پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


خسته از بیکاری!


خسته از بیکاری!
● تصویر اول
از صبح كه به اداره می آمد و پشت میزش می نشست، كارش همین بود.
اول یك لیوان چای تازه دم به همراه یك عدد نان بربری تازه ای كه سر راه از نانوایی خریده بود را می خورد و بعد از جمع كردن سفره صبحانه، نگاهی به چند پرونده باقی مانده از دیروز می انداخت.
كمی بعد دوباره یك لیوان چای می خورد و بعد از آن یكی یكی، به تمام اتاق های اداره سركی می كشید و وقتی برمی گشت با بی حوصلگی چند نامه را امضا كرده و خمیازه ای بلند می كشید و بقیه روز را با خوردن چای، تلفن زدن و گوش دادن به رادیو و البته در این اواخر بازی با رایانه تازه تحویلش سپری می كرد و بالاخره راس ساعت چهار كه اداره تعطیل می شد با سرویس به خانه باز می گشت.
تقریباً همیشه همین طور بود... تكراری و مثل هم!
□□□
روزمرگی، كسالت و عدم كارایی مفید، مشكلاتی است كه چندی است بدنه نیروی انسانی نظام اداری-دولتی ایران را بیمار كرده است.
سالهاست كه منابع گوناگون خبری و كارشناسان مسایل اجتماعی از بازدهی ضعیف كاركنان بخش های دولتی نگران هستند و با اعلام این كه حداكثر كارمفید كارمندان دولت حتی به ساعت هم نمی رسد، روزمرگی را از عوامل مهم این مسأله برمی شمرند. همچنین علاوه بر این، كارشناسان اعتقاد دارند، عدم تحویل كارهای گوناگون به افراد خبره و یا عدم برنامه ریزی صحیح كاری از دیگر عوامل تأثیرگذار در این معضل می باشند.احسان.م كارمند یكی از ادارات دولتی در این خصوص، با اعتقاد به این كه روزمرگی و تشابه كاری روزهای گوناگون و عدم تغییر و نوآوری سبب ضعف كارآمدی كارمندان ادارات شده است، می گوید: «من خودم یك كارمند هستم ولی به این مسأله كاملاً آگاهم! كارمندان هر روز باید بدون هیچ تغییری سر كار بیایند و یكسری فعالیت های مشابه را انجام دهند كه هیچ تنوع و تحولی هم در آن نیست و این بزرگترین نشانه روزمرگی است. همین مسأله سبب می شود كم كم افراد گوشه گیر و خشن و كم حوصله شوند و بازدهی كار آن ها نیز روز به روز كاهش بیشتری یابد.»
وی با اشاره به عدم برنامه ریزی صحیح و مناسب در سیستم اداری و مدیریتی این گونه مراكز، می افزاید: «به علت ضعف مدیریت و عدم برنامه ریزی در سیستم اداری هر روز نیز این مشكل به شكلی در حال افزایش است. از طرفی چند شغله شدن افراد نیز موضوعی است كه به این مسأله دامن می زند. بسیاری از كارمندان به دلیل مشكلات بی شمار اقتصادی و تنگناهای معیشتی مجبور هستند تا علاوه بر شغل رسمی خود، به حرفه جانبی دیگری نیز روی آورند كه این موضوع سبب خستگی مفرط و بی حوصلگی بیشتر آن ها می شود.
البته علاوه بر این برخی از كارمندان نیز شغل دوم خود را با حرفه اصلی درمی آمیزند. به عنوان نمونه من افراد زیادی را می شناسم كه در حین اجرای كار خود در یك مركز دولتی یا خصوصی، همزمان به خرید و فروش مسكن، اجناس، قطعات كامپیوتر، خط و گوشی تلفن همراه و... مشغول هستند و زمان زیادی از وقت اداری خود را به انضمام تلفن اداره به این مسأله اختصاص می دهند و البته جالب است كه بدانید بیشتر این افراد علت این كار را علاوه بر رفع نیازهای شدید مالی خود، رهایی از روزمرگی اداره و عدم وجود كارهای لازم می دانند!»
بسیاری از كارشناسان علوم اجتماعی بر این باورند كه برنامه ریزی بهترین راهكار برای فرار از یكنواختی در زندگی محسوب می شود و زمانی كه افراد خود را در فعالیت های روزانه غرق كرده و كارهای كوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت خود را بدون برنامه ای واحد انجام می دهند، دیگر نمی توانند در زندگی تغییرات محسوسی ایجاد نمایند و بنابراین زندگی، در نظر این افراد تكراری می شود.
دكتر سربخش، جامعه شناس در این خصوص معتقد است: زمانی كه چند نفر برای انجام یك كار كه انجام آن به بیش از یك نفر نیاز ندارد به كار گرفته شوند (و به خصوص كه در بخش دولتی به استخدام رسمی نیز درآمده باشند) اوقات فراغت آن ها نیز مسلماً بیش از حد معمول می شود.
در این وضعیت دو حالت پیش می آید. یا فرد علاوه بر شغل خود، شغل دیگری نیز برمی گزیند كه در ساعات فراغت خود در اداره به آن مشغول می شود یا این كه در این اوقات خود را به كاری مشغول می كند (سرگرمی برای گذران وقت) كه متأسفانه در هر صورت راندمان كار اصلی پایین می آید زیرا در بخش های دولتی تنها ملاك برای تعیین حقوق افراد، میزان ساعات حضور پرسنل در محل كار می باشد، بنابراین عوامل فوق ناخودآگاه فرد را نسبت به كار دلسرد كرده و زندگی را در نظر او یكنواخت و تكراری می نماید.
البته دامنه روزمرگی تنها به ادارات اختصاص ندارد و در زندگی بیشتر افراد اجتماع دیده می شود. دكتر قاسم زاده، روانشناس نیز با اشاره به این كه سطحی بودن لذت های زندگی، افراد را دچار روزمرگی، احساس خلاء، اضطراب و درجات خفیفی از افسردگی می كند، معتقد است: بسیاری از افراد كه به روانشناس مراجعه می كنند از روزمرگی در زندگی شان شكایت دارند.
این افراد ضمن این كه احساس خستگی مزمن را با خود حمل می كنند، وقتی زندگی را فاقد هدف و در نتیجه لذت می بینند به سمت این تفكر كه نبودن بهتر از بودن است یا زندگی همین است و باید تحملش كرد سوق داده می شوند كه در واقع این افكار، افكار افسردگی است.
● روزمرگی، آفتی مخرب است
با گشت و گذاری در میان خبرها می توان شاهد بروز پدیده روزمرگی در بین اكثر مدیران و ادارات و كارمندان و افراد بود كه در صحبت های مسوولان به عنوان یك معضل رو به گسترش در جامعه از آن یاد می شود.
رییس كمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با اعتقاد به این كه نابه سامانی در آموزش و پرورش این مجموعه را دچار معضل روزمرگی كرده است، چندی پیش گفته بود، توجه به مراكز تربیت معلم در كشور توسط وزارت آموزش و پرورش، تربیت و در خدمت گرفتن نیروی جوان و با استعداد را درپی دارد اما نابه سامانی در این وزارتخانه آن را دچار معضل روزمرگی كرده است كه این معضل با وظایف آموزش و پرورش كشور ناهمگن است.
قربانی، فرماندار اراك نیز بی برنامگی و روزمرگی را دو آفت بزرگ مدیریتی كشور قلمداد كرده و عنوان نموده بود این آفت باید از سیستم اداری كشور حذف شود.
همچنین دكتر كامران باقری لنكرانی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشكی نیز با اشاره به این كه روزمرگی قطب های علمی به هیچ عنوان قابل قبول نیست گفته بود: قطب های علوم پزشكی كشور باید از افتادن به درون روزمرگی پرهیز كنند. اما ما شاهد هستیم كه كارهای متفاوت چندانی در قطب ها انجام نمی گیرد...
زاهدی از اساتید دانشگاه روزمرگی و نادیده گرفتن واقعیت های دنیای امروز را موجب قرار گرفتن فرهنگ كشور در موضع انفعالی دانسته و یك محقق نیز بر این باور است كه مسوولان در دهه های اخیر به دلایلی دچار روزمرگی و انفعال شده اند.
معادیخواه براین باور است كه معمولاً شرایط طوری بوده كه مسوولان نوعاً زیر آوار روزمرگی قرار می گیرند و برای نگاه دقیق و درست به جامعه جمع بندی و ارزیابی كارهای خود، فرصت چندان زیادی ندارند.
اما در این میان یكی از اعضای ممتاز كالج روانپزشكان انگلستان در خصوص روزمرگی گفته است: «زندگی به خودی خود متنوع است پس اگر فردی دچار روزمرگی می شود باید ریشه مشكلاتش را در خودش جست وجو كند.»
● تصویر آخر
مثل هر روز پرونده های كاری اش را بررسی كرد و دیگر كاری نداشت جز خواندن روزنامه.صفحه علمی را كه باز كرد خبری توجهش را جلب كرد: یك مهندس آلمانی میزی را طراحی كرده است كه با فشار یك دكمه به یك بالش بزرگ تبدیل می شود و كارمندان برای یك چرت كوتاه می توانند از آن استفاده كنند.
ماتیاس نیگه، طراح این میز بادكنكی گفته است این میز برای كسانی طراحی شده كه به شدت پشت میز خود كار می كنند و در نیمه های كار به یك خواب كوتاه و سریع نیاز دارند.
اما طراح ۳۲ ساله این میز امیدوار است كه اختراع وی مردم را به كار كردن طولانی تر ترغیب نكند!
به گفته وی هدف از طراحی این میز به زنجیر كردن مردم به میز در طول ۲۴ ساعت روز نیست بلكه به عقیده او باید در بعضی مواقع افراد از میز كار خود جدا شده و زندگی كنند!
خیلی خنده دار بود!
دست هایش را به هم گره زد و سرش را روی آن گذاشت.
چشم هایش را بست و با خودش فكر كرد. «آخ كه اگه یه میز مثل این داشتم چه حالی می داد...!»
محمد حسین فروزان
منبع : روزنامه جوان