پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

عیار بالای عیار ۱۴


عیار بالای عیار ۱۴
● نام فیلم: “عیار ۱۴”
● نویسنده و کارگردان: پرویز شهبازی
● فیلمبردار: رضا لقمانی
بازیگران: محمدرضا فروتن- کامبیزدیرباز- پوریا پورسرخ- مینا ساداتی و...
“عیار ۱۴” یکی از فیلم‌های قابل تامل بیست و هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر بود که در روز پانزدهم بهمن در سینما فلسطین برای منتقدان و کارشناسان سینمایی به اکران درآمد.
پرویز شهبازی پیش از این فیلم نفس عمیق را ساخته بود که در زمان اکران، نظرات متفاوتی را برانگیخت. آخرین ساخته او “عیار ۱۴” نیز با چنین مقوله‌ای مواجه شده و برخی از صاحب‌نظران و کارشناسان سینمایی اعلام کرده‌اند با فیلمی خوش ساخت و جذاب روبرو هستند، معدودی نیز آن را از زمره فیلم‌های نوآور و مدرن می‌دانند.
ماجرای فیلم در شهر سرعین رخ می‌دهد، شهری که در استان اردبیل واقع شده و آبهای گرم طبیعی موجود در آن، بسیاری از ایرانیان را در ایام تابستان، بدان سو می‌کشاند، اما زمان وقوع داستان فیلم “عیار ۱۴” زمستان است، زمستانی سخت و جانسوز. سارقی از زندان آزاد می‌شود و تنها طلا فروش شهر که سال‌ها قبل او را به پلیس تحویل داده، دچار نگرانی‌های جسمی و روحی می‌گردد و در پایان مشخص می‌شود که حضور سارق در شهر هیچ ارتباطی به طلا فروش ندارد.
پرویز شهبازی در این فیلم به مسائل خاص روانی انسان‌ها می‌پردازد و می‌کوشد همچون یک روانکاو، مشکلات و معضلات انسان امروز را تجزیه و تحلیل نماید. او با مشخص نکردن مکان رخداد، گاه سعی دارد به بیگانگی انسان با خود اشاره کند و به نوعی روابطی را که می‌تواند در حل بسیاری از مشکلات و معضلات روحی، تاثیری اساسی داشته باشد، بازگو نماید.
سارق از زندان آزاد شده که فرد شروری در منطقه بوده، در دوران حبس به خودشناسی می‌رسد و با رفتاری معقولانه در زندان و بهره‌گیری از عفو، از زندان رهایی می‌یابد و در حقیقت، مکان زندان که جسم وی را در بند کرده بود، موجب رهایی روح او می‌شود و تغییر و تحولی اساسی را در این انسان خلافکار پدید می‌آورد.
پرویز شهبازی در فیلم “عیار ۱۴”، هرگز به سمت و سوی شعار، رهسپار نمی‌شود و شخصیت‌ها را نیز همان گونه که هستند نشان می‌دهد. دیالوگ‌ها نیز کوتاه و همراه با ایجازی جادویی است، و هر چه که از زمان فیلم می‌گذرد، درون آدم‌ها آشکارتر می‌شود. تنها طلافروش شهر (فرید) که محمدرضا فروتن نقش آفرین آن است، ‌در مراحل آغازین فیلم، انسانی وارسته و فرهیخته معرفی می‌شود، اما در مراحل پایانی، همگان پی به گم گشتگی روحی او می‌برند و از روابط نامطلوب فرید با اطرافیان، همسر و فرزند و کارگر طلافروش، آگاهی می‌یابند و به همین گونه، شخصیت حقیقی سارق منطقه، آشکار می‌شود. کامبیز دیرباز که ایفاگر نقش سارق است،‌در هوای سرد و پر برف منطقه در پی مقصودی اصیل و انسانی است و فیلم به گونه‌ای است که دریافتگران را به سمت و سوی ایده اصلی سوق می‌دهد و همگان را به سوی هدف دیگری می‌کشاند و پایان، با پلان زیبایی که عباس کیارستمی طراحی و کارگردانی آن را متقبل شده، هدف اصلی سارق به آشکاری مطلوبی می‌رسد.
ساختار فیلم به گونه‌ای است که از همان مطلع آغازین، دریافتگران را در هراسی مبهم ودلهره‌ای عظیم نگه می‌دارد و نفس‌ها را در سینه‌ها حبس می‌کند و سرانجام در پایان، آرامش خیال را باز می‌گرداند.
پرویز شهبازی، تعمدا مکان رویداد داستان را نامشخص اعلام می‌کند تا به این وسیله نشان دهد چنین وضعیت‌هایی در میان همه انسان‌های کره زمین، ممکن است رخ دهد، و انسان‌هایی که به روابط معقول و انسانی و توامان با شرافت و انسانیت، توجه ننمایند، سرانجامی تلخ و دردناک خواهند داشت و بر عکس، انسان‌هایی که روح خود را از پلیدی و زشتی رهایی دهند به فرجامی نیکو دست خواهند یافت. زیبایی فیلم در این است که هرگز به شعار متوسل نمی‌شود و آنچه را که در قالب تصویر نشان می‌دهد، آکنده از شعور و درک آگاهانه‌ای است که در درون فیلمساز می‌توان مشاهده کرد.
فضای برفی حاکم بر رویداد داستان فیلم، بیانگر فطرت پاکی است که در درون انسان‌ها به ودیعه نهاده شده و اگر در راستای زیبایی‌ها مورد استفاده قرار گیرد،‌ نیکو جلوه‌گر خواهد شد و اگر در راستای زشتی‌ها و پلیدی‌ها قرار گیرد، عاقبتی شوم و همراه با مرگی دردناک، نصیب انسان خواهد شد.
بی‌شک، جلوه‌های ویژه رضا ترکمان و همکاری صمیمانه نوید میهن دوست (دستیار کارگردان) با کارگردان، همراه با بازی خوب و دوست‌داشتی بازیگران، نقش تعیین کننده در جذابیت فیلم داشته است.
نکات ضعفی نیز در فیلم مشهود است که می‌توان هم در ساختار و هم فیلمنامه، آنها را مشاهده کرد. در سکانس آغازین،‌ عصاره قصه لو می‌رود و مشخص می‌گردد که فرید از دنیا خواهد رفت، اما چگونگی مرگ او در طی گذشت زمان مکشوف می‌شود. اگر چنین سکانسی در آغاز بر دریافتگر آشکار نمی‌شد، زیبایی و جذابیت کار فزونی می‌یافت. ساختار نیز به گونه‌ای شباهت‌های فراوانی با چند فیلم خارجی دارد و المان‌ها و شاخصه‌های موجود را در فیلم “عیار ۱۴” می‌گنجاند و اگر پرویز شهبازی به خلاقیت‌هایی که به طور حتم و یقین در درون دارد، متکی باشد و از گرته‌برداری آثار دیگران بهره نگیرد، به فیلمساز مطرح‌تری مبدل خواهد شد.

کامل نوروزی
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
منبع : روزنامه رسالت