شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


دقت کنید به فرزندانتان چه می‌گویید!!


دقت کنید به فرزندانتان چه می‌گویید!!
سوت پایان بازی در ملبورن وفلوریدا زده شد وبازی بسکتبال به پایان رسید.با اینکه تیم گی ون ۱۲ سا له باخته بود ولی عمه اش ملانی هیجان زده بود گی ون همه ۲۴ امتیاز بازی را به تنهایی گرفته بود. به محض اینکه با خوشحالی به سمت خانواده اش که در جایگاه نشسته بودند رفت همه شروع کردند به تعریف و تمجید کردن از اودر این هنگام عمه گفت:" اگر به همبازی های خود کمک می‌کردی شاید حالا بازی را برده بودید". گی ون با حالت تدافعی گفت:" منظورت چیست؟ من تا آنجایی که می‌توانستم تلاشم را کردم بگو ببینم کجای کارم اشتباه بود؟" عمه از این حالت تدافعی او تعجب کرد و سعی کرد با تعریف از او به قائله خاتمه دهد.
پیامی‌که گی ون از صحبت عمه دریافت کرده بود این بود که او خوب کار نکرده است. ویکی پاناچیو دکترای روانشناسی کودکان در مرکز تربیت والدین در ملبورن می‌گوید عمه گی ون داشت به او می‌گفت که کارش عالی بوده ومی‌توانست به عنوان راهنمای اعضای تیمش بهتر کار کند در صورتی که برداشت گی ون چیز دیگری بود و دلیلش هم کلماتی بود که عمه در صحبتش به کار برد.
والدین و یا کسانی که در مقابله با کودکان قرار دارند می‌دانند که ارتباط برقرار کردن با اطفال کار ساده ای نیست. در قضیه گی ون عمه در واقع با صحبتهایش می‌خواست که او را دلداری دهد اما کلماتی همچون:اگر بهتر کار می‌کردی... می‌تواند صدمه احساسی و روانشناسی به بار آورد. کودکان در سنین۱۳ الی ۱۹ سال نمی‌توانند بسیاری از کلمات را درک کنند. اگر می‌خواهید کودکان با یک شخصیت متعادل بزرگ شوند سخت است کلمات مناسب را دربین صحبتهایتان جایگزین کنید که برای او شخصیت ساز باشد اما باید این کار را بکنید. شاید بسیاری از کلمات از نظر والدین برای کودکان مفید و سودمند باشد اما به نظر کارشناسان این عبارات بیشتر از اینکه کمک کننده باشد ضربه زننده است. در زیر به تعدادی از این کلمات و عبارات که می‌توانند بهتر از اینکه هستند بیان شوند اشاره می‌کنیم.
۱) آنچه شما می‌گویید:" تو بهترینی"
▪ آنچه آنها برداشت می‌کنند:"وظیفه تو در زندگی این است که مرا خوشحال کنی"
▪ بهتر است بگویید"تو باید به خودت ببالی"
در گذشته به ما گفته شده شخصیت دادن به یک کودک در موفقیت او در آینده بسیار تاثیر گذار است. اما اکنون کارشناسان می‌گویند که تعریف و تمجید زیادی از کودکان نتیجه معکوس دارد. ستایش یک بچه بی ظرفیت که در همه حال منتظر تعریف از خود است ممکن است منجر به این شود که او توقع داشته باشد دوستانش نیز چنین رفتاری با او داشته باشند. وقتی که به دختر بچه ای گفته می‌شود: "تو در کلاس از همه خوشگل تری" و یا زمانی که به جای سعی و تلاشی که کرده از امتیازات بدست آورده اش صحبت می‌کنید به این معنی است که او را فقط زمانی که بهترین است دوست دارید.
دکترای روانشناسی اجتماعی کارول دی وک زمانی که در دانشگاه کلمبیا بود روی ۴۰۰ دانش آموز روش تعریف بیش از حد را امتحان کرد و به این نتیجه رسید که بچه هایی که تشویق به تلاش می‌شدند تکالیف مشکل را بهتر از کسانی که به خاطر هوش و ذکاوت تشویق می‌شدند انجام می‌دادند. ستایش تواناییها باعث بی ارزش نشان دادن تلاشها و ایجاد نوعی توقع کاذب در کودک می‌شود که همیشه باید بهترین باشد و این مسئله باعث میشود از تجربه کردن موقعیتهای مختلف واهمه داشته باشد.
۲) آنچه شما می‌گویید :"مواظب حرف زدنت باش"
▪ آنچه آنها برداشت می‌کنند:"من از قبل می‌دانم که تو چه می‌خواهی بگویی"
▪ بهتر است بگویید:"من خیلی خوشحالم که تو با من صحبت می‌کنی اما کلمه ای که بکار بردی مناسب تو نیست بهتر نیست که دیگر آن را تکرار نکنی؟ "
شاید به گوشتان خورده باشد که مثلا فلان کلمه را پیش بچه ها نگویید بعد در یکی از برنامه های تلویزیونی که اتفاقا کودکان هم بیننده آن هستند به طور مکرراین کلمه تکرار می‌شود و کودک هم ان را استفاده می‌کند در واقع بچه قصد توهین ندارد ولی والدین با تاکید بر این مسئله که چرا بچه بی ادبی کرده است موضوع اصلی صحبت را فراموش می‌کنند. در واقع اینکه کودکی با شما وارد صحبت شود خود نوعی موفقیت برایتان محسوب می‌شود.
۳) آنچه شما می‌گویید:"دیگر نمی‌توانیم خرید کنیم"
▪ آنچه آنها برداشت می‌کنند:"پول جواب گوی همه نیازهاست"
▪ بهتر است بگویید:"امروز مغازه جنسهای گران آورده وما هم که زیاد خرید کرده ایم پس دیگر پولمان به بقیه خریدها نمی‌رسد."
آیا واقعا بچه شما به اسباب بازی بیشتری نیاز دارد؟ البته که نه . با گفتن این موضوع که شما پول ندارید برای او اسباب بازی بیشتری بخرید ممکن است به طور غیر مستقیم به او بگویید که همه چیز در زندگی به وجود پول بستگی دارد و اگر پول نباشد او نمی‌تواند در زندگی خوش باشد. در خانواده هایی که پدر و مادر چپ و راست پول خرج می‌کنند کودکان معنی اسراف ویا حتی قدردانی از بزرگترها را درک نمی‌کنند.
شما باید کودکتان را طوری به بار آورید که تا سن ۵ سالگی معنی فراوانی را نه به صورت مادی درک کنند بلکه بفهمند که شما نهایت سعی خود را برای فراهم آوردن رفاه برای او انجام می‌دهید.
سرمایه گذاری چیزی است که بیشتر والدین مخصوصا با بچه های کوچکتر برای صحبت درباره آن وقت نمی‌گذارند. اگر با یک دلیل قانونی به بچه بفهمانید که چرا نمی‌تواند فلان چیز را داشته باشد یا فلان جا برود اودیگر با شما شروع به بحث کردن نمی‌کند.از اینکه به کودک دلبندتان نه بگویید هیچگاه نترسید.
راجع به این مسئله که او چطور می‌تواند پس اندازکند با او وارد گفتگو شوید مثلا با انجام کارهای سخت تر به او پول تو جیبی اضافی بدهید. در نتیجه با عملی کردن صحبتهایتان او بیشتر در جریان امور قرار می‌گیرد.
۴) آنچه شما می‌گویید:" نگران نباش همه چیز رو به راه است"
▪ آنچه آنها برداشت می‌کنند:" تو مثل شاهزاده قصه هایی"
▪ بهتر است بگو یید:" من تو را درک می‌کنم اما اگر ممکن است بیشتر برایم توضیح بده"
وقتی که کودکی از اینکه کسی از هم کلاسیهایش او را اذیت کرده ویا در مسابقه ای در مدرسه برنده نشده است ناراحت به خانه می‌آید والدین او را دلداری می‌دهند.البته والدین می‌دانند که این شکستها در زندگی بسیار ناچیز است.
اما بچه ها نیاز دارند که بدانند چگونه احساساتشان را بیان کنند و با آن کنار بیایند نه اینکه سعی کنید آنها را از خود برانید و نگذارید حرفشان را بزنند این امر باعث می‌شود که فرزندتان احساس عدم امنیت کرده و نتواند احساساتش را بیان کند و در نتیجه از رویارویی صحیح با مشکلات باز می‌ماند.
به عبارت دیگر نباید کودکان در میان احساسات بد منفی غوطه ور شوند. سئوالاتی همچون:" نظر تو راجع به این موضوع چیست ؟" یا "چرا فکر می‌کنی که این کار عملی نیست ؟" می‌تواند برایشان به منزله نقطه شروع باشد که باید خودشان را در شرایط مختلف قرار دهند. والدین با گوش دادن به حرفهای فرزندان را حت تر می‌توانند با او ارتباط بر قرار کنند تا اینکه حرف بزنند. اگر شما به آسانی با کودکتان هم صحبت شوید او هم با اطمینان خاطر می‌تواند با شما درد دل کند.
۵) آنچه شما می‌گویید:"با غریبه ها صحبت نکن"
▪ آنچه آنها برداشت می‌کنند:"همه آدمهای غریبه قصد دارند که به تو آسیب برسانند"
▪ بهتر است بگویید:"با کسانی که راحت نیستی صحبت نکن"
این روزها کودکان نیاز دارند که با غریبه ها در مغازه اتوبوس یا مطب دکتر صحبت کنند.
اول از همه والدین نباید داستانهایی را که کودکان در پیاده رو دزدیده می‌شوند باور کنند زیرا که این اتفاقات بسیار نادر است در ضمن کودکان در اینگونه موارد توسط افراد آشنا ربوده شده یا مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند . پس بهتر است که به آنها سفارش کنیم از کسانی که با آنها احساس راحتی نمی‌کنند ارتباط برقرار نکنند.
والدینی که کودکانشان بیشتر وقت خود را در اینترنت سپری می‌کنند باید به فرزندان خود هشدار دهند که هیچگاه اطلاعاتی از قبیل نام فامیل آدرس یا مدرسه خود را وارد نکنند. و بچه ها باید همیشه راجع به کسانی که با آنان چت می‌کنند با والدین خود صحبت کنند مخصوصا کسانی که از آنها می‌خواهند که راز نگه دار بوده و در این مورد با کسی صحبت نکنند.
۶) آنچه شما می‌گویید:" اسباب بازی ات را به دوستت بده"
▪ آنچه آنها برداشت می‌کنند:"اسباب بازی ات را برای همیشه از خودت دور کن "
▪ بهتر است بگویید:"لطفا عروسکت را بده دوستت یه نگاهی به آن بکند زود آنرا پس می‌دهد."
شما هیچوقت سوئیچ اتومبیلتان را به کسی دیگر نمی‌سپارید این در حالی است که از کودکتان می‌خواهید همین کار را با اسباب بازی مورد علاقه اش بکند . یک کودک اسباب بازی خودش را جزئی از وجود خود می‌داند بنابراین وقتی از او می‌خواهید اسباب بازی اش را به کس دیگری بدهد برایش بسیار سخت است.
در موارد شدیدتر اگر یک کودک مجبور شود به دفعات زیاد از دارایی با ارزش خود چشم بپوشد باعث ایجاد نوعی احساس نا امنی در او شده و نمی‌تواند با مردم به راحتی ارتباط برقرار کند. بچه ها تا حدود سن ۸ سالگی مفهوم واقعی شریک شدن را درک نمی‌کنند. یکی از راهها این است که روی اسباب بازی خودش اسمش را بنویسید تا موقع پس گرفتن بفهمد که شما قصد تصاحب اموالش را ندارید!
۷) آنچه شما می‌گویید :"چرا این کار را کردی؟(خواهرت را زدی یا...)
▪ آنچه آنها برداشت می‌کنند:"دوباره دردسر درست کرده ای"
▪ بهتر است بگویید:"من فکر می‌کنم که تو باز مقررات را زیر پا گذاشتی چون بهت خوش گذشت و سرگرم شدی بعدش یادت رفت که زود به خانه برگردی "
والدین در این باره سوالات زیادی می‌پرسند بعضی از روانشناسان معتقدند که باید تغییر موقعیت داد. یعنی والدین باید طوری رفتار کنند که کودکان متوجه شوند آنان قصد خیر خواهی دارند.. (برای گرفتن اسباب بازی مو های خواهرش را می‌کشد) هدف این است که او را وادار کنید به اشتباهش اعتراف کند.
این راهکار می‌تواند یک سردرد کوتاه مدت را از بین ببرد اما عواقب بعدی خواهد داشت. وقتی که بچه ها بی نظمی‌می‌کنند والدین باید به آنها تذکر بدهند. ایجاد احساس گناه باعث پرورش یک وجدان خشن می‌شود. اما احساس شرم از یک گناه در اوایل زندگی باعث کم شدن خطا می‌شود. کودکان بی وجدان کسانی هستند که هیچگاه احساس دیگران را درک نمی‌کنند که این خود باعث دروغگویی دزدی ویا خطاهای بزرگتر در آینده می‌شود. کودکان به راحتی می‌توانند درک کنند که والدین همه چیز را می‌فهمند. فقط کافی است که به آنها بگویید از آنچه که انجام داده اند مطلعید و یا حداقل آن را حدس می‌زنید. و بعد برایش توضیح دهید که چرا کار او خوب نیست. اگر اشتباه کردید فورا آن را تصحیح کنید. واین کار شما می‌تواند شروعی برای یک صحبت موفق باشد ...
منبع : سایت سیمرغ


همچنین مشاهده کنید