پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

هراس در انتخاب


هراس در انتخاب
مطبوعات را پلی بین حاکمیت و ملت دانسته اند. حاکمیت توسط مطبوعات از تحولات جامعه خبردار می شود و ملت هم از عملکرد دولت. بدین جهت مطبوعات دستگاه تبلیغاتی هم هستند برخی اوقات. دولت ها از آنها انتظار مثبت نگری دارند و ملت هم انتظار حقیقت نگری.انتظار بزرگتر هم این است که چشم بر روی بی اخلاقی هر دو طرف بسته شود. در این میان هم هستند سیاسیون، روشنفکران، اهالی هنر و ورزشکاران که هنگام مصاحبه با آنکه قند در دلشان آب می شود اما بادی به غبغب می اندازند و از بالا به مطبوعات می نگرند. مخصوصاً که خبرنگاری گوشه تعلق خاطری هم به خانم یا آقای نویسنده یا بازیگر یا متفکر داشته باشد. روزنامه نگار می ماند بین رعایت اخلاق حرفه ای اش یا نیازردن خاطر فلان بازیگر یا فلان متفکر یا فلان سیاستمدار؛ آن هم به دو دلیل؛ یکی اینکه به او علاقه قلبی دارد و از آن مهم تر اینکه با او همکاری دارد. آقای نویسنده برایش مطلب می نویسد، با مصاحبه صفحات روزنامه را پر می کند و مخاطب جذب می کند و کلاً برای روزنامه نگار سودآور است. در اینجا به طور غیرمستقیم معیشت رودرروی اخلاق قرار می گیرد و روزنامه نگار می ماند بین اینکه آیا به وظیفه اخلاقی اش عمل کند و از گاف های جناب متفکر بگوید که در این صورت هم دل او را آزرده و هم دل مسوول روزنامه را. اینجاست که معیشت به خطر می افتد. یا اینکه قید رسالت و وجدان و این چرندیات را بزند و هم دل متفکر را به دست بیاورد و هم دل مسوول روزنامه را. البته سخت است انتخاب بین واقع نگری و آرمان گرایی. شفاف تر بحث را پیش ببریم.
مطبوعات با سه گروه در تماس مداومند. یکی حکومت است، دیگری مردم و آن یکی هم سوژه ها. سوژه ها هم اعم از سیاستمداران، اندیشمندان، ورزشکاران، هنرمندان و... هستند؛ آدم های معروفی که هم نامشان مخاطب جذب می کند هم عقاید و سخنانشان بعضاً راهگشا است و بعضاً جذاب و شنیدنی. مطبوعات در تماس و مراوده با این سه گروه همواره در تردید انتخاب بین اخلاق و معیشت خود هستند. چه آنکه اگر دولتی دلخور شود می تواند مطبوعه ای را توقیف کند. در این صورت روزنامه نگار بیکار می شود و هیچ احدی چه سوژه ها و چه مردم دل برایش نمی سوزانند. اگر سوژه ها دلخور شوند مصاحبه و مقاله تعطیل است. در نتیجه محتوا نزول می یابد و یکی از عوامل جذب مخاطب کم می شود.
در این صورت مدیر روزنامه یا سردبیر ممکن است از خبرنگارش شاکی شود که این چه نحوه برخورد است با یک آقا یا خانم سوژه. در اینجا هم خطر اخراج است هم خطر از چشم رئیس افتادن. اما حساس ترین ارتباط با مردم است که دارای روح ظریفی هستند، آن هم مردمی که بهترین برخورد را سکوت خود می دانند اما از روزنامه ها انتظار دیگری دارند. مردم دوست ندارند از بی اخلاقی شان گفته شود. مثلاً از اینکه ببینند روزنامه ای نوشته مردمان ما عادت به دروغگویی دارند یا حریم خصوصی برایشان معنایی ندارد. در کشوری که همگان به سازوکار دموکراسی تن داده اند کمتر این تردید در انتخاب کردن ها پیش می آید. چه آنکه سعه صدر در همه بالا است و هر تلنگری آقایان و خانم ها را نمی آزارد.
بابک مهدیزاده
منبع : روزنامه شرق