یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
انتقاد از اقتصاد سیاسی
اثر هاینریش کارل مارکس (۱) (۱۸۱۸-۱۸۸۳)،فیلسوف آلمانی، که در ۱۸۵۹ در برلین به چاپ رسید. در مقدمه این اثر معروف، که خبر از کتاب بسیار مشهور سرمایه میدهد، مارکس توضیح داده که طرح کتاب را چگونه تنظیم کرده است: مارکس میگوید: «من نظام اقتصاد بورژوایی را به قرار زیر مورد بررسی قرار میدهم: سرمایه،مالکیت ارضی، کارمزدوری، دولت، تجارب بینالمللی و بازار جهانی...
اسناد این تحلیل، تکنگاریهایی است که در زمانهای مختلف، من نه برای چاپ بلکه برای استفاده شخصی نوشتهام.» تحریر این اثر هفت سال(از ۱۸۵۹ تا ۱۸۶۷) به طول انجامید.
برخی از چاپهای سرمایه بر انتقاد تقدم دارد. مقدمه دارای اهمیت درجه اول است، زیرا مارکس با دقتی کاملاً علمی «تجدیدنظر انتقادی فلسفه حقوق هگل» را توضیح میدهد.
این تجدید نظر «به این نتیجه منجر میشود که روابط حقوقی و اشکال سیاسی دولت را نمیتوان نه از خود آنها و نه از مجرای به اصطلاح تحول عمومی روح انسانی دریافت؛ این روابط ریشه در روابط مادی زندگی دارد... و به همان سبب است که باید کالبدشناسی جامعه مدنی را در اقتصاد سیاسی جست.» بنابراین مارکس پژوهشهای خود را به قلمرو اقتصاد سیاسی محدود و خطوط اساسی ماتریالیسم تاریخی خود را روشن میکند.
او مدعی است روابط میان انسانها ضرورت دارد و این روابط، مستقل از اراده آنهاست؛ این روابط، روابط تولیدی است و با مرحله خاصی از تکامل وسایل تولیدی مطابقت دارد.
مجموعه این روابط ساختار اقتصادی جامعه را تشکیل میدهد؛ یعنی محرکی که بیش از هرچیز و مخصوصاً تحول اجتماعی، سیاسی و معنوی حیات را تعیین میکند. آگاهی فرد نیست که وجود او را تعیین میکند، بلکه وجود اجتماعی او است که آگاهی را تعیین میکند.
وسایل تولیدی جامعه، در مرحله خاصی از تحول با روابط تولیدی قبلی که از آن ناشی شده است تضاد پیدا میکند. نتیجه این امر دورهای انقلابی است.
بنابراین اگر بخواهیم به خطوط کلی تحول اکتفا کنیم، میتوان شیوههای تولیدی متفاوت (آسیایی، باستانی، فئودالی، جدید و بورژوایی) را مراحل تدریجی صورتبندی اقتصادی جامعه دانست و در حالی که بینش مادیمذهبانه تحول تاریخی، از دیدگاهی جزمی در برابر انتقاد فلسفی ژرف تاب نمیآورد.
نظریه مارکسیستی تضادهای طبیعی در درون اقتصاد و تمدن بورژوایی (که پایان آن انقراض اجتنابناپذیر این جامعه است) پیشگویانه بود: به زودی حوادث این نظریه را در هرجهت تأیید کردند.
جای تأسف است که مارکس، به رغم واقعبینی کامل خود، با اعلام اینکه روابط بورژوایی تولید «آخرین شکل تضاد حاکم در تحول اجتماعی تولید» است و با این آخرین شکل «ماقبل تاریخ نوع بشر» به پایان خواهد رسید.
در اتوپیای خاص همه اصلاحطلبان فرو افتاده است؛ گویی حصول شرایط رفع تضادهای جامعه و استقرار بهشت بر روی زمین در زمانی معین امکانپذیر تواند بود.
دکتر سیدجواد طباطبایی. فرهنگ آثار. سروش
۱.Heinrich Karl Marx
۱.Heinrich Karl Marx
منبع : کتاب نیوز
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس مجلس شورای اسلامی ایران حجاب شورای نگهبان دولت دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران گشت ارشاد رئیسی رئیس جمهور جنگ
تهران هواشناسی شهرداری تهران پلیس دستگیری وزارت بهداشت سیل قتل سلامت کنکور آتش سوزی سازمان هواشناسی
قیمت دلار مالیات قیمت خودرو خودرو دلار بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا سایپا مسکن ارز ایران خودرو
زنان سریال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تلویزیون یمن تئاتر سینمای ایران قرآن کریم سریال پایتخت فیلم موسیقی سینما
سازمان سنجش کنکور ۱۴۰۳ خورشید
اسرائیل فلسطین رژیم صهیونیستی غزه آمریکا جنگ غزه روسیه چین اوکراین حماس عربستان ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک تیم ملی فوتسال ایران تراکتور سپاهان رئال مادرید
فناوری همراه اول گوگل تبلیغات اپل سامسونگ ناسا آیفون بنیاد ملی نخبگان دانش بنیان
سازمان غذا و دارو خواب بارداری دندانپزشکی مالاریا