یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

گیلبرت رایل (۱۹۰۰-۷۶)


گیلبرت رایل (۱۹۰۰-۷۶)
در سال ۱۹۰۰ در خانواده ای پرجمعیت در برایتن(Brighton) انگلستان دوقلوی پسر-دختری پا به دنیا نهادند که یکی از ایشان «گیلبرت» نام گرفت. گیلبرت رایل در دانشگاه به تحصیل در «ادبیات انسانی» که شامل ادبیات کلاسیک و فلسفه بود، و سپس در رشته «بزرگان جدید» (Greats Modern) که مشتمل بر فلسفه، سیاست و اقتصاد بود، روی آورد. وی در سال ۱۹۲۴ به مقام سخنران در کرایست چرچ آکسفورد، جایی که تمام عمر دانشگاهی اش را در آن گذراند، برگزیده شد. رایل آگاه از آنچه خود از آن به فضای تنگ نظرانه دانشگاه آکسفورد یاد می کند به مطالعه در آرای فیلسوفان غیرآکسفوردی پرداخت. او به کمبریج سفر نمود تا با نظرات مور، راسل و ویتگنشتاین از نزدیک آشنا شود. جالب آن که درست درروزگاری که هیچ کسی در انگلستان روی خوشی به فلسفه های قاره ای نشان نمی داد، وی به آموختن آلمانی و خواندن آثا فیلسوفانی همچون هوسرل (کتاب «پژوهش های منطقی»)، کراس(Croce)، جنتیله(Gentile)، مینونگ(Meinong)، برنتانو(Brentano)، بولزانو(Bolzano) و فرگه(Frege) و سخنرانی دربارهٔ آنها پرداخت. رایل یکی از نخستین فیلسوفان انگلیسی بوده که درباره پدیدارشناسی مقاله نگاشته است.
رایل در تأسیس رشته کارشناسی برای فلسفه در آکسفورد نقش مهمی داشته است. خوش قلبی وی در حق فلسفه آموزان مبتدی همواره زبانزد بوده است. وی هیچ گاه به دانشجویانش نمی گفت به چه بیندیشند بلکه بردبارانه ایشان را برمی انگیخت درباره هر آنچه می خواهند بگویند بیندیشند. به این ترتیب شاگردان وی همواره چیزی برای گفتن و تمرین فلسفه می داشتند. در اهمیتی که رایل به تداوم سنت فلسفی می داد شاید همین کافی باشد که وی در فاصله ۷۱-۱۹۴۷ به عنوان ویراستار مجله «مایند» (Mind)بسیاری از نخستین مقالات فیلسوفان جوان آن روزگار را با گشاده نظری تمام به چاپ رسانیده است.
رایل در کنار جی ال آستین(J.L.Austin) پرچمدار بنام مکتب «تحلیل زبانی»(Linguistic Analysis) آکسفورد بود. به نظر رایل «گرایش روزافزون به دقت استدلالی» را باید با تحلیل مفهومی گام به گام و دقیق سیراب کرد. به باور وی این کار تنها با روشن کردن معنای دقیق و در نتیجه کاربرد کلمات انجام شدنی است. همچون ویتگنشتاین، رایل بر آن بود که فیلسوف باید از نظریه پردازی بپرهیزد و تنها به تحلیل منطقی ـ زبانی مفاهیم بسنده کند. وی فلسفه را قلمروی کاملاً جدا از علم و منطق صوری می دانست و بر آن بود که تنها دلمشغولی فیلسوف دانستن این نکته است که چه می توان گفت و چه نمی توان. به این ترتیب وی مترصد درهم آشفتگی های سخنان ما است تا آنها را با تحلیل روشنی و دقت ببخشد. این برداشت رایل از فلسفه از دو دریافت سنتی جدایی می گیرد؛ فلسفه نه تأملی استعلایی درباره موجوداتی انتزاعی، فرازمینی و بیرون از قلمرو داد و ستدهای زندگی روزانه است و نه تعمقی دانشمندانه و علمی در جزئیات نهان در زیرلایه های زندگی روزمره. فلسفه تحلیل منطقی ـ زبانی گفتار روزانه آدمیانی پابرزمین است.
آخرین نکته سبک نگارش ادبی رایل است که خواندن متون وی را به دست و پنجه نرم کردن با فرهنگ لغت می رساند.
منبع : روزنامه ایران