دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

بررسی تحولات سیاسی اوکراین در جغرافیای اوراسیا


بررسی تحولات سیاسی اوکراین در جغرافیای اوراسیا
بعد از برکناری یولیا تیموشنکو از مقام نخست وزیری، ویکتور یانوکوویچ فرد مورد حمایت روس گرایان در فرآیند انتخابات پارلمانی۲۰۰۶ و با در دست گرفتن اکثریت کرسی های پارلمانی به مقام نخست وزیری رسید.
با انتخاب شدن یانوکوویچ به مقام نخست وزیری بین او و رئیس جمهور انقلاب نارنجی رقابت شدیدی ایجاد شد و دامنه آن تا به وقت حاضر گسترش یافت. در حقیقت پایه های قدرت یانوکوویچ با انتخابات پارلمانی برگزار شده به وسیله نارنجی ها استحکام یافت تا او بتواند به رویاهای غرب در حیاط خلوت کرملین پایان دهد. یک واکاوی از تحولات رنگی اوکراین نشان می دهد که علت وقوع این تحول از ملاحظات راهبردی ناشی شده باشد.
در فرآیند بعد از برگزاری انتخابات مارس ۲۰۰۶ بود که یانوکوویچ استراتژی خود را علیه غرب به کار گرفت و در مقام یک نخست وزیر خواهان افزایش نفوذ سنتی روسیه و پیوند مجدد این مناطق به حیاط خلوت کرملین شد. در اختیار گرفتن پارلمان از طرف یانوکوویچ تنها ابزاری برای مقابله با غرب و رئیس جمهور نارنجی بود، اما یوشچنکو به جهت قدرت رو به تصاعد نخست وزیر رای به انحلال پارلمان داد تا از این طریق اوکراین در آستانه بحرانی دیگر قرار گیرد. با رای به انحلال پارلمان از سوی یوشچنکو، نوعی مقاومت در اردوی آبی ها حاکم شد. اما دامنه اختلافات هنگامی بالا گرفت که جناح یانوکوویچ توانست۱۱ نماینده فراکسیون طرفدار رئیس جمهور را به اردوی خود پیوند دهد. به موازات دامنه رو به تصاعد بحران، رئیس جمهور برگزاری یک انتخابات زودهنگام را در ماه مه۲۰۰۶ خواستار شد اما با امتناع نخست وزیر همراه شد. در حقیقت با امتناع نخست وزیری در قبول برگزاری انتخابات، موجی از جمعیت آبی به بهانه اعتراض به تصمیم رئیس جمهور تمامی خیابان های کی یف را دربرگرفت تا بدین وسیله انقلاب نارنجی زیر خیمه آبی قرار گیرد.
● تغییر آرایش نیروهای سیاسی
انتخابات پیشنهادی رئیس جمهوری که با امتناع یانوکوویچ در برگزاری آن مواجه شد، سرانجام برگزار و با پیروزی یانوکوویچ به پایان رسید. در حقیقت اعلام نتایج این انتخابات زنگ خطر را برای انقلاب نارنجی به صدا درآورد و موجب شد که توپ در زمین یوشچنکو قرار گیرد. حتی یانوکوویچ به لطف پیروزی خود در این انتخابات خواستار استعفای یوشچنکو در تصمیم او مبنی بر انحلال پارلمان شد و اعلام داشت که اوضاع سیاسی کشور تحت زعامت یوشچنکو حرکت بطئی را تجربه کرده است. یوشچنکو هم که همسویی با غرب و پیوستن به اتحادیه اروپا را هدف استراتژیک خود می دانست، حمایت دوباره امریکا نسبت به خود را امری حیاتی یافت و بر تداوم ضرورت مناسبات خود با واشنگتن افزود. باری انتخابات پارلمانی۲۰۰۶ اوکراین اگرچه به شکست یوشچنکو و بلوک ائتلافی اش تیموشنکو انجامید، اما برای مسکو که مدتی از آوارهای فروپاشی شوروی سر برآورده بود، متضمن و سرآغاز این پیام بود که زین پس بهتر بتواند با توجه به قدرت رو به تصاعد خود در هزاره سوم، از گسترش غرب در حیاط خلوت و حوزه های پیرامونی جلوگیری کند.
● پایان موقت بحران سیاسی
انتخابات پارلمانی ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۷ اوکراین که در ادامه کارزار پشت صحنه آبی پوشان مسکو و نارنجی پوشان کی یف برگزار شد، دگربار به صحنه رقابت نیروهای سیاسی تبدیل شد و امید به تحول دیگر در حیات سیاسی دوران اخیر این کشور را زنده کرد. اما این انتخابات و تلاش برای به دست گرفتن اکثریت پارلمانی از سوی رئیس جمهور، حزب آزادیخواه یولیا تیموشنکو را به ائتلاف با خود دعوت کرد. عمده هدف ائتلافی یوشچنکو در فرآیند برگزاری این انتخابات زودتر از قرار موعود آن بود که این انتخابات بتواند برای حفظ موازنه سیاسی کشورش موثر واقع شود و پایانی برای بحرانی باشد که از چندین ماه زمینه های نفاق را میان یوشچنکو و نخست وزیر روس گرای آن ایجاد کرده بود.
به همین خاطر این انتخابات زود تر از قرار موعود برگزار شد تا بتواند به تفاهم و صحه و دگرپذیری نیروهای سیاسی کمک کند. لذا هر دو نماینده احزاب در این انتخابات اولویت های خود را به مبارزه با فساد و ایجاد ثبات و توسعه اجتماعی معطوف کرده تا پیروزی هریک از آنها بتواند تغییری را در فرآیند سیاسی این کشور ایجاد کند. نظر به رکود سیاسی و اقتصادی ناشی از صدارت دوران رئیس جمهوری نارنجی ابتدا اینگونه به نظر می رسید که حزب اپوزیسیون یانوکوویچ بتواند اکثریت کرسی های پارلمانی را در این انتخابات به دست گیرد تا این بار بتواند بر رویاهای غرب در حیاط خلوت کرملین پایانی جاودانه دهد. اما به پیروزی نسبی جناح ائتلافی و به اندک فاصله یی از جناح آبی ها و یانوکوویچ به اتمام رسید و این مهم هنگامی محقق شد که قدرت رو به تصاعد روس در حیاط خلوت خود امید به تحولی را آن هم در بازپس گیری حوزه های پیرامونی در جغرافیای اوراسیا زنده می کرد.
اینکه تحولات جدید اوراسیا تحت سیطره و هژمونی دوباره روسیه، امید بازگشت کشور های پیرامونی را به حیاط خلوت کرملین را پررنگ می کرد، نشانی از تجدید حیات ناسیونالیسم روسیه و دورخیز مجدد کرملین بود. برای نمونه گل سرخ انقلاب گرجستان به زردی گرایید و فسادی زودرس دولت ساآکاشویلی را فراگرفت تا غرب بیش از اندازه به واقعیت ها و هژمونی شکننده خود امیدوار نباشد. اصلاحات دموکراتیک دوران قبل از انقلاب لاله یی قرقیزستان نوستالژی روزهای صدارت عسگر آقایف را زنده کرد و فعالیت دولت قربان بیک باکیف را در اردوی ناتو در دو سوی تردید و تردد قرار داد. تردیدی نبود که امید روسیه در هزاره جدید، امید به حرکت و تحولی دیگر بود و آن چیزی نبود جز بازگشت موج های نخست انقلاب به حیاط خلوت کرملین در جغرافیای اوراسیا.
صلاح الدین هرسنی
کارشناس ارشد علوم سیاسی
منبع : روزنامه اعتماد