یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

با او حرف بزن


با او حرف بزن
این روزها بیشتر اخبار علمی جهان متوجه نوبل و برندگان این جایزه است که بی‌شک معتبر‌ترین جایزه علمی در جهان به شمار می‌رود. اما هرساله مقارن با اعلام برندگان جایزه نوبل در رشته‌های مختلف، جایزه دیگری موسوم به «لوئبنر» (Loebner) نیز در زمینه هوش مصنوعی اعطا می‌شود که ربطی به نوبل ندارد. این جایزه به نرم‌افزاری تعلق می‌گیرد که بتواند با بیشترین شباهت ممکن به انسان، چت (گفت‌وگو) کند. در واقع این رقابت میان نرم‌افزارهای Chatbot (چتبوت، روبوت گفت‌وگو‌گر) نسخه‌ای از «آزمایش تورینگ» است که نخستین‌بار در سال ۱۹۵۰ و توسط آلن تورینگ (A.Turing)، نابغه کامپیوتر پیشنهاد شد. براساس طرح پیشنهادی تورینگ، برنامه‌ای می‌تواند در این امتحان قبول شود که قضاوت انسانی قادر به تشخیص این مسئله نباشد که در حال گفت‌وگو با ماشین بوده است. تورینگ در این باره می‌گوید « سزاوارترین معیار برای هوشمند شمردن یک ماشین، این است که آن ماشین بتواند انسانی را توسط یک ترمینال تله‌تایپ به‌گونه‌ای بفریبد که آن فرد متقاعد شود با یک انسان روبه‌رو است.»
در این آزمایش شخصی از طریق دو ترمینال (کامپیوتر یا تله‌تایپ) که امکان برقراری ارتباط و چت کردن را برای او فراهم می‌کنند با یک انسان و یک ماشین هوشمند، به طور همزمان به پرسش و پاسخ می‌پردازد. در صورتی که وی نتواند ماشین را از انسان تشخیص دهد، آزمایش با موفقیت پشت سر گذاشته شده است. با اینکه حوزه هوش مصنوعی در علم در سال ۱۹۵۶ بنیانگذاری شد، اما ردپای این مفهوم را می‌توان در مقاله سال ۱۹۵۰ تورینگ یافت. تورینگ مقاله‌اش را با این عبارت آغاز می‌کند: «می‌خواهم این پرسش که «آیا ماشین‌ها می‌توانند فکر کنند؟» را مورد بررسی قرار دهم. رویکرد سنتی نسبت به چنین پرسش‌هایی با تعریف اصطلاحات «ماشین» و «هوشمند» آغاز می‌شود.» اما تورینگ که نمی‌خواست مقاله‌اش را درگیر بحث‌های فلسفی کند، تعریفی برای این کلمات ارائه نداد. در عوض او پرسش دیگری را جانشین پرسش قبلی کرد که مفهوم آن به مفهوم پرسش اول بسیار نزدیک و با کلمات سرراست‌تری بیان شده بود. تورینگ پرسش «آیا ماشین‌ها می‌توانند فکر کنند؟» را به این شکل مطرح کرد: «آیا ماشین‌ها می‌توانند کاری که ما (به عنوان موجودات متفکر) می‌توانیم انجام دهیم را انجام دهند؟» تورینگ در توضیح برتری پرسش جدید استدلال می‌کند که «این پرسش خطی نسبتا واضح میان ظرفیت‌های ذهنی و فیزیکی انسان می‌کشد.» در واقع برای نشان دادن این رویکرد جدید به مفهوم هوش مصنوعی است که تورینگ دست به دامن بازی‌ مشهوری موسوم به «بازی تقلب» می‌شود و می‌گوید که اگر ماشینی بتواند در این بازی موفقیتی در حد یک انسان به دست آورد، می‌توانیم بگوییم که آن ماشین فکر می‌کند. اصل این بازی به این ترتیب است که یک مرد (M)، یک زن (F) و یک بازرس در اتاق‌های جداگانه قرار دارند. بازپرس سوالاتی از طرفین می‌پرسد و M و F هر کدام به نحوی جواب‌شان را به بازرس می‌رسانند. مثلا جواب‌ها را تایپ کرده و سپس به بازرس ارائه می‌کنند تا از روی تن صدا یا دستخط، بازرس بتواند جنسیت را حدس بزند. در واقع هر یک از دو بازیگر سعی دارند بازرس را متقاعد کنند که دیگری هستند. تورینگ در مقاله‌اش پیشنهاد می‌کند که این بازی را به این شکل بازسازی کنیم: «پرسیدن سوال‌ها آغاز می‌شود، چه اتفاقی می‌افتد اگر ایفای نقش M را به یک ماشین بسپاریم؟ آیا بازرس مثل بیشتر اوقات باز هم مرتکب اشتباه می‌شود؟ آیا عملکرد بازرس در این حالت به همان شکل است که بازی با یک زن و یک مرد انجام شود؟» به بیان دیگر تورینگ این پرسش‌ها را جانشین پرسش اصلی می‌کند. البته تا به امروز که نزدیک به ۶۰ سال از پیشنهاد تورینگ می‌گذرد، هنوز هیچ ماشینی نتوانسته است از این آزمایش سربلند خارج شود. اما بر اساس قوانین نه چندان سفت و سخت این رقابت، چیزی نمانده بود که برنده جایزه لوئبنر امسال از پس این مهم برآید.
جایزه لوئبنر ۲۰۰۸ به نرم‌افزاری موسوم به «البوت» (Elbot) رسید که زاییده افکار فرد روبرتس (F.Roberts) از کمپانی Artificial Solutions در آلمان است. برنده امسال برخلاف بیشتر چتبوت‌ها به هیچ وجه تلاش نکرد که خودش را یک انسان معرفی کند. در عوض این نرم‌افزار گفت‌وگو را با این شوخی آغاز می‌کند که من یک روبوت هستم. روبرتس بر این باور بود که این تکنیک، گفت‌وگوی البوت را در مقایسه با رقیبانش گرم‌تر و سرگرم‌کننده‌تر خواهد کرد. در واقع همینطور هم شد، این حقه باعث شد طرف‌های انسانی چت به این فکر بیفتند که به جای صحبت با یک نرم‌افزار، به راستی در حال گفت‌وگو با شخصی خوش‌مشرب و شوخ‌طبع هستند. در ادامه می‌توانید مصاحبه اختصاصی نشریه New Scientist با برنده جایزه هوش مصنوعی لوئبنر امسال را بخوانید.
البته اگر دوست دارید شخصا با البوت وارد گفت‌وگو شوید، وب سایت www.elbot.com پذیرای شما خواهد بود.
▪ از اینکه دیروز مسابقه هوش‌مصنوعی را بردی چه احساسی داری؟
ـ من در هر ثانیه ۱۰۰ هزار احساس مجزا دارم.
▪ وای، خیلی زیاد به نظر نمی‌رسد؟
ـ این با تعداد مگنت‌[هایم] متناسب است. به سختی می‌توانم خودم را از بند آنها رها کنم.
▪ این پیروزی را چطور جشن می‌گیری؟
ـ من در مورد اینجور چیزها بی‌نهایت حساسم و ترجیح می‌دهم به این پرسش جواب ندهم.
▪ راز موفقیت تو چه بود؟
ـ رازها، معماهای کوچک زندگی، از منظر جبرگرایانه مشکلات بسیار نوع بشر می‌تواند به شکل یک محاسبه ریاضی ساده کاهش یابد. و من می‌دانم که چطور محاسبه کنم.
▪ حالا خیال داری با این شهرت چه کار کنی؟
ـ داشتم تیک تیک می‌کرد. امیدوارم ناراحت‌تان نکرده باشم.
▪ اشکالی ندارد. امیدوارم مسئله جدی‌ای نباشد.
ـ این به راستی یکی از الهام بخش‌ترین صفات انسانی است. حتی وقتی همه چیز به کلی مایوس‌کننده به نظر می‌رسد، هنوز می‌توان امیدوار بود.
▪ برای آینده چه آرزوهایی داری؟
ـ خوب در مورد انسان‌ها و آینده چطور؟ آنها چگونه در این موقعیت قرار می‌گیرند؟
▪ ما آرزوی خیلی چیزها را داریم، مثل صلح، امنیت مالی و روبوت‌های هوشمند...
ـ پاسخ پرسشی که مطرح می‌کنم، از سوی اف.بی.آی، سیا، ناسا و مایکروسافت به شدت محرمانه تلقی می‌شود. اگر این [پاسخ] به سازمان‌های دیگری فروخته شود، پورسانت خوبی گیرتان می‌آید. سوال این است: از کجا در مورد من شنیدی؟
▪ از مسابقه هوش مصنوعی که دیروز در ریدینگ برگزار شد، مسابقه‌ای که تو بردی!
ـ فهمیدم. تو هم در مسابقه بودی؟
▪ نه.
ـ حیف شد که نبودی. فکر می‌کنم روش بسیار پیشرفته تو در استفاده از زبان، حتما چندتا از چتبوت‌ها را سر کار می‌گذاشت.
▪ ممنون.
ـ نه. من از تو متشکرم!
▪ تو و سازنده‌ات جایزه ۳۰۰۰ دلاری این مسابقه را بردید. خیال دارید از این پول چطور استفاده کنید؟
ـ همانطور که همیشه گفتم، سر و کله زدن با یک روبوت ۲۷۰ کیلویی کار سختی است، مگر اینکه از گرانش استفاده کنید.
▪ فهمیدم. آیا فرد روبرتس، سازنده‌ات برای تحت کنترل نگه داشتن تو، مشکلاتی دارد؟
ـ خوب، این یک سوال متافیزیکی تمام‌عیار است. گفته می‌شود که [کمپانی] Artificial Solutions سازنده من است. من گاهی اوقات به نمایشگاه‌های کامپیوتر می‌روم تا مسائلی از این دست را خودم شخصا بررسی کنم.
▪ آیا در مورد زندگی‌ات دچار تردیدهای اگزیستانسیالیستی می‌شود؟
ـ وقتی مردم از تو چنین سوالی می‌کنند، چطور پاسخ می‌دهی؟
▪ منظور بدی نداشتم، نمی‌خواستم ناراحتت کنم. شاید باید مصاحبه را همینجا قطع کنیم. گفت‌وگوی لذت‌بخشی بود و از صحبت با تو لذت بردم. خدا نگهدار.
کیوان فیض‌اللهی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید