یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

فرهنگ و هویت زنان در جهان مسلمانان


فرهنگ و هویت زنان در جهان مسلمانان
مقاله حاضر گزارشی است از فعالیت شبکه «زنان تحت قوانین مسلمانان» که در راستای جنبش فمینیسم اسلامی سعی می‏کند با تفسیر و تأویل‏های جدید از قوانین و فرهنگ اسلامی، زمینه‏های نفوذ و پذیرش فمینیسم را در بین زنان مسلمان و جوامع اسلامی فراهم سازد.
به طور کلی سیاست نمی‏تواند در نظم نوین جهانی، ماهیت دولت‏ها را تعریف کند و حتی نمی‏تواند به منظور برقراری نظم در داخل سیستم‏های حکومتی موجود، سیستم‏های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مناسبی را برگزیند؛ در نتیجه گرایش جدیدی پدید می‏آید که می‏خواهد مطالبات و خواسته‏های مردم را بر مبنای مفاهیم هویتی مطرح سازد و از هرگونه برنامه سیاسی منسجم که در مراحل گوناگون اقتصادی و اجتماعی تنظیم شده باشد، پرهیزکند. از این‏رو، مسأله هویت برای زنان، به‏عنوان امانت‏داران فرهنگ هر کشور، امری اساسی است. رهایی زنان از هر گونه اندیشه تحمیلی و قیود اجتماعی، بنیان‏های فرهنگی و سیاسی هویت جامعه را زیر سؤال می‏برد؛ لکن همین بنیان‏ها، موقعیت زنان در جامعه را تهدید می‏کنند؛ لذا می‏توان چنین نتیجه‏گیری کرد که الزاما روابط بین مردان و زنان در همه فرهنگ‏ها تعریف شده است و یکی از ارکان اساسی هویت گروهی جوامع را تشکیل می‏دهد. به همین دلیل، هنگامی که زنان می‏خواهند با رد یا با تعریف دوباره نقش و جایگاه سنتی خود در جامعه، افق‏های جدیدی را پیش روی خود بگشایند، مسیر زندگی خود را نیز دگرگون می‏سازند.
● ایجاد یک شبکه
شبکه «زنان تحت قوانین مسلمانان» که یک شبکه علمی و تحقیقی است، در زمینه‏ای به وجود آمده است که در آن، تعریف هویت به‏عنوان ابزار قدرت یا بیانی مستقل از «من» افراد، مسائلی را برانگیخته است. این شبکه بین‏المللی که برای دست‏یابی به هدف رهایی زنان از قیمومیت و قیود اجتماعی، فعالیت‏های خود را به جنبش جهانی زنان مرتبط می‏کند، با هدف روشن ساختن ابعاد و زوایای پنهان و تعارض‏های ناپیدای موجود و توانایی بالقوه آن در ایجاد تغییرات، به بررسی موضوع جهان مسلمانان علاقه‏مند شده است. این شبکه خود را عامل انسجام و هماهنگی بین زنانی می‏داند که برای ارائه تعریف دوباره از نقش زنان و ایجاد فضا برای فعالیت‏های آنها در جامعه مبارزه می‏کنند؛ لکن به تنوع موقعیت‏های آنها نیز بی‏توجه نیست؛ تنوعی که الزاما بر انتخاب‏های فردی و سیاسی با هدف اعمال تغییر در گردش اوضاع، تأثیرگذار خواهد بود.
فعالیت‏های شبکه با توجه به عنوان و ساختار سازمانی آن، بیشتر در راستای بررسی موقعیت‏های اجتماعی زنان و شخصیت مستقل آنان می‏باشد؛ لذا شبکه به موضوع انتخاب‏های سیاسی یا مذهبی زنان نمی‏پردازد. تمامی زنانی که از قوانین اسلامی تبعیت می‏کنند، مسلمان نیستند. گروه‏های تخصصی دفاع از حقوق بشر، تشکیل‏دهندگان اصلی شبکه می‏باشند که زنان و مردان عضو آنها از طریق ارائه تحلیل و استفاده از تجربیات یکدیگر، در فعالیت‏های شبکه مشارکت دارند. برخی رخدادها که در رابطه با مسأله حقوق زنان، قوانین اجتماعی و جوامع مسلمانان به‏صورت جدا از هم و در مناطق گوناگون دنیا روی می‏دهد، در پیشبرد سریع فعالیت‏های شبکه بسیار مؤثر هستند.
● هویت‏های گروهی و فردی، مکانیسم‏های کنترل هویت زنان
شبکه در مباحث خود، عمدا واژه «مسلمانان» را به جای اسلام به کار می‏برد؛ زیرا می‏خواهد این حقیقت را یادآوری کند که قوانین اجتماعی ریشه در اندیشه و اعمال مردان جامعه دارد و محتوای قوانین مقدر الهی چیز دیگری است. از سوی دیگر همواره با به کار بردن کلمه «قوانین» به صورت جمع، بر بیان این نکته تأکید دارد که مسائل و واقعیاتی که زنان در زندگی اجتماعی خود با آنها روبه‏رو هستند، بسیار متنوع و پیچیده است. در این‏جا لازم است چند نکته را یادآوری کنم: اول این‏که قوانین مسلمانان در هر کشوری متفاوت است. دوم این‏که در برخی از کشورها، قوانین رسمی رایج، بیش از یک نوع می‏باشد و زنان بر اساس قوانین مدنی ـ مذهبی(در هند و فیلیپین و قوانین سنتی در سنگال) می‏توانند صاحب حقوق متفاوت اجتماعی باشند و یا حتی از برخی حقوق اجتماعی خود محروم گردند. نکته سوم و شاید مهم‏ترین آنها این است که در هر جامعه، علاوه بر برخی قوانین قطعی و صریح، سنت‏ها و آداب و رسومی وجود دارند که بدون داشتن شکل مشخص، می‏توانند در کنترل شیوه زندگی زنان در جامعه تأثیرگذار باشند. از این رو شبکه WLUM به هنگام تعیین اهداف خود، این سنت‏ها و آداب و رسوم را بسان قوانین غیر مدونی در نظر می‏گیرد که در متن موضوعات قوانین دیگر گنجانده شده‏اند.
در اغلب کشورها برای ارزیابی اهمیت قوانین غیر رسمی و قدرت تأثیرگذاری آنها بر زندگی زنان، بیشتر به محدودیت‏هایی توجه می‏نمایند که قوانین مذکور، در شیوه پوشش، تحرک و امکان دست‏یابی به مدارج عالی آموزشی و شغل‏های حساس دولتی برای زنان ایجاد می‏کند. با این همه، فقدان قوانین مذکور، از بروز محدودیت در عرصه فعالیت‏های اجتماعی زنان در جوامع مسلمان و غیر مسلمان ممانعتی به عمل نیاورده است. این گونه محدودیت‏ها در طی فرایند اجتماعی کردن مخصوص هر اجتماع و فرهنگ، به زنان تحمیل می‏شود.
● هویت زنان و عرصه سیاسی کشورها
امروزه با ورود گسترده دین در عرصه فعالیت‏های سیاسی کشورها، موضوع مذهب، زنان و حقوق اجتماعی، فرهنگی و... آنها پیچیده‏تر شده است. دیگر این‏که می‏توان هیاهوی بسیاری از افرادی را که خود را یگانه منادیان اسلام می‏دانند، دربطن اهداف واقعی‏شان که همان دست‏یابی به قدرت است، جای دهیم. این‏که بسیاری از دولت‏ها ابعاد مسائل اجتماعی و فرهنگی زنان در جوامع مسلمان را تنها به اسلام و هویت مسلمانی آنها نسبت می‏دهند، باعث تاسف است. به کارگیری چنین روشی مانع از درک صحیح افراد از نابرابری‏های ساختاری جامعه می‏شود؛ در نتیجه به تلاش‏هایی که برخی زنان، اغلب به قیمت زندگی خود و یا زندانی شدن، برای تغییر شرایط می‏کنند، هیچ وقعی نمی‏نهند؛ حضور نیروهای سیاسی و اجتماعی مخالف را در پشت وقایع صوری پنهان می‏کنند و مسلمانان را به انفعال می‏کشانند و مانع از آن می‏شوند که با انتقاد از خود، به رشد و تحول لازم برسند و در کل، با این روش، مذهب را در تعارض مستقیم با سیستم‏ها و ساختارهای اجتماعی قرار می دهند.
برگزاری همایشی با موضوع «اسلام، زنان و توسعه» تفاوت چندانی با روش‏های معمول که شرح آنها در پاراگراف قبلی آمده است، ندارد. این موضوع، ما را به این اندیشه وامی‏دارد که توسعه جوامع مسلمان را به‏جای آن‏که با قابلیت‏های دولت‏ها، نوع حکومت آنها، اجرای قراردادهای اجتماعی، توان داد و ستد آنها در بازارهای بین‏المللی، حضور و توان نهادها در جامعه مدنی و وضعیت سیاسی مبارزات قدرت مرتبط بدانیم، به اعتقاد و ایمان مذهبی حاکم بر جامعه ربط دهیم. لذا شبکه «زنان تحت قوانین مسلمانان» از عکس‏العمل زنان فمینیست مبارز به وجود می‏آید. این زنان مبارز، خود را از دو جهت تحت فشار می‏بینند: از یک سو برخی عناصر و گروه‏های واپس‏گرا و متحجر اجتماعی می‏خواهند به هر قیمت ممکن، گفتمان سیاسی را به انحصار خود درآورند و برداشت انحصاری خود را از زن مسلمان و جامعه مسلمانان بر افکار و عقاید جامعه تحمیل کنند و از سوی دیگر برداشت‏هایی که غیر مسلمانان به غلط از اسلام دارند، به این دین آسمانی چهره‏ای مخالف تعقل، طرفدار تعصب‏گرایی و زن‏ستیز می‏دهد. این‏گونه برداشت‏ها، فشار اجتماعی بر زنان را دوچندان می‏کند.
واکنش‏های مختلف و مباحث گوناگون رایج بین زنان مسلمان در جوامع مختلف مسلمان، نشان‏دهنده آن است که حتی اگر شباهت‏هایی بین آنها موجود باشد، مفهوم «جهان مسلمانان متحدالشکل» مفهوم نادرستی است که به‏غلط بر ما تحمیل شده است.
● شکستن دیوارهای تنهایی زنان
این‏که زنان مسلمان بتوانند تصویر دیگری از واقعیات زندگی پیرامون خود داشته باشند، مسأله‏ای نیست که بتوان در آنها برانگیخت یا به آنها القا کرد. زنان مسلمان قبل از آن‏که درکی از حیات اجتماعی متفاوت از حیات خود داشته باشند، باید تمامی عوامل مؤثر در حیات اجتماعی کنونی خود را زیر سؤال ببرند و کلاف سردرگمی را که به عنوان هویت به آنها تحمیل شده است، باز کنند؛ زیرا فقط این دسته از زنان می‏توانند امید به یافتن و ایجاد فضای مناسب برای ارائه تعریف جدید از زن مسلمان داشته باشند. یکی از وظایف شبکه این است که با دریافت و نشر گسترده و اصولی اطلاعات در خصوص قوانین و رسوم کشورهای مختلف و با مشخص کردن آنچه که آنها را از یکدیگر متمایز می‏سازد و همچنین با شکستن مفاهیم اسطوره‏ای آنها، زنانی را که از وجود برخی قوانین و رسوم جوامع خود در رنج و عذاب هستند، در جریان اطلاعات روز و مفید قرار دهد. همچنین می‏توان به تلاش‏هایی اشاره کرد که برای سهیم کردن همه افراد در مبارزات و مباحثات پربار حاصل از آن صورت می‏گیرد. برای آن‏که به این تصورات و آرزوها شکل واقعی بدهیم، باید سیستم‏های حمایتی متفاوتی را، همان‏گونه که WLUML در قالب فعالیت‏های خود برای انسجام بخشیدن به این مبارزات و حمایت از آنها انجام می‏دهد، به کار گیریم. این فعالیت‏ها دارای دو محور هستند: از یک سو هیأت‏های بین‏المللی دفاع از حقوق بشر را در مواردی که حقوق زنان نقض یا تهدید می‏شود، سازمان‏دهی می‏کنند. فشارهای اخلاقی که به خاطر حمایت از حقوق بشر اعمال می‏شوند، بخشی از ابزار به کارگرفته‏شده از سوی گروه‏های مدافع حقوق بشر است. همچنین به غیر از پشتیبانی اخلاقی و روان‏شناسی که از زنان علاقه‏مند و خانواده‏های آنها صورت می‏گیرد، امکان دست‏رسی به پناهگاه و مأوایی اجتماعی را برای آنها تسهیل می‏کند.
با توجه به این نکات درمی‏یابیم که شبکه WLUML برای برخی زنان که تلاش می‏کنند در سطح سیاسی، تعریف دوماده‏ای از زندگی زنان ارائه کنند، مانند سیستم امنیتی عمل خواهد کرد.
در نتیجه اگر زنان بتوانند به حمایت و پشتیبانی گروهی که به عنوان ناظر و مرجع مطرح است، امیدوار باشند، هرگونه اقدام به منظور مخالفت با قوانین رایج بین مردم در همان بافت اجتماعی آسان خواهد بود؛ در حالی که شناخت و پذیرش تنوع قوانین و اعمال و رسوم مذهبی موجود در جهان مسلمانان، این امکان را فراهم می‏آورد که بتوان راه‏حل‏های دیگری را نیز انتخاب کرد. برقراری ارتباط با زنان سایر کشورهای مسلمان در داخل و خارج از مرزهای ملی که وجود آن نشانه آشکاری از واقعیات متعددی است که زنان در بافت جامعه مسلمان خود با آن روبه‏رو هستند، تأثیر شدید و سریعی در آزاد ساختن انرژی خلاق زنان خواهد داشت. بدین طریق زنان می‏توانند زندگی کاملاً متفاوتی را برای خود در نظر بگیرند. روابطی که به این ترتیب بین زنان از سوی شبکه ایجاد می‏شود، گروه مرجع دیگری را برای زنان عضو تشکیل خواهد داد. شبکه با گشودن دروازه‏های خود به سوی راه حل‏های متعدد و ممکن، امیدوار است که بتواند در این زمینه مشارکت مهمی داشته باشد. این مشارکت عبارت است از آگاه ساختن زنان، حمایت‏های علنی و غیر علنی از آنها به خاطر اندیشیدن به مسائل مختلف جامعه و زیر سؤال بردن ماهیت برخی مسائل که به نظر قائم به ذات می‏آیند. این امر موجب خواهد شد که زنان حق داشته باشند با استفاده از برخی عوامل جدید، هویت تازه‏ای برای خود و جامعه‏شان تعریف کنند.
اهمیت مقاله حاضر از آن روست که بی‏پرده اهداف و تاکتیک‏های گروه‏های فمینیستی را در کشورهای اسلامی بازگو می‏کند و نشان می‏دهد که آنچه معمولاً با نام «قرائت‏های مختلف از اسلام» مطرح می‏شود، در واقع به دنبال تثبیت اندیشه‏ها و ارزش‏های بیگانه‏ای است که با معارف و دستورات اسلامی در تناقض است. البته در این مقاله به واقعیت‏های مهمی نیز اشاره شده است که باید به آنها نیز توجه کافی مبذول داشت. تردیدی نیست که برخی از آداب و رسوم رایج در جوامع اسلامی، با شریعت اسلام هماهنگ نیست و معمولاً به‏غلط به اسلام نسبت داده شده است. شناخت این موارد که غالبا بر خلاف مصالح و اقتضائات زمانه است و نیز اقدام علمی و عملی جهت پیراسته ساختن فرهنگ عمومی از این گونه آداب غلط، یکی از اولویت‏های فرهنگی حوزه‏های دینی و برنامه‏ریزی است. اما آنچه در این گونه مقالات به چشم می‏خورد، اهدافی فراتر و گسترده‏تر را در نظر دارد. محورهای عمده مقاله که ما را به تحلیلی دقیق‏تر از این موضوع می‏رساند، از این قرار است:
۱) هویت دینی و ملی برای زنان، امری عارضی است که برخاسته از ضرورت‏های سیاسی و موقت است. شبکه مذکور در پی این نکته است که زنان را به عنوان «فرد» بدون توجه به این گونه هویت‏های زائد مورد توجه قرار دهد و برای حذف این هویت‏ها از ذهنیت زنان مسلمان، مقدمه‏چینی کند.
۲) آنچه تحت عنوان قوانین اسلامی در کشورهای مسلمان مطرح است، ریشه در اندیشه و اعمال مردان جامعه دارد و محتوای قوانین مقدر الهی چیز دیگری است. در این مقاله هیچ اشاره‏ای نشده است که قوانین مقدر الهی چیست و چگونه باید آنها را فهمید.
۳) قوانین در کشورهای اسلامی به شکل‏های مختلف وجود دارد و همین نکته نشان می‏دهد که این قوانین حقوقی را نباید به اسلام نسبت داد؛ بنابراین باید از «قوانین» به صیغه جمع سخن بگوییم، چون یک قانون اسلامی مطرح نیست.
۴) کسانی که با تمسک به هویت اسلامی در مقابل جنبش‏های فمینیستی و تشابه‏طلبی میان زن و مرد مقاومت می‏کنند و خود را منادیان دین اسلام می‏دانند، در واقع به دنبال دست‏یابی به قدرت هستند.
۵) این گونه قوانین، محدودیت‏های بسیاری را به طور آشکار و پنهان برای زنان به وجود می‏آورد که باید در حذف آنها گام جدی برداشت. زنان باید تمامی عوامل مؤثر در حیات اجتماعی کنونی خود را زیر سؤال ببرند و کلاف سردرگمی را که به عنوان هویت به آنها تحمیل شده است، باز کنند.
۶) شبکه یادشده وظیفه خود می‏داند که با تبلیغات و معرفی قوانین حقوقی متفاوت میان جوامع اسلامی و با مقایسه این قوانین با کشورهای غیر مسلمان، اعتقاد به این گونه قوانین و ارزش‏ها را در بین زنان مسلمان سست کند.
۷) همچنین این شبکه با حمایت‏های اجتماعی و با استفاده از فشارهای سیاسی و بین‏المللی سعی می‏کند دولت‏ها را مجبور به حذف این گونه قوانین کند.
کنار هم نهادن این محورها و مباحث نشان می‏دهد که این گونه شبکه‏ها، نه به قصد مقابله با آداب و رسوم خرافی، بلکه به منظور استحاله فرهنگی زنان مسلمان و زمینه‏سازی برای گسترش فرهنگ غرب در بین زنان مسلمان فعالیت می‏کنند. نکته مهم این‏جاست که الگو و پارادایم آنان برای اصلاحات حقوقی و اجتماعی در کشورهای اسلامی، همان الگوی تشابه‏طلب غربی است که امروزه حتی در خود غرب هم به بحران‏های اجتماعی و انسانی انجامیده است.
منبع : طوبی


همچنین مشاهده کنید