جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


مردان بزرگ کوچک


مردان بزرگ کوچک
تاریخ بشری را اغلب به عنوان تاریخ فاتحین نظامی نوشته‌اند، لیکن دامنه امکانات بالقوه و عظیم نیروی رهبری انسانی میان آتیلا از قوم هون تا مادر ترزا در نوسان است. در این میان بیشتر رهبران معمولی گمنام باقی می‌مانند، لیکن نقش رهبری حماسی و پهلوانی در دوره جنگ منجر به تاکید بیش از اندازه بر دستور، نظارت و قدرت شدیدتر نظامی می‌گردد. در آمریکا امروزه بحث انتخابات ریاست جمهوری میان سناتور مک کین که قهرمانی از دوره جنگ ویتنام است و سناتور باراک اوباما، یک مدیر اجرایی پیشین در مسائل اجتماعی در جریان است. تصویر رهبرانی که زمانی مردان جنگی بوده‌اند همچنان تا دوره معاصر نیز باقی مانده است.
نویسنده‌ای به نام رابرت کاپلان به زایش یک طبقه جدید از مردان جنگجو که همچون همیشه سنگدل و بی‌رحم هستند و بهتر از همیشه به سلاح‌های مرگبار مجهز‌ند اشاره می‌کند، در واقع طبقه‌ای که از مافیای روسی و مهره‌های اصلی قاچاق موادر مخدر در آمریکای لاتین گرفته تا تروریست‌ها تشکیل می‌شود و مانند یونانیان باستان در غارت شهر تروا اعمال خشونت‌انگیز را ستایش می‌کند. کاپلان بر این عقیده است که رهبران عصر جدید نیز باید عینا مانند الگوهای قدیمی خود رفتار کنند و اینکه رهبری جدید در دنیای ما نیازمند خلقیات و خصیصه‌های لامذهبی است که ریشه در گذشته‌های دور دارد. هرچند جنگجویان باهوش و زیرک می‌دانند که چگونه با چیزی بیشتر از صرفا استفاده از زور رهبری کنند. سربازان گاهی به شوخی وظیفه شغلی خود را این‌گونه توصیف می‌کنند: «کشتن انسان‌ها و نابود کردن چیزها». اما همان‌گونه که ایالات متحده در عراق نیز تجربه کرد، قلب‌ها و ذهن‌های مردم نیز مهم هستند و سلحشوران باهوش همان‌قدر نیازمند قدرت نرم هستند که به قدرت سخت اجبار و زور محتاج‌اند. در واقع تصویر بیش از حد ساده‌سازی‌شده رهبری به سبک یک جنگجو در دوره اول ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش باعث مشکلات و بدبیاری‌های زیادی برای نقش آمریکا در جهان شد. در عصر ارتباطات فعلی این آشیل مذکر نیست که بهترین رهبری جنگ را ارائه می‌دهد. رهبری نظامی در دوره ما نیازمند مهارت‌های سیاسی و مدیریتی است.
بسیاری از حاکمان مستبد در زیمبابوه، میانمار، بلاروس و نقاط دیگر هنوز هم همان روش سابق را برای شیوه حکومتداری خود مورد استفاده قرار می‌دهند. آنها وحشت را با فساد پیوند می‌زنند تا حکومت دزدسالارنه خود را برقرار نگه دارند، حکومتی که توسط «مرد بزرگ» و گروه‌های وابسته‌اش اعمال می‌شود. بخش قابل توجهی از جهان ما امروزه به همین شکل حکومت می‌شود. بعضی از نظریه پردازان تلاش می‌کنند که این حالت را به کمک «نظریه رهبری یک نر آلفا» توضیح دهند. لیکن چنین تبیینی برای نقش رهبری که مبتنی بر جامعه‌شناسی زیست‌شناختی است دارای ارزشی مشروط و محدود است. تا امروز هنوز هم ژنی که مسوول استعداد رهبری باشد کشف نشده و از تحقیقات انجام‌شده در مورد دوقلوهای یک تخمی و دو تخمی روشن شده است که فقط یک‌سوم تفاوت‌ها میان آنها در پذیرش نقش رهبری توسط عوامل ژنتیکی قابل توضیح است.
به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که ویژگی‌های ذاتی آن میدانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد که انسان‌ها در آن یک نقش به‌خصوص را در جامعه به عهده می‌گیرند، اما در عین حال فضای کافی برای نقش تربیتی والدین و جامعه نیز باقی می‌گذارد. با این همه یکی از اثرات رویکرد مرسوم از جنگجوی قهرمان حمایت از این باور است که رهبران در درجه اول به عنوان رهبر به دنیا می‌آیند و نه اینکه در طی زندگی خود به عنوان رهبر ساخته شوند و اینکه طبیعت از تربیت اهمیت بیشتری دارد. جست‌وجو برای یافتن ویژگی‌های بارز یک رهبر حوزه مطالعات پیرامون نقش رهبری را از اواخر دهه ۱۹۴۰ همچنان در اختیار خود گرفته است و حتی امروزه در گفتار‌های عمومی همچنان موضوعی متداول است. شخصی بلند‌قد و خوش‌سیما وارد اتاق می‌شود و توجه دیگران را به سوی خود جلب می‌کند و چهره او «شبیه به یک رهبر» به‌نظر می‌آید. مطالعات گوناگون نشان می‌دهند که مردان بلند قد اغلب در وضعیت مناسب‌تری قرار دارند و اینکه افرادی که در راس مسوولیت شرکت‌های بزرگ تجاری قرار دارند معمولا از حد متوسط بلند‌قد‌تر هستند. لیکن بعضی از قدرتمند‌ترین رهبران تاریخ مانند ناپلئون، استالین و دنگ شیائوپنگ دارای قدی کوتاه و کمی بلند‌تر از ۵/۱ متر بودند.
رویکرد مبتنی بر استعدادهای نهانی هنوز هم در مطالعات مربوط به رهبری باقی مانده است اما در این میان توسعه‌یافته و انعطاف‌پذیرتر شده است. استعدادهای فردی را امروزه کمتر به عنوان ویژگی‌های ذاتی بلکه در درجه اول به عنوان الگوهای منسجم شخصیتی در نظر می‌گیرند. این تعریف طبیعت را با تربیت مخلوط می‌کند و معنای آن این است که «ویژگی‌ها و خصوصیات» را تا اندازه‌ای هم می‌توان آموخت و نه اینکه صرفا در نتیجه استعدادهای ذاتی باشند. سخن ما در این باره است که رهبران در مقایسه با انسان‌های دیگر دارای انرژی بیشتری هستند، جرأت بیشتری برای وارد شدن به مخاطرات دارند، خوش‌بین‌تر هستند، بهتر دیگران را ترغیب می‌کنند و نسبت به دیگران احساس درک بیشتری دارند. هرچند این ویژگی‌ها تا اندازه‌ای تحت‌تاثیر آرایش ژنتیکی رهبران و تا حدی هم توسط محیطی که در آن این ویژگی‌ها آموخته و تکامل می‌یابند قرار دارند.اخیرا آزمایشی متقاعد‌کننده رابطه متقابل میان طبیعت و تربیت را به درستی نشان داده است. از گروهی از کارفرمایان درخواست می‌شود که کارگرانی را به استخدام درآورند که مطابق با نظر آنها رتبه‌بندی شده‌اند. اگر کارفرمایان فقط سوابق شغلی آنها را می‌دیدند زیبایی ظاهر دیگر در استخدام نقشی نمی‌داشت. اما آنچه در این آزمایش عجیب بود آنکه هنگامی که مصاحبه از طریق ارتباط تلفنی به روش آزمون اضافه گردید، باز هم افراد خوش‌سیما نتایج بهتری به دست آوردند، حتی با آنکه کارفرمایان نمی‌توانستند آنها را ببینند. احتمالا یک عمر تقویت اجتماعی بر اساس ظاهری که آنها آن را مدیون ژن‌هایشان بودند در صدای این افراد لحنی حاکی از اطمینان‌خاطر و اتکاء‌به‌نفس بخشیده بود که می‌توانست حتی از طریق تلفن نیز ارسال شود و تاثیر خود را بگذارد. طبیعت و تربیت به طور کامل به هم تابیده شده بودند.
ژنتیک و زیست شناسی در رهبری انسان‌ها نقش بازی می‌کنند، اما نه تا آن اندازه و وسعتی که رویکرد مرسوم درباره قهرمانان جنگی می‌خواهد آن را به ما القا کند. الگوی رهبری «مرد بزرگ» در جوامعی جواب مثبت می‌دهد که بر شبکه‌ای از فرهنگ‌های قبیله‌ای استوار است، شبکه‌ای ایستاده بر وفاداری و شرافت خانوادگی. لیکن ساختارهایی اینچنین با الزامات یک جامعه پیچیده اطلاعاتی تناسب ندارد. در جوامع مدرن محدودیت‌های نهادی مانند قوانین اساسی و نظام‌های حقوقی بی‌طرفانه اهمیت و نقش این قبیل چهره‌های پهلوانی را محدود می‌کنند. جوامعی که بر رهبران قهرمان استوارند، بسیار به کندی به سوی یک جامعه مدنی و یک سرمایه وسیع اجتماعی که لازمه رهبری در جهان شبکه‌بندی شده معاصر است سیر می‌کنند. رهبری در جهان جدید اهمیتی به این نمی‌دهد شما چه کسی هستید یا به عنوان چه کسی پای به این جهان گذاشته‌اید بلکه مسئله اصلی‌اش این است که شما چه آموخته‌اید و به عنوان عضوی از گروه چه می‌کنید. طبیعت و تربیت در هم تنیده شده‌اند، اما تربیت در جهان معاصر به مراتب مهم‌تر است از آنچه الگوی پهلوانی می‌پذیرد. لازمه جوامع مدرنی که بر اطلاعات استوارند فراتر رفتن از رویکرد رهبری «مرد بزرگ» است. جالب توجه خواهد بود دیدن آنکه این دو کلیشه کلاسیک در رقابت‌های انتخاباتی آمریکا در سال جاری چگونه خود را نشان خواهند داد.
ژوزف اس‌نی
علی‌محمد طباطبایی
منبع : Project Syndicate
منبع : روزنامه کارگزاران