دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ایران در تب بحران


نوروز این سال را دولت مشروطه به دلیل پامال شدن استقلال ایران توسط نیروهای متجاوز روسیه عزای ملی اعلام كرد. اوضاع داخلی نیز نگران كننده به نظر می رسید. دولت مشروطه بر سر آن بود كه از تندروی ها و انقلابی گری های افراطی جلوگیری كند و به همین جهت سپهدار تنكابنی دستور باز داشت دو انقلابی سرخ یعنی حیدرخان عمو اوغلی -كه به حیدرخان بمبی نیز شهرت داشت و او نخستین كسی بود كه نحوه تهیه و ساخت بمب های دستی را از روسیه به ایران آورد و در دوران پیش از پیروزی، بمب اندازی را مورد استفاده قرار داد - و یار محمدخان را صادر كرد. شهرستان ها نیز از آتش شورش و انقلاب در امان نماندند. در اصفهان به دلیل كمبود نان و غله مردم به خیابان ها ریختند و ساختمان بلدیه - شهرداری- را مورد حمله و غارت قرار دادند و رئیس آن را به طرز فجیعی كشتند. سایر ادارات و اماكن دولتی نیز بی بهره نماندند، حتی به زندان های شهر هجوم بردند و همه زندانیان را آزاد كردند. حاكم اصفهان چاره كار را در سركوب مردم دید و دستور تیراندازی داد. این شورش نیز با برجای نهادن عده ای كشته و زخمی به پایان رسید.در بهار این سال بنا به تصویب مجلس، مورگان شوستر آمریكایی برای سامان دهی اوضاع مالی ایران به همراه شانزده نفر از همكاران و مشاوران خود وارد تهران شد. او هنوز پشت میز كار خود ننشسته بود كه صف بندی ها، كارشكنی ها و مخالفت های با وی آشكار شد. در این میان رئیس دولت سپهدار تنكابنی نیز تاب نیاورد و به طور ناگهانی هیات دولت را به امان خدا رها كرد و به گیلان رفت و در آنجا اعلام كرد قصد خروج از كشور را دارد. با پادرمیانی و كدخدامنشی سران انقلاب، سپهدار به تهران بازگشت و استعفا داد كه مورد قبول واقع نشد. در این میان رویداد شگفت انگیز دیگری رخ نمایاند و آن بازگشت محمد علی شاه مخلوع به ایران بود. وی به همراه برادرش شعاع السلطنه در گمش تپه با گرد آوری مقادیر زیادی سلاح و مهمات، سپاه بزرگی فراهم آورد تا برای به دست آوردن تاج و تخت به تهران بیاید. از آن سو برادر دیگر شاه مخلوع، ابوالفتح میرزا سالار الدوله كه مدعی تاج و تخت برادر بود، وارد سنندج شد و وی نیز به گردآوری سپاه پرداخت . شاه مخلوع به گرگان رفت و مورد استقبال مردمی كه از مشروطه و آزادی سودی ندیده بودند قرار گرفت. یكی از فرماندهان نظامی وی علی خان ارشد الدوله شاهرود را تصرف كرد و با سپاه خود به سوی تهران روان شد. شعاع السلطنه نیز وارد بابل شد و مورد استقبال مردم آن شهر قرار گرفت. شگفتا كه شاه از گرگان تلگرافی به رئیس الوزرا سپهدار تنكابنی مخابره كرد و تا رسیدن خود به تهران، زمام امور را به رئیس دولت انقلابی سپرد! این رفتار شاه آتش بدگمانی به سپهدار را تیز تر كرد و سران انقلاب به ناچار وی را از مقام خود عزل كردند. محتشم السلطنه اسفندیاری نیز متهم به سازش با شاه مخلوع شد و مجلس رأی به بركناری وی داد. انقلاب مشروطه حتی در شكل ظاهری آن به خطر افتاد و چیزی نمانده بود كه چراغ آن خاموش شود. استعمار خارجی در این كشور رحل اقامت افكنده بود و استبداد داخلی نیز كه نماینده آن شاه مخلوع بود، در حال بازگشت و بازپس گیری تاج و تخت بود. در این بزنگاه تاریخی، سران مشروطه چاره ای جز همكاری و اتحاد با یكدیگر نداشتند، پس به ناچار دوباره گرد هم آمدند و به چاره جویی برخاستند. در آغاز كار هواداران شاه مخلوع را در تهران بازداشت و زندانی كردند. سپس مجلس شورای ملی به سرعت قانونی را گذراند كه متن آن چنین بود: «كسانی كه محمدعلی میرزا را دستگیر یا اعلام نمایند یكصد هزارتومان جایزه دریافت خواهند كرد و كسانی كه سالارالدوله و شعاع السلطنه را اعدام یا دستگیر نمایند برای هر كدام بیست و پنج هزار تومان پاداش داده خواهد شد.» همان گونه كه می بینیم در این اطلاعیه قانونی، هیچ سخنی از عرق ملی و دفاع از آزادی و مشروطه به چشم نمی آید و هرچه هست سخن از پول و پاداش مادی است! در مشهد گروه زیادی از مردم در صحن حرم امام رضا(ع) و سایر اماكن مذهبی گرد هم آمدند و خواستار سلطنت محمدعلی شاه شدند. دولت انقلاب چاره ای جز این ندید كه این شورش مردمی را نیز سركوب كند و آتش فتنه را فروبنشاند. در این زد و خورد نیز عده زیادی كشته و مجروح شدند.نخستین رویارویی نیروهای دولتی با سپاه شاه مخلوع در فیروزكوه اتفاق افتاد. در این نبرد فرمانده سپاه شاه رشیدالسلطان كشته شد. از دیگر سو ارشدالدوله نیز كه به نزدیكی تهران رسیده بود، در امامزاده جعفر ورامین با نیروهای دولتی به فرماندهی یپرم خان ارمنی روبه رو شد. نبرد سختی میان دو سپاه درگرفت كه با پیروزی چشمگیر نیروهای دولتی پایان یافت. ارشدالدوله زخمی و دستگیر شد و سپاهش از هم پاشید. وی طبق قوانین نظامی محاكمه صحرایی و تیرباران شد. سالارالدوله اما در پیشروی خود به ملایر رسید و پس از شكست نیروهای نظامی شهر به سلطان آباد اراك رفت و آنجا را نیز به تصرف خود درآورد و خود را پادشاه ایران اعلام كرد، اما این پادشاهی خود خوانده به درازا نكشید و نیروهای دولتی همانند تندر بر سر او فرود آمدند و وی پس از شكستی سخت، متواری شد. شعاع السلطنه نیز در حوالی مازندران با نیروهای هوادار دولت درگیر شد كه به شكست وی انجامید.در پاییز همین سال، دولت بریتانیا سربازان هندی خود را در جنوب ایران پیاده كرد و در هنگامی كه جنگ داخلی بیداد می كرد، روس ها در شمال و انگلیسی ها در جنوب ایران جا خوش كرده بودند! در پی این اقدام انگلیسی ها، دولت روسیه نیز اولتیماتومی چهل وهشت ساعته به ایران داد تا ۱- مورگان شوستر آمریكایی از ایران اخراج شود، ۲- از این پس استخدام اتباع خارجی با اجازه دولتین روس و انگلیس باشد و ۳- دولت ایران خسارت لشكركشی روسیه به ایران را بپردازد! هرچند كه برخی از دولتمردان همانند وثوق الدوله وزیر امور خارجه عقیده داشتند كه اولتیماتوم روسیه را دولت ایران بپذیرد، اما مجلس پایمردی نشان داد و اولتیماتوم را رد كرد. در پی این اقدام مجلس، نمایش های مردمی آغاز و بازارها بسته شد و تظاهرات خیابانی علیه روس ها شكل گرفت. نیروهای متجاوز روسی نیز از رشت و تبریز به قزوین آمدند و در آن شهر موضع گرفتند. ایران در تب بحران خارجی و داخلی می سوخت. در این هنگام علمای هوادار مشروطه در نجف واكنش تندی نشان دادند. آخوند ملامحمد كاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی برای نجات میهن، عزم سفر به ایران كردند كه متاسفانه آخوند خراسانی- فقیه برجسته شیعه و نویسنده كفایه الاصول- به ناگهان درگذشت و سراسر ایران و عراق را غرق در اندوه و ماتم كرد. سفارت روسیه در تهران مدت اولتیماتوم را شش روز دیگر تمدید و تهدید كرد چنانچه سه خواسته آنان پذیرفته نشود، چهار هزار سرباز روسی وارد تهران خواهند شد. صمصام السلطنه بختیاری رئیس دولت از مجلس خواست تا اولتیماتوم روسیه را بپذیرند، اما مجلس باز هم ایستادگی نشان داد. در این میان یپرم خان رئیس نظمیه نیز به مجلس اولتیماتوم داد كه ظرف چهار ساعت یا اولتیماتوم روسیه را بپذیرند یا پنج نماینده تام الاختیار برگزینند تا آنان دست به این اقدام بزنند. در مجلس نیز میان مخالفین و موافقین ستیزه درگرفت و كار به جایی رسید كه چند نماینده به شدت زخمی شدند. سرانجام مجلس تسلیم شد و پنج نماینده دارای اختیار را برگزید. این رویداد نشان داد كه سران مشروطه حتی در برابر تهدید خارجی نیز نمی توانند یگانگی و وحدت خود را حفظ كنند و این در حالی بود كه سالدات های روسی در گیلان و تبریز و مشهد دست به كشتار گسترده ای زدند و مغازه ها را غارت كردند. هیات دولت از ایستادگی مجلس انتقاد كرد و از نایب السلطنه خواستار تعطیلی مجلس شد. وی نیز فرمان انحلال مجلس را صادر كرد و شگفتا كه مامور بستن مجلس، یپرم خان ارمنی بود. وی با گروهی از هواداران خود به مجلس رفت و پس از اخراج نمایندگان، در آن را قفل زد! در برابر این رفتار، روس ها نیز در تبریز چند روز بعد، ثقه الاسلام تبریزی و هفت تن دیگر از آزادی خواهان را در روز عاشورا به دار آویختند و نزدیك به ۲۰۰ نفر از مجاهدین را دستگیر و زندانی كردند! شوستر از ایران اخراج و به جای او مسیوبرنارد بلژیكی خزانه دار كل ایران شد. سالارالدوله نیز پس از شكستی سنگین از كرمانشاه عقب نشینی كرد و شاه مخلوع هم ناامید و مایوس از ایران بیرون رفت.
حسن مرسل وند
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید