه به آن ادبیات اطلاق می‌شود، باید به صورت توصیفی هم پرداخت شود و نه توضیحی! وقتی كه ما به یك نمایش، واقع‌گرایانه می‌گوییم، به مواردی دربارهٔ روش نمایش آن، اشاره می‌كنیم؛ نه آن را ستایش و نه ردش می‌كنیم. واقع‌گرایی نشان‌دهندهٔ وفاداری به صورتهای خارجی زندگی است. یك نمایشنامه جدی به معناهای درونی زندگی، بیشتر نزدیك است و ممكن است به صورت واقعی یا غیر واقعی هم به این معناها دست یابد. بنابراین، نمایشنامه‌های بزرگ، هم به صورت واقع‌گرایانه و هم به شیوه غیر واقع‌گرایانه نوشته شده‌اند
لارنس پرین/ ترجمه: مهدی نصیری
منبع : سورۀ مهر


همچنین مشاهده کنید