سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا


تنهایی برای جوانان آفت است


تنهایی برای جوانان آفت است
چینی نازک تنهایی من …
همگی ما حس تنهایی بعد از بلوغ را تجربه کرده ایم. ورود به دنیایی که ارزش های متفاوتی دارد و دیگران به نوعی دیگر با آدم برخورد می کنند، تنها یک حس می طلبد و آن استقلال است.
حال این مستقل شدن در لایه های زیرین و لفافه مفهومی به نام تنهایی را با خود به یدک می کشد. برای همین است که در همه دنیا جوانان و نوجوانان قربانیان اصلی احساس تنهایی هستند.
در اینجا ضروری است که تاکید شود احساس تنهایی، مساوی با تنها بودن نیست.
هر شخصی همیشه زمانی را برای تنها بودن در نظر می گیرد. تنهایی ، احساس تنها بودن و غمگین شدن به همین خاطر است و البته همه ما گاهی احساس تنهایی می کنیم.
اما فقط زمانی که در دام تنهایی گیر می افتیم، این احساس تبدیل به یک مشکل واقعی می شود.
تنهایی چیست؟
تنهایی بیش از آن که یک تجربه فیزیکی باشد یک تجربه ذهنی است. ما ممکن است در یک جمع هزار نفره هم احساس تنهایی کنیم و یا برعکس ممکن است سه روز در جایی باشیم که هیچ کس جز خودمان در آنجا وجود نداشته باشد اما حس تنهایی نداشته باشیم.
این حس نیز تنها به کلماتی که در ذهنمان می چرخد بستگی دارد. روان شناسان به این کلمات که همان خودگویی هستند می گویند: «مونولوگ» افرادی هم که به خاطر تنهایی شان افسرده می شوند، در واقع مونولوگ هایی را که مفهوم یاس آور دارند در ذهن خود مرور می کنند و حالا اگر به همراه این جمله ها مرتب بگویند دیگر نمی توانم این تنهایی را ادامه دهم و حس دلشوره اش را هم بگیرند، استرس شان بیشتر و بیشتر شده و می روند به سمت بیماری های اضطرابی.
● من مانده ام تنهای تنها
اما تنهایی هم انواع و اقسامی دارد که تنهایی عاطفی و تنهایی اجتماعی دو نوع متفاوت از این احساس هستند.
در تنهایی عاطفی حس می شود که به عنوان یک انسان هویتمان درک نشده و به قولی با دیگران تومانی ۵ زار توفیر داریم.
در این تنهایی به کسی احتیاج است که به عنوان تکیه گاه و سنگ صبور مورد اعتماد قرار گیرد. برای همین است که عده ای از نوجوانان و جوانان در سنین خاصی دوستانی همجنس یا از جنس مخالف خود بر می گزینند و به آنها اعتماد می کنند.
اما قدیم القدما می گفتند که مثلا فلان شاعر یا فلان نقاش در زمان خود شناخته نشد و از این حرف ها. . . (!) تنهایی اجتماعی از یک زاویه، همین برداشت است.
احساس دیده نشدن یا نبود ارزش گذاری توسط دیگران در واقع مهمترین نیازی است که یک تنهای اجتماعی یا تنهای میان جمع دارد.
تنهایی گذرا هم به نوعی دوره های کوتاه مدت و مختصر تنهایی است، هر چند زندگی اجتماعی شخصی عموما رضایت بخش به شمار می آید.
در تنهایی انتقالی فرد در گذشته ای نه چندان دور از روابط اجتماعی خوبی برخوردار بوده است، اما اخیرا به خاطر رویداد خاصی از قبیل طلاق ، مرگ عزیزان، مهاجرت و. . . احساس تنهایی می کند.
فرد تنهای مزمن هم به مدت یک دوره چند ساله تنهاست و در طی این مدت برای او هیچ گونه رابطه اجتماعی خشنود کننده ای وجود ندارد.
● چند فرمان برای رهایی از تنهایی
۱) تنهایی ات را بشناس
برای متوقف کردن احساس تنهایی ، اول باید بپذیریم که احساس تنهایی می کنیم، با اینکه گاهی اوقات پذیرفتن آن خیلی مشکل است.
پس باید احساس تنهایی را به شیوه ای ابراز داریم. یادداشت در دفتر روزانه، نوشتن یک نامه به یک دوست، کشیدن نقاشی و ترسیم طرح های خیالی، آواز خواندن و یا هرکار دیگری که بتواند ما را به فعالیتی وا دارد، موجب بیرون آمدن ما از این احساس می شود.
بیان احساسات نیز موجب ایجاد ارتباط با دیگران شده و همین موضوع می تواند ما را از احساس تنها بودن دور نماید.
۲) منفعل نباش
بزرگترین تغییر ، البته متوقف کردن حالت انفعال و فعال تر شدن است. اگر ما کسی را ترک کرده ایم، از قبیل والدین ، خانواده یا دوستان ، می توانیم به آنها تلفن بزنیم، نامه بنویسیم و یا به ملاقاتشان برویم. صحبت کردن با یک دوست فهیم نیز به تغییر خلقیات کمک خواهد کرد.
اگر دوست فهیم در دسترس نیست، صحبت با یک معلم یا مشاور می تواند نقطه ای برای شروع باشد.
۳) تنبلی نکن، ورزش، نرمش، آرامش
تحرک و شرکت در فعالیت های ورزشی چندین عامل را می تواند به دنبال داشته باشد.
شرکت در فعالیت های لذت بخش ذهن ما را از احساس تنهایی دور می کند. این فعالیت ها از طریق فوق می تواند به طور مستقیم خلق ما را تغییر دهد.
این اعمال همچنین فرصتی را فراهم می کند تا افرادی دارای علایق مشترک و مشابه را ببینیم و مهارت های ملاقات با دیگران را در خود افزایش دهیم.
شاید چیزی که باید از آن خودداری کرد، این باشد که بکوشیم به یک سازمان ، یک باشگاه یا یک رابطه جدید ملحق شویم.
به این خاطر که فکر می کنیم حال ما را بهتر کرده و یا به شخصی جذاب تبدیل خواهد کرد.
راهبرد بهتر این است که در فعالیت ها درگیر شویم. به این خاطر که آنها قبلا در ما ایجاد لذت می کرده اند و یا اینکه فکر می کنیم برایمان خوب خواهند بود. این باعث می شود که از انجام فعالیت ها با مردم و بودن با مردمی که از این امورات لذت می برند، لذت ببریم.
همچنین ممکن است دریابیم که بعضی از مردم همانطوری هستند که ما هستیم. یک امتیاز اضافی نیز این است که درمی یابیم قادریم، بعضی از فعالیت ها و علایق را انتخاب کرده و به تنهایی انجام دهیم، بدون اینکه احساس تنهایی کنیم.
نقل از برنا
منبع : روزنامه جوان