دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

پزشکان، زیر نگاه مردم


پزشکان، زیر نگاه مردم
برای دکتر «کریس بالگوین» اهل مینه‌سوتا بسیار مشکل بود که به بیماران مبتلا به دیابت یا فشارخون توصیه کند وزن خود را پایین بیاورند. بیماران با دیدن ظاهر دکتر، توصیه‌ها و نصیحت‌های او به نظرشان عجیب می‌آمد. برای دکتر هم هر روز صحبت کردن از تغییر روش زندگی (Life Style) مشکل‌تر می‌شد...
وزن دکتر «بالگوین» با قد ۱۸۰ حدود ۱۶۰ کیلوگرم بود. خود او می‌گوید: «به خاطر حرفه‌ام مجبور بودم به بیماران توصیه کنم وزن خود را پایین بیاورند ولی از آن‌جا که همیشه آدم چاقی بودم گفتن این حرف‌ها آن‌قدرها هم آسان نبود. به آنها می‌گفتم این یک مبارزه سخت است، ولی هرگز نتوانسته بودم با جدول کاهش کالری یا انجام حرکات ورزشی برای خودم کنار بیایم.» ولی بالاخره در ماه ژانویه یکی از بیماران که با اراده و تغییر روش زندگی، رژیم مناسب و ورزش توانسته بود بیش از سی کیلو از وزن خود کم کند، دکتر را به شوق آورد.دکتربا همسرش صحبت کرد و هر دو تصمیم گرفتند عادات غذا خوردن‌شان را بهبود بخشند و وقتی را برای ورزش کردن کنار بگذارند.‌
کار به خصوص در اوایل با سختی پیش می‌رفت، ولی وقتی دکتر توانست بدون جراحی و خوردن دارو و تنها با تغییرروش زندگی بیش از ۶۰ کیلو کم کند در اولین نگاه احساس کرد ارتباطش با بیماران به نحو چشم‌گیری عوض شده و اعتماد بیشتری در آنها به وجود آورده است. حالا بیماران دکتر را تحسین می‌کردند. دکتر« بالگوین» می‌گوید: «فقط به سایت
Discoveryhealth.com مراجعه کرده و با کمک روش‌های ارایه شده توانسته است میزان متابولیسم و کالری‌های مورد نیاز را محاسبه کند. غذاهای فست فود را به کلی قطع کرده، کالری غذاها را شمرده و با همسرش عضو یک باشگاه ورزشی شده است.» دکتر«بالگوین» ۶۰ کیلو وزن کم کرده و خود می‌گوید با این کاهش وزن علاوه بر ارتباط با بیماران زندگی شخصی‌اش هم به کلی دگرگون شده است. بولتنی چاپ کرده و در اختیار بیمارانش گذاشته تا تفاوت‌های پیش و پس از تغییر روش زندگی را ببینند.
● شرط اول اعتماد بیماران
مطالعات نشان می‌دهند سلامتی پزشک شرط اولیه اعتماد بیماران در روند درمان است. پزشکانی که تغذیه سالمی دارند و ورزش را در برنامه زندگی خود قرار می‌دهند مشاوران بهتری برای بیماران هستند و بیماران با رغبت بیشتری به دستورات آنان عمل می‌کنند. اوایل سال ۲۰۰۷ در نشریه «طب پیشگیرانه» مقاله‌ای منتشر شد که با مطالعه روی ۲۳۰۰ فارغ‌التحصیل رشته پزشکی مشخص شد پزشکانی که خود روش زندگی سالم را دنبال می‌کنند بیش از سایر همکاران‌شان درباره روش‌های پیشگیرانه بیماری‌ها مانند رژیم مناسب یا ورزش با بیماران صحبت می‌کنند. در تحقیق دیگری هم با عنوان «مطالعه در مورد سلامتی پزشکان زن» آمده است: «با در پیش گرفتن حتی یکی از اصول ساده سلامت مانند رژیم غذایی مناسب، پزشکان تمایل بیشتری برای صحبت در مورد مولفه‌های سلامتی با بیماران پیدا می‌کنند.»
● ارتباط پزشکان و بیماران
بسیاری از پزشکان با وجود توصیه‌های فراوان خود ورزش نمی‌کنند. در مطالعه‌ای که پژوهشگران در سال ۲۰۰۴ روی ۸۵ هزار پزشک مرد در ایالات متحده انجام دادند به این نتیجه رسیدند که ۴۴ درصد پزشکان اضافه وزن دارند و ۶ درصد نیز چاق هستند. دکتر «مانس»، پزشک دانشگاه هاروارد و از اعضای تیم مطالعاتی که به تازگی مقالاتی در مورد ارتباط پزشک و بیمار منتشر کرده است، چنین می‌گوید: «پزشکان درواقع الگوهایی برای بیمارانشان هستند. آنچه صدق گفتار برای ارتقای روش زندگی را ثابت می‌کند، عمل کردن ما به همان توصیه‌هاست.» دکتر «بالگوین» از وقتی لاغر شده با اعتماد به نفس و جسارت بیشتری در مورد روش‌های زندگی سالم با بیماران خود صحبت می‌کند و در نتیجه تشویق‌هایش، برخی از بیماران هم عضو باشگاه تندرستی شده‌اند. «وقتی پزشک هستید هر روز زیر نگاه مردمید. تمام مطلب این است که برای زندگی سلامت الگوی درستی از خود ارایه کنید.»
پس از انتشار این مقاله همکاران دکتر «بالگوین» اظهارنظرهای متفاوتی کرده‌اند که برخی از آنها را می‌بینید:
با وجود این کار شاق پزشکی چگونه می‌شود به روش زندگی توجه کرد. کشیک سه‌ شب در میان و کمبود خواب رمقی برای ماهیچه‌هایم نگذاشته است. وجود شعبات مک‌دو‌نالد در هر بیمارستانی عامل بازدارنده دیگری است.
دکتر «بالگوین» را تحسین می‌کنم، ولی نمی‌توانم با وجود قرض‌هایی که برای ادامه رشته پزشکی بالا آورده‌ام به ارتقای شیوه زندگی فکر کنم (خریدن غذاهای سالم باز هم قرض‌هایم را بیشتر می‌کند). بهتر است برای ارتقای روش زندگی برای تمام آمریکایی‌ها و نه فقط دکترها ساعات کار و تعداد شعبات مک‌دونالد را هم‌زمان کاهش داد!
موضوع این است که تمام دروس دانشکده پزشکی دور محور مراقبت از بیمار می‌گردد. هیچ‌کس به ما نمی‌گوید چگونه باید از خودمان مواظبت کنیم. انگار این حس در ما القا شده که خوردن غذاهای سالم، ورزش کردن و سیگار نکشیدن مال بقیه مردم است نه پزشکان.
به عنوان پرستاری که شیفت‌های متوالی و طولانی در بیمارستان بوده، گناه بی‌توجهی‌ام را می‌توانم به گردن اشتغال، خستگی و بی‌خوابی بیندازم، ولی انگار کمبود دانسته‌‌های موثر و محیطی پشتیبان برای دنبال کردن روش زندگی سالم گریبانگیر کادر پزشکی و بیمارستانی هم شده است. وقتی پزشک به بیمار می‌گوید وزنش را کم کند،‌ الکل مصرف نکند یا سیگار نکشد باید به طور دقیق بداند مریض را در چه مسیری قرار داده است.
مثل زنبورهای عسل سخت کار می‌کنیم. مهم نیست تحصیل کرده باشیم یا نه. مقصود تنها رقابت برای زندگی بسیار مصرفی و مادی است. نتیجه اینکه با یک طرز فکر غلط به هیچ چیز به اندازه کارمان توجه نمی‌کنیم. بی‌توجهی به شادی و امور انسانی هم در کنار بی‌توجهی به سلامت قرار می‌گیرد. دیگران را دوست نداریم،‌ خودمان را هم دوست نداریم. روزی تصمیم گرفتم این روش زندگی را که همه‌گیر شده کنار بگذارم. از دریچه دیگری به دنیا نگاه کردم. مردم برایم مهم هستند و من هم برای مردم. زندگی را برای شادی و دنیا را برای صلح می‌خواهم. در ضمن توانستم با همین تغییر طرز تفکر بالاخره وزنم را هم کم کنم.
دوران رزیدنتی را پیش از قانون ۸۰ ساعت کار در هفته گذراندم. گاهی تا ۱۱۰ ساعت در بیمارستان می‌ماندم. فشارهای دوران رزیدنتی توان‌فرساست، ولی سخت‌تر از پزشک بودن، داشتن روش زندگی مناسب و آموزش آن به دیگران است. هر کس اگر اراده کند می‌تواند وقتی را برای ورزش کنار بگذارد. در سال سوم رزیدنتی اندامم به کلی از فرم افتاده بود.
تصمیم گرفتم با برنامه سلامتی بیمارستان که ۲۰ تا ۳۰ دقیقه ورزش سه روز در هفته پس از اتمام کار بود همراه شوم. در آن دو سال بیمارستان و سپس برای ۱۲ سال این برنامه را مرتب دنبال کردم. موضوع همین است: با اراده و تصمیم به تغییر روش زندگی حتی در اوج شلوغی و گرفتاری‌های شغلی، زمانی را برای سلامت خودمان کنار بگذاریم.
مترجم: مرجان یشایایی
منبع: نیویورک تایمز، ۷ نوامبر ۲۰۰۷
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید