چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


ارزش اقتصادی خودکفایی مواد غذایی


ارزش اقتصادی خودکفایی مواد غذایی
در دو سال گذشته جرقه اصلی افزایش قیمت با شروع خشکسالی در نیمکره جنوبی زده شد و پس از آن به نیمکره شمالی به ویژه اروپا سرایت کرد. عوامل دیگری که نقش اساسی در تشدید افزایش قیمت داشتند عبارتند از:
۱) پایین بودن سطح ذخایر جهانی مواد غذایی بخصوص غلات به ویژه در کشورهای در حال توسعه.
۲) افزایش تقاضا برای سوخت های با منشأ گیاهی از طرف آمریکا و برخی کشورهای پیشرفته.
۳) افزایش قیمت حامل های انرژی و هزینه های حمل و نقل.
۴) افزایش مصرف مواد پروتئینی و لبنی به دلیل رشد اقتصادی کشورهایی مانند چین. بنابراین برخلاف رأی رئیس بانک جهانی و آمریکا عامل افزایش قیمت و افزایش مصرف جهانی نیست بلکه عوامل فوق و برخی عوامل دیگر دخالت دارند.پیش بینی وضعیت بازار در آینده در سه حالت امکان پذیر است:
۱) اگر پدیده خشکسالی ادامه یابد این روند تشدید خواهد شد.
۲) اگر پدیده خشکسالی فروکش نماید این روند با توجه به چسبندگی نسبی قیمت های محصولات کشاورزی با وقفه فروکش می کند. ولی بعید است به وضعیت قبلی خود برگردد.
۳) اگر وضعیت آب و هوایی بلافاصله در شرایط مطلوبی قرار گیرد می توان انتظار داشت به وضعیت قبلی برگردد. همه چیز به شرایط آب و هوایی بستگی دارد. ولی آنچه که مسلم است تکانه های اقتصادی هزینه انرژی، رکود اقتصادی و اشتغال سرمایه های خفته در امر دلالی بازار مواد غذایی و تغییر کاربری اراضی در جهت تولید سوخت با منشأ گیاهی در آمریکا و نقش کشورهای صاحب ذخایر غلات عمده در بازار مثل آمریکا و اروپا و صادر کننده های دیگر بخصوص انتظاراتی که راجع به تداوم خشکسالی شکل گرفته، بعید است که اجازه بدهند وضعیت قبلی تکرار شود. هر چند بنا به اظهارات فائو در ماه گذشته تغییری فزاینده در سطح قیمت غلات و مواد غذایی در بازار جهانی مشاهده نگردید. ولی فعلاً در این مقطع زمانی نمی توان پیش بینی خوشبینانه ای نمود. آنچه که از این حوادث می باید برای کشورهای در حال توسعه بویژه کشور ما عبرت آمیز باشد اهمیت دادن به مسئله راهبردی خودکفایی و خود اتکایی در تولید غذای مورد نیاز و ایجاد حاشیه امنیت غذایی محکمی در مقابل آسیب های جدی بازار غیر قابل اعتماد جهانی است. بیش از سه دهه است که برخی اندیشمندان اقتصاد کشاورزی راجع به لزوم عدم اعتماد به ماندگاری ترکیب فعلی صادر کنندگان و واردکنندگان غلات در سطح جهانی هشدار داده اند. بدین ترتیب که نمی توان انتظار داشت که در آینده صادر کنندگان فعلی همچنان توان یا انگیزه ای برای صادرات داشته باشند. حوادث طبیعی و غیر طبیعی اخیر در سطح دنیا این پیش بینی را اثبات نمود.اکنون یکی از عوامل مهم گرانی غلات و مواد غذایی در بازار کاهش تولید در کشور های اصلی صادر کننده است. ولی از همه مهمتر تقویت انگیزه حفظ امنیت غذایی و در پیش گرفتن برنامه حمایت از اقشار آسیب پذیر برای کاهش اثرات افزایش قیمت مواد غذایی بر این اقشار جمعیت است.
بویژه با وقوع حوادث سیل، توفان و خشکسالی در آسیای جنوب شرقی این انگیزه در کشور های این منطقه بطور قطع بیش از پیش تقویت خواهد شد. بنابراین پر واضح است که این تکانه به سراسر بازار تسری پیدا خواهد کرد. زیرا قانون ظروف مرتبطه در بازار امری فوق العاده عادی است. تجربه اخیر بازار انرژی و مواد غذایی این نظریه را کاملاً تأیید می کند. با توجه به این شرایط جا دارد امر خود کفایی در محصولات غذایی از طرف کلیه دست اندرکاران وبهره برداران، حتی اشخاصی که بطور غیر مستقیم در صنایع پیشین و پسین بخش کشاورزی مسئولیت و دخالتی دارند، جدی تر گرفته شود. خوشبختانه این عزم در مسئولین بخش و دولت خدمتگزار، پر تلاش و مردمی کنونی جدی است.به رغم سنگینی بار ارزی واردات و یا سنگینی وجدانی پذیرش دراز کردن دست خود پیش بیگانگان برای تأمین یک کالای ساده، با این حال فرض این که در آینده نیز براحتی نیاز خود به مواد غذایی را در بازار می توان تأمین نمود، فرض غلطی است. حضرت امام خمینی (سلام ا.‎/‎/ علیه) در این خصوص فرموده اند: «تا کی ما بنشینیم و نان ما را دیگران بدهند.» رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت ا.‎/ العظمی خامنه ای نیز بارها بر لزوم خودکفایی تأکید کرده و مرتباً این اهداف را دنبال می کنند. وقوع خشکسالی هرچند در ظاهر یک بلا و مصیبت تلقی می شود ولی در باطن امتحان الهی برای آزمون آحاد مردم و تحریک خیل اندیشه ها برای آمادگی در برابر و مقابله با مشکلات است. در علم اقتصاد در شرایطی که کارفرما از یک طرف دچار محدودیت بودجه است و از طرف دیگر نیازهای فراوانی دارد باید کوشش نماید برنامه تولید خود را به گونه ای تنظیم کند تا ابتدا نیاز های ضروری خود را به ترتیب اولویت تعیین و سپس در حداکثر ممکن با بکار گیری منابع محدود خود تولید کند. تردیدی نیست که کم آبی در کشور ما پدیده عادی است. با توجه به این محدودیت باید نیازهای اساسی غذایی در صدر اولویت تولید قرار گیرند. در شرایط کشور اتخاذ راهبرد صحیح تولید امری ضروری تر از خود افزایش تولید است.
بطور مثال اتخاذ سیاست توسعه کشت محصولات غیر استراتژیک چون گل های شاخه بریده معلوم نیست چه جایگاهی در این راهبرد دارد که در دهه گذشته در دولت های گذشته دنبال شده است.
باید توجه نمود که در شرایط کشوری چون جمهوری اسلامی که مورد هجمه همه جانبه قدرت های طاغوت قرار گرفته اصل صیانت مسلمین و مصونیت در برابر تعرض دشمن یک راهبرد بدیهی است. نباید طعمه های گول زننده ای چون بازار های پوشالی و از خانه عنکبوت سست تر گل های زینتی ما را دچار توهم نماید. زیرا در مواقع بحران کافی است که امثال هلندی ها و بقیه، واردات این محصول را قطع کنند. خواهیم دید که هرآنچه در این خصوص سرمایه گذاری شده هدر خواهد رفت.
زیرا این کالا تنها یک کالای تفننی، زینتی و لوکس است و با قطع مصرف آن خطری متوجه مصرف کننده اصلی نمی شود و بازرگان نیز براحتی می تواند برنامه تجاری خود را متوجه کالاهای مهم و مطرح بازار نماید. بویژه این که تولید و صادرات این محصول نیازمند سرمایه گذاری زیادی در احداث گلخانه،سامانه مخصوص آبیاری، نگهداری، حمل ویژه، هزینه های دستمزد نیروی انسانی ویژه و از همه مهمتر استفاده از هواپیما برای صادرات است. صنعتی که به دلیل تحریم بسیار آسیب پذیر است.
از ترکیب سبد هزینه های تولید و صادرات این محصول، همین بس که صنعت آسیب پذیر دیگری پشتوانه صنعت آسیب پذیر دیگر شده باشد.ملاحظه می شود که دو اراده سوء دشمن می تواند پشتبند این صنعت باشد.
یا عزم قطع واردات گل از ایران و یا عدم اجازه صادرات قطعات هواپیما به ایران. حال سؤال این است کدام استراتژی پشتوانه این سیاست بوده که در دولت های پیشین پیاده شده است. چرا آنان فقط بلدند مسائل به ارث رسیده در بخش را فرافکنی کنند.در گزارشی خبری ارزش صادرات سال گذشته گل ۲۰ میلیون دلار اعلام گردید. چه لزومی دارد برای گیاهی که بیش از دو برابر محصول استراتژیکی چون گندم آب مصرف می کند منابع آب محدود خود را هدر دهیم. در برابر مجبور باشیم در مواقع ترسالی و معتدل هزینه فرصت مغتنمی چون تولید در سطح خودکفایی و یا صدور محصول استراتژیکی چون گندم و مانند آن را از دست بدهیم و یا در مواقع خشکسالی چون سال جاری دچار کمبود مواد غذایی شده و ناچار به خرید بخشی از نیاز خود با بیش از ۲‎/۵ برابر قیمت پایه آن بشویم. البته این مقایسه نیاز به دسترسی به آمار دارد که دراین مجال ممکن نیست.
ولی روشن است که علاوه بر فزونی منافع اقتصادی گندم بر محصول زینتی، ارزش اقتصادی و امنیتی (غذایی) محصولاتی چون گندم بسیار بالاتر و غیر قابل احصاء است. امروز بجز در بازار کالای برنج، در اکثر کالاهای اساسی، این کشور های پیشرفته صنعتی هستند که نبض بازار را در دست دارند و بارها از این اهرم برای سرکوب کشور های مستضعف استفاده کرده اند. یکی از عوامل توانایی اینان برخورداری از ظرفیت ذخیره سازی است.لذا ملاحظه می شود که برتری در این بازار می تواند قدرت راهبردی چانه زنی بسیار مهمی را نصیب کشور ما سازد. بخصوص در این برهه از زمان که استعمار کلیه توان خود را در همه جبهه ها بر علیه ما به خدمت گرفته است.
منبع : روزنامه ایران