پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مهدی(عج) و مهدویت از دیدگاه نهج البلاغه


مهدی(عج) و مهدویت از دیدگاه نهج البلاغه
اشاره
نهج البلاغه آینه ای است كه سیمای پر فروغ قائم آل محمّد(علیهم السلام) در آن گرچه اندك، ولی زیبا، پرجاذبه، نویدبخش، دل انگیز و تحرّك آفرین تجلّی كرده و همچون جام بلورینی است كه زمزم سخنان علوی درباره فرزندش مهدی موعود(علیه السلام)در آن ریخته شده است.این مقاله در جهت طرح و تحلیل آن كلمات تنظیم گردیده است.
مقدّمه
در عصری كه جهالت مدرن، عالم و آدم را به سراشیب سقوط نزدیك نموده و بی عدالتی، ستم سالاری، معنویت ستیزی، اخلاق گریزی و هزاران فاجعه هولناك دیگر در جهان بیداد‌می كنند و آینده بشر هر روز تاریك تر شده، وحشت و ناامیدی رو به افزایش است، بحث از مهدویت از هر زاویه كه انجام شود در حقیقت بحث از نویدها، سعادت ها، شادكامی ها، پیروزی معنویت، اخلاق، عدالت، تقوا، ترسیم آینده درخشان برای بشر و از جمله خواست‌های الهی و انسانی است. بنابراین، بحث و تحقیق درباره حضرت مهدی(علیه السلام) از ضروری ترین و مهم ترین رسالت‌های دین پژوهان در عصر كنونی محسوب‌می شود. و چون نام نهج البلاغه برای همگان، بخصوص نسل پویا و نواندیش و جوان، زیبا و دل انگیز است، طرح بحثی تحت عنوان «مهدی (عج) و مهدویت از دیدگاه نهج البلاغه» ضروری‌می نماید و برای عاشقان حضرت مهدی (عج) مفید و پرجاذبه خواهد بود.
نوشته حاضر سعی نموده است تا جلوه ای از سیمای پر فروغ حضرت مهدی(عج) را در آینه نهج البلاغه نشان دهد.
●مهدویت و استمرار خلافت الهی
از جمله مسائل مهم و اساسی در بحث مهدویت، جریان خلافت الهی است; زیرامسئله خلافت الهی در زمین، كه خدای سبحان در قرآن كریم فرمود:(إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهًٔ) (بقره: ۳۰)
همچون داستان سفینه نوح و یا كشتی حضرت موسی و خضر(علیهما السلام) و مانند آن ها نیست كه یك موضوع شخصی و معینی بوده و سپری شده باشد، بلكه جریان خلافت یك فیض متصل و فوز مستمر است كه از اول با اندیشه دوام و انگیزه استمرار طرح شده است، به گونه ای كه اصل خلافت از قلمرو نبوّت و رسالت فراتر رفته و به امامت رسیده است. به این دلیل، در بحث مهدویت، جریان استمرار خلافت الهی در زمین از مباحث ظریفی است كه نمی توان از كنار آن به سادگی گذشت.
از این رو، در نهج البلاغه در بحث ضرورت حجت در عالم، بر عنصر خلافت الهی در زمین تكیه شده است و حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در كلام مبسوطی در این باره‌می فرماید: «اللّهمَّ بلی، لاتخلوا الارضُ مِن قائم لِلّهِ بحجهٔ، اِمّا ظاهراً مشهوداً و امّا خائفاً مغموراً، لئلا تبطل حججُ اللّهِ و بیّناتُه. و كم ذا؟ و أین اولئكَ؟ اولئك و اللّهِ الاقلّونَ عدداً و الاعظمونَ عِندَاللّهِ قدراً. یحفظُ اللّهُ بِهم حُجَتُه و بیّناته... اولئكَ خلفاءُ اللّهِ فی ارضِه و الدّعاهُٔ الی دینه. آه! آه! شوقاً الی رؤیتهم.»۱ حضرت در این فراز نورانی، كه بخشی از كلام مبسوط ایشان است،‌می فرماید: آری خداوندا، زمین هیچ گاه از حجت الهی كه برای خدا با برهان روشن قیام كند، خالی نیست، یا آشكار و شناخته شده است، یا بیمناك و پنهان، تا حجت خدا باطل نشود و نشانه هایش از میان نروند، تعدادشان چقدر است؟ و در كجا هستند؟ به خدا سوگند كه تعدادشان اندك است، ولی نزد خدا بزرگ مقدارند كه خداوند به وسیله آنان، حجت ها و نشانه‌های خود را نگاه‌می دارد... آن ها جانشینان خدا در زمین و دعوت كنندگان مردم به دین خدایند. آه، آه! چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم.
در كلام پربركت امیرمؤمنان(علیه السلام) بر این نكته تأكید شده كه بر اساس سنّت قطعی الهی، زمین از وجود خلیفه خدا و حجت حق خالی نیست، گرچه حجت الهی گاهی آشكار است و همگان حضور او را درك‌می كنند، گاهی شرایط ایجاب‌می كند كه از نظرها پنهان بوده و مردم به طور مستقیم از درك محضر او محروم باشند. این نكته همان حقیقتی است كه در مكتب اهل بیت(علیهم السلام) مورد عنایت ویژه قرار گرفته است. امام صادق(علیه السلام)‌می فرماید: «لو بقیتِ الارضُ بغیرِ امام لساخت»;۲ اگر جهان لحظه ای بدون امام و انسان كامل باشد از هستی ساقط‌می گردد.
امام محمّدباقر(علیه السلام) نیز‌می فرماید: «لو اَنَّ الامامَ رُفِعَ مِن الارضِ لَماجَت بِاَهلِها كَما یَموجُ البحرُ بِاَهله»;۳اگر حجت الهی لحظه ای از زمین برداشته شود زمین همانند دریا دچار موج طوفان‌می گردد.
این گونه كلمات ائمّه اطهار(علیهم السلام)، بعدها زمینه مباحث ظریفی را در آثار بزرگان اهل حكمت فراهم نمود. شیخ اشراق با الهام مستقیم و صریح از كلام امیرمؤمنان(علیه السلام) درباره ضرورت انسان كامل در عالم، با اصرار فراوان گفته است: «و لا یخلوالارضُ عن متوغّل فی التألّهِ ابداً، بل قد یكونُ الامامُ المتألّهُ مستولیاً ظاهراً مكشوفاً، و قد یكون خفیّاً، و هو الّذی سمّاهُ الكافّهُٔ بالقطب، فله الرئاسهُٔ و اِن كانَ فی غایهِٔ الخُمول.»۴حكیم نام برده در این بیان بر همان نكته ای اصرار ورزیده كه در كلام ائمّه هدی(علیهم السلام) بدان عنایت شده است; گفته: هیچ گاه زمین بدون انسان الهی و ربّانی نیست، اگرچه آن پیشوای متألّه گاهی حاضر و آشكار و زمانی از نظرها پنهان است، و او همان كسی است كه نوعاً در عرف، از او به قطب یاد‌می شود و او پیشوای همگان است، گرچه در نهایت خاموشی باشد.
از مجموع آنچه گفته شد، بخصوص سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام)، به خوبی روشن‌می گردد كه وجود حضرت مهدی موعود(علیه السلام) در عالم به عنوان حجت الهی و استمرار خلافت او در زمین ضرورتی انكارناپذیر دارد و جزو حقایق حتمی و قطعی نظام آفرینش است، به ویژه آنكه در روایات یاد شده، جریان ضرورت حجت الهی فراتر از مسائل شرعی و مدیریت اجتماعی مطرح شده و به عنوان نیاز قطعی نظام تكوینی به شمار آمده است; زیرا انسان كامل واسطه فیض الهی در عالم است و عالم و آدم در پرتو او، فیض الهی دریافت‌می كنند.
●حضرت مهدی (عج) و عدالت جهانی
بی تردید موضوع تأمین «عدالت» عمومی ترین و شورانگیزترین مسئله در بحث مهدویت است و چون واژه «عدالت» در فرهنگ و اصطلاح نهج البلاغه، بلكه در تمام كلمات علوی بیت الغزل سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام) است، از این رو، در بحث مهدویت نیز بر عنصر عدالت تكیه نموده و از پدید آمدن عدالت در ابعاد گوناگون در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)خبر داده است;‌می فرماید: «و سیأتی غدٌ بما لا تعرفونَ یأخذ الوالی من غیرِها عمّالها علی مساوی اعمالها... فیُریكم كیفَ عدلَ السیّرهٔ»;۵ فردایی كه شما را از آن هیچ شناختی نیست خواهد آمد، زمام داری كه غیر از خاندان حكومت‌های امروزی است، (مهدی) عمّال و كارگزاران حكومت ها را به اعمال بدشان كیفر خواهد داد... بدین روی، روشی عادلانه در حكومت حق به شما‌می نمایاند.
و در جای دیگر‌می فرماید: «الا و مَن ادركَها منّا یسری فیها بسراج منیر، و یخذوفیها علی مثالِ الصالحین لیحلَّ فیها رِبقاً و یعتقَ رقاً و یصدعُ شُعباً و یشعب صدعاً»;۶ بدانید آنكه از ما (مهدی) فتنه‌های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر در آن گام‌می نهد و بر همان سیره و روش صالحان (پیامبر و امامان(علیهم السلام)) رفتار‌می كند تا گره ها را بگشاید، بردگان و ملت‌های اسیر را آزاد سازد، جمعیت‌های گم راه و ستمگر را پراكنده و حق جویان را جمع آوری‌می كند.
ابن ابی الحدید، شارح نهج البلاغه، كه از علمای بزرگ اهل سنّت است، در ذیل این كلام حضرت‌می گوید: امیرمؤمنان علی(علیه السلام) یادآوری نموده است كه مهدی آل محمّد(علیهم السلام) در تاریكی فتنه ها با چراغ روشن ظهور‌می كند و مردم را از بردگی و اسارت رهایی داده و مظلومان ستم دیده را از دست ستمگران نجات‌می دهد.۷
در سخنان حضرت سه نكته اساسی به خوبی مورد توجه قرار گرفته اند:
اول. حضرت مهدی(علیه السلام) وقتی در برابر فتنه ها و بی عدالتی‌های اجتماعی قرار‌می گیرد با چراغ پرفروغ حكمت و درایت الهی وارد عمل شده، در پرتو دستورات وحی آسمانی و قرآن كریم، به ایجاد عدالت و خاموش نمودن شعله‌های بی عدالتی‌می پردازد.
دوم. تمام ستم دیدگان عالم توسط حضرت مهدی(علیه السلام) از قید اسارت‌های گوناگون و بی عدالتی رهایی یافته، زندگی همراه با سعادت و شادكامی برای آنان فراهم‌می گردد.
سوم. سیره عملی حضرت مهدی(علیه السلام) همان سیره صالحانی است كه حضرت امیرمؤمنان در نهج البلاغه درباره آن ها فرموده: «اللّهمَّ انّك تَعلمُ انَّه لم یكن الّذی كانَ منّا منافسهًٔ فی سلطان و لا التماس شیء مِن فضول الحطام و لیكن لنَرُدَّ المعالمَ من دینكَ و نُظهر الاصلاحَ فی بلادِكَ فیأمَن المظلومونَ مِن عبادِكَ و تُقام المعطَّلهُٔ مِن حدودِك.»۸
در این كلام، بر خطوط كلی روش و عملكرد ائمّه اطهار(علیهم السلام)كه حضرت مهدی آخرین پرچمدار آن هاست، توجه داده شده، حضرت‌می فرماید: «خدایا تو‌می دانی آنچه از ناحیه ما (اهل بیت(علیهم السلام)) صورت‌می گیرد برای به دست آوردن قدرت و حكومت و ثروت دنیا نیست، بلكه‌می خواهیم نشانه‌های حق و دین تو را به جایگاه خودش بازگردانیم و در سرزمین تو اصلاح پدید آوریم تا بندگان ستم دیده ات از محرومیت نجات یافته، با امنیت زندگی كنند و قوانین فراموش شده ات بار دیگر اجرا گردند.
بدین سان، معلوم است كه از نظر نهج البلاغه، تأمین عدالت در همه ابعاد زندگی بشر، یكی از اهداف بزرگ دولت كریمه حضرت مهدی(علیه السلام) است و جهانیان در سایه حكومت الهی عدل گستر جهانی قائم آل محمّد(علیهم السلام)، از هرگونه ستم و اسارت و بردگی نجات یافته، طعم شیرین عدالت را به خوبی خواهند چشید; چنان كه در جای دیگر آمده است: روزی حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در اندیشه بود، شخصی از ایشان سبب تفكرش را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمود: «تفكّرتُ فی مولود یكونُ من ظهری، الحادی عشر من وُلدی، و هو المهدی یَملأُها عدلا كما مُلئت جوراً و ظلماً»;۹ درباره فرزند یازدهم خود مهدی‌می اندیشم كه روزی ظهور خواهد كرد و زمین را از جور و ستم پاك نموده، لبریز عدالت خواهد كرد.●حضرت مهدی(علیه السلام) و آسایش اقتصادی بشر
یكی از رهاوردهای دولت كریمه مهدی موعود(علیه السلام)، كه در نهج البلاغه مورد اشاره قرار گرفته، تأمین رفاه و آسایش اقتصادی بشر در زمان حكومت آن حضرت است كه از طریق وفور نعمت و بركت‌های زمینی و آسمانی تأمین‌می شود.
امیرمؤمنان(علیه السلام) درباره نعمت‌های زمین در عصر ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)‌می فرماید: «تخرجُ له الارضُ افالیذَ كبدِها و تلقی الیه سلماً مقالیدَها»;۱۰ در زمان ظهور حضرت مهدی، زمین میوه‌های دل خود (معادن طلا و نقره) را برای او بیرون‌می ریزد و كلیدهایش را به او‌می سپارد.
مسئله وفور نعمت و رفاه اقتصادی مردم در زمان حكومت حضرت مهدی(علیه السلام)، حقیقتی است كه در روایات فراوان به آن اشاره شده است و از آن میان، پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)‌می فرماید: «... و تزیدُ المیاهُ فی دولته و تمدُّ الانهارُ و تُضعّفُ الارضُ اُكُلَها و سَتُخرجُ الكنوزُ»;۱۱ در زمان برقراری دولت مهدی، آب ها فراوان‌می گردند و نهرها كشیده‌می شوند، بركات زمین افزایش‌می یابند و گنج ها استخراج‌می گردند.
در همین زمینه، عارف بزرگ سعدالدین حموی نیز بر مسئله آسایش و رفاه اقتصادی مردم در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) تأكید نموده و گفته است: «صاحب زمان كه علم به كمال دارد، تمامت روی زمین را به عدل آراسته گرداند و تمامت گنج‌های روی زمین بر وی ظاهر گردند، هرچند صفت وی كنم از هزار یكی نگفته ام.»۱۲یكی دیگر از بزرگان اهل معرفت نیز گفته است: «در ایّام حكومت حضرت مهدی(علیه السلام) مردم روزگار سرسبز و پر طراوتی دارند، رزق و روزی در آن ایّام فراوان‌می شود و مردم در كمال امنیت به عبادت خدای رحمان‌می پردازند.»۱۳
●حضرت مهدی(علیه السلام) و اصلاح فكری ـ فرهنگی بشر
گرچه برداشت عمومی از تأمین عدالت در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) معمولا عدالت اجتماعی و اصلاح امور اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت‌های جهانی است، اما حقیقت آن است كه با ظهور مصلح كل، حضرت مهدی(علیه السلام)، عدالت و اصلاح در تمام شئون هستی پدید‌می آید و پیشه و اندیشه بشری اصلاح‌می گردد و عقل انسان ها در هر دو بعد علمی و عملی تعدیل‌می شود; بدین بیان كه اكنون به سبب فاصله گرفتن بشر از معارف وحی، تمام قوای ادراكی و تحریكی او در مرداب افراط و تفریط گرفتار آمده و هر روز كه بر جامعه بشری‌می گذرد، مكتب‌های جدیدی در شرق و غرب جهان پدید‌می آیند و طرح ها و الگوهای فكری، فرهنگی و سیاسی گوناگونی را عرضه‌می كنند و نسل‌های بشر را یكی پس از دیگری از مسیر انسانی منحرف كرده، در معرض سقوط فكری، فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی قرار‌می دهند. اما با ظهور ذخیره هستی، مهدی موعود(علیه السلام)، همه مكتب‌های غربی و شرقی و مذاهب گوناگون افراطی و تفریطی در هم پیچیده‌می شوند و بشر در سایه احكام و دستورات آسمانی، از گرداب هوا و هوس نجات‌می یابد و فكر و فرهنگ او اصلاح‌می شود.
در این باره، امیرمؤمنان(علیه السلام) در نهج البلاغه‌می فرماید: «یعطفُ الهوی علی الهدی اِذا عَطفُوا الهُدی علی الهَوی، و یعطف الرأی علی القرآنِ اِذا عطفوا القرآنَ علی الرأی... و یُحیی میّت الكتابِ و السّنّهِٔ»;۱۴ (حضرت مهدی) خواسته ها را تابع هدایت وحی‌می كند، هنگامی كه مردم هدایت را تابع هوس‌های خویش قرار داده اند، و در حالی كه نظریه‌های گوناگون، خود را بر قرآن تحمیل‌می كنند، او (مهدی) نظریه ها و اندیشه ها را تابع قرآن‌می سازد و كتاب خدا و سنّت پیامبر را زنده‌می گرداند.
ابن ابی الحدید در ذیل این كلام حضرت‌می نویسد: «این سخن امیرمؤمنان اشاره است به امامی كه در آخرالزمان خواهد آمد و در روایات فراوان، از آمدن او خبر داده شده و با ظهور او، هدایت قاهره پدید آمده و عمل به رأی و قیاس از میان رفته، برابر قرآن كریم رفتار‌می شود.»۱۵
همچنین در جای دیگری از نهج البلاغه از حضرت مهدی(علیه السلام) به عنوان «یعسوب الدّین» و كسی كه مردم اطراف او را همانند ابر متراكم فرا‌می گیرند یاد شده و آمده است: «فاِذا كانَ ذلكَ ضرَبَ یَعسوبُ الدّین بِذنبِه فیجتَمعونَ اِلیه كما یجتمعُ فزعُ الخریف»;۱۶ چون آن گونه شد، پیشوای دین قیام كند، پس مسلمانان پیرامون او همچون ابر پاییزی گرد آیند.
●مهدویت یا وراثت حكومت مستضعفان
از مسائل دیگری كه در نهج البلاغه درباره جریان مهدویت بدان اشاره شده، این است كه ظهور مهدی موعود(علیه السلام) به عنوان وارث حكومت مستضعفان جزء اراده و خواست حتمی الهی است كه به طور یقین، روزی تحقق خواهد یافت; زیرا به گفته بعضی از بزرگان اهل حكمت،۱۷ بشر از زمانی كه در زمین سكنا گزیده، پیوسته در آرزوی یك زندگی اجتماعی مقرون به سعادت بوده است و به امید رسیدن چنین روزی قدم برمی دارد و اگر این خواسته تحقق خارجی نمی داشت، هرگز چنین آرزو و امیدی در نهاد انسان ها نقش نمی بست; چنان كه اگر غذایی نبود گرسنگی نبود، و اگر آبی نبود تشنگی تحقق نمی یافت. از این رو، به حكم ضرورت، آینده جهان روزی را در بر خواهد داشت كه در آن روز، جامعه بشری پر از عدل و داد شود و مردم با صلح و صفا همزیستی نمایند و افراد انسانی غرق فضیلت و كمال شوند، و این آرزو و خواست عمومی به دست مهدی موعود(علیه السلام) تحقق خواهد یافت. از این رو، امیرمؤمنان(علیه السلام)می فرماید: «لَتعطفنَّ الدنیا علینا بعد شماسها، عطفَ الفرَّوس علی ولدها و تلا عقیبَ ذلكَ:(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهًٔ وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)»;۱۸دنیا پس از سركشی به ما روی‌می كند; چونان شتر ماده بدخو كه به بچه خود مهربان گردد. پس حضرت این آیه را تلاوت نمود كه خداوند‌می فرماید: اراده كردیم كه بر مستضعفان زمین منّت گذارده، آنان را امامان و وارثان حكومت ها گردانیم.ابن ابی الحدید ذیل این كلام حضرت‌می نویسد: «به اتفاق شیعه و سنّی، این كلام حضرت علی(علیه السلام) اشاره به ظهور امامی است كه در آخرالزمان پدید‌می آید و سراسر زمین را تحت حكومت خویش درمی آورد.»۱۹
●پرتوی از سیمای یاران حضرت مهدی(علیه السلام)
یكی از مسائل دیگری كه در نهج البلاغه درباره حضرت مهدی(علیه السلام) آمده مسئله یاران و كارگزاران دولت كریمه آن حضرت است. امیرمؤمنان(علیه السلام) از كارگزاران دولت حضرت مهدی(علیه السلام) چنین یاد‌می كند: «ثُمَّ لیشخذنَّ فیها قومٌ شخَذَ القینَ النّصلَ، تجلّی بالتنزیل ابصارهم، و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم و یغبقون كأسَ الحكمهِٔ بعدالصبوحِ»;۲۰ سپس گروهی برای در هم كوبیدن فتنه ها آماده‌می گردند، و چون شمشیرها صیقل‌می خورند، دیده هایشان با قرآن روشنایی‌می گیرند و در گوش هایشان تفسیر قرآن طنین افكنده و در صبحگاهان و شامگاهان جام‌های حكمت سر‌می كشند.ابن ابی الحدید در ذیل این فراز نورانی كلام حضرت آورده است: وصف این گروه آن است كه پرده از جان آنان برداشته شده، معارف الهی در دل هایشان ایجاد‌می شود و درك اسرار باطنی قرآن به آنان الهام‌می گردد و جام حكمت را در هر صبح و شام سر‌می كشند و بدین سان، معارف ربّانی و اسرار الهی همواره بر قلب آنان افاضه‌می گردند و آنان كسانی اند كه بین پارسایی و شجاعت و حكمت جمع نموده و سزاوارند كه یاور ولی الهی باشند كه قرار است بیایند.۲۱ اما در تحلیل این كلام امیرمؤمنان(علیه السلام) به طور خلاصه باید گفت: حضرت به دو ویژگی مهم یاران مهدی موعود(علیه السلام) اشاره نموده است:
الف. ویژگی‌های فرهنگی
چون حضرت مهدی(علیه السلام) برای اجرای عدالت و اصلاح بشر در تمام شئون وجودی آن قیام‌می كند، لازم است كارگزاران دولت كریمه او بدین وصف، كه نقش اساسی در پیشبرد اهداف الهی حضرت دارد، مجهّز باشند; زیرا اگر درك معرفت و حكمت نداشته باشند چگونه‌می توانند مسئولیتی بر عهده بگیرند كه علم و معرفت در آن اساس كار است; چرا كه اصلاح و هدایت بر آگاهی و شناخت استوار است و چون در دوران ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)اصلاح امور در تمام ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مانند آن در سایه احیا و ظهور حقیقت اسلام و معارف زلال قرآن كریم تأمین‌می شود، پس مجریان این برنامه بزرگ جهانی نیز باید از از بالاترین معرفت و آگاهی نسبت به رهاورد وحی و حقایق قرآنی برخوردار بوده، جام معرفت و زمزم توحید را عاشقانه سركشیده، مهذّب و خودساخته باشند تا بتوانند به اصلاح دیگران اقدام كنند; چنان كه حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در روایت دیگری در تبیین سیمای توحیدی و معنوی یاران حضرت مهدی(علیه السلام)‌می فرماید: «ویحاً للطالقانِ، فاِنَّ للّه ـ عزّوجل ـ بها كنوزاً لیست من ذهب ولكن بها رجالٌ مؤمنونَ عَرفوا اللّهَ حقَّ معرفتِه و هم انصار المهدی فی آخرِالزمان»;۲۲ خداوند در سرزمین طالقان گنجینه هایی دارد كه از طلا و نقره نیستند، بلكه مردان مؤمن اند كه خدا را خوب‌می شناسند و آن ها یاران مهدی در آخرالزمان هستند.
در این حدیث نیز بر معنویت یاران مهدی موعود(علیه السلام) و معرفت و توحید آنان تأكید شده و بزرگ ترین صفت شاخص آنان را ایمان و معرفت حق دانسته است. پس معلوم‌می شود كسانی كه‌می خواهند جزو یاران او محسوب شوند (چه توفیق درك حضور پیدا كنند و چه در عصر غیبت آن حضرت در جهت اهداف او حركت نمایند) اولین قدم و اساسی ترین كارشان باید تحصیل معرفت و حكمت و تهذیب و خودسازی باشد، وگرنه بسیارند كسانی كه ادعای پی روی و شاگردی حضرت مهدی(علیه السلام) دارند، اما لكه ننگی هستند بر دامان او! چه بسا گفتار و كردارشان باعث دل سردی مردم از معنویت و اهداف آن حضرت شود.
ب. ویژگی نظامی
نكته دیگر، كه در كلام امیرمؤمنان(علیه السلام) در نهج البلاغه در وصف یاران حضرت مهدی(علیه السلام) مورد اشاره قرار گرفته، آن است كه یاران آن حضرت برای در هم كوبیدن فتنه ها و اصلاح در تمام ابعاد زندگی بشر همچون شمشیر صیقل زده با صلابت، قدرت و پر حرارت و كوبنده وارد صحنه كارزار‌می شوند; چون سنّت الهی بر آن است كه كارها از راه عادی و مجرای معمولی و طبیعی انجام گیرند، گرچه معجزه و كرامت و دعا لازم و مؤثرند و در جای خود اعمال‌می شوند، اما قرار نیست همه كارها از طریق غیرطبیعی انجام شوند. بدین روی در روایات، بر قدرت شمشیر حضرت مهدی(علیه السلام) اصرار شده و در رهاورد بزرگان اهل معرفت نیز از شمشیر حضرت مهدی(علیه السلام) زیاد سخن به میان آمده است.۲۳ این مسئله حكایت از آن دارد كه اجرای عدالت و اصلاح جامعه بشری در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)، نیازمند قدرت و توان برتر و بالاتری است و حضرت با یاران پر صلابت و پر تلاش وارد صحنه اصلاح و هدایت بشر‌می شود.
بدین روی، در روایتی از حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) رسیده كه یاران حضرت مهدی(علیه السلام) همه جوان و پرطراوت هستند: «اصحابُ المهدی شبابٌ ولا كهلَ فیهم»;۲۴ یاران مهدی همه جوان هستند و پیرمردی در میان آنان نیست.در روایتی دیگر آمده است: «یك رزمنده از یاران حضرت مهدی(علیه السلام) برابر چهل نفر قدرت دارد و قلب هر كدام از آن ها از كوه آهن سخت تر است و هرگاه در برابر كوه آهن قرار گیرند آن را متلاشی‌می كنند.»۲۵
از این گونه روایات، كه تعدادشان نیز فراوان است، به خوبی معلوم‌می شود كه یاران حضرت مهدی(علیه السلام) به سلاح علمی و عملی فوق العاده مجهّزند و با حكمت و معرفت و علم و درایت كامل، به اصلاح امور و تعدیل شئون زندگی بشر‌می پردازند. بدین روی، در یك جمله‌می توان گفت: یاران حضرت مهدی(علیه السلام) كسانی اند كه خود صالح هستند و به اصلاح دیگران قیام‌می كنند و از این راه، جامعه صالح جهانی پدید آمده و وعده الهی،۲۶ كه حكومت و وراثت زمین را از آن صالحان دانسته است، به تحقق خواهد پیوست.
پی‌نوشت‌ها
۱ـ نهج البلاغه، حكمت ۱۴۷.
۲و۳ـ محمدبن یعقوب كلینی، اصول كافی، بنیاد رسالت، ۱۳۶۴، ج۲۱، ص۲۵۱، كتاب«الحجهٔ» باب «انّ الارضَ لاتخلوا من حجهٔ».
۴ـ شهاب الدین سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، حكمهٔ الاشراق، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۳، ج ۲، ص ۱۲.
۵ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸.
۶ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰، بند ۳.
۷ـ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، ج ۲، ص ۴۱۶.
۸ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.
۹ـ محمدبن علی بابویه قمی، كمال الدین و تمام النعمه، دارالحدیث، ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۲۸۶، باب ۲۶،ص ۲۸۶.
۱۰ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸.
۱۱ـ لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، قم، مؤسسه حضرت معصومه(علیها السلام)، ۱۴۲۱ ق، فصل ۴، باب ۳، ص ۵۸۹.
۱۲ـ عزیزالدین نسفی، انسان كامل، چ چهارم، تهران، كتابخانه طهوری، ۱۳۶۷، فصل ۶، ص ۳۲۰، رساله نبوت و ولایت.
۱۳ـ عبدالكریم جبلی، الانسان الكامل فی معرفهٔ الاواخر و الاوائل، مصر، مكتبهٔ مصطفی البابی الحلبی، ۱۳۹۰ق، ج ۲، باب ۶۱، ص ۸۴.
۱۴ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸.
۱۵ـ ابن ابی الحدید، پیشین، ج ۲ ،ص ۳۸۶.
۱۶ـ نهج البلاغه، حكمت ۱.
۱۷ـ سید محمدحسین طباطبائی، شیعه در اسلام، چ هشتم، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۳، ص ۲۲۱.
۱۸ـ نهج البلاغه، حكمت ۲۰۹.
۱۹ـ ابن ابی الحدید، پیشین، ج ۴، ص ۳۳۶.
۲۰ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰.
۲۱ـ ابن ابی الحدید، پیشین، ج ۹ و ۱۰، ص ۱۲۹.
۲۲ـ محمدبن یوسف شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، باب ۵، ص ۱۵ (این كتاب ضمن جلد ۲ الزام الناصب، تألیف شیخ علی یزدی حائری چاپ شده است.)
۲۳ـ محمدبن علی محی الدین بن عربی، فتوحات مكیّه، بیروت، دارصادر، ج ۳، باب ۳۶۶، ص ۳۳۶.
۲۴ـ لطف الله صافی گلپایگانی، پیشین، فصل ۸، باب ۱، ص ۶۱۲.
۲۵ـ همان، باب ۲، ص ۶۱۳.
۲۶ـ انبیاء: ۱۰۵.
منبع:فصلنامه معرفت ، شماره ۹۴
نویسنده:محمدامین صادقی ارزگانی
منبع : خبرگزاری فارس