شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


زمین نوآباد


زمین نوآباد
رمانی است در دو بخش به قلم میخائیل آلکساندروویج شولوخوف(۱)(۱۹۰۵-۱۹۸۴)، نویسنده مطرح روس، برنده­ی جایزه­ی نوبل سال۱۹۶۵، که در سالهای ۱۹۳۱ و ۱۹۵۶ انتشار یافت. این رمان بلند به مرحله­ی مهمی از تاریخ قزاقهای دون(۲)، یعنی مرحله­ی اشتراکی کردن مزارع(در ۱۹۳۰) تخصیص یافته است. ترکیب رمان ساده است: اینجا از طرحهای گوناگونی که در داستان دن آرام هست، خبری نیست. مکان واحدی به جای چارچوب داستان به کار می­رود: و آن دهکده­ی کوچک گرمیاچثی لوگ(۳) در اوکرائین (۴) است، اما سرنوشت همه­ی دهقانان روسیه در این دنیای کوچک انعکاس می­یابد.
تقریباً همه­ی قهرمانان رمان قزاق­اند، به استثنای قهرمان اصلی، داویدوف(۵)، که یکی از آن بیست و پنج هزار کارگری است که حزب به روستاها فرستاده است تا دهقانها را برای ورود به کالخوز ترغیب کنند. داویدوف، به یاری ناگولنوف(۶)، مسئول حوزه­ی حزب، و راز متنوف (۷)، رئیس شورای محلی، با شور و حرات تمام در راه ایفای وظیفه­ی خویش می­کوشد. این سه تن سخت علاقه­مند به نظام جدیدند، و با ایمانی کامل و ساده­دلانه در انتظار فرارسیدن قریب­الوقوع انقلابی جهانی هستند.
با این همه، وظیفه­ای که به عهده دارند دشوار از آب در می­آید. اگر چه دهقانهای بی چیز، به محض دعوت، به کالخوز می­پیوندند، دهقانهای «میانه حال»، در حال واگذاری اراضی و اموال خودشان به کالخوز، دودلی نشان می­دهند و نهفتن بذرها و کشتن دامهایشان را بر واگذار کردن آنها به دولت ترجیح می­دهند. و اما درباره­ی کولاکها که شمارشان هم در آن منطقه­ی بسیار حاصلخیز فراوان است، باید بگوییم که املاک و اموالشان از دستشان گرفته می­شود و خودشان به «شمال» تبعید می­شوند، و صحنه­های بازداشت این قزاقها و تقسیم و توزیع دارایی­شان از مهیج­ترین صحنه­های داستان است.
وضع، که خود در این مرحله متشنج است، بر اثر حضور دو افسر «سفید» از روسهای سفید- در دهکده، که سعی دارند تا با وسایلی آشکارا نارسا شورشی برانگیزند، پیچیده­تر می­شود. وقتی که این «سفیدها» در مقام این شایعه پراکنی بر می­آیند که بذرهایی که گرد آورده شده است به خارج از کشور صادر خواهد شد و دهقان­ها در زمستان نان نخواهند داشت، شورشی در دهکده بر پا می­شود. قزاقها، که پشت سر زنان خشمگینی به راه افتاده­اند که داویدوف را به باد مشت و لگد می­گیرند، دورهای انباری را می­شکنند و به بذرها دست می­یابند.
ورود واحدی از پلیس به آشوب خاتمه می­دهد. سرانجام، قزاقها، پس از آنکه اطمینان خاطر پیدا می­کنند یا «رام» می­شوند، تقریباً همه برای شخم زدن مزارع کالخوز می­آیند این اثر سترگ شولوخوف، به سبب تنوع و حقیقت انسانی قهرمانها، و قدرت صحنه­های مهیج و تصویرهای شاعرانه­ی طبیعت اوکرائین و مخصوصاً لحن صمیمیتی که از آن بر می­خیزد، به دل می­نشیند.
و بی دلیل نیست که گفته­اند این اثر بهترین سندی است که راجع به دوره­ی اشتراکی کردن مزارع در دست است. –نویسنده در دنباله­ی رمان، که یک ربع قرن بعد انتشار یافت، داستان را از همان جایی که رشته­اش را گسسته بود از سر می­گیرد.
اما اگر چه در بخش اول اثر، آشفتگی و سراسیمگی دهقانها و طغیان غریزه­ی مالکیت آنان در برابر مسلک جدید با قوت و قدرتی بسیار و عینیتی کم نظیر شرح داده شده بود، در بخش دوم تمایلی دیده می­شود که آشکارا همنوایی و همرنگی بیشتری با نظام موجود در اجتماعی شوروی دارد. افسران سفید، که یگانه کسانی­اند که باز هم از آرمانی که تاریخ محکومش کرده است دفاع می­کنند، هیچ عاطفه­ای در دل خواننده ایجاد نمی­کنند. اکثر قزاقها هم به نظام جدید پیوسته­اند.
در پایان داستان، داویدوف و ناگولنوف، که محل اختفای افسران سفید را کشف کرده­اند، می­کوشند تا آنها را غافلگیر کنند، اما خودشان هدف گلوله­های دشمنان می­شوند و از پای در می­آیند.
و اما درباره­ی دهکده باید بگوییم که زندگی، یکنواخت و آرام، و تابع قوانین فصول، در آنجا ادامه می­یابد. با این همه، شولوخوف، به رغم آن امتیازهایی که به ضرورتهای سیاسی داده، ذره­ای از استعداد داستان پردازی­اش را از کف نداده است: قهرمانانی که آفریده است از روح و حیاتی طبیعی و حقیقی برخوردارند و زبانش همچنان غنی و همچنان قوی است.
عبدالله توکل. فرهنگ آثار. سروش.
۱.Michail Aleksandrovic Solochov
۲. Don
۳. Gremjacij log
۴.Yjrabub
۵.Davydov
۶. Nagulnov
۷.Razmentnov
منبع : کتاب نیوز


همچنین مشاهده کنید