دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


مردم، دولت، زلزله


مردم، دولت، زلزله
سالهاست که در کشور ایران، شاهد تکرار سناریوی زلزله بوده و هستیم. سناریویی که با خواب و بی­خیالی شروع شده و با خواب و بی­خیالی نیز پایان می­یابد. مردم و دولتی که در خواب غفلت نسبت به وقوع زمین لرزه هستند و پس از وقوع زلزله و خسارات بی­شمار جانی و مالی، شاهد اشک و ناله از طرف مردم و فراخوان عمومی برای ارسال کمکها از طرف دولت هستیم! در این بین مردم نه تنها خود را قربانی زلزله بلکه قربانی سیاستهای دولت در زمینه حوادث غیر مترقبه دانسته و تمام تیرهای نقصان و کم کاری را به سوی دولت و دستگاههای اجرایی نشانه می­روند. دولت نیز گاها با ارائه آمار و ارقامی که از سوی هیچ ارگان بی­طرفی تایید و یا رد نمی­شود، اقدام به توجیه عملکرد خود نموده و خود را مبرا از هرگونه عملکرد اشتباهی می­داند. و در نهایت تمام هیاهوها با "بلا" خواندن یکسری پدیده های طبیعی، به اتمام می­رسد. و چون واکنش در مقابل "بلا" غیرممکن می­باشد، پس مردم واقعا قربانی بوده و دولت نیز واقعا بی­تقصیر می­باشد! لذا بهترین عملکرد در مقابل بلا، دعا کردن و خوابیدن است.
آنچه که تا کنون بصورت اساسی و ریشه­ای به آن نپرداخته ایم، تعریف جایگاه و نقش واقعی مردم و دولت و ارتباطات متقابل آنها در پدیده­های طبیعی است که تعادل نظام اجتماعی را به هم زده یا به عبارت دیگر تولید کننده بحران هستند. برای دست یابی به چنین تعاریفی، ابتدا باید بحران و شرایط حاکم بر آن را شناخت و سپس به تدوین وظایف مردم و دولت و جایگاه هر کدام پرداخت.
● تعریف بحران
بر خلاف تصور عموم و حتی مسئولان، زلزله، سیل، طوفان و پدیده هایی مثل آنها بحران نیستند، بلکه بحران به شرایطی اطلاق می­شود که هر کدام از این پدیده­ها به دنبال خود ایجاد می­کنند. لذا تدوین طرحهایی همچون "طرح جامع امداد و نجات" که بر اساس بحران بودن چنین پدیده هایی بنا نهاده شده اند، زیاد مستدل و قابل قبول به نظر نمی­رسد. چرا که این طرح­ در همان گام اول که طرح مسئله می­باشد، درمانده است! یعنی کل طرح، در حال تلاش برای حل مساله ای است که به درستی تعریف نشده است.
تحقیقات گسترده "جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران" که یک سازمان غیردولتی متخصص در زمینه زمین لرزه در کشور ایران می­باشد، نشان می­دهد که بحرانهای پس از زلزله را می­توان در ۲۳ بخش عمده تقسیم بندی نمود که شرح تفصیلی هر کدام از بحرانها توسط جمعیت منتشر گردیده و نیازی به ارائه دوباره آنها نیست. در نگاه به تک تک این بحرانها متوجه می­شویم که هر کدام از این بحرانها، مواردی هستند که در شرایط عادی، بر اساس عرضه و تقاضای عادی در منطقه درحال تعادل نسبی هستند. ولی با وقوع پدیده­ای همچون زلزله، کلیه تعادلها به هم خورده و تقاضا بیش از میزان عرضه می­گردد.
بطور کلی، بحران عبارتست از عدم انطباق بین نیازها و منابع. اگر به عنوان مثال پوشاک یا مواد غذایی را در نظر بگیریم، در شرایط عادی سامانه های عرضه چنین نیازهایی، توانایی تامین نیازهای منطقه را دارند. ولی با وقوع زلزله و با تخریب مسیرهای مواصلاتی، انبارها و پایانه های عرضه، مانند فروشگاهها، توزیع چنین محصولاتی عملا متوقف می­گردد؛ در نتیجه تعادل بین عرضه و تقاضا کاملا به هم می­خورد.
نکته قابل توجه در بحرانهای پس از زلزله، محلی و منطقه­ای بودن این بحرانها می­باشد. برخی از بحرانهایی که در ایران شاهد آن هستیم، تعریفی کاملا متفاوت با سایر کشورها دارد. برای مثال در کشوری مانند ایالات متحده، به هنگام بروز زلزله، تمام افراد اقدام به خروج از محل آسیب دیده می­نمایند و این باعث می­شود تا جریان عمده ترافیک از محل حادثه دیده به سمت خارج باشد. این در حالی است که در کشور ایران به دلیل برخی عوامل، همچون عدم وجود ایمنی لازم و احساس نوع دوستی، نه تنها ساکنان آسیب دیده محل را ترک نمی­کنند، بلکه شاهد ورود سیل اتومبیلهایی هستیم که وارد منطقه می­شوند. بدین ترتیب، تعریف بحران مسیرهای مواصلاتی چیزی است که باید با مطالعه شرایط حاکم بر کشور انجام پذیرد و نمی­توان چنین تعاریفی را از کشورهای دیگر وارد نمود.
● وضعیت کنونی مدیریت بحران
مدیریت بحران عبارتست از کنترل شرایط متزلزلی که با وقوع بحرانها ایجاد می­شود. پروسه مدیریت بحران شامل کاهش تقاضا، افزایش عرضه و برنامه ریزی و نظارت بر فرماندهی بحران است. از کل پروسه مدیریت بحران در ایران تنها به جزء افزایش عرضه توجه شده است و سایر موارد بدون کوچکترین توجهی کاملا به فراموشی سپرده می­شود. در زلزله های گذشته فقط شاهد اعلان عمومی برای ارسال کمکها به مناطق زلزله زده بوده­ایم که این قسمت نیز آنچنان بدون برنامه ریزی انجام می­پذیرد که درصد بسیار زیادی از کمکهای ارسالی داخلی و خارجی به دست نیازمندان واقعی نمی­رسد.
مدیر بحران کسی است که دارای تخصص و اختیارات کافی بوده و قبل از بروز حوادث غیرمترقبه با تمام امکانات موجود سخت افزاری و نرم افزاری برای تک تک بحرانهای ناشی از زلزله کشور را آماده نماید. امکاناتی همچون ایمن سازی، مقاوم سازی، ساخت و ساز صحیح، برنامه ریزی تخصصی، آموزش مردمی و افزایش سطح آگاهی عمومی، تعلیم اکیپهای امداد و نجات حرفه ای دولتی و غیردولتی، و سایر اقدامات که منجر به مدیریت صحیح بر بحران و کنترل آن می­شود.
در کشور ایران، همانند بسیاری از ساز و کارهای موجود در کشور، مدیریت بحران منحصر به حیطه دولتی می­گردد و دولت خود را قیم مردم در این امر می­داند. قیم مردم بودن در زمینه زلزله، حاصلی جز متهم شدن دولت نخواهد داشت! در امر مدیریت بحران، چه در مرحله کاهش تقاضا، و چه در افزایش عرضه، مردم نقش اصلی را بازی می­کنند؛ این مردم هستند که با همت عالی خود کمکهای خود را به محل حادثه دیده ارسال میکنند، این مردم هستند که در منطقه آسیب دیده می­توانند با آموزشهایی که از قبل دیده اند، نیازهای اولیه خود از قبیل ایمنی، و جان پناه موقت را تامین نموده و زنده یابی اولیه را انجام دهند. مسیری که ابتدا و انتهای آن به مردم ختم می­شود، چگونه می­تواند بدون بازی دادن خود آنها طراحی گردد.
متاسفانه وضعیت کنونی هیچ گونه افق روشنی را در زمینه درگیرکردن گروههای غیردولتی و مردم در امر مدیریت بحران نشان نمی­دهد. حال ببینیم که جایگاه واقعی مردم و سازمانهای مردمی در امر زلزله به چه ترتیبی می­تواند باشد و دولت با در حاشیه قرار دادن این گروه عظیم چه پتانسیل بزرگی را از دست می­دهد و چقدر بار منفی کم کاری و اتهاماتی از این قبیل را برای خود ایجاد می­کند.
● جایگاه مردم در بحران
در برنامه­ای که از سوی ستاد حوادث غیر مترقبه وزارت کشور تحت عنوان "طرح جامع امداد و نجات" به منظور اجرا در نظام مدیریت بحران کشور تدوین گردیده است، باز هم شاهد تکرار اشتباهات گذشته هستیم. این طرح از دو جنبه قابل توجه است، اولا اینکه با دیدی کاملا بلا محور تهیه شده و دوما مردم کوچکترین نقشی در آن ایفا نمیکنند.
دید بلا محور، بدین معنی است که پذیرفته شده که زلزله باعث ایجاد خسارت، ویرانی، و مرگ می­شود و سپس بر اساس چنین تصور و دیدگاهی اقدام به برنامه ریزی برای جابجایی مجروحان و درگذشتگان می­گردد. با وجود اینکه برنامه ریزی برای چنین شرایطی لازم است ولی جایگاهی خارج از ستاد حوادث غیرمترقبه و در حد هلال احمر و چنین سازمانهایی دارد. این بدین مفهوم است که معاونت عمرانی وزارت کشور، کوچکترین تلاشی را در زمینه تشویق در جهت ساخت سازه های ایمن و مقاوم سازی نداشته و برنامه ای برای چنین هدفی برای خود اتخاذ ننموده است.
از سوی دیگر، در این طرح، تنها چیزی که مشاهده می­شود، مبحث مدیر بودن و ریاست است. یعنی در چنین طرحی عنوان تمام وزیرها وافراد اجرایی دولتی به عنوان مدیران حاضر در ستاد حوادث غیر مترقبه ذکر شده است.
غافل از اینکه مدیریت بر بحران یک وظیفه تخصصی است و باید افرادی وارد چنین جایگاهی شوند که کاملا در مورد بحرانها و مدیریت بر آنها مطالعات کافی داشته باشند و فقط با تکیه بر عنوان و جایگاه نباید چنین وظیفه ای بر عهده فردی گذاشته شود. در این طرح، نه تنها افرادی به هنگام بحران باید مدیریت کنند که کوچکترین تخصصی در زمینه مدیریت بر بحران ندارند و دستور کار مشخصی برای آنها وجود ندارد، بلکه افرادی که باید به فرمان این مدیران باشند نیز به هیچ عنوان آشنایی قبلی با آنچه که باید انجام دهند ندارند.
باید بپذیریم که هر فرد به هنگام بحران، بهتر از هر مدیری می­تواند جان خود و خانواده خود را حفظ کند به شرطی که آموزشهای اولیه را دیده باشد. برای مثال محله ای را فرض کنید که تمام افراد آن آموزشهای اولیه همچون نحوه عملکرد هنگام زلزله، نحوه تامین امنیت منطقه، زنده یابی اولیه، و ایجاد سرپناه موقت را دیده باشد، دیگر سرباری برای نیروهای عملیاتی امداد و نجات نخواهد بود و می­تواند بیشترین هماهنگی را با چنین نیروهایی داشته باشد.
بر اساس تجربه های آموزشی جمعیت، چنین آموزشهایی نه تنها نیازمند هزینه بسیار اندکی است بلکه کاملا عملی بوده و نتایج بسیار زیادی را ایجاد می­کند. ولی با این حال دولت تا کنون هیچ گونه طرح مدونی را برای آموزش مردمی ندارد و در تمام مدتی که با وزارت کشور و یا دبیرخانه پیشگیری و مدیریت بحران ریاست جمهوری ارتباط داشته ایم، کوچکترین صحبتی از آموزشهای عمومی به میان نیامد.
در مورد گروه­های امداد و نجات، باید توجه نمود که اساس چنین تیم هایی، داوطلبانه بودن فعالیت آنها می­باشد. افرادی که علاقه مند به انجام چنین فعالیتهایی هستند و با توجه به تخصص فردی هر یک از آنها، در کنار هم جمع می­شوند و چنین تیمهایی را ایجاد می­نمایند. در سایر کشورها، گروههای کوهنوردی از مهمترین گروههایی هستند که با توجه به توانایی های فردی و تجهیزاتی که در اختیار دارند، با سپری کردن دوره های آموزشی خاص، تیم های امداد و نجات محلی را تشکیل داده و در زمان بروز حادثه با هماهنگی با سایر گروهها، به محل آسیب دیده وارد می­شوند.
در کشور ایران، با وجود حضور گروههای کوهنوردی متعدد، شاهد حضور این افراد در حیطه امداد و نجات نبوده ایم. و این شاید یکی از بزرگترین وظایف دولت باشد که با برنامه ریزی صحیح و حمایت خود از چنین گروههایی، آنها را تبدیل به تیمهای امداد و نجات در حد استانداردهای بین المللی نماید. اخیرا حرکتهایی در کمیته کوهنوردی شهر تبریز دیده می­شود که در حال آماده سازی چنین تیمهایی به صورت داوطلبانه هستند که امیدواریم با حمایتهای دولتی، هر چه زودتر شاهد ایجاد تیمی متخصص و توانا در زمینه آوار برداری و نجات باشیم.
● جمع بندی
زمین لرزه منجیل نقطه عطفی در مبحث علم مهندسی زلزله در کشور ایران بود و اکنون، پس از زمین لرزه ویرانگر بم، باید نقطه عطفی در مدیریت کلی زلزله و سایر پدیده های طبیعی ایجاد گردد. زمین لرزه بم نشان داد که چقدر رده مدیریتی کشور، به هنگام بروز بحرانها می­تواند آسیب پذیر باشد. و اینکه برنامه هایی که تا کنون بدین منظور تهیه و تدوین شده بودند، هیچ کدام متناسب با نیازهای کنونی کشور ایران نیستند و نمیتوان با تکیه بر برنامه های موجود، روند فرماندهی بحران و مدیریت بحران را پیش برد.
حلقه گم شده در چرخه مدیریت بحران کشور، "مردم" هستند که دولت کمترین توجهی را به منظور دخیل کردن افراد در این حلقه نداشته است و تجربه نشان داد که "مدیریت بحران دولتی" نمی­تواند کارایی خوبی داشته و جوابگوی نیازهای کشور پس از زلزله باشد.
پیشنهاد می­شود با توجه به اینکه مدیریت بر بحران، یک فرایند عظیم و در حد اختیارات دولت می­باشد و اصولا فقط دولت توانایی تدوین و اجرایی نمودن طرح هایی در این وسعت را دارد، ولی چنین طرح هایی باید با محور قرار دادن مردم پایه ریزی گردد. معتقدیم تا زمانی که کسی نخواهد در سازه ای نا امن زندگی کند، کسی برای او چنین ساختمانی را نمی­سازد. لذا مهمترین و اولین گام در مدیریت بحران، آموزش در سطح عمومی، برای بالابردن دانش مردمی و آگاهی عمومی است تا بدین ترتیب مردم خود ناظر بر بخشی از فعالیتهای ساخت و ساز باشند.
آنچه که مهمتر از همه می­نماید، آموزش روستاییان کشور است. باید توجه نمود که منازل روستایی توسط خود آنها ساخته می­شود و با کمترین آموزشهای اولیه می­توان نتایج باور نکردنی در جهت ایمنی مناسب ساختمانهای روستایی با همان مصالح موجود بدست آورد. جمعیت طرحی را تحت عنوان "کاروان زلزله" جهت آموزش روستاییان تهیه نموده است که امیدواریم با حمایتهای دولتی و مردمی، تنها در حد یک طرح نمانده و به مرحله اجرا برسد.
مهدی وجودی عضو هیئت مدیره سازمان جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران
سرپرست بخش زلزله جمعیت
منابع:
۱. مهدی وجودی، علیرضا سعیدی. نقش سازمانهای غیردولتی در کاهش خسارتهای ناشی از زلزله، شماره ۱۵ ماهنامه راه و ساختمان، آبان ۱۳۸۳
۲. پایگاه اطلاع رسانی جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران، www.EHRSI.com
۳. جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران، "آشنایی با بحرانهای پس از زلزله در ایران"، تابستان ۱۳۸۳
منبع : سازمان غیر دولتی جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران


همچنین مشاهده کنید