یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی نو به ایران کهن


نگاهی نو به ایران کهن
استاد فریدون جنیدی موسس بنیاد نیشابور سال های درازی از عمر خود را در راه فرهنگ ایران زمین سپری کرده است. او کتاب های فراوانی در شناخت زبان و تاریخ باستانی ایران نگاشته که آخرین اثر او و ثمره کوشش ۳۰ ساله ایشان، ویرایش جدید شاهنامه است که در شش جلد در دست انتشار است. استاد در این کتاب کوشیده است ابیات افزوده شاهنامه را شناسایی کند. همچنین از معانی واژه های کهن رمزهای تاریخی را بازشناسد. در گفتار زیر استاد با تکیه بر متون کهن، بخش هایی از تاریخ ایران، می شود گفت انسان را با نگاهی دیگر بررسی می کند.
بیشتر مردم تاریخ را عبارت می دانند از زندگینامه پادشاهان، نبردها و کشتارها و... اما اینها هنوز بخشی از تاریخ است نه همه آن. شاید بتوان گفت هنوز از دیدگاه درست به تاریخ نگریسته نشده است. امروز ما می خواهیم از دیدگاه دیگری به تاریخ نگاه کنیم و می کوشیم از منابع کهن ایرانی رمزهای تاریخ را بگشاییم و چند رویداد مهم تاریخ را از آغاز زندگی بشر و شروع تاریخ مرور کنیم.
● غارنشینی و پیدایش سخن
پس از سرمای یک هزارساله پیشین که زمین شناسان آن را «ریس» نام نهاده اند، در این یک هزار سال چهار سرمای دیگر پدید آمده است که نام هریک از آنها را «وورم» نهاده اند.
«وورم نخستین» که نزدیک به ۸۵هزار سال پیش رخ نموده، در زمان کیومرث روی داد و پیدایش کلام و سخن هم به نظر من در این زمان روی داده است. کیومرث در اوستا به گونه «گی مرث» آمده است «گی» یعنی جان و «مرث» یعنی میرا «گی مرث» یعنی جان میرا. کیومرث پسری به نام «سیامک» دارد. سیامک هم در اوستا «سیاومک» آمده است و به معنی «غار سیاه» است. «مغ» یا «مک» یعنی غار و«سیاه مک» یعنی «غار سیاه». می بینیم که در اینجا به غارنشینی اشاره شده است و رمز کلمه سیامک دوران ابتدایی و غارنشینی بشر را می نمایاند. این سیامک یک برادر همزاد دارد به نام «فرواک». «فر» پیشوندی است که رفتن به پیش را نشان می دهد و«واک» یعنی «آواز» و در زبان های اوستایی و سانسکریت به گونه «وچ» بوده است. از این وچ در زبان پهلوی «واژ» یعنی گفتار و«واچ» و «ایواچ» ساخته شده که در زبان فارسی به «آواز» تبدیل می شود و آواز در زبان انگلیسی خود را به گونهVOICE می نمایاند. پس خود کلمه «فرواک» یعنی پیش به سوی گفتار. بی گمان تقلید صدای آبشار، باد، جانوران، طبیعت و مانند اینها نخستین آوازهای انسان ها بوده است. ما از این دو نشانه درمی یابیم که ابتدای گفتار زمانی بوده که مردمان برای گریز از سرما در غار سیاه زندگی می کرده اند. به هر روی وجود سرمای سخت و پناه بردن انسان ها از دشت ها به غارها و نزدیک شدن مردمان به همدیگر شاید نخستین انگیزه ها برای شروع سخنگویی بشر بوده است. از این دوران سخنگویی بشر در هیچ کتابی جز کتاب های باستانی ایران یاد نشده است. باز آنکه برجسته ترین رویداد زندگی مردمان همین سخن گفتن است.
● ساخت سفال
باستان شناسان جهان می گویند ساخت سفال بزرگ ترین پدیده فرهنگی زندگی انسان است. سفال امکان بهتر شدن زندگی را برای انسان ها فراهم می آورده است و در جاهایی که سنگ و کوه وجود نداشت، از سفال برای ساخت خانه و تهیه ظروف استفاده می کردند. آوندها (ظروف) سفالی زیباتر، سبک تر و ساخت آن به مراتب آسان تر از ظروف سنگی بوده و زندگی را راحت تر می کرده است. چنانچه گفته شد باستان شناسان پدید آمدن سفال را تحول بزرگی در زندگی انسان ها می دانند. اما تاریخدانان به این پدیده شگفت توجهی نمی کنند ولی در کتب باستانی ما به این موضوع مهم اشاره شده است. حتی در منابع کهن ما از پدید آمدن «اندازه» سخن می رود و سهل است که جهان بی اندازه نیست و نسبت های منظم در همه جا به چشم می خورد. هرچند تاریخدانان به این موضوع توجه نکرده اند اما در شاهنامه از پدید آمدن اندازه در جهان نیز سخن رفته است. اما سفال و اندازه از کی پدید آمد و بشر چه زمانی به اینها دست یافت؟ اولین سفال دست ساز که آفتاب پز بوده، از گنج دره هرسین کرمانشان۱ به دست آمده است. این خشت های آفتاب پز که همسان و هم اندازه هم نبودند، قدمتی حدود ۱۰ هزارو ۴۰۰ سال دارند.
کاشف این مجموعه شخصی کانادایی به نام «پروفسور فیلیپ اسمیت» بوده که برخلاف اروپاییان حقایق را گفته است چرا که اروپاییان عقیده دارند اولین سفال ها شش هزار سال پیش در میانرودان و دره نیل پدید آمده است و کشف خشت های کهن ۱۰هزارو۴۰۰ساله را در ایران نمی پذیرفتند و هیاهویی به راه انداختند و هریک به گونه یی دشمنی با زادبوم ایران و فرهنگ ایرانی را بانگ برداشتند. حتی اعلام کردند این سفال ها از سوراخ موشی از لایه های جدید تر به لایه های ۱۰ هزار ساله نفوذ کرده است. و این قیاس خنده آور مورد قبول نیز واقع شد. تقریباً ۲۰ سال بعد استاد و کاوشگر ایرانی دکتر مجید زاده در تپه ازبکی بوئین زهرا سفال هایی یافت که ۹ هزار و ۵۰۰ سال پیش ساخته شده بودند. این سفال ها به اندازه نزدیک تر بود و ساخت زیباتری داشت که خود تاکیدی بر قدمت سفال های ۱۰ هزار و ۴۰۰ ساله گنج دره هرسین نیز به شمار می رود. در کاوش های دکتر نگهبان در تپه زاغه قزوین و کاوش های دیگری در شاهرود سفال هایی با قدمت هشت هزار سال به دست آمده که باز دو هزار سال قدیمی تر از سفال های میانرودان و دره نیل در مصر را نشان می دهند. در شاهرود حتی ماکت کوچک خانه یی به دست آمد که احتمالاً پدری برای بازی فرزندش ساخته است. در این ماکت کاملاً اندازه ها و نسبت ها و زوایای هندسی در نظر گرفته شده است، مانند تعداد ردیف آجرها و زوایای عمود بین آنها. پس تا اینجا دانستیم که ایرانیان در هشت هزار سال پیش به اندازه رسیده بودند. فردوسی تاریخ پیدایش اندازه را در داستان جمشید در این بیت چنین آورده است.
به سنگ و به گل چون که دیوار کرد/ به خشت از برش هندسی کار کرد
(هندسه از واژه اندازه فارسی گرفته شده که استاد ابوریحان بیرونی بدان اشاره کرده است) و پیدا است که پیدا شدن خشت هندسی یا خشتی که اندازه داشته باشد، وابسته بدان است که برای خشت، قالب بسازند ۲ و این داستان نیز در شاهنامه آمده است؛
هر آنچه از گل آمد، چو بشناختند/ سبک، خشت را کالبد ساختند
مطلب دیگر اینکه پیرامون همان زمان از یک سرمای بسیار طولانی دیگر سخن به میان می آید که در وندیداد و مینوی خرد هم به آن اشاره رفته است. در آنجا که اهورا مزدا به جمشید دستور ساخت یک «ور» را می دهد تا موجودات را از گزند سرمای سخت نگاه بدارد.
مترجمان این «ور» را به باغ یا به غاری ترجمه کردند. اما این «ور» را هنوز در «وار» و «دیوار»، بارو و برج می یابیم. یعنی جمشید باید دیوار می ساخته است. همه ویژگی هایی که در وندیداد برای آن سرما آمده است همانند گفتاری است که زمین شناسان امروز می گویند و بر بنیاد سنجش گفتارهای زمین شناسان و نوشته های باستانی، سرمای دوره جمشید برابر می شود با «وورم چهارم». اکنون برای شما باید شگفت انگیز باشد که بدانید «وورم چهارم» ۱۶ هزارسال پیش اتفاق افتاده یعنی می توانیم حدس بزنیم که ساخت دیوار و اندازه در ایران به ۱۶ هزار سال پیش برمی گردد و خانه ۱۰ هزار ساله گنج دره تقریباً در پایان دوره سرما ساخته شده بوده است.
● مهاجرت
غربی ها در کتاب هایشان آورده اند آریاییان یک قوم جنگجوی گاوچرانی بودند که به سرزمین ایران یورش بردند و ساکنان آن را کشتند و نام خود را به این سرزمین داده اند. اما در کتاب «وندیداد» که پیش از زرتشت نوشته شده و پس از زرتشت بازنویسی شده، چنین آمده است که اولین سرزمینی که اهورا مزدا بیافرید «ایران ویچ» بود و چون مردمان در آنجا زیاد شدند به سوی جایگاه های دیگر حرکت کردند، به سوی «رپیت وین» و دومین شهری که از آن یاد شده خوارزم است و سومین شهر سغد بود که جایگاه امروزی سمرقند و بخارا است و چهارمین مرو بوده است. جالب اینجاست که زمین شناسان هم عقیده دارند نخستین جایگاه هایی که پذیرای انسان شد جلگه های اطراف دریای خوارزم یا آرال امروزی بود که امروزه آن را تاجیکستان می نامند. اگر این سرزمین را با دوره غار سیامک یعنی ۷۵ هزار سال پیش در نظر بگیریم سابقه وجود ایرانیان در این جایگاه مشخص می شود. اما مهاجرت از این نواحی در زمانی ایجاد می شود که یک گرمای گسترده پدیدار می شود که باعث از بین رفتن مراتع می شود و برخی از مردمان به ناچار به سوی سرزمین های خنک تر حرکت می کنند. گروهی به سمت غرب و اروپا حرکت می کنند که در اوستا از این مردمان به نام «سئیریم» یاد شده است که در پهلوی به نام «سرم» آمده است. در فارسی آن را «سلم» گوییم و از آنجا که «س» به «ه» و «ل» به «ر» تبدیل می شود «سلم» به «هروم» و بعدها به روم تبدیل شده که منظور همین اروپای امروزی است، چنانچه اسکندر یونانی را اسکندر رومی نیز می نامند. گروهی دیگر از مردمان به شرق می روند که نام «تور» را گرفتند و توران زمین را تشکیل دادند و بهره یی دیگر هم در سرزمین خودشان گسترش پیدا می کنند که آنها را «ایرج» یا «ایران» می نامیدند. این اخبار در اوستا ذکر شده، اما در شاهنامه هم به نام پسران فریدون «سلم» و «تور» و«ایرج» مانند همین داستان آمده است. بنابراین مهاجرت از قلب جهان یعنی از ایران به سوی غرب و شرق آغاز شده و داده های زمین شناسی هم این را تایید می کند و زمان آن را شش هزار سال پیش تعیین می کنیم. از داده های زمین شناسی و مطالعات روی یخچا ل ها نیز کاملاً اثر گرمایی که در متون کهن آمده است، مشخص شده است.۳
● پدید آمدن خط
تقریباً «۲۰ سال پیش که من با آقای دکتر مجید زاده استاد مسلم باستان شناسی صحبت می کردم به ایشان گفتم چرا در باستان شناسی از داده های باستانی در کتاب پیشینیان مانند اوستا و شاهنامه برای تقویت کار خودتان استفاده نمی کنید؟ ایشان فرمودند کار باستان شناسی صرفاً براساس یافته هایی است که از اعماق خاک برون می آورند. من به ایشان گفتم بر مبنای اطلاعات و آثار پیشینیان خط در ایران به وجود آمده است، آیا نظر باستان شناسی این را تایید می کند؟ ایشان گفتند این قابل قبول نیست چراکه ثابت شده منشاء خط در سومر بوده است و همه جهانیان آن را پذیرفته اند و اگر شما این مطلب را عنوان کنید سخنی گفته اید که رو در روی همه سخنان دانشمندان جهان قرار می گیرد. خوشبختانه امروز آقای دکتر مجید زاده استاد پرکار باستان شناسی ایران لوحه یی در جیرفت یافته که براساس آن ثابت می شود ما در شش هزار سال پیش خط پیشرفته یی داشته ایم که ۵۰۰ یا ۶۰۰ سال هم پیشتر از خط سومر بوده است. یادآوری می کنم خط سومر نگاره یی و تصویری بوده است اما لوحه یی که در جیرفت یافت شده نشانه یی بوده که می شود حدس زد زمانی دراز پیش از آن هم خط تصویری در ایران وجود داشته که در گذر زمان به نشانه یی تبدیل شده است. کشف این لوحه هم تایید نظرات من بود و هم تایید گفتار شاهنامه در پیدایش خط، درمورد این مطالب در کتاب داستان ایران مفصلاً نوشته ام که به زودی در دسترس علاقه مندان قرار خواهد گرفت. به هرحال ما باید خود را بشناسیم و در این راه به خود اعتماد کنیم و نگاهمان تنها به یافته های غربیان نباشد. هر آینه اگر فرزندی نشانی خانه پدر را از دیگران بگیرد، او را نشاید فرزند خواندن. فرزند باید خانه پدر خود را بشناسد و داوری درستی از خویش داشته باشد.
پی نوشت ها؛
۱- امروز به نادرست آن را کرمانشاه می خوانند، از آنکه نام درست آن همین کرمانشان است که امروز بر زبان مردمان آن دیار چنین می رود.
۲- قالب تازی شده کالبد فارسی است که در زبان پهلوی کالپت خوانده می شد و ریشه آن در زبان اوستایی «کهرپ پلیتی» است، برابر با «نگهبان جسم»
۳- این مطالب را با اسناد علمی در کتاب «داستان ایران، بر بنیاد گفتارهای ایرانی» آورده ام که به امید یزدان سال آینده به دست ایرانیان می رسد.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید