پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


زنان ایرانی،یک موضوع،سه زاویه


زنان ایرانی،یک موضوع،سه زاویه
این نظر كه زنان نیمی از جامعه هستند ، جامعه را خیلی ساده به دو قسمت تقسیم می‌كند و چشم ما را بر پیچیدگی روابط اجتماعی می بندد . به ویژه در سطح افكار عمومی، برای رسیدن به یك تحلیل اجتماعی از مساله ی زنان مانعی جدی ایجاد می‌شود..."
شیوه برخورد با زن در زبان فرهنگ و قوانین هر جامعه می تواند معیار و وسیله ی سنجش مناسبی باشد برای اندازه گیری اعتقاد یاعدم اعتقاد آن جامعه به آزادی و دموكراسی .... اوج گیری بحث های پیرامون مساله ی زنان در جامعه ی ما بسیار مثبت و قابل تامل است.
به طور كلی افزایش بی رویه جمعیت، شرایط آرام و مناسب تر بعد از جنگ هشت ساله، سخت گیری ها درباره ی بروز احساسات زنانه به شكل های مختلف و عدم طرح موضوع هایی با محوریت رابطه ی مرد و زن، رشد آگاهی ها و طرح اندیشه های طرفدار حقوق زن، عدم تناسب برنامه ها و استراتژی با فرهنگ مردم و هم چنین فشار جهانی برای احقاق حقوق زنان همگی از جمله عامل هایی بودند كه پرداختن به مساله ی زنان را سرعت بیش تری بخشید.
موضوع زنان به حساس ترین و بحث انگیزترین مساله ها مانند مناسبات جنسی، پیوند های خانوادگی و سایر مناسبات خصوصی آدم ها ارتباط دارد.
امروز كتاب ها، مقاله ها و فیلم های قابل توجهی در این باره وجود دارد و مساله ی زنان به گونه ای در كانون توجه قرار گرفته است كه حتی كاندیداهای ریاست جمهوری نیز به اظهار نظر در این باره پرداختند و به روشنی موضع خود را در قبال این مطرح می كردند.
اما واكنش های موجود در قبال رشد و آگاهی های اجتماعی- جنسی زنان متفاوت است. گرایشی قوی و سنتی به هر شكلی با طرح اینگونه مسائل مخالفت می كند و به خطر افتادن اساس اخلاقی و هویتی را گوشزد می كند و همواره مدل های سنتی خود را برای روابط زن و مرد و حضور زنان در عرصه ی عمومی تكرار می كند.
گرایش دیگر، به نظر نگارنده، درست مساله ی زنان را با توجه به شرایط بومی جامعه دنبال و سعی می كند ضمن طرح مسائل جهانی، شرایط داخلی را نیز تا آن جا كه ممكن باشد از موضعی مدرن در نظر داشته باشد. این گرایش مدرن به تازگی قدرت مانور خود را بالا برده است.
صحبت از گرایش دیگری هم می شود كه به نظر می رسد در حد فاصل میان دو گرایش یاد شده قرار بگیرد.این گرایش سعی می كند شاخه های مختلف فمینیسم را از دیدگاه سنتی، و البته با روایتی دیگرگونه، مورد نقد قرار دهد، ضمن اینكه انتقادهای خود را نسبت به دیدگاه سنتی حفظ می كند. اما این گرایش بیش تر از دو گرایش دیگر دچار بحران و آشفتگی است و تاكنون از مبادی نظری مشخصی برخوردار نشده است. از دیدگاه سنتی، این گرایش غرب گرا و خود باخته است و از دیدگاه گرایش مدرن، گرایش مورد نظر، گرایشی محافظه كار قلمداد می شود. و اكنون سعی می كنم پیرامون ضرورت طرح مساله ی زنان به نكته هایی اشاره كنم:
پرسش این است كه چرا باید مساله ی زنان را طرح كرد و حتی بسیارپیگیر تر از گذشته و با برنامه ریزی بلند مدت به مساله ی زنان پرداخت. پیش فرض این نگاه، پذیرفتن به قید كشیدن زنان در طول تاریخ است. برای طرح ضرورت و چرایی پرداختن به مساله ی زنان از سه زاویه با موضوع برخورد می كنم كه هر كدام را جداگانه به اختصار توضیح می دهم.
كوشش نظری و عملی برای تكمیل پروژه ی مدرنیته
پروژه مدرنیته (تجدد) در طول فرآیند تكاملی خود شكل ها و تعبیرهای متفاوتی به خود گرفته است كه گاهی با طرح اولیه ی مدرنیته تفاوت داشته است. برابری انسان ها و به دنبال آن برابری جنسی از موارد طرح اولیه ی
مدرنیته و اندیشه ی روشن گری بوده است. اما چگونگی حركت یك جامعه و انتخاب یك مسیر تنها به تحول فكری و نظری یك قشر یا اقشاری از جامعه محدود نمی شود، نیروهای اجتماعی گوناگون و برآیند برخورد و هماهنگی آن ها تحول و چگونگی حركت یك جامعه را تعیین می كند.
ظهور نظام سرمایه داری به عنوان بخشی از تاریخ تحول جامعه های غربی و یا پیش روی طبقه ی بورژوازی ضمن تحقق بخش هایی از طرح و اصول اولیه ی مدرنیته و جنبش روشن گری موجب تحدید پروژه ی مدرنیته شده است. تجدد(مدرنیته) بر هویت های تبیین انسان، هویتهای مذهبی، سنتی، قبیله ای و یا بر بی هویتی های عصر گذشته حمله برد تا هویت انسانی را بر كرسی بنشاند، ولی با گذر از مسیر سرمایه داری كه آن را دچار تناقض كرد، به انسان هویت طبقاتی بخشید. از این رو هویت طبقاتی، مانعی بر سر راه اجرای پروژه ی تجدد شد.
مدافعان نظام سرمایه داری ترجیح می دهند فرآیند تجدد(مدرنیته ) را به نظام سرمایه داری ختم كنند و هرگونه ترسیم دورنمایی غیر از نظم سودمدار كنونی را انگ خیال پردازی و آنارشیسم می زنند. طرح مقوله هایی مانند پایان تاریخ و پایان ایدئولوژی و نیز نقدهایی كه به اقتصاد توسعه وارد می شود نشان از این خصلت محافظه كارانه دارد كه می خواهد افكار عمومی را پذیرش نظم كنونی به رهبری سرمایه داری جهانی، راضی كند.
در كنار تحدید طبقاتی تجدد (مدرنیته ) باید از تحدید جنسی آن نیز سخن بگوئیم و البته این دو با یك دیگر پیوند عمیق دارند. اندیشه عصر تجدد بر خلاف اندیشه های دوره های پیشین وبروفق اصول اساسی لیبرالیسم میان دو حوزه ی خصوصی و عمومی قایل به جدایی شد. همان روایت بورژوزای تجدد جایگاهی برای زن در عرصه خصوصی جست و جو كرد كه از عرصه ی عمومی یعنی عرصه ی مردان متمایز می شد. در واقع تحدید جنسی تجدد، با آرمان های اصلی آن یعنی عقل گرایی و اومانیسم در تعارض بود و تجدد در پی از بین بردن همه ی جدایی هایی بود كه میان زن و مرد از لحاظ حقوق اجتماعی پیدا شده بود، اما در عمل زنان در عرصه ی خصوصی یعنی در عرصه ی مالكیت و خانواده قرار می گرفتند.
بر این اساس انسان شناسی تازه ای از زن عرضه می شود كه در آن بر ویژگی های احساسی و غیر عقلانی و وابستگی به حوزه ی خصوصی جامعه تاكید می شود.
امروز برابری جنسی تحقق نیافته است و هدف های سودمدارانه ی نظام سرمایه داری در تعمیق نظری و عملی این نابرابری جنسی و انسانی به طور مستقیم تاثیر گذار بوده است. ارایه ی تعریفی از زن مطابق الگوهای مصرفی سودمدارانه، رابطه ی نابرابر زن و مرد و به دنبال آن فقیرو غنی را در مفهوم كلی آن، تقویت كرده است. به این ترتیب طرح دوباره ی مساله ی زنان و تامل بر چگونگی و كیفیت فروتری زنان در جامعه ی امروز تلاشی در جهت تكمیل پروژه ی ناتمام مدرنیته
نقد نگاه ریاضی گونه و بررسی جامعه شناختی مساله ی زنان: اگر پیرامون مساله ی زنان بحثی شروع می شود، گاهی مقدمه ی بحث چنین است كه زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشكیل می دهند و سپس نتیجه گرفته می شود كه باید به مسئله ی زنان به عنوان نیمی از جامعه پرداخته شود. این استدلال در واقع جامعه را به دو قسمت می كند و هر قسمت رابه این دلیل كه نیمی از یك كل (جامعه ) هستند، واجد اهمیت می دانند. .این استدلال از دانش ریاضیات وام گرفته شده است و تا این جای كار اشكالی هم وارد نیست، زیرا می دانیم كه علوم مختلف به طور حقیقی از هم جدا نیستند و ما به لحاظ نظری آن ها را از هم جدا می كنیم. در بررسی های اجتماعی هم از علوم مختلف استفاده می شود، اما اگر این استدلال ریاضی، ما را از پیچیدگی های پدیده های اجتماعی غافل كند، نمی تواند برای تحلیل اجتماعی كافی باشد. به نظر می آید طرح این مقدمه كه زنان نیمی از جامعه هستند و جامعه را خیلی ساده به دو قسمت ویژه تقسیم كردن چشم ما را بر پیچیدگی روابط اجتماعی می بندد و به ویژه در سطح افكار عمومی، برای رسیدن به یك تحلیل اجتماعی از مساله ی زنان مانعی جدی می شود.
بررسی جامعه شناختی باعث می شود كه مساله ی زنان را نه به عنوان نیم از یك جامعه، بلكه بعنوان یك كلیت و یك جامعه در نظر بگیریم. جامعه ی انسانی محصول برآیند افراد قشرهای گوناگون است و تعیین ارزش آن ها به صورت جداگانه از جامعه ما را به نتیجه های نادرستی می رساند. پس آن گاه كه درباره ی زنان صحبت می شود، مخاطب كل جامعه است زیرا با نگاهی اجتماعی به مساله، در واقع درباره ی كل جامعه به بحث نشسته ایم.
طرح مساله زنان و روند اصلاح طلبی و تغییر در ایران: از انقلاب مشروطه به این سو جامعه ی ایران به طور جدی وارد كارزاری شد كه از نتیجه های آن تغییر ساخت نظام سیاسی بود و به دنبال آن در كنار آن ظهور اندیشه های نوگرا در ایران موجب شد ساخت های مختلف جامعه ی ایران مورد نقد واصلاح قرار بگیرد. از جمله ی این هدف ها كه از انقلاب مشروطه به این سو كه همواره پی گیری شده اند، عدالت اجتماعی و اقتصادی، حق مشاركت سیاسی و اجتماعی، آزادی اندیشه و بیان گسترش حوزه ی عمومی و به رسمیت شناختن حوزه ی خصوصی و... هستند كه بی وقفه و در مرحله های مختلف به وسیله ی قشرهای گوناگون ایرانی دنبال شده اند.
زنان به عنوان قشر ستم دیده ی تاریخ نیز دارای خواسته هایی بودند كه به وسیله انجمن ها و نهادهایی به طور جدی از مقطع زمانی انقلاب مشروطه پی گیری شده اند. اما در مرحله های مختلف حركت های اصلاحی در ایران، چه به صورت قانونی و مسالمت آمیز و چه به صورت انقلابی، خواسته های زنان به عنوان یكی از هدف های جدی و اصولی جنبش اصلاح طلبی در نظر گرفته نشدند و امروزه انتقادهایی كه برخی هواداران حقوق زنان به جنبش های گذشته در ایران می كنند جای تامل بسیار دارد. تناظرو تناسب هدف ها و خواسته های اصلاح طلبی در ایران با خواسته های زنان اتفاقی نیست ونشان می دهد كه جنبش های اصلاح طلبی در ایران نباید زنان را به عنوان قشری ستم دیده فراموش كنند و هر حركت اصلاح طلبی، بدون در نظر گرفتن كلیت جامعه به مقصود خود نزدیك نخواهد شد. برای نمونه در انقلاب ۵۷ بیش تر گروهها و سازمان ها پرداختن به مساله زنان را در مرحله ی بعدی جنبش قابل طرح می دانستند و شاید به همین دلیل برابری جنسی و مساوات اجتماعی زنان و مردان با هزینه های بسیار، دوباره مورد توجه همگی قرار گرفت. اما خوشبختانه اكنون بیش تر نیروهای اجتماعی و سیاسی در گیر و پی گیر اصلاحات در ایران، مساله ی زنان را مورد توجه قرار داده اند كه به بررسی ها و نتیجه های خوبی هم منجر شده است.
منابع: دكتر احمد سیف، پیش درآمدی بر استبداد سالاری در ایران، نشر چشمه، چاپ اول ۱۳۷۹، صفحه ی ۱۱۲ الین رید، آزادی زنان، برگردان افشنگ مقصودی، نشر عمل آذین۱۳۸۰، صفحه ی ۲۴ - ۳ دكتر حسین بشیریه، درآمدی بر جامعه شناسی تجدد، كتاب نقد و نظر، چاپ اول۱۳۷۹، صفحه ی ۳۳
دكتر حسین بشیریه، همان منبع، صفحه ی ۳۴ - ۵ تعبیر یورگن هابرماس، ازمدافعان مدرنیته در مقابل پست مدرنیسم