جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


گدایی به شیوه مدرن


گدایی به شیوه مدرن
زن ، باردار است. پیاده با شوهرش از انتهای خیابان می آیند بالا. ساعت ۱۲ نیمه شب است و توی خیابان پاییزی ، کسی جز آنها نیست.
می آیند جلو و مرد با انگشت چند ضربه به شیشه ماشین می زند. راننده شیشه را می کشد پایین و همین طور که به شکم برآمده زن نگاه می کند، می پرسد: «فرمایش؟» مرد تعریف می کند که خانه شان میدان امام حسین ع است. آمده بودند اینجا طلبشان را از صاحب دکه روزنامه فروشی بگیرند که از دوستان قدیمی است. ساعتها توی سرما منتظر مانده اند؛ اما مرد نیامده. حالا اگر راننده لطف کند و ۲ هزارتومان بدهد، ماشین می گیرند و می روند خانه شان.
راننده نگاه می کند به چهره خسته زن و دستی که روی شکمش گذاشته. ۲هزار تومان می گذارد کف دست مرد. می رود بالاتر، داروها را از داروخانه شبانه روزی می گیرد. دور که می زند، زن و مرد را می بیند که به بالای پیچ رسیده اند. مرد خم شده و با راننده خودرویی حرف می زند. زن دستش روی شکمش است و راننده ماشین ، ۲هزارتومان می گذارد کف دست مرد. تکدی گری ، چهره زشت فقر است.
در سراسر دنیا، این زشتی به شکلی رواج دارد و شاید بتوان گفت عمومی ترین شیوه ای است که به وسیله آن ، افراد می کوشند نیازهای خود را از طریق دیگران تامین کنند. این شیوه ناهنجار بیش از هر جا، در جوامعی دیده می شود که به دلایل گوناگون اجتماعی و سیاسی ، از لحاظ اقتصادی دچار افت شدید و مشکلات عدیده اند و بحران ها و تحولات نامطلوب اجتماعی و سیاسی نیز آن را تشدید می کند.
در بسیاری از جوامع جهان سوم ، از کشورهای آسیایی نظیر هند گرفته تا سرزمین هایی در دوردست آفریقا، تکدی گری پدیده رایجی است و گاه آن چنان وسعت دارد که افراد جامعه ، آن را به عنوان شکلی از زندگی اجتماعی پذیرفته اند و به آن تن داده اند. سرزمین ما نیز از این پدیده به دور نمانده است.
متکدیان به شکلهای گوناگون در همه جای ایران به تکدی مشغولند. برحسب شرایط گوناگون و آنچه در هر دوره زمانی بر اجتماع حاکم است. این پدیده نیز تغییر شکل می دهد و تعداد متکدیان نیز برمبنای میزان دخالت و حضور عوامل قانونی و سازمان های مسوول ، کاهش یا افزایش می یابد. زشتی این پدیده برهمگان آشکار است ، اما کندوکاوی در دلایل اجتماعی بروز و ظهور آن ، ما را با حقیقت تلخی روبه رو می کند و آن همان زمینه های ذهنی ناخودآگاه در ضمیر جمعی اجتماع ماست که تکدی گری را رواج می دهد و گاه با استفاده از حس انسان دوستانه عموم افراد اجتماع ، آن را توجیه و تصدیق می کند. قصه آن گدای سمج! تکدی گری ، شکل ها و شیوه های گوناگون دارد. با یک نگاه کلی می توان دریافت که متکدیان نه افرادی بازمانده از پیشرفت اجتماعی و هوش و امکانات فردی ، که بعکس افرادی توانمند و هوشیارند و با استفاده از این توانایی و هوشیاری ، شیوه ای برای کسب آسان درآمد، انتخاب کرده اند.
براین اساس ، نه فقط گدایی و تقاضای مستقیم پول از مردم بلکه بعضی مشاغل نیز به نوعی تکدی محسوب می شوند. قدیمی ترین و شناخته شده ترین شیوه تکدی ، همان چیزی است که ما از آن به عنوان گدایی تعبیر می کنیم. از دیرباز عده ای با حضور در مجامع عمومی و مراکز تجمع مردم بخصوص اماکن مذهبی ، از احساسات انسان دوستانه مردم سواستفاده می کردند و با طلب پول ، غذا، لباس و سایر امکانات ، نیازهای خود را برمی آوردند. داستان متکدیان سمج که به هر شکل ممکن از مردم پول می گرفتند و در عزا و عروسی حاضر می شدند، از داستان هایی است که حتی در ادبیات ما نیز حضورش محسوس است.
با گذشت زمان بویژه در زمان حاضر، تکدی گری نیز پیشرفت کرده است! متکدیان که با حیله های مختلف می کوشند نظر لطف و مرحمت دیگران را به خود جلب کنند، همواره در ابداع روشهای جدید تکدی ، کوشیده اند. یکی از قدیمی ترین شیوه ها، همان تغییر شکل و تغییر لباس و صورت دادن شکلی هر چه بیشتر ترحم انگیز است. استفاده از گریم ، تغییر حالت دادن اندام های بدن و تظاهر به فلج و کوری و بیماری ، شیوه مرسومی است که گاه موثر هم می افتد. استفاده از کودکان و نوزادان و زنان نیز از شیوه هایی است که برای جلب ترحم بیشتر به کار گرفته می شود. عزیززاده ، جامعه شناس می گوید: روش موثر متکدیان جلب ترحم افراد است. براین اساس هر چه سر و ظاهر متکدیان اسف انگیزتر باشد، انگیزه بیشتری در افراد برای کمک به آنها ایجاد می شود. سازمان بهینه سازی تکدی گری! به مرور، گدایان قدیمی و کم حوصله، در همان حوزه کاری قبلی خود استقرار پیدا کرده اند و به شکل گدایان ثابت یک منطقه یا متکدیان حرفه ای نابینا و علیل باقی مانده اند و تازه کارها، به دنبال روشهای جدیدتر رفته اند.
در این سیستم ، تکدی گری وارد نظام پیچیده تری می شود؛ نظامی که در آن شبکه های وسیع سو استفاده ، افراد را از سنین مختلف به کار می گیرند و با سازماندهی و هدایت آنها، سود کلان به جیب می زنند. به دنبال بررسی ریشه های تکدی و دریافتن محل تجمع و استقرار متکدیان ، اغلب به این سازمان های مافیایی می رسیم. افراد حاشیه نشینی که به دلیل فقر و نیاز، تبدیل به آلتی در دست سودجویان می شوند.
حضور وسیع کودکان در سنین بسیار پایین و در شرایط بد آب و هوایی و با نامناسب ترین وضعیت ظاهری ، آن هم کودکانی که ضعف و ناتوانی جسمی هم بر آنها غالب شده و اغلب به هر طریق ممکن می کوشند پولی به دست بیاورند. از راز این نظام مخوف ، پرده برمی دارد. اصرار و پافشاری آنها، شاید یکی از همان روشهای نوینی است که کارفرمایان براساس روان شناسی اجتماع ، آن را ابداع کرده اند. عزیززاده می گوید: آنها می دانند اصرار و التماس در نهایت اثر خود را می گذارد. وقتی کودکی به شما التماس می کند و گاه اشک هم می ریزد، چیزی در عمق وجودتان تحریک می شود و گاه حتی فقط برای خلاصی از این فشار، چیزی به او می دهید تا رهایتان کند. این کودکان مسیری طولانی را به دنبال شما می دوند، دامنتان را می گیرند و اشک می ریزند و حتی اگر نخواهید، وادارتان می کنند به خاطر نجات آنها از کارفرمای خشن و زورگو، چیزی به آنها بدهید و از لحاظ عاطفی هم خود را توجیه کنید. فروشندگانی که گدایی می کنند نه فقط به این شیوه های آشکار، بلکه در پوشش مشاغل کاذب نیز متکدیان سازماندهی می شوند. متکدیانی که اجناس بنجل و بی ارزش می فروشند و افراد را وا می دارند برای توجیه عملشان از آن اجناس چیزی بردارند، آدامس فروشهایی که شکلات و آدامس های غیراستاندارد و تقلبی در بساط دارند و آنها که با یک دستمال کثیف (و البته گاهی با دستمال تمیز و یک قوطی شیشه پاک کن!) به زور شیشه ماشین ها را پاک می کنند، از این دسته اند. آن دسته که خانوادگی راه می افتند و چیزی از هنر بدوی شان مایه می گذارند و آهنگی می نوازند و به شکل رمانتیک بازو به بازوی همسرشان قدم می زنند، نیز همان گداهای قدیمی خودمانند که حالا بزک شده اند.
آقای ۳۵ساله ای می گوید: سالها پیش وقتی برای اولین بار تصویر کودکی از تلویزیون پخش شد که بساطی پهن کرده بود و با ترازو در قبال سکه ای ، آدمها را وزن می کرد و همان جا هم مشق می نوشت ، خیلی ها تحت تاثیر قرار گرفتند. نمی دانم قصه آن بچه راست بود یا نه ، اما از آن به بعد بچه های زیادی را دیدم که با همین شیوه ، ترحم مردم را جلب می کردند. مرد نابینایی که بازو به بازوی همسرش راه می رفت و ویولن می زد هم همین صورت را داشت. بعد، تا مدتها مد شده بود که گداها ساز بزنند و زنشان بازویشان را بگیرد. این در حالی است که مردم هیچ وقت از کمک به آنها دست بر نمی دارند.
عزیززاده می گوید: مردم به خاطر جنبه های انساندوستانه و حتی گاهی به دلایل مذهبی به این افراد کمک می کنند. بعضی با نیت صدقه و به قصد خیر، در واقع تن پروری و فساد این قشر را تقویت می کنند. خانم جوانی می گوید: می دانم خیلی از این افراد نیازمند نیستند و یا اگر باشند، گدایی راه برطرف کردن نیازشان نیست ، اما وقتی با اصرار زیادشان مواجه می شوم ، نمی توانم مقاومت کنم و دلم می سوزد. گداهای شیک و پیک! کاش داستان نوآوری های متکدیان به همین جا ختم می شد. این روزها به جای جوان معصومی که می گوید از شهرستان برای کار به تهران آمده و حالا پول بلیت برگشت ندارد و به جای پدر و پسری که با پرونده پزشکی در دست ، شما را گوشه ای گیر می اندازند و داستان بیماری لاعلاج کودک و نیاز شدیدشان به پول را تعریف می کنند، راههای مدرن تری هم برای گدایی وجود دارد. هر جا که باشید. ممکن است گیر یکی از این گداهای تحصیلکرده بیفتید.
آقای مسن شیک پوشی ، روی پله خانه ای نشسته و داستان ورشکستگی و سرشکستگی اش را با نثری شیوا روی کاغذ برایتان نوشته است.
او مرد بازنشسته آبرومندی است که چشمهایش را با دستمال بزرگی پوشانده تا شما شرمندگی اش را نبینید. مادر میانسال و زن جوانی را هم می توان دید که با سر و وضعی آبرومند شما را به کنجی می کشانند و می گویند کیفشان را جا گذاشته اند. اصلا چرا کیفشان را جا بگذارند؟ همین که شما آنها را با این سر و لباس ببینید که در میان ماشین ها راه می روند و حتی نیازشان را به زبان نمی آورند، حتما شیشه را پایین می کشید و اسکناس درشتی به آنها می دهید! از این جالب تر هم وجود دارد
. خانمهای آنچنانی و شیک پوش ، سوار ماشینی مدل بالا، که با اشاره صدایتان می کنند و از شما پول بنزین می خواهند. یا آنها که از خودشان هم مایه می گذارند و سرمایه گذاری می کنند. برگه و قبض و عکس و رسید چاپ می کنند و احساسات مذهبی و انسانی تان را به غلیان درمی آورند. این عکس امام علی ع است... این برای کمک به یتیمان... گاهی سکه ای حلبی را به هزار تومان می فروشند تا حاجت بگیرید. دختر جوانی تعریف می کند: دو تا خانم یک روز وسط میدان ونک جلویم را گرفتند و گفتند می خواهند برای امامزاده صالح نذری بپزند. می گفتند می خواهند همه مردم را در ثوابش شریک کنند. به نظرم مشکوک می رسیدند، اما توی رودربایستی ، ۲۰۰تومان دادم. آن خانم عصبانی شد و گفت بقیه چند هزار تومان کمک کرده اند.
عزیززاده می گوید: عموم افراد جامعه حجب و حیای خاصی دارند و شاید حتی با این که می دانند کارشان درست نیست ، شرم می کنند و به آنها پول می دهند. این در واقع همان پول زور است که با استفاده از حیای عمومی مردم و با شناخت روحیات و ویژگی های روانی آنها، اخذ می شود. چه کسی مسوول است؟ از لحاظ قانونی ، تکدی گری جرم است و مقابله با آن نیاز به دخالت و مشارکت عوامل قانونی و سازمان های اجتماعی و رفاهی دارد. برای مقابله با این پدیده ، یک سر ماجرا به سازمان ها و نهادهای دولتی برمی گردد و سر دیگر به بخشهای فرهنگ ساز که می توانند متحول کننده نوع نگاه اجتماع و مردم به آن باشند.
رسول خادم ، رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران در دوره هفتم مجلس نیز می گوید: جمع آوری متکدیان و بی خانمان ها، یک کار فراسازمانی است. شهرداری ها، نیروی انتظامی ، وزارت بهداشت ، بهزیستی و کمیته امداد در این امر دخیل اند. در حال حاضر مشکل ، جمع آوری این افراد نیست. در مورد بی خانمان ها که منشا بیماری های واگیر و خطرناکی مثل ایدز و هپاتیت و... نیز هستند. مشکل اصلی ، نبود امکانات نگهداری است. مراکز نگهداری موقت نمی توانند آنها را خارج کنند و در نتیجه جایی برای نگهداری بقیه آنها وجود ندارد. او با تاکید بر این که وظیفه اصلی شورای شهر، سیاستگذاری در این زمینه است ، می گوید: البته مساله متکدیان از بی خانمان ها جداست. ۹۰درصد متکدیان باخانمان و سازمان یافته اند که از حاشیه شهرها می آیند. در این مورد، دستگیری تاثیری ندارد و عوامل پیچیده ای دخیل است که در نتیجه آنها، کار سرعت مطلوب ندارد و به نتیجه نمی رسد.
در کنار نیاز به سازماندهی و برنامه ریزی نهادهای دولتی برای مقابله با این پدیده ، نقش اجتماعی شهروندان را نباید نادیده گرفت. شهروندانی که با شناخت این پدیده و برخورد درست با آن ، شاید بتوانند مهمترین نقش را در مقابله با این پدیده ایفا کنند.
در کنار آن ، بهبود شرایط معیشتی و اقتصادی مردم ، راهی است برای مقابله با باندهای مخوف سواستفاده از زنان ، کودکان و جوانان که صید مناسبی برای خریداران مهر و عاطفه انسانی و شهروندی اند.
نگارش یافته توسط محمود قوچانی
منبع : ایران سهراب