یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

مقاومت خرمشهر


مقاومت خرمشهر
در آخرین روزهای مقاومت، خرمشهر یکپارچه خون و آتش شده بود. ارتش متجاوز و جنایتکار عراق هنوز در جا میزد و برای هر وجب پیشروی کشته و تلفات می داد. رژیم عراق علیرغم شکست های پی درپی و تحمل تلفات بسیار در اشغال خرمشهر، به خاطر مقاصد سیاسی و نظامی، به هجوم ادامه داد و با افزودن بر قوای مهاجم خود و فشار بر آنها، سعی کرد تا به اشغال خرمشهر و آبادان دست یابد. برای همین بر تسریع دراشغال خرمشهر و محاصره آبادان پافشاری می کرد. مجاهدان و رزمندگان دلاور با جانفشانی و رشادت در مقابل دشمن ایستادگی می کردند، اما شهادت و جراحت عده زیادی از آنان و دلسردی ناشی از خلف وعده های پی درپی برخی از مسوولان نظامی و کشوری و تسلط گسترده تر دشمن باعث شد که از عده مدافعان کاسته شود و رزمندگان در فشار و تنگنای بیشتری قرار بگیرند. دیگر امیدی به دریافت کمک و پشتیبانی نبود. سختی و فشار به اوج رسیده بود.
یاران خمینی (ره)، چیزی جز شهادت را در برابر خود نمی دیدند. دشمن اشغالگر، علاوه بر قوای قبلی، تیپ ۶ زرهی را نیز از کارون عبور داده، با تنگ تر کردن محاصره آبادان، وضعیت بحرانی را تشدید نموده وخرمشهر را در تنگنای بیشتری قرار داد. تشدید تهاجم های یگان های عراقی، خرمشهر را در معرض سقوط قرار داده بود. نیروهای اندک باقیمانده و داوطلبان اندکی که گاه وارد خرمشهر میشدند، با استقرار در راههای نفوذ متعددی که از جاده کمربندی و معابر دیگر به خیابان چهل متری، فلکه فرمانداری و پل منتهی می شد، در کمین دشمن نشستند. عده ای از برادران تکاور نیروی دریایی ارتش، دفاع از محور جنوبی شهر و جلوگیری از نفوذ عراقیها از طریق گمرک به سوی مرکز شهر و پل را عهده دار شدند. در مقابل حجم سنگین آتش توپخانه، تانکها و خمپاره اندازهای دشمن، آتش چند خمپاره انداز خودی، چندان کارساز نبود.
در آخرین مرحله هجوم، درگیری خیابانی و خانه به خانه تشدید شده و هر رزمنده در مقابل ده ها کماندوی مجهز دشمن به نبرد ادامه می دهد تا شاید شهر سقوط نکند. اما دشمن پی درپی یگان های تازه نفس وارد خرمشهر می کند، طوری که در آخرین هجوم، علاوه بر یگان های موجود، پنج گردان نیروی کماندویی و نیروی مخصوص به همراه گروهان تانک و پشتیبانی چند آتشبار توپخانه و خمپاره انداز، ماموریت می یابند تا از مسیرهای مختلف خود را به پل برسانند. در حالی که مجموع نیروهای مدافع خرمشهر حتی به یک گردان هم نمی رسید. دشمن روزها با دیده بانی از روی ساختمانهای بلند، مواضع خودی را زیر آتش خمپاره می گیرد و با تاریکی هوا، توپخانه هایش را فعال می کند. خمپاره ها بیش از همه بچه ها را تحت فشار قرار می دادند. تلاش دشمن برای پیشروی ادامه یافت. بچه ها با ایستادگی از پیشروی آنها جلوگیری کردند، طوری که طی دو روز۲۵ و۲۶ مهر، دشمن موفقیت چندانی کسب نکرد. نیروهای رزمنده از پای ننشسته و در مقابل نیروهای دشمن ایستادگی می کنند، یا در محورهایی به آنها حمله می کنند. با این وجود روز به روز در تنگنای بیشتری قرار می گیرند. از روز بیست و هفتم مهر، بر فشار یگان های مهاجم برای پیشروی افزوده میگردد. مدافعان بیش از همه نگران محور مرکزی شهر، مسجد جامع و پل بودند، برای همین بیشتر در راه هایی که به این مکانها ختم می شود موضع می گرفتند. نیروهای عراقی با پیشروی در محور مرکزی سعی می کردند خود را به نقاط حساس و مهم شهر برسانند. اما بچه هااجازه نمی دادند که قوای دشمن به سادگی پیشروی کرده، یا به راحتی نفوذ کنند. دشمن برای هر قدم پیشروی متحمل تلفاتی میشد. گروه های چند نفره از بچه هایی که با شهر آشنایی بیشتری داشتند دست به عملیات چریکی می زدند و تلفات و خساراتی بر دشمن وارد می کردند. در روز بیست و هفتم مهر، قسمتی از گمرک و یک چهارم شهر در تصرف دشمن بود. با اینکه نیروهای خودی خسته بودند و تعدادی از فرماندهان شهید شده بودند، اما تا آخرین فشنگ مقاومت می کردند. دشمن درصدد ایجاد و تحکیم سنگرهای خود در اطراف و داخل شهر بوده و با محاصره کامل شهر درصدد نفوذ بیشتر بود. بر اثر اجرای آتش توپخانه و خمپاره اندازها، تعداد زیادی خمپاره در سطح شهر باقی ماند که امکان جمع آوری آنها نبود. در این روز سه بار شهرهای آبادان و خرمشهر مورد حمله هوایی دشمن قرار گرفت و تلفات و خسارات زیادی ببار آمد. در روز (۲۸/۹/۵۹ عید قربان ) مسجد جامع، پایگاه اصلی پشتیبانی مدافعان خرمشهر نیز زیر آتش خمپاره های دشمن قرار می گیرد. عده ای شهید و مجروح می شوند و وضع مسجد به هم می ریزد. این عمل دشمن دل و روح رزمندگان را آزرده و جریحه دار می کند. با قرار گرفتن مسجد جامع زیر آتش مستقیم دشمن، رزمندگان مرکز پشتیبانی خود را از دست میدهند. لذا از روز۲۸ مهرماه، وضعیت پشتیبانی به گونه ای بحرانی میشود که خونین شهر حتی از نظر نان در مضیقه قرار می گیرد. تا جایی که از قرارگاه های خارج شهر تقاضای غذا، آب و مهمات می شود. با احساس خطر بیشتر، از مردمی که هنوز با حضور خود در خرمشهر به پشتیبانی از مدافعان ادامه میدهند، درخواست می شود که خرمشهر را ترک کنند، اما آنها بر حضور خود اصرار می ورزند. بالاخره با التماس و خواهش، اکثر پدران، مادران و خواهرانی که تا آن زمان باقیمانده بودند، از شهر بیرون می روند. در روزهای آخر دیگر حتی آبی نبود که این پشتیبانان به رزمندگان برسانند. بیمارستان پر از غیرنظامیان مجروح شده بود. نبودن آب، برق، بهداشت، خطوط ارتباطی، سوخت و عدم جایگزینی تجهیزاتی که از بین می رفت نیروها را رنج می داد. با توجه به عدم موفقیت طرحی که دشمن از روز۲۳/۷/،۵۹ برای تکمیل و اشغال خرمشهر به اجرا درآورد، فرمانده نیروهای مسلح عراق، برای یکسره کردن کار، پی درپی یگان های تازه نفس و واحدهای پشتیبانی اعزام می نمود. در روزهای بیست و هفتم و بیست و هشتم مهرماه، فرماندهی مهاجمان، اقدام به طرحی دیگر میکند تا خرمشهر را به اشغال درآورد. براساس این طرح قرار شد که ضمن تسلط بر پل، نیروهای مدافع در خرمشهر محاصره شوند.
همچنین پیشروی ستونی به سوی مسجد جامع ادامه یابد. سمت چپ شهر دور زده شود و پل تصرف گردد. ماموریت هریک از یگانها برای نیل به اهداف مذکور مشخص گردید. طرح این نقشه، ایجاد ممانعت از رسیدن تدارکات به نیروهای مدافع بود، زیرا بیشترین مقاومت در منطقه مسجد جامع صورت می گرفت. برای رعایت اصل غافلگیری قرار شد زمان عملیات ساعت ۲۴ روز۲۸/۷/۵۹ باشد. نیروهای مدافع حاضر در خرمشهر حدود۳۰ تا۵۰ روز بود که دراین شهر حضور داشتند و در خستگی جسمی و روحی به سر می بردند. علاوه بر آن مساله فرماندهی و هماهنگی نیروها یکی از مشکلات مهم نبرد خرمشهر بود. این امر باعث شده بود که نیروها سازمان خود را از دست داده بودند و تلاش برای سازماندهی و هدایت نیروهای پراکنده غالبا ناموفق بود. از سوی دیگر، تجهیزات اندک نیروهای مدافع با تجهیزات گسترده و آتش سنگین دشمن قابل مقایسه نبود. یگان های مامور عراقی در آغاز بامداد ۲۹/۷/۵۹ شروع به پیشروی در محورهای تعیین شده خود می کنند. اما از آنجا که برخی از واحدها در هنگام پیشروی راه را گم کردند و همچنین به خاطر ترس از لورفتن نقشه، نیروها عقب نشستند. وضعیت تا روز ۳۰/۷/۵۹ به همین صورت بود. در این روز توافق گردید که برای انجام ماموریت و اجرای نقشه عملیات در ساعات اولیه روز
۲/۸/۵۹ به اجرا درآید. طی ۳ روز تاخیر در هجوم، تحرکات نیروهای مهاجم برای ادامه نفوذ در شهر و نزدیک شدن به اهداف تعیین شده ادامه یافت و درگیری های دیگری رخ داد. با اجرای آتش سنگین در این سه روز، تعداد دیگری از مدافعان شهید یا مجروح شدند. در این ایام، چهل نفر از بچه های دزفول، بهبهان ، آذربایجان ، تهران و . . . خود را برای یاری به خرمشهر رساندند. فرماندهی دشمن بایگان های متعددی که دراختیار داشت، همه محورها را فعال نگه داشته بود. خصوصا در محور چهل متری، با تلاشی که واحدهای مامور در این محور برای پیشروی به سوی مسجد جامع می کردند، درگیری شدیدی جریان داشت. با نفوذ شبانه مهاجمان به خیابان های آرش و عشایر، درگیری در این خیابان تشدید می شود. مسجد جامع و خیابان چهل متری، همچنان از اهداف دشمن به شمار می رود. گروهی از بچه های خرمشهر در نزدیکی مسجد مستقر گردیده و مانع از نزدیک شدن دشمن به مسجد جامع می شوند، تا اینکه در روز سی ام مهرماه در اثر اصابت خمپاره بچه های این گروه شهید شده و مسجد جامع حامیانش را از دست می دهد. از روز بیست و هشتم مهرماه تا پایان اولین روز آبان، تعداد دیگری از برادران سپاه خرمشهر و دیگر بچه ها با شهادت و جراحت از صحنه خارج می شوند. هرچه از عده مدافعان کاسته می شود، نفوذ مهاجمان بیشتر می شود. در اثر اجرای آتش سنگین دشمن، شهر در آتش می سوخت. نیروهای عراقی در خیابان چهل متری پیشروی کرده، به اطراف مسجد امام صادق(ع) رسیده بودند. جنگ خانه به خانه ادامه داشت. نیروهای مدافع با استقرار در منطقه پل خرمشهر تا فلکه فرمانداری و نیز در خیابان چهل متری و خیابان بستان با دشمن درگیر بودند و بدون توجه و امیدی به وعده های دروغین بنی صدر و زیردستان او، مبنی بر اعزام نیرو و تجهیزات، منتظر قضای الهی بودند.
رضایی
منبع : روزنامه جوان