چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

بوش در رویارویی با ایران ناتوان و سردرگم است


بوش در رویارویی با ایران ناتوان و سردرگم است
با توجه به پایان تور اروپایی رئیس جمهور آمریکا جورج دبلیو.بوش، که هدف اصلی آن، تنگ کردن حلقه محاصره و تحریم ایران بود، مقامات کاخ سفید از تور اروپایی اخیر بوش ابراز رضایت و شادمانی می کنند، به ویژه معتقدند که بوش در مورد ایران پیشرفت چشمگیری به دست آورده است.
یکی از مقامات کاخ سفید گفت "اروپایی ها هم اکنون از موضع گیری شدید ما در قبال ایران پشتیبانی می کنند. پیش از سفر بوش وضعیت به این صورت نبود وهم اکنون حکومت به تشدید مواضع در واشینگتن علیه تهران تاکید می کنند نیویورک تایمز در ۱۷ ژوئن گزارش داد که گوردون براون نخست وزیر انگلیس پس از دیدار با بوش اعلام کرد که بریتانیا و اتحادیه اروپا دارایی های بزرگ ترین بانک تجاری ایران در خارج از کشور را مسدود می کنند و در تشدید فشارهای مالی علیه ایران به ایالات متحده می پیوندند که همین کار را نیز کردند.
با این حال ایران همچنان به عنوان بزرگترین پرسش پاسخ داده نشده حکومت بوش باقی مانده است. باوجود الفاظ تند و تیز که "تمام گزینه ها" از جمله گزینه نظامی همچنان موجود است، جامعه اطلاعاتی و پنتاگون اطمینان خاطر می دهند که گرایش به دیپلماسی به رهبری اتحادیه اروپایی، به پشتیبانی توسعه یافته تر تحریم های مالی متمایل است. در این مقاله سعی خواهد شد به این پرسش پاسخ داده شود که دولت بوش در ماه های باقیمانده از حکومتش چه رویکردی را در قبال ایران در پیش خواهد گرفت؟
● بررسی رویکرد کنونی دولت بوش در قبال ایران
هلن کوپر، در مقاله "بوش نمی تواند تا پایان دوره خود مساله ایران را حل وفصل کند" در ۱۸ ژوئن ۲۰۰۸ نوشت: بوش نمی تواند تا قبل از ترک کاخ سفید مساله ایران را حل و فصل کند. وی سپس با اشاره به اظهارات رئیس جمهور آمریکا و معاونش "دیک چنی" درباره ایران نوشت"اکنون که هفت ماه تا پایان دولت بوش باقی مانده، ایران همچنان در حال اوج گرفتن است و میزان نفوذ اقتصادی و سیاسی آن رو به افزایش بوده و دشمنان تاریخی آن در عراق و افغانستان تضعیف شده اند و برنامه هسته ای آن پیشرفت رو به جلویی داشته است." بنا بر این، سوال اینجا است آیا بوش و چنی در حالی مساله ایران را به حال خود وا می گذارند که ایران قویتر از زمانی شده است که آنها اداره امور را در دست گرفتند. شواهد و مدارک، متفاوت هستند. با وجود همه صحبت هایی که بر خلاف این امر صورت می گیرد، مقامات دولت بوش به نظر به این جمع بندی رسیده اند که تلاش های دیپلماتیک برای جلوگیری از جاه طلبی ها و تمایلات هسته ای ایران در سال جاری شاهد پیشرفت چشمگیری نخواهند بود. با وجود تلاش ها برای تشدید تحریم های تهران، مقامات ارشد دو سوی اقیانوس اطلس (آمریکا و اروپا) در مصاحبه های اخیر خود اذعان کرده اند حاکمان ایران تا زمانی که بوش در راس کار است، در این باره به هیچ وجه کوتاه نخواهند آمد به ویژه درباره موضوعات مهمی مانند تعلیق غنی سازی. کوپر به نقل از دو نفر از مقامات ارشد دولت بوش و با اشاره به مخالفت آنها با هر گونه اقدام اسرائیل علیه ایران، دولت کنونی آمریکا بعید است گزینه نظامی علیه اهداف هسته ای ایران را دنبال کند. ارزیابی کوپر از اظهارات بوش در سفر اخیر اروپایی مبنی بر این که وی در پس چارچوب چندجانبه گرایی برای همکاری درمورد ایران باقی خواهد ماند، حاکی است که حرف های بوش نشان می دهد دیگر گزینه نظامی روی میز نیست. با این حال اظهارات تحلیلگران و دیپلمات های سیاست خارجی حاکی از آن است که ممکن است اقدام اسرائیل دولت بوش را در کار انجام شده قرار دهد. کوپر در این باره به گزارش هایی استناد می کند که نشان از تمرین سه روزه نظامیان اسرائیلی در سواحل مدیترانه دارد و گفته می شود برای حمله احتمالی به ایران این تمرین ها انجام شده است. این تهدیدات در شرایطی است که محمد البرادعی، عنوان کرد هرگونه اقدام نظامی علیه ایران منطقه را به گلوله آتشین بدل می کند. کوپر معتقد است: "مقامات اسرائیلی به دولت بوش ابراز نگرانی کرده اند که چندین ماه و شاید چند سال طول می کشد دولت جدید آمریکا در مورد رویکرد خود درباره ایران تصمیم گیری کند." کوپر به نقل از مقامات پنتاگون نوشت که حمله نظامی اسرائیل به ایران به کمک آمریکایی ها نیازمند آنست که صدها ساعت پروازی برای عبور از سامانه دفاعی ایران صورت گیرد. علاوه بر این، از آنجایی که آسمان اطراف ایران در دست آمریکا است، ایرانی ها آمریکا را مسوول این حمله خواهند دانست و از نیروهای آمریکایی در عراق انتقام خواهند گرفت.
ماسیمو کالاسبری نیز در همین رابطه در مجله تایم در مقاله "بوش مساله آشفته ایران را حل و فصل نشده باقی می گذارد" در ۱۸ ژوئن، می نویسد، بوش می توانست آغازگر حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران باشد،اما چنین اقدامی از لحاظ سیاسی غیرقابل دفاع بود - و حتی با در نظرگرفتن سابقه اطلاعاتی که ایالات متحده از سلاح های کشتار جمعی در منطقه در اختیار داشت، تضمینی برای موفقیت از این طریق وجود نداشت. او می تواند سعی کند برای تشدید تحریم ها علیه ایران، حمایت های بیشتری جلب کند، همچنان که هفته پیش در سفرش به اروپا چنین کرد، اما با نفت بشکه ای ۱۴۰ دلار و با وجود روسیه و چین که در واقع راه هرگونه مجازات موثر بر ضد ایران را سد می کنند، ایران چه نگرانی ای دارد؟ و بالاخره اینکه، او می تواند همچون یک کابوی دیوانه عمل کند; شمشیرها را از نیام برکشد، به امید اینکه ایرانی ها با چنین بلوف هایی، دست از فعالیت های هسته ای خود بردارند. اما با اعتبار اندک او و اعتماد به نفس بالای ایران این کار در خوش بینانه ترین حالت ممکن نیز شانس کمی برای نتیجه بخش بودن خواهد داشت. بر این اساس می توان چنین استنباط کرد که بوش ناتوان از به نتیجه رساندن چنین معادله ای است و به جای آن، با تلاش برای ایجاد اجماع بین المللی برای اقدام علیه ایران، در تدارک فراهم کردن عرصه برای رئیس جمهور بعدی است. در واقع اهداف او از بین رفته است، اما حتی چنین هدفی، انتقاداتی را برانگیخته، در عین حال با توجه به پیشینه رئیس جمهور در منطقه و سیاست های خاص فصل مبارزات انتخاباتی، تاییدات تشکرآمیزی را هم در پی داشته است. کالاسبری می نویسد، از سویی منتقدان خواستار ابتکار دیپلماتیک جدیدی هستند که می دانند بوش فاقد اعتبار لازم برای اجرای آن است. جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل که اکنون در موسسه آمریکن اینترپرایز مشغول به کار است، می گوید: "مدت زمان زیادی است که ما از نقطه ای که گمان می کردیم تحریم ها کارایی دارند عبور کرده ایم. "هم اکنون بوش بر روی دیپلماسی متمرکز شده است، البته با اکراه و از روی اجبار، اما هدف او نه مذاکره با ایران، که متحد کردن دیگر کشورها برای افزایش فشار بر ایران است. هقته گذشته هنگامی که گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا در دیدار با بوش اعلام کرد که کشورش از تحریم های اقتصادی پیشنهادی ایالات متحده بر ضد ایران - از جمله توقیف دارایی های بانک ملی که بزرگترین بانک ایرانی است - حمایت می کند، بوش پیروزی کوچک دیگری به دست آورد. از سوی دیگر، او با افزایش ابراز نگرانی های متحدان اروپایی و خاورمیانه ای خود روبرو است. مساله این است که دولت بوش برای اعمال قدرت ضد ایران، سرمایه دیپلماتیک ناچیزی در اختیار دارد. رابرت آینهورن از مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی می گوید: "شرایط به گونه ای است که چنین اقدامی دارد به دولت آینده محول می شود." به هر حال، دولت بوش گام های نخست برای اقداماتی درازمدت و نامتداول را برداشته، اما در ابعادی گسترده مورد بی توجهی قرار گرفته است. رئیس جمهور بوش در حاشیه سفر ماه می خود به خاورمیانه، قراردادی را برای انتقال تکنولوژی هسته ای با عربستان امضا کرد، مشابه قراردادهایی که پیشتر با بحرین و امارات متحده عربی امضا کرده بود.
اعراب به شرط تبادل دانش هسته ای با ایالات متحده، توافق کردند که در مقابل، خودشان اقدام به تولید یا بازفرآوری سوخت هسته ای نکنند و همه مواد هسته ای را تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی وارد یا صادر کنند. ایده کمک رساندن ایالات متحده به استفاده گسترده از تکنولوژی هسته ای در خاورمیانه ممکن است بی فایده به نظر برسد، اما با وجود بیش از ۱۲ کشور در جست وجوی دستیابی به تکنولوژی هسته ای در خاورمیانه، دولت بوش بیش از آنکه در پی متوقف کردن موارد اجتناب ناپذیر باشد، هوشمندانه درصدد است تا استانداردی منطقه ای برای رفتار مناسب به وجود آورد. آینهورن می گوید: "این راهی برای دستیابی بی خطر همسایگان ایران به انرژی هسته ای است." و مکانیسمی که از این طریق توسعه می یابد ممکن است همان راهی باشد که ایران را به موافقت با خواست جامعه جهانی ترغیب می کند. اما برداشتن چنین گام کوچکی در طرحی درازمدت برای معامله با ایران، بعید است بتواند کسانی را که از بوش می خواهند اقدامی فوری در این رابطه انجام دهد، متقاعد کند. ری تاکی، از اعضای شورای روابط خارجی ایالات متحده، با اشاره به سابقه اتخاذ دیرهنگام رویکرد دیپلماتیک توسط دولت رونالد ریگان و نیز جرج اچ دبلیو بوش (بوش پدر) در برابر اتحاد جماهیر شوروی، می گوید: "او باید روند مذاکرات را آغاز کند." در هر صورت، در چنین شرایطی مشخص نیست که آغاز مذاکرات مستقیم با ایران توسط رئیس جمهور بوش چه طور می تواند به رئیس جمهور آینده کمک کند. از طرفی، فشار برای اقدام نظامی در فاصله ماه های نوامبر تا ژانویه - پس از برگزاری انتخابات، اما پیش از آنکه بوش کاخ سفید را ترک کند - هم وجود دارد. بولتون می گوید: "اگر او بخواهد چنین کاری کند، در جریان دوره پس از برگزاری انتخابات خواهد کرد." اما حتی بولتون هم تایید می کند که احتمال وقوع آن کم است. اینکه بوش مساله را حل نشده باقی می گذارد و با تقدیم بهترین آرزوها، مسوولیت را به جانشین خود می سپارد، محتمل تر به نظر می رسد.
همچنین، "جان کی کولی" در مقاله " چگونه می شود طبل جنگ با ایران را ساکت کرد" در کریستین ساینس مانیتور در ۱۸ ژوئن می نویسد، نشانه هایی که نشان می دهد حمله آمریکا یا اسرائیل به ایران تا پیش از به پایان رسیدن دوران ریاست جمهوری جورج بوش اتفاق می افتد، بسیاری را در اروپا، خاورمیانه و دیگر نقاط جهان نگران کرده است. صحت نیت ایران در دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای در تازه ترین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی منعکس شده است. " وی می پرسد با وجود اینکه تهدیدهای آمریکا و سازمان ملل در سالیان گذشته، باعث نشده ایران سیاست های خود را تغییر دهد، حالا چرا باید این فشارها به تغییر سیاست های ایران منتهی شود؟" وی معتقد است که ایران یک قدرت منطقه ای است. با از بین رفتن دشمنان ایران از جمله صدام حسین در عراق و طالبان در افغانستان، آمریکا به ایران کمک کرده و قدرت ایران بیش از پیش شده است. وی معتقد است با بازگشایی سفارت آمریکا در تهران، حذف تحریم های ایران(به جز تحریم های نظامی) و بهبود پیشنهاد قدیمی ایجاد مرکز غنی سازی اورانیوم در روسیه زیر نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی، آمریکا می تواند به رفع تنشهای پیش رو در اقدام نظامی علیه ایران را کاهش دهد. هوشمندانه ترین راه برای رسیدن به صلح، این است که به جای اجتناب غرب، آن را تشویق و ترغیب به سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز ایران و دیگر صنایع (غیرنظامی) کرد و به سرعت ترتیب دور گفت وگوهای مستقیم و در سطح عالی با مقامات ایرانی را داد.
لس آنجلس تایمز نیز در ۱۸ ژوئن در مقاله ای با تشریح تلاش بوش در سفر به اروپا برای همراه کردن اروپایی ها در تشدید تحریم های ایران نوشت: "مطمئنا تحریم ها نمادین خواهند بود و ایران راهی برای بی اثر کردن آن پیدا خواهد کرد. کریستین ساینس مانیتور در ۱۸ ژوئن در گزارشی با اشاره به بن بست رسیدن سیاست های واشینگتن در قبال تهران نوشت که عاقلانه ترین راه حل مساله ایران، لغو تحریم های این کشور و گفت وگوی مستقیم با مقامات تهران است. بوستون گلوب نیز در ۲۱ ژوئن با بررسی افزایش تهدیدات نظامی اخیر علیه برنامه هسته ای ایران و با اشاره به عواقب این امر به دولت مردان واشینگتن توصیه کرد بهترین سیاستی که اکنون آنها می توانند در قبال تهران پیش گیرند، گفت وگوی مستقیم با ایران است.
به هر حال سفر رئیس جمهور بوش به اروپا که سرزنش جدی حکومت بوش از بلند پروازی های هسته ای تهران بر آن حاکم بود توانست تا حدودی به یکی کردن اهداف فراآتلانتیکی در رویارویی با ادامه عدم توقف برنامه های غنی سازی هسته ای ایران به صورت اساسی تحکیم بخشد. تصمیم سریع اتحادیه اروپایی در مورد تحریم بانک ملی که بزرگترین بانک ایران است نمودار عزم راسخ اتحادیه اروپا یی به انجام تعهد برخاسته از دیدار سران ایالات متحده-اتحادیه اروپا مبنی بر تکمیل تحریم های شورای امنیت سازمان ملل با "اقدامات مضاعف" است. "چماق های" پیشنهادی در چارچوب محدودیت های مضاعف مالی علیه ایران با تشدید "آب نبات های" دیپلماتیک و اقتصادی در قالب برنامه مشوق ها که توسط خاویر سولانا رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا یی در ۱۴ ژوئن به تهران ارائه شد متوازن شده است. استقبال درهم و آمیخته ای که از سولانا شد باعث شد تا مقامات ایالات متحده و اتحادیه اروپایی اقدامات تنبیهی اقتصادی علیه ایران را گسترش دهند. محرک تلاش روز افزون حکومت بوش آگاهی از به پایان رسیدن دوره ریاست جمهوری و قدرتش است." البته بادی این نکته را یاد آور شد که این امر به احتمال زیاد مطعی سات و شکاف در روابط فراآتلانتیکی به نوعی پدیدار شده است و اروپایی ها نیز منتظر رئیس جمهور بعدی آمریکا هستند..
حکومت بوش در ماه های پایانی دوره خود، تمرکزش را متوجه موضوعات مربوط به میراث تاریخی کرده است. تایید این مدعا در حضور وزیر امور خارجه رایس در رسانه های گوناگون، خصوصا در سخنرانی ۱۹ ژوئن در برابر شورای روابط خارجی قابل مشاهده است. در حالی که هم آمیزی عملگرایانه کاخ سفید با قدرت هایی مانند چین، روسیه و هند برشمرده شد، رایس تلویحا گفت که " سیاست دگرسازجویی "حکومت بوش هم اکنون نمایانگر پایه و اساس سیاست خارجی ایالات متحده است. این امر انعکاس تصور نو محافظه کاران از منافع ملی در مرتبط بودن اساس آن با دفاع از ارزش های سیاسی آمریکایی، حتی اگر شده با توسل به زور است. با استناد به این اصل به عنوان قوه محرکه سیاست جاری واشینگتن در هم آمیزی با امور فلسطین-اسرائیل، ایران، و پیمان ناتو در پرتو افغانستان، رایس ادعا کرد که بعضی از حقایق استراتژیک و اخلاقی نقش نفوذ تعیین کننده بدون در نظر گرفتن چه حکومتی بر سر کار است را ایفا می کنند. در یک سطح گسترده تاریخی، تا آنجا که از گذشته های دور سیاست خارجی ایالات متحده تحت تاثیر هم آرمان خواهی و هم جهان بینی علمگرایانه بوده، این ادعا درست می نمایاند. انتظار می رود ادامه سیاست های پایه ای در طول سال ۲۰۰۹ ادامه یابد.
رئیس جمهور بوش تلاش می کند تا دوران ریاست جمهوری خود را با تاکید بر چند جانبه گرایی دیپلماتیک به پایان برساند. این امر مشخصا در مورد عراق صادق است جائیکه آن گونه که مقامات کاخ سفید می گویند " اکنون برای بوش این موقعیت فراهم شده تا وضعیتی که اساسا دارای ثبات است را به میراث گذارد. به سختی امکان خواهد داشت تا هرچه در آینده در عراق صورت می گیرد را به گردن بوش انداخت. " این طرز تفکر در مناظرات در باره ایران نیز صادق است. چارچوب امر در اینجا آنست که کاخ سفید مایل نیست که پیشرفت های به سختی بدست آمده در عراق را آن گونه که در سطح گسترده تلقی می شود-خصوصا از طرف باب گیتس وزیر دفاع- با یک عملیات علیه ایران که دارای ضریب ریسک بالایی است به خطر بیندازد. اسرائیل در این مورد "عامل ناشناخته " است. هرچند پنتاگون در موارد مشخص فنی با ارتش اسرائیل مذاکراتی داشته است، ولی حکومت بوش پیشه گرفتن احتیاط را به تل آویو پیشنهاد می کند. چنگ و دندان نشان دادن اخیر اسرائیل را این گونه می شود توجیه کرد که تلاشی است برای بالا بردن میزان فشار بین المللی در چارچوب مسدود سازی قدرت منطقه ای ایران. شایعاتی در مورد تلاش ایالات متحده برای برقراری مجدد نمایندگی دیپلماتیک غیر رسمی در تهران مطرح شده اند. مقامات ایالات متحده همچنان دورادور از دیپلماسی پشتیبانی می کنند. امروز بیش از هر روز وضعیت بازار نفت، کاهش شدید میزان اعتماد در اقتصاد آمریکا، بالا رفتن آمار بیکاری و سقوط مداوم دلار امکان دست زدن به یک ماجراجویی را برای کاخ سفید به شدت کاهش داده است. ایالات متحده با موج جدید تحریم ها که اروپا را نیز با خود همراه ساخته است، اقدام نظامی علیه ایران از روی میز برداشته است. با این وجود باید همچنان تاکید کرد که تمرکز حکومت بوش بر روی استفاده از قدرت نرم علیه ایران است و تهدیدات علیه ایران بی فایده بوده و دولت بوش قدرت رویارویی با ایران را ندارد و دچار سردرگمی شده است.
نویسنده : نادعلی بای
منابع در روزنامه موجود است
منبع : روزنامه مردم سالاری