جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
بانوان در تاریخ معاصر
امامخمینی(ره) معتقد بود: «اسلام به زنان بیشتر از مردان بها داده» و فقه شیعی بهترین دفاع را از حقوق زنان بهعمل آورده است. این دیدگاه، نكتههای مهمی را برمیانگیزد و سرفصلهای تازهای را درخصوص نقش و جایگاه زن در جامعه امروز ایران میگشاید. بههرحال نباید تمامی جنبشهای مربوط به آزادی و حقوق زن را با تباهی و بیبندوباری گره زد. آزادی زن باید از مفهومی كه تداعیكننده فساد است، به مفهومی كه بالندگی و كارآمدی زن را در كنار عفاف و پاكدامنی مینشاند، تغییر یابد. بررسی وضعیت تاریخی و قانونی زنان در ایران معاصر موضوعی است كه در مقاله زیر بررسی شده است.
زن در طی تاریخ، بنابر مقتضیات فرهنگ حاكم بر جوامع، در حاشیه تحولات قرار داشت و خود نیز این موضوع را به عنوان یك حقیقت غیرقابلتغییر و اجتنابناپذیر پذیرفته بود. پس از انقلاب صنعتی بهتدریج زن از حاشیه به متن تحولات كشیده شد. ازآنپس زن نقش مولد یافت اما با تكامل صنعت و رشد تولید و ضرورت مصرف، استفاده از زنان در جهت ایجاد انگیزه برای مصرف مد نظر قرار گرفت.
اندیشه برابری زن و مرد در اروپا، در دوره روشنگری خود را بیشتر نشان داد. بهنظر اندیشمندان این عصر برای رفع كاستیها میبایست اصلاحات اجتماعی صورت گیرد، زنان آموزش ببینند و قوانین ناعادلانه دگرگون شوند. به اعتقاد فلاسفه فرانسوی كاستیهای زنان ناشی از قانون طبیعت نبود بلكه ناشی از شرایط زیست آنها بود و بنابراین ضرورت داشت زنان تواناییهای ذهنی خود را توسعه دهند و از این راه صاحب فضایل برتر شوند. ولتر بیعدالتی را عامل فرودستی زنان در جامعه میدانست. كندرسه معتقد بود باید به زنان حقوق اجتماعی و سیاسی برابر داده شود و تام پین، اندیشمند امریكایی كه هدف انسانها را در جامعه حفظ حقوق طبیعی، مدنی و سیاسی آنها میدانست، خواهان بسط این حق به زنان بود و وضعیت موجود زنان را در كشورهایی كه به نظر خوشبخت میآمدند، محكوم میكرد. خود زنان نیز بهتدریج تحتتاثیر این افكار قرار گرفتند و بر حقوق برابر خود با مردان تاكید كردند.[i]
آنچه گفته شد، درباره تحولات فكری اروپا درخصوص زنان بود اما چنانكه میدانیم، دین اسلام بسیار پیشتر به این مسائل اشاره و تاكید نموده است. حال آیا باید گفت وضعیت زن در ایران ــ به عنوان یك كشور مسلمان ــ تاقبل از این تحولات بهتر از اروپا بود؟
در ایران تا پایان دوره قاجار، نامی از زن و حقوق و آزادی زنان نیست. هر چند گاهی زنان برجسته، تاریخ را رقم زدهاند اما این امر عمومیت نداشت. باید اذعان داشت كه زنان ایرانی در اواخر دوره قاجاریه در وقایعی چون نهضت تنباكو و انقلاب مشروطیت، نقشی فعال و مستقیم ایفا نمودند اما این حضور جرقهای بیش نبود و دربرگیرنده پیامد مثبتی كه زمینهساز و تسهیلكننده تامین حقوق ابتدایی آنان برای ورود به متن تحولات باشد، بهشمارنمیرود. در عصر پهلوی شعار آزادی زنان در محور سیاستها قرار گرفت و زنان توانستند از برخی حقوق برخوردار شوند اما در عمل همچنان در حاشیه بودند. در این دوره حضور زنان صرفا یك حضور كمی بود و درواقع آنها عملا غایب بودند. علیرغم چنین پیشینهای، زنان در مقطع انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ به صحنه آمدند و قدرت نهفته و بالقوه خود را برای حضور در تحولات انقلاب نشان دادند. این مقاله قصد دارد سیر تحول حضور زنان از نهضت تنباكو تاكنون را با این فرضیه كه حضور و حقوق زنان در جمهوری اسلامی بیش از دورههای پیش مدنظر قرار گرفته، بهطور اجمال مورد بررسی قرار دهد.
● حركتهای سیاسی زنان پیش از مشروطه
نظام حكومتی ایران تا سال۱۹۰۶.م/۱۲۸۵.ش به شیوه استبدادی و از نوع سلطنتی بود و مردم در تعیین خطمشی سیاسی كشور نقشی نداشتند. دراینبین، موقعیت زنان از حیث حضور در مسائل سیاسی و اجتماعی قابل مقایسه با موقعیت مردان نبود. مردان تمام مشاغل را از بالا به پایین در اختیار گرفته بودند اما زنان فقط در چارچوب زندگی سنتی تحرك داشتند. درواقع چهره سیاسی ــ اجتماعی ایران مذكر بود. گاهی هوای آزادی و آزادگی، تنی چند از زنان را به شور و شوق فرامیخواند كه آنهم در حیطه شعر و شاعری خلاصه میشد. هر چند در دورههای مختلف، بعضی زنان ــ آنهم از ورای قدرت دربار و سلطنت ــ به نقشآفرینی پرداختهاند و تحولات را رقم زدهاند، اما اینطور نبود كه حضور زنان مستمر و مداوم باشد.[ii]
در دوره قاجار نیز مانند دورههای قبل، زن در خانه بود و تقریبا هیچ ارتباطی با خارج از محیط خانواده نداشت. عقیده عمومی بر این بود كه زن مطلقا باید مطیع اوامر شوهر باشد و ازاینرو دختران بهگونهای تربیت میشدند كه پس از ازدواج شخصیت خود را در مقابل شخصیت شوهر فراموش كنند و تولید نسل، نگهداری و پرورش فرزندان را وظیفه شرعی و اصلی خود بدانند.
در خارج از محیط خانه و خانواده، فعالیت و كوشش اجتماعی تنها منحصر به مردان بود. هیچگاه زنان در این فعالیتها شركت نداشتند و فقط در تعدادی از مشاغل اجتنابناپذیر مانند كارگری در حمام زنانه، آرایشگری، مشاطهگری، حجامت زنان و دختران و پسران خردسال، مامایی، پرستاری از زنان بیمار، كلفتی و شیردادن به بچهها و...[iii]، حضور زنان مشاهده میشد.
برخی تحلیلگران اجتماعی نهضت مشروطیت را سرآغاز نوینی برای حضور زن در اجتماع محسوب میكنند. اما لازم به ذكر است كه حتی پیش از مشروطیت نیز زنان در پارهای تحولات نقشآفرینی كردهاند كه در زیر به بررسی تحولات مذكور میپردازیم.
۱) جنبش اعتراضآمیز زنان علیه امتیاز توتون و تنباكو:
ناصرالدینشاه در سال ۱۲۶۹.ش/۱۳۰۹.ق امتیاز توتون و تنباكو را به یك فرد انگلیسی به نام تالبوت واگذار كرد. در ازای آن، شركت تالبوت متعهد شد مبلغ پانزدههزار لیره و یكچهارم سود سالانه خود را به ایران بپردازد. در پی عقد این معاهده، انگیزههای متفاوتی باعث شد اقشار مختلف مردم برضد این امتیاز اعتراض نمایند و این اعتراض، اولین حركت مردمی علیه سیاستهای شاه و درباریان به شمار میرفت. اعتراضات چنان وسیع شد كه شاه بهناچار عقبنشینی كرد و امتیاز مذكور سرانجام لغو گردید.[iv] در این حركت، زنان نیز در كنار مردان از آغاز تا پایان حضور داشتند، چنانكه وقتی خبر رسید شاه اتمام حجتی برای میرزای آشتیانی فرستاده كه یا در ملأ عام قلیان بكشد و یا به عتبات برود، زنان پیشاپیش مردان به اعتراض علیه حكومت پرداختند. جمعیتی بالغ بر چندین هزار نفر، به منزل میرزای آشتیانی آمدند و سپس درحالیكه زنان در جلو و مردان پشت سر آنها حركت میكردند، به طرف قصر سلطنتی روانه شدند. منظره جمعیت زنان كه اغلب بر روی سرهایشان لجن مالیده بودند و با فریاد یاعلی و یاحسین ناله میكردند، دلخراش بود. جمعیت برای رسیدن به ارگ میبایست از میان بازار عبور میكرد. زنان وقتی به سبزهمیدان رسیدند، به بازار ریختند و هر دكانی كه باز بود، بستند و اگر كسی سرپیچی میكرد، دكانش در معرض غارت قرار میگرفت. پسازآن جمعیت مرد و زن با گریه و زاری و فریاد وااسلاما، واشریعتا به ارگ رسیدند.[v] بههرحال پسازآنكه امینالسلطان قبول كرد امتیاز را مرتفع و معامله را فسخ نماید، قرار شد آقایان علمای درباری بر منابر، «اعلان جهاد» را تكذیب كنند و به مردم برسانند كه شما با پادشاه طرف هستید و استرداد حقوق خویش را خواهانید. امام جمعه در بالای منبر همین مضمون را نطق كرد و یك دفعه صدای زنان و ضجه آنها بلند شد كه: «اگر امروز مردان ما مانند زنان در خانه بنشینند، ما زنان جامه مردان میپوشیم و حق خود را از دست نمیدهیم. این چه فرمایشی است كه میفرمایید. ما نه با پادشاه طرفیم نه با كس دیگر، ما اجرای حكم خدا را خواهانیم.»[vi]
امام جمعه سعی كرد آنها را به سكوت و آرامش دعوت كند اما زنان شروع به فحاشی كردند و چند نفر هم به طرف منبر دویدند و او را پایین كشیدند.[vii]
علاوه بر عموم زنان، زنان حرم شاهی نیز در تحریم تنباكو شركت كردند و حكم آیتالله میرزای شیرازی اندرون شاهی را نیز تحتتاثیر قرار داد، تاجاییكه قلیانها را شكستند و در اعتراض شاه، گفتند همان كس كه ما را به شما حلال كرده، همان كس قلیان را بر ما حرام كرده است. مشاركت زنان در اعتراض به امتیاز تنباكو، تنها مختص زنان تهران نبود بلكه در شهرهای دیگر نیز زنان بهطورجدی تنفر خویش را از چنین امتیازی اعلام داشتند. در تبریز زنان به رهبری زنی به نام زینب در اعتراض به قرارداد مذكور به همراه مردان برخاستند. بازار تعطیل شد و در حدود بیستهزار نفر مسلح به شاه تلگراف كردند كه امتیاز را نمیپذیرند. ماموران دولتی پس از چند روز با فشار و ارعاب، مردم را به گشودن مغازهها مجبور میكردند اما چندساعتی از گشودهشدن بازار نمیگذشت كه بار دیگر دستهای از زنان به زور اسلحه بازار را میبستند و بهسرعت صحنه را ترك میكردند.
در شیراز نیز زنان در كنار مردان به اعتراض علیه امتیاز پرداختند. حكمران شیراز، سیدعلیاكبر فالاسیری را كه خطابههای تحریمآمیزی در مورد امتیاز گفته بود، دستگیر و تبعید كرد. به دنبال این قضیه، زنان و مردان در اعتراض به او در شاهچراغ جمع شدند و تعدادی نیز به بستن بازار اقدام نمودند.[viii]
چنانكه ملاحظه میشود، نقش زنان در جریان اعتراض به امتیاز توتون و تنباكو برجسته بود اما ذهنیت اجتماعی رایج در آن دوره، باعث شد زنان نتوانند از تحركات خود به نفع خودشان استفاده كنند. در آن زمان زنان از نظر عرف، موجوداتی ضعیف به شمار میآمدند؛ ازاینرو ماموران دولتی علاوهبرآنكه بهخاطر نامحرمبودن حق زدن زنان را نداشتند، این اقدام را دون شان خودشان میدانستند، ضمنآنكه تعرض به زنان بهخاطرآنكه حفظ حرمت و عفافشان مورد نظر همه بود و میتوانست باعث تحریك و خشم بیشتر مردان شود. این مساله باعث شده بود زنان در این وقایع بسیار موثر واقع شوند و بنا به این تجربه، در جنبشهای دیگر نیز پیشگام شدند. كاساكوفسكی مینویسد: چون زنان ایرانی چادر بهسر میكنند، شناخته نمیشوند، بنابراین میتوانند جاروجنجال راه بیندازند و زدن آنها ممنوع و گناه شمرده میشود. بنابراین در تمام حركتها از مردان جسورترند و نقش اساسی برعهده آنها است.[ix]
۲) جنبش اعتراضآمیز زنان در قحطی بزرگ سال ۱۲۷۷.ش:
بحرانها و مشكلات اقتصادی دوران قاجاریه، همواره عرصه را بر مردم تنگ میكرد. قحطی بزرگ سال ۱۲۷۷.ش باعث شد تهیه نان برای مردم به دغدغه اساسی تبدیل شود. مهمترین عامل كمبود نان، احتكار غلات و فروش آن به بهای گزاف توسط دولتمردان و متمولان بود. در این جریان نیز زنان پیشگام اعتراض بودند و به طرق مختلف به ابراز نارضایتی پرداختند. آنان برای بیدارساختن وجدان دولتمردان، بست مینشستند و یك بار حتی در قالب دو دسته به سفارتهای روس و انگلیس رفتند تا از نمایندگان دول مذكور بخواهند مشكل پیشآمده را با شاه ایران درمیان گذارند. این اقدامات زنان گاه حتی با خشونت توام میشد.
در یكی از اعتراضات زنان، زمانیكه شاه از شكار بازمیگشت، زنان به طرف كالسكه شاهی رفتند تا اعتراض خود را به گوش شاه برسانند اما درایناثنا با محافظان شاه درگیر شدند تااینكه عاقبت شاه به آنان وعدههایی برای رفع مشكل داد.[x]
● نقش زنان در مشروطه و رویدادهای آن
نهضت مشروطه، حاصل تلاش و جانبازی افراد بسیاری بود كه زمینه آن را مهیا كردند و در راه تحقق آرمانهای آن كوشیدند. این نهضت راهگشای اعتراضات بعدی شد و پس از مشروطه، حكومت قاجاریه جز آشوب سیاسی و اجتماعی، چیز دیگری تجربه نكرد.
زنان در تمام لحظات این حركت مهم سیاسی ــ اجتماعی فعالانه حضور داشتند. آنها بارها بست نشستند و عهدهدار مسئولیتهای مهمی در عرصه مقاومت بودند. آنان ضمن همراهی با مردان، به هنگام آمدن علما به مسجد برای سخنرانی، مسئولیت حفظ جان آنها را بر عهده میگرفتند. یكی از این زنان، همسر حیدرخان تبریزی بود. وی زنی نیرومند بود و به همراه چندتن از دیگر زنان آزادیخواه تهران، حفاظت از علما به هنگام سخنرانی در مساجد را بر عهده داشت. در زمان مهاجرت صغری، زنان و مردانی كه در شاهعبدالعظیم سكونت داشتند، با شركت در مجالس وعظ علما، به حمایت از نهضت ضداستبدادی میپرداختند. هنگامیكه عینالدوله سعی كرد بهزور علما را بازگرداند و برای این منظور امیربهادر و تعدادی از تفنگچیان را به حرم حضرت عبدالعظیم فرستاد، زنان با رفتن به بالای بامهای صحن حرم، آماده بودند تا در صورت هتك حرمت به مرقد یا علما، تفنگچیان را سنگباران كنند. این اقدام جسورانه زنان باعث شد نیروهای حكومتی بدون نتیجه به تهران بازگردند.[xi]
زنان حتی سعی میكردند خود بهطورمستقیم مشكلات را به گوش شاه برسانند. آنها زمانیكه شاه برای دیدار امیربهادر به منزل وی میرفت، دور كالسكه شاهی جمع شدند و از شاه خواستند برای بازگشت علما اقدام كند. آنها فریاد میزدند: «ما آقایان پیشوایان دین را میخواهیم. ما مسلمانیم و حكم آقایان را واجبالاطاعه میدانیم. عقد ما را آقایان بستهاند. خانههای ما را آقایان اجاره میدادهاند. تمام امور ما در دست آقایان بوده و هست. چطور راضی میشویم علما را نفی بلد و تبعید نمایند. ای شاه مسلمان بفرما رؤسای مسلمانان را احترام كنند. علمای اسلام را خوار و ذلیل نكنند. ای پادشاه اسلام اگر وقتی روس و انگلیس با تو طرف شوند، شصت كرور ملت ایران به حكم این آقایان جهاد میكنند.»[xii]در اقدامی دیگر، زنان سعی میكردند خودشان با شاه سخن گویند اما محافظان مظفرالدینشاه اجازه نمیدادند. شاه شخصا دستور داد زنی كه عریضهای را در دست داشت، جهت ارائه نزدیك شود. به گزارش برخی منابع، نامهای كه آن زن به شاه عرضه كرد، از طرف كمیته انقلاب یا انجمن مخفی بود و در بالای آن یك دست سرخ ششلولبهدست رسم شده بود. درواقع فرستادگان نامه، تهدید كرده بودند در صورت سروساماننیافتن اوضاع، شاه را به قتل خواهند رساند.[xiii]
در واقعه آزادسازی شیخمحمد واعظ نیز زنان بهنحوچشمگیری شركت داشتند؛ چنانكه فردای آن روز به دستور عینالدوله زنان از حق بیرونآمدن منع شدند.[xiv]
در جریان اعتراض و تحصن علما و مردم در مقطع مهاجرت كبری نیز زنان شركت فعال داشتند و حتی شایع شد «زنانی به قصد اعتراض میخواهند در خیابان علاءالدوله كه متصل به سفارتخانه انگلیس بود، چادر بزنند.»[xv] بههرحال با پافشاری زنان و مردان ایرانی، مظفرالدینشاه فرمان مشروطیت را صادر كرد. زنان علیرغم این مبارزاتشان كه سرانجام به پیروزی مشروطه انجامید، حقوقی را كه مختص به خودشان باشد، حتی در دوران حكومت مشروطه به دست نیاوردند؛ اما باز هم در وقایع پس از مشروطه مردان سیاستگذار را تنها نگذاشتند.
● زنان و تاسیس بانك ملی
به نظر میرسد در زمینه تاسیس بانك ملی، اولین قشری كه به فكر ایجاد بانك ملی در ایران افتادند، زنان بودند. این موضوع نخستینبار از سوی زنان و در نشریه ندای وطن منعكس شد: «بانك ملی را بر پا میكنیم.»
در بیستودوم رمضان ۱۳۲۴.ق/ دهم نوامبر ۱۹۰۶.م دولت مشیرالدوله از مجلس شورای ملی خواست قرارداد استقراض از بیگانگان را برای رفع پریشانی اقتصادی دولت بررسی كند. این مساله و مخالفت برخی نمایندگان شورای ملی با آن، باعث شكلگرفتن اندیشه «طرح تاسیس بانك ملی» شد. در ابتدا چگونگی انجام كار به نظر مشكل میآمد، اما حمایت مردم و بهویژه حمایت شگفتانگیز زنان كه حاضر بودند از دارایی اندك خود صرفنظر كنند و آن را به عنوان موجودی به بانك تقدیم نمایند، راه را هموار كرد.
تازمانیكه زنان مشروطهخواه به میدان نیامده بودند، روند تشكیل بانك ملی به كندی پیش میرفت، اما ازآنپس زنان با برگزاری جلسات و انتشار بیانیهها و مقالات توانستند زنان و مردان جامعه را به حركت وادارند. تلاش زنان برای تاسیس بانك ملی، نشانگر فهم و شعور بالای سیاسی و اقتصادی آنها بود و این مسالهای بسیار در خور توجه است. این حمایت و یاری زنان، مختص به قشر خاصی نبود بلكه تمام اقشار، از ضعیف و غنی، متعهد شدند براساس تمكن مالی خود به تاسیس بانك كمك كنند. در این واقعه كه یكی از دستاوردهای انقلاب مشروطه و مصوبه مجلس شورای ملی بود، درواقع زن ایرانی نشان داد كه تواناییهای بسیاری دارد. هر چند مشروطه سرانجام تحقق نیافت اما حمایت مالی و معنوی از مساله بانك ملی، باعث شد زنان اولین انجمنها و اتحادیههای خود را تشكیل دهند و آن را تثبیت نمایند.[xvi]
زنان به محض اعلام تحریم كالای وارداتی، حمایتشان از صنایع داخلی را اعلام كردند. با تشكیل مجلس شورای ملی، مشروطهخواهان خواستار حمایت آنان شدند و زنان در پاسخ به این فراخوان، در برخی شهرها، از جمله در تبریز و تهران، انجمنهایی را به منظور ترویج منسوجات وطنی و تحریم كالاهای وارداتی تشكیل دادند.[xvii]
● زنان و تحكیم نظام مشروطه
با مرگ مظفرالدینشاه و رویكارآمدن محمدعلیشاه، مشروطه نوپا وارد تحولات جدیدی شد. شاه جدید درصدد تضعیف مشروطه برآمد اما مردم همچنان به حمایت از این نهضت نوپا ادامه دادند و تصویب متمم قانون اساسی را برای رفع كاستیها و ابهامهای موجود در قانون اساسی خواستار شدند. در این حركتها زنان نیز شركت داشتند. در تهران در روز چهارشنبه دوم ربیعالثانی ۱۳۲۵.ق جمعیتی از زنان به سوی مجلس بهارستان حركت كردند. این حركت آنان مورد استقبال مجلسیان واقع نشد اما در تبریز حركت و مساعدت زنان برای مطالبه متمم قانون اساسی مورد قدردانی انقلابیون قرار گرفت. در این ارتباط تشكل سیاسی زنان، یعنی اتحادیه غیبی نسوان، با انتشار مقالهای در روزنامه وطن از عملكرد یكساله شورای ملی و تزلزل نمایندگان انتقاد كرد. سرانجام با اعتراضات همهجانبه مردم، محمدعلیشاه مجبور شد بر متمم قانون اساسی صحه گذارد.
در دوره استبداد صغیر نیز زنان با كمكهای مالی و حتی مسلحانه سعی داشتند از مشروطه نوپا محافظت كنند. این اقدام تنها مخصوص زنان تهران نبود بلكه در محاصره تبریز توسط مستبدین، زنان با لباسهای مردانه یا زنانه دوشادوش مردان به حفاظت از شهر پرداختند.[xviii]
در جریان اولتیماتوم روس به ایران نیز زنان اعتراض و خشم خود را نشان دادند. در تهران حدود پنجاههزار نفر به خیابانها ریختند و دراینمیان حضور زنان چشمگیر بود. زنان درحالیكه میگریستند و كفن پوشیده بودند، آمادگی خود را برای جنگ و دفاع از میهن اعلام نمودند.
زنان در جریان جنگ جهانی اول نیز به سیاست ایران كه در جنگ بیطرفی اتخاذ كرده بود، معترض بودند. آنها این فرصت بهدستآمده را برای اخراج روس و انگلیس از كشور لازم میدانستند. آنان طی مقالاتی در روزنامه شكوفه، میخواستند برای نجات وطن به پا خیزند. فعالان زن كه اخبار جبهههای جنگ را دنبال مینمودند، خود را با موقعیت زنان اروپایی و نقش آنها در جنگ مقایسه میكردند.[xix]
● دستاوردهای مشروطه برای زنان
اكنون این پرسش در ذهن ایجاد میشود: باوجودآنكه در مراحل مختلف تحولات مشروطه، زنان دوشادوش مردان بودند و به حفاظت از كیان خود پرداختند، از مشروطه چه چیزی نصیب زنان شد؟ به نظر میرسد مشروطهخواهان غایت تحركات و فعالیتهایشان را بر دستیابی به تاسیس عدالتخانه و بعدها پارلمان یا مجلس شورای ملی بنا كرده بودند و لذا حركت زنان نیز از آغاز هدفمند و سازمانیافته نبود. شرایط اجتماعی و فرهنگی آن روز كه جلوه بارز جهل و بیسوادی و گرایش شدید مردم به خرافات بود، اقتضا نمیكرد كه عموم زنان نسبت به جایگاه و موقعیت خویش آشنا شوند. البته گروههایی از زنان وابسته به دربار و یا زنانی كه از امكان تحصیل برخوردار بودند، ازهمانآغاز مبارزه تلاشهایی برای بهرهمندی از فضای موجود در جهت طرح مسائل زنان در مطبوعات و محافل زنان و حتی مجلس شورای ملی به عمل آوردند اما این حركت كه از یك پشتوانه قوی در میان مردم و مشروطهخواهان برخوردار نبود، چندان موثر واقع نشد.
اولین اقدامی كه توسط عدهای از زنان تجددطلب برای رفع موانع موجود انجام گرفت، تشكیل اتحادیه غیبی نسوان بود كه در دوره مجلس اول و در سال ۱۳۲۵.ق تشكیل شد. این تشكل ابتدا مخفی بود اما در سال بعد كوشید فعالیت خود را بهصورتعلنی دنبال نماید و بههمیندلیل به طرح مساله فعالیت علنی خود در مجلس شورای ملی پرداخت. دراینراستا برخی نمایندگان موافق و بعضی مخالف بودند و علت مخالفت هم به دلیل فعالیت سیاسی آنها بود كه حتی برای نمایندگان مشروطهخواه نیز قابل هضم نبود.
بههرحال استنكاف مجلس از مشروعیتبخشیدن به این تشكل، موجب ناامیدی زنان نشد و انجمنهای نیمهسری همچنان با همان اهداف دوگانه سوادآموزی زنان و روشنگری و ارتقای فرهنگی آنان، به فعالیت مخفیانه خود ادامه دادند.[xx]
لازم به ذكر است، علیرغم نقش مؤثر زنان در جنبش مشروطه، آنان از حق رای محروم شدند. براساس ماده ۴نظامنامه انتخابات، زنان نیز در كنار صغار، محجورین و متكدیان و... از حق انتخاب و رایدادن محروم شدند و ماده ۷ آنان را از حق انتخابشدن نیز محروم میكرد.
در سال ۱۳۲۹.ق كه اصلاح نظامنامه انتخابات در دستور كار مجلس قرار گرفت، به نظر میرسید نمایندگان در جهت قدردانی از عملكرد زنان در مشروطه، گامهایی در راستای احقاق حقوق آنها بردارند اما بازهم زنان از حق طبیعی خود محروم ماندند. هر چند افرادی چون حاج محمدتقی وكیلالرعایا، تقیزاده و آیتالله مدرس موافق حق رای زنان بودند اما برخی دیگر با آن مخالفت میكردند. افرادی چون ذكاءالملك نیز با اعطای این حق به زنان موافق بودند اما آن را زودهنگام میدانستند. این مسائل در روزنامههای آن عصر منعكس شد و زبان حال زنان تجددطلب بود كه معتقد بودند تاروزیكه هر مرد بیسواد حق رایدادن دارد اما یك زن عالمه از حق رایدادن و ورود به پارلمان، حتی برای تماشا محروم است، امید به ترقی نیست.[xxi]
از دیگر دستاوردهای انقلاب مشروطه، تاسیس مدارس دخترانه و علمآموزی دختران و زنان ایرانی بود. پس از افتتاح مجلس، زنان تجددطلب دراینراستا تلاش بیشتری به عمل آوردند. هرچند در مقابل این خواسته آنان نیز مخالفتهایی شد و مخالفان حتی خواستار حفظ پایگاه سنتی زن و مرد بودند و مشاركت در سیاست و امور حكومت را حق مردان میدانستند، آنان دراینراستا به كوشش خود ادامه میدادند.
مدارس دخترانه بهرغم مشكلات فراوان مالی و نابسامانیهای نظام آموزشی، در تهران و چند شهر دیگر گسترش یافت؛ چنانكه در سال ۱۳۲۹.ق فقط در تهران پنجاهوهفت مدرسه دخترانه مشغول به كار بودند. این مدارس با انجمنهای زنان ارتباط منظم داشتند و بخش عمدهای از اهداف و برنامههای انجمنهای نیمهسری زنان كه به وسیله یك كمیته مركزی هماهنگ میشد، توسط این مدارس و دانشآموزان آنها دنبال میگردید.
دستاورد دیگر انقلاب مشروطه این بود كه زنان توانستند دیدگاههای خود را از طریق روزنامههای مشروطهخواه كه مهمترین ابزار اطلاعرسانی بودند، بیان كنند. پس از فتح تهران كه فعالیتهای سیاسی ــ اجتماعی زنان بیشتر شد، انتشار روزنامه نیز ضرورت یافت و برای اولینبار زنان به عرصه روزنامهنگاری قدم نهادند. از سال ۱۳۲۸.ق تا آغاز دوره پهلوی اول بهتدریج هفت مجله و روزنامه اختصاصی زنان با عناوین دانش، شكوفه، زبان زنان، نامه بانوان، جهان زنان و جمعیت نسوان وطنخواه ایران منتشر شدند و بهمرورزمان این نشریات افزایش یافتند.[xxii]
باید اذعان داشت انقلاب مشروطه در حقیقت چرخش و نقطه عطفی در تاریخ زنان ایران محسوب میشود؛ چراكه زنان پس از این واقعه برای رسیدن به اهداف خود از هر امكانی استفاده كردند. آنها به متون مذهبی برای تجویز رفتار مساواتگرایانه با زنان متوسل میشدند و بهاینوسیله غیرت مردان مشروطهخواه را برمیانگیختند. آنها برای فعالیتهایشان، جهیزیه و ارثشان را خرج میكردند و حتی از ارتباطات خود در حرم سلطنتی بهره میجستند و بهاینصورت بعضی از امیدهایشان را تحقق بخشیدند.
منصوره اتحادیه درخصوص اهمیت بررسی تاریخ زنان معتقد است: «تا تاریخ زنان در ایران بررسی نشود، بررسی تاریخ جامعه، محدود، یكطرفه و نارسا خواهد بود. اگر سفرهای ناصرالدینشاه به اروپا اهمیت تاریخی دارد، اگر قراردادهای سیاسی، تاسیس دارالفنون و... باعث تحول شد، چرا نباید بپرسیم در منازلی كه مردان در مصدر كار بودند، چه گذشت؟»[xxiii]
● وضعیت زنان در دوره پهلوی
با آغاز سلطنت پهلوی، هرچند نهادهای دموكراتیك اجازه فعالیت سیاسی بهدست نیاوردند، اما در زندگی فردی و اجتماعی زنان ایران وقایع و حوادث دگرگونساز اتفاق افتاد و در پرتو آن نیازهای روز و مقتضیات اجتماعی آشكار شد. در عصر پهلوی، بحران حقوق زن كه برای نسلها مكتوم بود، به مسالهای مهم، آن هم در شكل خشونتآمیز آن تبدیل شد. در این عصر تقابل میان تجددگرایی و سنتگرایی برای نخستینبار و بهگونهای آشكار حول محور حقوق زن در تقابل با یكدیگر قرار گرفتند و زنان ایران به نمودار زنده این رویارویی تبدیل شدند.
بر اساس قانون مصوب بیستویكم تیر ۱۳۱۰.ش/ چهاردهم اوت ۱۹۳۱.م، زنان اجازه یافتند در موارد خاصی درخواست طلاق نمایند[xxiv] و این گامی برای بازیافتن حقوق زنان بود. رضاشاه اقدامات زیادی انجام داد كه بعضی از آنها علیه نهادها و بهویژه علیه مذهب بودند اما هیچكدام به اندازه دگرگونی وضعیت زنان واكنش اجتماعی در بر نداشتند. رضاشاه با حركتی نمادین، زنان را در خط مقدم انقلاب اجتماعی خود علیه اسلام قرار داد. به نظر رضاشاه، حجاب نشانه سنتگرایی بود.[xxv] وی در سفری به تركیه، از نزدیك با تحولات انجامگرفته از سوی مصطفی كمالپاشا (آتاتورك) در تركیه جدید آشنا شد و این آشنایی او را برای ایجاد تحولات در ایران مصممتر كرد.
اولین درگیری رضاشاه با روحانیون به سال ۱۳۰۶.ش/۱۹۲۸.م بازمیگردد كه خانواده شاه برای زیارت حضرت معصومه(س) به قم رفته بودند و چون حجاب كافی نداشتند، مورد اعتراض یك روحانی قرار گرفتند. رضاشاه خود به قم رفت و دستور داد آن روحانی را تنبیه نمایند. در سال۱۳۱۲.ش/۱۹۳۴.م دولت پوشش بدون چادر را برای معلمان و دانشآموزان الزامی دانست و با صدور اعلامیهای اذهان مردم را برای پذیرش آموزگاران زن بدون حجاب آماده كرد و در سال بعد به موجب حكمی، چادر ممنوع اعلام شد.[xxvi]بنا به نقل پیتر آوری، از جمعیت تقریبا سیصدهزار نفری تهران، حدود چهارهزار نفر زن رفع حجاب كردند. در همین سال یك مركز فرهنگی زنان كه تحت نظارت یكی از دختران شاه بود، تاسیس شد و دختران با لباس ورزشی رژه رفتند. رضاشاه هفدهم دی ۱۳۱۴.ش/ ژانویه ۱۹۳۶.م را به عنوان روز ملی زنان و رفع حجاب اعلام كرد و در این روز خود به اتفاق ملكه و دخترانش كه لباسهایی به سبك اروپایی به تن داشتند، در یكی از دبیرستانهای دخترانه تهران حضور یافت. ازاینپس حجاب بهطوركلی ممنوع شد و حتی بازاریان از فروش اجناس به زنان باحجاب منع شدند. این زنان حق ورود به خیابان و استفاده از وسایل نقلیه و حتی حمام را نداشتند و پلیس تدابیر جدیدی را به كار گرفت.
شاید هدف رضاشاه بیشازآنكه توجه به وضعیت زنان و مشكلات آنها باشد، حفظ ظاهر بود و فكر میكرد زن با حجاب خود نمیتواند آزاد باشد. وی در یكی از سخنرانیهای خود در حضور زنان در سال۱۳۱۴.ش/۱۹۳۶.م گفت: «ما هرگز نباید فراموش كنیم كه نیمی از جمعیت كشور ما به حساب نیامدهاند، یعنی نیمی از نیروی كار كشور عاطل ماندهاند.»[xxvii]
قیام گوهرشاد نمونهای از خشم جامعه سنتی و مسلمان ایران به عملكرد رضاشاه بود. این قیام با خشونت سركوب شد اما رضاشاه نتوانست در باطن، تمام قلوب مردم مسلمان را با خود همراه نماید.
تاسیس مراكز تربیت آموزگار كه پیشینه آنها به اواخر جنگ جهانی و دوره قاجار بازمیگردد، در زمان رضاشاه سرعت بیشتری گرفت. اولینبار در سال ۱۲۹۷.ش/ ۱۹۱۹.م در تهران دارالمعلمات تاسیس شد كه دوره تحصیل آن پنج سال بود. در تبریز نیز در سال ۱۳۰۵.ش توسط میرزامحمدعلیخان تربیت، رئیس وقت معارف آذربایجان، چنین مركزی به راه افتاد. در اصفهان نیز در سال ۱۳۰۸.ش مركز تربیت آموزگار ایجاد شد و بهتدریج تا سال ۱۳۱۶.ش به دانشسرای مقدماتی تبدیل گردید. در سال ۱۳۱۳.ش كه قانون تاسیس دانشگاه به تصویب مجلس شورای ملی رسید، دانشسراها و مدارس عالی نیز در زیرمجموعه دانشگاه قرار گرفتند. بهاینترتیب آموزش دختران در دانشگاه در راستای سیاستهای فرهنگی دولت و انجام اصلاحات اجتماعی ــ فرهنگی قرار گرفت. یكی از پیامدهای آموزش زنان تثبیت فرهنگ دانشپروری در جامعه و بهویژه در بین زنان كشور بود.[xxviii]
برخی مورخان اختناق سیاسی و اقدام اجبارساز رضاشاه درخصوص كشف حجاب را بهشدت مورد انتقاد قرار دادهاند اما در كل نسبت به موقعیت زنان در عصر رضاشاه به داوری مثبت پرداختهاند. آنها معتقدند زنان ازاینپس توانستند به مشاغل جدیدی چون پرستاری، آموزگاری و كار در خانهها بپردازند. بهاجرادرآوردن نظام آموزش اروپایی كه از زمان قاجار آغاز شده بود، گسترش یافت و این به معنی رواج آموزش در میان زنان بود. دانشگاه تهران از آغاز كار خود، زنان را با شرایطی برابر با مردان میپذیرفت و بهاینترتیب نسل جدیدی از زنان تحصیلكرده وارد میدان شدند كه در حیات اقتصادی و فرهنگی كشور نقشهای مهمتری را بر عهده گرفتند. با گذشت زمان، تعداد سازمانهای مربوط به زنان هرچه بیشتر افزایش یافت.
رضاخان اقدامات و اصلاحات زیادی انجام داد اما هیچیك از این اقدامات حاصل رشد و تكامل اجتماعی زنان و مردان و در نتیجه مبارزات و تمایلات عمیق مردم نبود. رضاخان بهزور زنان را وادار به كشف حجاب كرد، درحالیكه زنان به مقام و ارزش اجتماعی خود بهطوركامل واقف نبودند و برای رسیدن به حقوق حقه خویش مبارزه و تلاش نكرده بودند. رضاخان ازیكطرف با ایجاد مراكز آموزشی و تشویق زنان برای تحصیل و كسب تخصص و اشتغال، بخشی از جمعیت زنان را فعال كرد اما درهمانحال با كشف اجباری حجاب و اقدامات ضددینی، بخش بزرگی از مردم را رودرروی خود قرار داد. جامعه به تبع این وقایع، دچار نوعی تضاد و دوگانگی فرهنگی شد؛ چنانكه به اعتقاد برخی صاحبنظران، با ورود مدرنیته به ایران فضایی كه در آن امكان مكالمه هماهنگ بین عناصر تشكیلدهنده جامعه ایرانی وجود داشت، از میان رفت، تعادل قبلی دستخوش حادثه گردید و هویت جامعه ایرانی با بحران مواجه شد. این مساله زمانی بیشتر تشدید شد كه اندك نهادهای ایجادشده از زمان مشروطه هم در زمان رضاشاه رنگ و شكل دیگری یافتند.
در عصر رضاشاه نیز زنان مانند دوران پس از مشروطه از حقوق سیاسی محروم بودند و زنان نمیتوانستند در فضای اختناقآمیز سیاسی حاكم، حقوق خود را بر پایه مبانی دموكراسی ــ كه مستلزم وجود تشكلهای مستقل سیاسی و غیرسیاسی و در مجموع جامعه مدنی است ــ مطالبه نمایند. در فقدان جامعه مدنی، آنها تجارب لازم برای حقطلبی و فعالیتهای سازمانیافته را كسب نكردند. در این خلأ، زنان وابسته به دربار پهلوی گاه اجتماعات، سازمانها و انجمنهای زنانه وابستهای را تاسیس میكردند تا آنانی كه خواهان فعالیتهای اجتماعی بودند، استعدادهای خود را بروز دهند ولی آنها نیز نتوانستند برای رشد و بالندگی جنبش زنان بستر مناسبی ایجاد كنند. زنان ایران حتی در بخش تجددگرا نیز برای سازماندهی نیروی پراكنده خود با دو مانع عمده روبرو بودند:
۱) فقدان جامعه مدنی
۲) مخالفت مردان ایرانی (كه خود ریشه در اعتقاد و سنت حاكم بر جامعه داشت).[xxix]
بنابر آنچه گذشت، باید گفت كشف حجاب در زمان رضاشاه و اختناق سیاسی حاكم بر جامعه، دركل باعث شدند عموم زنان نتوانند در تمام فعالیتهای اجتماعی شركت نمایند.
● وضعیت زنان در دوره محمدرضاشاه
اقدامات رضاشاه برای تغییر چهره اجتماعی زنان ایران، باعث شد تضادهای اجتماعی در برخورد با مدرنیتهای كه بر عرف كهن تحمیل شده بود، آشكار شوند و در نهایت اشكال خشونتآمیزی به خود بگیرند. تحولات عصر رضاشاه باعث بهوجودآمدن قشری از زنان تحصیلكرده شد كه فاقد تشكلهای نیرومند مختص به خود بودند. این گروه در زمان محمدرضاشاه و تحولات موجود پس از شهریور ۱۳۲۰.ش، حقوق بیشتری را برای زنان مطالبه كردند و از جمله زنان درباری و وابسته به خانواده پهلوی، سازمانهایی را تحت عناوین حمایت از زنان و كودكان تشكیل دادند.
زنان در این دوره نیز تا سال ۱۳۴۱.ش از حق رأی و حق انتخابشدن برخوردار نبودند تااینكه در مهر همین سال، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی كه بر اساس آن زنان حق رأی داشتند، در هیات وزیران تصویب شد. پس از پخش خبر تصویب این لایحه در كابینه علم، مقاومت و مبارزه روحانیون با تلگرام چند تن از علمای قم در هفدهم مهر ۱۳۴۱.ش و سپس تلگرام امامخمینی(ره) به نخستوزیر در بیستوهشتم مهر آن ماه اوج گرفت.[xxx]
علم یكماهونیم بعد تلگرامی برای علمای قم فرستاد. وی در این پیام گفته بود: «نظریه دولت در مساله شرط اسلامیت برای انتخابشوندگان و انتخابكنندگان، همان نظر علمای اسلام است و در مساله سوگند نیز، سوگند امانت و صداقت در كارها و مصالح عمومی با قرآن مجید است و در مساله شركت بانوان در انجمن ایالتی و ولایتی، دولت نظر آقایان را به مجلسین تسلیم میكند و منتظر تصمیم مجلسین است.»[xxxi]
امام در این موضوع پافشاری بیشتری نشان داد. وی در یكی از سخنرانیهای خود در تاریخ دهم فروردین ۱۳۴۱.ش تصریح كرد: «دیدیم از اول كه این دولت بیسواد و بیحیثیت روی كار آمد، از اول هدف، اسلام بود. در روزنامهها نوشتند كه بانوان را حق دخالت در انتخابات دادهاند لكن شیطنت بود، برای انعكاس نظر عامه مردم به آن موضوع بود كه نظرشان به الغای اسلام و الغای قرآن، درست نیفتد و لهذا اینجا ما متوجه شدیم و اجتماع شد... دیدیم قضیه، قضیه بانوان نیست، این یك امر كوچكی است، قضیه معارضه با اسلام است... .» مخالفت آیات عظام و بهویژه امامخمینی، منجر به قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲.ش شد.
سرانجام بند اول ماده ۱۰ قانون انتخابات مصوب سال ۱۳۲۹.ق كه زنان را در رده اطفال و مجانین و ورشكستگان و... قرار میداد و به این واسطه آنان را از حق رأی محروم میكرد، در سال ۱۳۴۳.ش با ماده واحدهای كه از مجلس گذشت، حذف شد و بند دوم ماده ۱۳ قانون انتخابات نیز كه زنان را از حق انتخابشدن محروم میكرد، حذف گردید.
لازم به ذكر است كه در عمل نیز به لحاظ شرایط غیردموكراتیك حاكم بر جامعه و شرایط فرهنگی نامناسب اساسا خود زنان هم نتوانستند از حق رای بهخوبی استفاده كنند. زنانی كه به پارلمان راه یافتند، چون سابقه و تجربه سیاسیكاری و زدوبند در جامعه مردسالار را نداشتند و نیز به دلیل فقدان جامعه مدنی، از كسب تجارب دموكراتیك محروم مانده بودند، نتوانستند به نیروهای حمایتی و قدرت ارتباط لازم دست یابند و در نتیجه به لایههای ناهمگون بافت جمعیت زنان كشور پیوند نخوردند. درواقع حضور این نمایندگان در صحنهها، به صورت سمبلیك باقی ماند و عملا آنها نمایندگی طیف محدودی از زنان ایران را برعهده داشتند.
● زنان در دوره انقلاب و پس از آن
زنان ایرانی در دوره انقلاب نیز مانند تحولات گذشته تاریخ معاصر به نقشآفرینی پرداختند و در تمام راهپیماییها علیه رژیم نقش اول را ایفا كردند. آنان همسران و فرزندان خود را برای مقابله با دولت پهلوی تشویق میكردند و از هیچ كوششی دراینراستا دریغ نداشتند. چهبسا اگر نقش زنان را در علل پیروزی انقلاب حذف كنیم، دیگر عوامل نیز آنقدر موثر نباشند؛ چنانكه حضرت امام نیز همواره بر اهمیت این قشر از جامعه تاكید بسیار میكردند.
انقلاب اسلامی به عنوان یك حادثه بزرگ قرن بیستم، زمینهساز تحولات عظیمی در عرصه داخلی و خارجی شد و آثار آن در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تجلی یافت. حضور زنان در عرصه انقلاب اسلامی ایران پدیدهای است كه چنانكه باید به آن توجه نشده و جالبآنكه به نظر میرسد نقش آنان برای ناظران خارجی بیش از عناصر داخلی دخیل در انقلاب مشهود بوده است. شهید فتحی شقاقی، دبیر كل پیشین جنبش جهاد اسلامی، مینویسد: «... جهان حیران و ناباور، زن ایرانی را میبیند كه از قم و شیراز و تبریز به خیابانهای تهران فرود آمده... آمده است تا مشت خود را در برابر سلاح بهدستان نفتآیینان و انحصارطلبی ابرقدرتها گره كند... .»
جوشش انقلابی زنان و انگیزه آنان برای ورود به صحنه، گاه حتی مشهودتر از مردان جلوه میكند؛ چراكه زنان در كلام امامخمینی، ندای رهایی از ستم مضاعفی را میشنیدند كه قرون متمادی در عرصههای مختلف خانوادگی و اجتماعی بر آنها تحمیل شده بود.[xxxii]
حضور خودجوش زنان در انقلاب و نفی وضعیت موجود توسط ایشان را شاید بتوان اعتراض گسترده آنان به اندیشه نفی زن و تلقی زن به عنوان یك شیء بر مبنای توجه صرف به جسم او، تلقی كرد.[xxxiii]
روشنفكران مسلمان و انقلابی در طول دوره انقلاب تاكید بسیاری بر نقش زن داشتند. آنان به نقش كلیدی زنان در عرصه انقلاب اعتراف داشتند و سعی میكردند زنان را به این نقش آگاه سازند. تقریبا هیچ مصلح دینی معاصر را نمیتوان یافت كه به زن و اهمیت و جایگاه او توجه نكرده باشد. در تاریخ اخیر كشورمان، اندیشمندان بزرگی چون مرحوم طالقانی، دكتر علی شریعتی، استاد مرتضی مطهری و امامخمینی به این مقوله بیش از دیگران توجه كردهاند.[xxxiv]
دكتر علی شریعتی در سخنرانیهای خود، مقام زن را بسیار ارج مینهاد و زن عصر انقلاب را با زنان صدر اسلام و بهویژه، حضرت فاطمه(س) مقایسه میكرد. او حضرت فاطمه(س) را الگویی الهی میدانست. شریعتی دركل سه چهره را برای زنان برمیشمرد;
۱) زنی كه چهره موروثی را میپذیرد
۲) زنی كه چهره تحمیلی صادراتی دارد
۳) زنی كه میخواهد انتخاب كند، اما چه چیز را و كدام تصویر را؟ شریعتی نه زن ارتجاعی و نه زن مدرن تحمیلی، بلكه زن مسلمانی را میپذیرفت كه الگوی او حضرت فاطمه(س) باشد.[xxxv]● زن در اندیشه امامخمینی(ره)
امامخمینی از ابتدای قیام خود در سال ۱۳۴۱.ش، به اهمیت زن و نقش موثر او در تحولات جامعه توجه خاصی نشان میداد. امام در صحبتهای خود در سال ۱۳۵۷ بر موارد مهمی در ارتباط با زنان تاكید كرده است:
۱) نفی شیءگونهبودن زن: به این واسطه امام بر نقش مكمل زن در بنای جامعه تاكید كردهاند. وی معتقد است كه «زن به عنوان یك انسان میتواند مشاركت فعال با مردان در بنای جامعه اسلامی داشته باشد. نه او حق دارد خود را تنزل دهد و نه مردان حق دارند در مورد او چنین بیندیشند.»
۲) نفی تصویر جاهلی از زن: امام با نفی این مساله و با تاكید بر منش و شخصیت زن، كرامت و منش زنان را مد نظر داشتند: «اسلام زنان را از آن چیزهایی كه در جاهلیت بوده نجات داده، آنقدركه اسلام به زنان خدمت كرده، به مردان خدمت نكرده است... حالا هم اینان دارند از جاهلیت بدتر میكنند و زن را بیاهمیت كردند... اسلام میخواهد همانطوركه مردان كارهای اساسی میكنند، زنان هم بكنند... اسلام میخواهد حیثیت و احترام زن را حفظ كند. میخواهد به زن شخصیت دهد.»
۳) نقش زنان در بنای جامعه: امام معتقد بود «زنان نقش حساسی در بنای جامعه دارند. اسلام زن را تا حدی ارتقا میدهد كه بتواند مقام انسانی خویش را باز یابد و متناسب با چنین رشدی است كه میتواند در ساختمان حكومت اسلامی مسئولیتهایی را به عهده گیرد.»
۴) نظر خاص اسلام به زن: امام در این قسمت به بیان دیدگاه مثبت اسلام نسبت به زن و اهمیت و ارزش او در زمینه انسانسازی میپردازد و حضور زنان را در مقدرات اساسی كشور ضروری میداند.
۵) تاكید امام بر نقش تربیتی زنان: «زن انسان است، یك انسان بزرگ و مربی جامعه و از دامن زن انسانها پیدا میشوند. سعادت و شقاوت كشورها بسته به وجود زن است.»
۶) تاكید امام بر نقش اسلام در هدایت زنان: امام معتقد بود «زن در زمان محمدرضا و پدرش آنچنان مظلوم بود و خودش نمیدانست. آنقدركه به زن ظلم شد، در جاهلیت نشد. در هر دو دوره زنان مظلوم بودند و این اسلام بود كه آنها را نجات داد.»
۷) آزادی انتخاب: امام با بیان تساوی حقوق زن و مرد، بر آزادی مشروع زنان در كلیه عرصههای اجتماعی تاكید كرد و در آستانه پیروزی انقلاب در مصاحبه با السفیر گفت: «زنان باید از آزادی انتخابكردن، انتخابشدن، آزادی آموزش خویشتن و كاركردن و مبادرت به هر نوع فعالیت اقتصادی برخوردار باشند.»[xxxvi]
بنابراین امام به رد دیدگاه رایج نسبت به زنان و تبلیغات منفی مبنیبراینكه اسلام زنان را به كنج خانهها خواهد برد، پرداخت و این نگرش جدید شور و هیجان خاصی در میان زنان ایجاد كرد تا جایگاه خویش را بازیابند.
امامخمینی به نقش كلیدی زنان در قبل و بعد از انقلاب، به عنوان یك استراتژی مهم اهمیت میداد و ازاینرو بر كار فرهنگی در حوزه زنان تاكید بسیار میكرد.[xxxvii]
همسر معمر قذافی، رهبر لیبی، در دیداری از ایران، به هنگام ملاقات با بیت امام، بسیار تحتتاثیر قرار گرفت. وی با اشاره به دیدگاه حضرت امام درخصوص زنان و نقشی كه برای آنان قائل شدهاند، اظهار داشت: «از چنین خانههای كوچك میتوان كارهای بزرگ و سرنوشتساز را هدایت كرد.»[xxxviii]
امام به نقش كلیدی زنان در پیروزی انقلاب چنین اشاره میكند: «... این پیروزی را ما از زنان داریم، قبلازآنكه از مردان داشته باشیم. بانوان محترم ما در صف جلو واقع بودند. بانوان ما اسباب این شدند كه مردها هم جرات پیدا كنند.» ایشان در جای دیگری میفرماید: «بانوان ما در این نهضت انقلاب سهم بیشتر از مردان دارند.»[xxxix]
درواقع كلام امام و انقلاب اسلامی یك تغییر كیفی در نگرش زنان ایجاد كرد. موج جدید اسلامی كه امامخمینی و انقلاب اسلامی ایران، برمبنای یك دید مثبت به زن و فعالیتهای او در چارچوب شرع و قوانین اسلامی در منطقه و جهان آفریدند، جاذبه فراوانی را در میان زنان جهان ایجاد كرد.[xl]
امام خمینی با دید جدید خود توانست اندیشههای متحجرانه و ارتجاعی مطرح تحت عنوان اندیشههای دینی و اسلامی را رد كند. ایشان ازیكسو بر نقش حاشیهای زن خط بطلان كشید و ازسویدیگر با اندیشههای لائیك و ابزارینگر درخصوص زن به مخالفت پرداخت.
● زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در موارد مختلف توجه خاصی به حقوق زنان، فراهمكردن امكانات بیشتر برای آنها جهت شركت در فعالیتهای اجتماعی و حق مساوی آنان با مردان در برابر قانون ضمن قید «با رعایت موازین اسلامی» نموده است.
در بند ۱۴ اصل سوم، «تامین حقوق همهجانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون» از وظایف كلی دولت اسلامی شمرده شده است. در اصل ۲۱ آمده است: «دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید... .» در این اصل، دولت موظف است امور زیر را انجام دهد:
۱) ایجاد زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او
۲) حمایت از مادران بهویژه در زمان بارداری و حضانت فرزند و حمایت از كودكان بیسرپرست
۳) ایجاد دادگاه صالح برای حفظ كیان و بقای خانواده
۴) ایجاد بیمه خاص زنان سالخورده و بیسرپرست
۵) اعطای قیمومیت فرزندان به مادران شایسته در صورت فقدان ولی شرعی. [xli]
از این رهگذر زنان جامعه كه در نظام گذشته متحمل بیشترین صدمات گردیده و به بهانه آزادی از حقوق اسلامی و انسانی محروم شده بودند، امكان یافتند فارغ از دیدگاههای متحجرانه، از سرچشمه اسلام ناب محمدی(ص) سیراب شوند. قانون اساسی ابتدا بر نقش زن در خانواده به عنوان شغل اصلی تاكید مینماید و سپس اشتغال بانوان در مشاغل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و اداری را از جمله شرایط تحقق عدالت اجتماعی و تعالی جامعه برمیشمارد.[xlii]
● نتیجه
در روند تحولات معاصر نباید نقش زنان را فراموش كرد. امروزه توانایی و كارآیی زنان همپای تواناییهای مردان و شاید هم فراتر است. زنان به حقوق خود آگاه شدهاند؛ هر چند تا رسیدن به نتیجه مطلوب هنوز فاصله زیادی دارند. باید اذعان داشت موضوع زن و آزادیهای قانونی وی از جمله پدیدههای ویژه عصر حاضر است و این حركت از قرن نوزدهم به صورت یك جنبش اجتماعی در جوامع اروپایی ظهور كرده است. هر چند امروزه وجوه افراطی این جنبش به شكل فمینیسم خود را نشان داده، اما جنبش آزادی زنان در اشكال سالم خود دارای مضامینی انسانی و عدالتخواهانه است. امروزه مساله آزادی زن، همچون مبحث مشاركت سیاسی و آزادی بیان، یكی از چالشهای مهم میان اندیشه دینی و مكاتب بشری به شمار میرود.
زنان ایرانی تا پیش از مشروطیت در یك وضعیت سنتی به سر میبردند و در جامعه جایگاهی برای زنان وجود نداشت. دراینزمان گروه اندكی از زنان تحصیلكرده كه بیشترشان وابسته به طبقات بالای جامعه بودند، حركتهایی را در راستای كسب حقوق زنان انجام دادند. اما این فعالیتها كافی نبود و اكثریت زنان هنوز از حقوق مسلم خود آگاه نبودند و به دلیل عدم آگاهی، زندگی سنتی نزد ایشان مقبولتر مینمود.
در عصر پهلوی، با توجه به خفقان حاكم و درافتادن رضاشاه با مذهب و روحانیون، به رغم گامهای مثبتی كه به لحاظ شرایط خاص جهانی در جهت آموزش زنان برداشته شد، مقوله كسب حقوق زنان مفاهیم دیگری یافت. این روند در دوره محمدرضاشاه نیز ادامه یافت و جمعیت اندكی از زنان كه به مراتب بالا میرسیدند و مسئولیتهایی را برعهده میگرفتند، چهبسا به دلیل وابستگی به دربار نمیتوانستند نماینده طیف گسترده زنان باشند.
نقش زنان در دوره انقلاب و پس از آن در دوره هشت سال دفاع مقدس، غیرقابلانكار است. زن ایرانی این بار با حضور خود در صحنه انقلاب دو هدف داشت: اعتراض به وضع موجود و درخواست تحولی بنیادین در دیدگاههای حاكم بر جامعه در مورد زنان.
امامخمینی به نقش زنان و حضور آنها در اجتماع اهمیت زیادی میداد. نقش جدید زن در قالب اسلام و الگوگرفتن از حضرت فاطمه(س) مفهوم مییافت. زنان در دوره دفاع مقدس ثابت كردند نقش مهمی را به عهده گرفتهاند، چهبسا اگر همراهی آنان نبود، هیچ تحولی به موفقیت ختم نمیشد. امامخمینی با اشاره به نقش كلیدی زنان میفرماید: «... آنچه ما امروز داریم، از زنان داریم... .»
در پی توجه به مقوله آموزش زنان، آنها بهمرور خواستار بهبود وضعیت خود و كسب برخی حقوق احقاقنشده خویش هستند. در دوره پس از انقلاب، تلاشهای زیادی برای ایجاد موقعیت بهتر برای زنان انجام شد و حتی زنان توانستند برخی مسئولیتهای كلیدی جامعه را بهدست گیرند. با این كار، زن ایرانی توانست تواناییهای خود را در اجتماع نشان دهد و ثابت شد كه موضوع فعالیت سیاسی زن از دیدگاه اسلام با نوسازی اندیشه اسلامی معاصر مغایرتی ندارد و خروج امت اسلامی از حالت بحرانی امروز جز با مشاركت فعالانه زن در اصلاح و توسعه امكانپذیر نیست.
حضور فعال زنان ایرانی در عرصههای مختلف، خط بطلان بر اندیشههای ارتجاعی كشید و نشان داد كه اسلام و بهویژه فقه شیعه بهترین دفاع را از حقوق زنان به عمل میآورد. ازاینرو باید گفت مشاركت زنان در اجتماع درواقع نیازمند دركی نو از واقعیتهای موجود است.
فاطمه مومنی*
پینوشتها
* كارشناس ایرانشناسی مركز بوشهر.
[i] ــ حمیرا مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی (تاریخ دو قرن فمنیسم)، تهران، نشر شیرازه، ۱۳۸۲، صص ۱۵ــ۱۳
[ii]ــ مهرانگیز كار، حقوق سیاسی زنان ایران، تهران، روشنگران، ۱۳۷۶، ص ۷
[iii]ــ علی اصغر شمیم، ایران در عهد سلطنت قاجار، تهران، امیركبیر، چاپ دوم، ۱۳۷۰، ص ۳۷۰
[iv]ــ همان، ص۱۸۵
[v]ــ ابراهیم تیموری، تحریم تنباكو (اولین مقاومت منفی در ایران)، تهران، شركت سهامی كتابهای جیبی، چاپ سوم،۱۳۶۱، ص۱۵۲
[vi]ــ ناظم الاسلام كرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، امیركبیر، چ چهارم، ۱۳۷۱، ص ۴۲
[vii] ــ همان، ص۴۳
[viii] ــ بشری دلریش، زن در دوره قاجار، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵، صص۱۶۱ــ۱۶۰
[ix]ــ همان، ص ۱۶۲
[x]ــ فخرالسادات محتشمیپور، «زن و مشروطه ایرانی»، مجموعه مقالات و سخنرانیهای همایش بزرگداشت مشروطه، تبریز، انتشارات ستوده، ۱۳۸۳، ص ۴۶
[xi]ــ بشری دلریش، همان، صص۱۷۱ــ۱۷۰
[xii]ــ ناظم الاسلام كرمانی، همان، ص ۳۰۰
[xiii]ــ بشری دلریش، همان، ص ۱۷۳؛ ناظم الاسلام، همان، صص۳۶۱ــ۳۶۰
[xiv]ــ بشری دلریش، همان، ص۱۷۴
[xv]ــ ناظم الاسلام كرمانی، همان، ص ۳۶۵
[xvi]ــ فیضالله امامی، «نقش نشریات و تشكلهای سیاسی و اجتماعی زنان در انقلاب مشروطه»، مجموعه مقالات و سخنرانیهای همایش بزرگداشت مشروطه، تبریز، ستوده، ۱۳۸۳، صص ۱۳۸ــ۱۳۷
[xvii]ــ وحید دولتی، «بررسی مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری زنان در عصر قاجار»، مجموعه مقالات و سخنرانیهای همایش بزرگداشت مشروطه، تبریز، ستوده، ۱۳۸۳، صص ۴۰۱ــ۴۰۰
[xviii]ــ همان، صص۴۰۶ــ۴۰۲
[xix]ــ وحید دولتی، همان، صص۴۰۴ــ۴۰۲
[xx]ــ فخرالسادات محتشمیپور، همان، صص۵۷ــ۵۵
[xxi]ــ همان، صص۵۸ــ۵۷؛ مهرانگیز كار، همان، صص۱۲ــ۹
۲۲ــ فخرالسادات محتشمی پور، همان، صص ۶۱ــ۶۰
[xxiii]ــ همان؛ منصوره اتحادیه، «زن در جامعه قاجار»، خلاصه مقالات نشریات زن در تاریخ ایران، به كوشش حوریه سعیدی، تهران، زیتون، ۱۳۸۲، ص۵۴
[xxiv]ــ پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران از تاسیس سلسله پهلوی تا كودتای ۲۸ مرداد، ترجمه: محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، عطایی، چ دوم، ۱۳۷۱، ص ۵۸
[xxv]ــ ساندرامك كی، ایرانیها، ترجمه: شیوا رویگریان، تهران، ققنوس، ۱۳۸۰، ص۱۸۵
[xxvi]ــ همان، ص۱۸۶
[xxvii]ــ همان، ص۱۸۶؛ پیتر آوری، همان، ۷۱ــ۷۰
[xxviii]ــ غلامرضا دركتانیان، «نهضت فرهنگی زنان ایران و تاسیس مدارس دختران»، مجموعه مقالات همایش بزرگداشت مشروطیت، تبریز، ستوده، ۱۳۸۳، صص۳۴۸ــ۳۴۷
[xxix]ــ مهرانگیز كار، همان، صص۲۳و ۱۸ــ۱۶
[xxx]ــ غلامرضا نجاتی، تاریخ ۲۵ساله ایران، ج۱، تهران، رسا، ۱۳۷۱، ص ۲۲۲
[xxxi]ــ همان، ص ۲۲۴
[xxxii]ــ جمیله كدیور، زن، تهران، انتشارات اطلاعات، چ دوم، ۱۳۷۸، ص۵۵
[xxxiii]ــ همان، ص۵۷
[xxxiv]ــ هبه رئوف، مشاركت سیاسی زن (دیدگاهی اسلامی)، ترجمه: محسن آرمین، تهران، نشر قطره، ۱۳۷۷، ص۳
[xxxv]ــ علی شریعتی، زن، تهران، انتشارات چاپخش، چاپ پنجم، ۱۳۶۱، ص ۲۳
[xxxvi]ــ جمیله كدیور، همان، صص ۶۷ــ۶۴
[xxxvii]ــ روزنامه قدس، «جایگاه زن»، ش ۲۰۰۳، ۳۰ آبان ۱۳۷۳، ص۱۲ [xxxviii]ــ جمهوری اسلامی، ش۴۴۴۵، ۱۱مهر ۱۳۷۹، ص۳
[xxxix]ــ جمیله كدیور، همان، ص۵۶
[xl]ــ همان، ص ۶۳
[xli]ــ واحد حقوقی دفتر امور زنان، قوانین و مقررات ویژه زنان، تهران، دفتر امور زنان در نهاد ریاستجمهوری، ۱۳۷۶، صص۱۰ و ۱۸؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تدوین: هوشنگ ناصرزاده، تهران، قائم، ۱۳۷۳، صص۲۵ و ۳۰
[xlii]ــ همان، ص۲۴۲
پینوشتها
* كارشناس ایرانشناسی مركز بوشهر.
[i] ــ حمیرا مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی (تاریخ دو قرن فمنیسم)، تهران، نشر شیرازه، ۱۳۸۲، صص ۱۵ــ۱۳
[ii]ــ مهرانگیز كار، حقوق سیاسی زنان ایران، تهران، روشنگران، ۱۳۷۶، ص ۷
[iii]ــ علی اصغر شمیم، ایران در عهد سلطنت قاجار، تهران، امیركبیر، چاپ دوم، ۱۳۷۰، ص ۳۷۰
[iv]ــ همان، ص۱۸۵
[v]ــ ابراهیم تیموری، تحریم تنباكو (اولین مقاومت منفی در ایران)، تهران، شركت سهامی كتابهای جیبی، چاپ سوم،۱۳۶۱، ص۱۵۲
[vi]ــ ناظم الاسلام كرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، امیركبیر، چ چهارم، ۱۳۷۱، ص ۴۲
[vii] ــ همان، ص۴۳
[viii] ــ بشری دلریش، زن در دوره قاجار، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵، صص۱۶۱ــ۱۶۰
[ix]ــ همان، ص ۱۶۲
[x]ــ فخرالسادات محتشمیپور، «زن و مشروطه ایرانی»، مجموعه مقالات و سخنرانیهای همایش بزرگداشت مشروطه، تبریز، انتشارات ستوده، ۱۳۸۳، ص ۴۶
[xi]ــ بشری دلریش، همان، صص۱۷۱ــ۱۷۰
[xii]ــ ناظم الاسلام كرمانی، همان، ص ۳۰۰
[xiii]ــ بشری دلریش، همان، ص ۱۷۳؛ ناظم الاسلام، همان، صص۳۶۱ــ۳۶۰
[xiv]ــ بشری دلریش، همان، ص۱۷۴
[xv]ــ ناظم الاسلام كرمانی، همان، ص ۳۶۵
[xvi]ــ فیضالله امامی، «نقش نشریات و تشكلهای سیاسی و اجتماعی زنان در انقلاب مشروطه»، مجموعه مقالات و سخنرانیهای همایش بزرگداشت مشروطه، تبریز، ستوده، ۱۳۸۳، صص ۱۳۸ــ۱۳۷
[xvii]ــ وحید دولتی، «بررسی مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری زنان در عصر قاجار»، مجموعه مقالات و سخنرانیهای همایش بزرگداشت مشروطه، تبریز، ستوده، ۱۳۸۳، صص ۴۰۱ــ۴۰۰
[xviii]ــ همان، صص۴۰۶ــ۴۰۲
[xix]ــ وحید دولتی، همان، صص۴۰۴ــ۴۰۲
[xx]ــ فخرالسادات محتشمیپور، همان، صص۵۷ــ۵۵
[xxi]ــ همان، صص۵۸ــ۵۷؛ مهرانگیز كار، همان، صص۱۲ــ۹
۲۲ــ فخرالسادات محتشمی پور، همان، صص ۶۱ــ۶۰
[xxiii]ــ همان؛ منصوره اتحادیه، «زن در جامعه قاجار»، خلاصه مقالات نشریات زن در تاریخ ایران، به كوشش حوریه سعیدی، تهران، زیتون، ۱۳۸۲، ص۵۴
[xxiv]ــ پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران از تاسیس سلسله پهلوی تا كودتای ۲۸ مرداد، ترجمه: محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، عطایی، چ دوم، ۱۳۷۱، ص ۵۸
[xxv]ــ ساندرامك كی، ایرانیها، ترجمه: شیوا رویگریان، تهران، ققنوس، ۱۳۸۰، ص۱۸۵
[xxvi]ــ همان، ص۱۸۶
[xxvii]ــ همان، ص۱۸۶؛ پیتر آوری، همان، ۷۱ــ۷۰
[xxviii]ــ غلامرضا دركتانیان، «نهضت فرهنگی زنان ایران و تاسیس مدارس دختران»، مجموعه مقالات همایش بزرگداشت مشروطیت، تبریز، ستوده، ۱۳۸۳، صص۳۴۸ــ۳۴۷
[xxix]ــ مهرانگیز كار، همان، صص۲۳و ۱۸ــ۱۶
[xxx]ــ غلامرضا نجاتی، تاریخ ۲۵ساله ایران، ج۱، تهران، رسا، ۱۳۷۱، ص ۲۲۲
[xxxi]ــ همان، ص ۲۲۴
[xxxii]ــ جمیله كدیور، زن، تهران، انتشارات اطلاعات، چ دوم، ۱۳۷۸، ص۵۵
[xxxiii]ــ همان، ص۵۷
[xxxiv]ــ هبه رئوف، مشاركت سیاسی زن (دیدگاهی اسلامی)، ترجمه: محسن آرمین، تهران، نشر قطره، ۱۳۷۷، ص۳
[xxxv]ــ علی شریعتی، زن، تهران، انتشارات چاپخش، چاپ پنجم، ۱۳۶۱، ص ۲۳
[xxxvi]ــ جمیله كدیور، همان، صص ۶۷ــ۶۴
[xxxvii]ــ روزنامه قدس، «جایگاه زن»، ش ۲۰۰۳، ۳۰ آبان ۱۳۷۳، ص۱۲ [xxxviii]ــ جمهوری اسلامی، ش۴۴۴۵، ۱۱مهر ۱۳۷۹، ص۳
[xxxix]ــ جمیله كدیور، همان، ص۵۶
[xl]ــ همان، ص ۶۳
[xli]ــ واحد حقوقی دفتر امور زنان، قوانین و مقررات ویژه زنان، تهران، دفتر امور زنان در نهاد ریاستجمهوری، ۱۳۷۶، صص۱۰ و ۱۸؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تدوین: هوشنگ ناصرزاده، تهران، قائم، ۱۳۷۳، صص۲۵ و ۳۰
[xlii]ــ همان، ص۲۴۲
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق احمد وحیدی حسن روحانی مجلس شورای اسلامی حجاب دولت نیکا شاکرمی چین رهبر انقلاب مجلس شهید مطهری
ایران هواشناسی تهران یسنا سیل هلال احمر روز معلم پلیس قوه قضاییه معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا حقوق بازنشستگان طلا بازار خودرو قیمت دلار خودرو بانک مرکزی ایران خودرو سایپا تورم
مهران غفوریان موسیقی عمو پورنگ تلویزیون سریال مهران مدیری عفاف و حجاب تبلیغات سینمای ایران مسعود اسکویی سینما تئاتر
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر تراکتور جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
ناسا هوش مصنوعی فناوری اپل اینستاگرام گوگل عکاسی
خواب فشار خون کبد چرب دیابت