یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


سابقه تاریخی نیاکان ما


سابقه تاریخی نیاکان ما
خانم بئاتریس دوكاردی باستان شناس انگلیسی در سال ۱۹۶۶ در منطقه بمپور كاوشهایی انجام دادند كه خلاصه‌أی از آن را به اطلاع خوانندگان میرسانم .
كاوش در سال ۱۹۶۶ شروع شد و آثاری بدست آمد كه با مقایسهٔ اشیاء مكشوف در افغانستان و عمان بین ربع دوم هزاره سوم پیش از میلاد (مثلا در حدود ۲۷۵۰ سال پیش از میلاد ) تا ۱۹۰۰ پیش از میلاد قرار داده شد . بنابراین خواننده محترم متوجه میشود كه مردمی كه در این ناحیه زندگی میكرده‌اند در حدود ۸۰۰ تا ۸۵۰ سال بزندگی خود در آن مكان ادامه داده‌اند .(فرض كنیم از ۲۷۵۰ تا ۱۹۰۰ پیش از میلاد )
▪ خانم بئاتریس این دوران تقریبا هشتصد ساله را به شش طبقه تقسیم نموده است :
۱) در طبقه اول ظروف سفالین شیر و قهوه‌أی رنگ یا قرمز و خاكستری پیدا كرده .
۲) در طبقه دوم از پائین به بالا علاوه بر اشیاء فوق آثار ساختمانهای محقری را نیز بدست آورده است .
۳) در طبقه سوم سفالی شبیه به سفال مكشوف در شمال سیستان و سفال دوران چهارم مندیكك در افغانستان پیدا كرده است .
۴) در طبقه چهارم آثار ساختمانها ادامه می‌یابد و به ساختمانهای سیستان شباهت دارد . در آخرین قسمت این دوران اقوام دیگری وارد بمپور میشوند و این مطلب از سفال آنها و از طرز به خاك سپردن مرده‌هایشان (مثلا در خوراب واقع در سیزده كیلومتری شرق بمپور ) استنباط میشود .
۵) در طبقه پنجم سفال و اشیاء دیگری نظیر آنچه كه در ناحیه فارس و مكران بدست آمده مشهود میگردد و وجود صدفهای دریایی نشان میدهد كه در این دوران مردمان این ناحیه با مردمان مكران رفت و آمدهایی داشته‌اند .
۶) اینطور بنظر میرسد كه طبقه ششم به دورانی منتهی میگردد كه مردم این ناحیه مورد حملهٔ شدیدی قرار میگیرند و همین مطلب درام‌النار واقع در عمان نیز صدق مینماید .
اشیایی كه در سال جاری بوسیله هیات طرح تحقیقاتی دانشگاه تهران در اطراف كویر لوت انجام گرفت و نماینده وزارت فرهنگ و هنر نیز در آن هیئت بود در ناحیه شهداد در كنار كویر لوت آثار شهری را بدست آورد كه ابتدای آن بر همان حدود ربع دوم هزاره سوم پیش از میلاد یعنی ۲۷۰۰ پ م و انتهای آن در حدود ۱۹۰۰ پیش از میلاد قرار داده شده ، با این اختلاف كه شهر مزبور بوسیله سیل بكلی ویران شده و وجود آثار قبایل خارجی را در آن نمیتوان تشخیص داد .
نخستین كسی كه این مطلب را روشن كرد قسمت مهم ایران جنوب شرقی پوشیده از سفال قدیمی است آقای اورل استین بود .
مشارالیه در سال ۱۹۳۲ اولین مسافرت تحقیقاتی خود را در این نواحی شروع كرد و تقریبا در عرض مدت چهار هفته در حدود ۱۲ ناحیه پیش از تاریخی را در طول رودخانه بمپور كشف نمود .
تعداد و تنوع سفال بقدری زیاد بود كه مطالعه آن میتوانست موضوع تدوین كتابی شود .
نقاط تاریخی مورد مطالعه در این ناحیه عبارت بود از خوراب و دامیب و كتوكان و دهغازی و مولا و پیركنار و شهردراز و از این نقاط ظروف سفالین منقوش یا ظروف سنگی با نقوش كنده شده بدست آمد .
مهمترین موضوعی كه روی این ظروف نقش شده بود عبارت بود از خطوط شكسته و مارپیچ با خطوط موازی موجدار كه در میان مثلثهای دندانه‌دار كه مقابل یكدیگر واقع شده‌اند و یا ردیف بزهای كوهی و یا شاخهای گاو وحشی كه بصورت مصنوعی نقش شده‌اند . این نوع سفال معمولا از سفال برتر قدیم است و در اینجا به منزله واسطه‌أی میان تمدنهای قدیم غرب ایران مانند شوش و موسیان و بكون و تمدنهای بلوچستان و پاكستان (كلی ماهی و شاه تمپ) میباشد .
آقای اورل استین در یك قبر در خوراب انگشتری از مس پیدا كرد كه یك طرف آن سر شتری را نشان میداد . سفالهای مكشوف در این ناحیه در سال ۱۹۳۷ وارد موزه ایران باستان گردید و حق این بود كه از تمام آنها عكسبرداری میشد و بچاپ میرسید چون نقوش روی آن بقدری متنوع بود كه مطالب بسیاری را برای ما میتوانست روشن كند . متأسفانه این كار انجام نگرفت و باز متأسفانه نسخه‌أی از كتاب آقای اورل استین در دست بنده نیست كه عكسهای آن را در این مقاله ارائه دهم و امروز اگر بخواهیم تحقیقاتی در این نقاط بنماییم ناچاریم مجددا به جستجوی آن در محل بپردازیم .
اورل استین در محلهای موسوم به شاه حسینی و قلعه سردگاه واقع در مغرب بمپور سفالی با نقوش ساده هندسی بدست آورد كه نسبت به آنچه كه در مكانهای نامبرده در بالا پیدا شده اختلافی داشت . ولی نظیر همین سفال نیز در طول دره هلیل رود تا تل ابلیس نزدیك كرمان دیده شده است . روی دسته دیگری از این ظروف كه با چرخ كوزه‌گری با دقت تهیه شده بود نقوشی به سبك مصنوعی دیده میشد . این ظروف بیشتر در مشرق بمپور و در خوراب واقع در ساحل چپ بمپور در گورا بدست آمده است .
مقایسه بین این دو دسته از سفال با سفالهای مكشوف در جنوب سیستان قرابت فوق‌العاده این دو ناحیه را از حیث سفال سازی و نقوش ظروف گلی نشان میدهد .
اشیاء مكشوف در بمپور از یك سو با اشیاء مكشوف در كلی و مهی و شاه تمپ در بلوچستان و از سوی دیگر با اشیاء مكشوف در فارس شباهت دارد .
مناسبات فوق باعث شد كه خانم بئاتریس دوكاردی در سال ۱۹۶۶ از وزارت فرهنگ و هنر اجازه تحقیقات در محل مزبور را دریافت كردند .
مقطعی از كاوش در مكان تاریخی بمپور كه بوسیله خانم بئاتریس انجام گرفته نشان داده میشود . همانطوری كه در این شكل دیده میشود نقاش ماهری لازم بوده است كه بتواند طبقات كاوش شده را باین طریق نشان دهد . ضمنا این مطلب هم روشن است كه این مكان تاریخی بسیار بر هم خورده بود و بیچاره باستانشناسی كه باید طبقات آثار مختلف را مشخص نماید كار آسانی در پیش نداشته است . اكنون مادر این مقاله بجزییات اشیاء مكشوف در این طبقات كه به هر یك از آنها شماره‌أی خورده كاری نداریم ولی خود اشیاء مكشوف بسیار قابل توجه‌اند .
خانم بناتریس تاریخی برای آنها معین نكرده و فقط آنها را از طبقه دوم معرفی كرده است و اگر ما طبقه اول را مثلا به حدود ۲۷۵۰ پیش از میلاد نسبت دهیم سفال طبقه دوم به ۲۵۰۰ یا ۲۶۰۰ پیش از میلاد میخورند .
این مطلب برای ما روشن است كه ظروف سفالین نقاط مختلف ایران خصوصا در شوش و تپه سیلك و تپه كیان در ابتدا بصورت مصنوعی نقش میشد و از طبیعت تقلید نمیشد و تدریجا در حدود ۲۵۰۰ پیش از میلاد نقوش صورت طبیعی به خود گرفت و حیواناتی كه در این نقش نشان داده شده نیز همین خصوصیات را شامل است .
ولی در عین حال نقوش هندسی هنوز وجود دارد و این نقوش به نقوش سفال مكشوف در شهداد بوسیله هیئت دانشگاهی طرح تحقیقاتی ناحیه كویر شباهت دارد .
شهداد از بمپور چندان دور نیست و نقوش سفال بمپور ما را راجع به تاریخ سكونت مردم شهداد در شهری كه بوسیله سیل تقریبا از بین رفته است روشن مینماید .
▪ از این شباهتها چه نتیجه میگیریم ؟
اولین نتیجه‌أی كه گرفته میشود این است كه مردم شهداد با مردم بمپور روابط بسیار نزدیك داشته‌اند و شاید اصولا از یك قوم بوده‌اند و در یك زمان آن دو ناحیه را مورد سكونت قرار داده‌اند ولی بین شهداد در كنار كویر لوت و بمپور نقاط متعدد دیگری وجود دارد كه روی خاكشان سفالی از همین انواع دیده میشود و احتیاج به بررسی و كمانه زنیهای دقیقی دارد . بنابراین شاید بتوانیم پیشنهاد كنیم كه در شهداد تا بمپور كه ناحیه وسیعی از كنار كویر لوت را نشان میدهد یك قوم سكونت داشته است و مردم این قوم روابط نزدیكی با هم داشته‌اند .
نتیجه دیگری كه گرفته میشود این است كه این اقوام در مشرق با مردمی كه در ناحیه بلوچستان تا حدود دره پنجاب مسكن داشته‌اند رفت و آمدهایی داشته‌اند و از طرف مغرب از طرز سفال سازی مردم شوش و تپه موسیان و تل‌بكون و غیره نیز بی خبر نبوده‌اند . بنابراین از دره پنجاب تا رود دجله و فرات مردمی سكونت داشته‌اند كه طرز زندگی و تمدن و هنرشان یكی است .
▪ از چه زمانی این مردم در این نواحی مسكن داشته‌اند ؟
در تپه سیلك آقای پروفسور گیرشمن ادعا میكند كه قدیمترین آثار این مردم را كه در حدود ۴۲۰۰ سال پیش از میلاد در آن ناحیه سكونت داشته‌اند پیدا كرده است . آقای دكتر اشمیدت نیز ادعا میكند كه آثار مردم شهر ری نیز متعلق به همان زمان است آقای پومپلی نیز اظهار مینماید كه در ناحیه‌أی بنام ((آنو)) در تركستان ظروفی شبیه به قدیمترین ظروف سفالین حاشیه سیلك و ری بدست آمده است .
بنابر مطالب فوق باید چنین تصور كنیم پس حدود ۴۲۰۰ سال پیش از میلاد ، ایران مورد سكونت اقوامی بوده است كه یك نوع تمدن و یك نوع طرز زندگی و یك نوع عقاید مذهبی داشته‌اند .
ولی آقای كارلتون كون در غار ((هوتو)) در مازندران آثاری بدست آورده است كه آنرا به هفتاد هزار سال پیش نسبت داده است .
آمریكائیها نیز چند سال پیش در كرمانشاه آثاری از همین دورانها بدست آورده‌اند . بین هفتاد هزار سال و هفت هزار سال فاصله زیادی است بنابر كاوشهای روسها در سیبریه وجود انسان تا حدود دو میلیارد سال پیش نیز حدس زده شده است .
شكی نیست كه تمدنی كه ما آثار آنرا امروز در شهداد كنار كویر لوت و در بمپور و نقاط دیگر ایران پیدا كرده‌ایم آثار نخستین مردم روی كره زمین نیست . این آثار متعلق به مردمی است كه سابقه تمدنی داشته‌اند و از كوزه‌های گلی خوش شكلی كه با چرخ می‌ساختند و در كوره میپختند استفاده میكردند و در روی این ظروف تصویرهای زیبائی نقش میكرده‌اند كه بیشتر مركب از خطوط هندسی بوده و گاهی نیز كوشش كرده‌اند مرغها با حیوانات و موجودات دیگری از طبیعت را در نقش خود تقلید كنند . احتمال دارد كه بسیاری از این نقوش هندسی نیز مفهومی مذهبی یا غیر مذهبی داشته كه بر ما پوشیده است .
▪ این مردم از كجا به این سرزمین آمدند و یكباره تمام فلات ایران از تركستان تا دره پنجاب از مشرق و تا بین‌النهرین و آسیای كوچك از طرف مغرب را مورد سكونت خود قرار داده‌اند ؟
این مطلبی است باید در برابرش نقطه سوالی قرار دارد زیرا نمیتوان تصور كرد كه در هر یك از این نقاط در ایام بسیار قدیمی كه از چند میلیارد سال تجاوز مینماید شرایطی بوجود آمده كه انسانی خلق شد و در همان جا زیست كرده و با انسانهای دیگری در نقاط مجاور دور یا نزدیكش ، كه در تحت همان شرایط بوجود آمده بودند آمیزش نموده و عادات و رسومی از آنها گرفته و عادات و رسومی به آنها داده است چون تمام سنتهای قدیم ما انسانها این طور میپندارند كه در ابتدا یك آدم و یك حوا خلق شد و فرزندان آدم و حوا به نقاط دیگر كره زمین رفتند و سطح روی كره زمین را مسكون كردند .
تا این تاریخ بیشتر كاوشها بدلایل متعدد كه یكی از آنها سهولت كار بوده است ، در ناحیه بین النهرین به عمل آمده و دانشمندان اعتقاد پیدا كردند كه آدم و حوا در میان دو نهر دجله و فرات بدنیا آمدن و از آنجا به نقاط دیگر رفتند ولی كاوش‌های بمپور و شهداد در كنار كویر لوت نشان میدهد كه در همان زمانی كه چنین انسانهائی در بین النهرین و آسیای كوچك میزیستند در شرقیترین نقاط فلات ایران و حتی در كنار كویر لوت نیز مردمانی به زندگی خود ادامه میدادند و دارای تمدن شبیه به تمدن مردم بین دجله و فرات بودند .
در واقع آثاری كه در شهداد در كنار لوت و در بمپور بدست آمده حاكی از این است كه این مردم با مردم شوش از یكطرف و با ساكنان دره پنجاب و مردم بلوچستان از سوی دیگر رفت و آمدی داشته‌اند .
▪ بنا بر این سوال پیش میآید كه آیا ممكن نیست كه حركت ساكنان مردم پیش از تاریخ ایران بجای اینكه از غرب به شرق انجام گرفته باشد ( آنطوری كه دانشمندان اظهار كرده‌اند ) از شرق به غرب تحقق پذیرفته باشد ؟
آیا ممكن نیست این مردمی كه در حدود ۷۰۰۰ سال پیش تمام فلات ایران و آسیای كوچك و بین النهرین را مسكون كرده‌اند از قسمتهائی از آسیای مركزی ، شاید از اطراف كوه‌های هندوكش و هیمالیا و شاید از دشت وسیع تركستان ، كه برای گله داری بسیار مناسب بوده و هنوز هم هست ، بعلت زیاد شدن مولودات وارد درهٔ پنجاب یا ناحیه سیستان ، كه بنابر گفته كاوش كننده‌كان ایتالییائی و بعضی از نویسندهگان دیگر كه سابقان بسیار آباد بوده ، بطرف دریا سرازیر شده باشند و بعدا در نتیجه فشار اقوام دیگری كه پشت سر آنها آمدند و یا در نتیجه عوامل دیگری كه بر ما مجهول است تدریجا بطرف كرمان و فارس و شوش و نواحی دیگر رفته باشند ؟
متاسفانه ما از این مردم مدرك كتبی در دست نداریم كه بتوانیم اظهار نظر دقیقتری بنماییم ولی آمدن ایرانیها به این سرزمین (كه بدون شك یك زمانی با هندیها در یك مكان مجاوری بسر میبردند و زبان و مذهبشان با آنها یكی است ) به احتمال قوی از همین جهت انجام گرفته است . فرض اینكه ایرانیها از راهه قفقاز به فلات ایران وارد شده باشند مردود بنظر میرسد ولی تا كنون بیشتر دانشمندان راهه ورود ایرانیها یعنی پارسها و مادها را از همین محل دانسته‌اند .
▪ نقوش موجود روی اشیاء مشكوف در ناحیهٔ پنجاب فونپنجو دارد
اصولا وقتی ما میگوییم ایرانیها مانند این است كه بخواهیم آن كسانی را كه از ۷۰۰۰ سال پیش در این سرزمین زندگی كرده‌اند از خود جدا بدانیم . در واقع مقصود ما از ایرانیها در جملات بالا مادها و پارسها است كه ابتدای دوران تاریخی ماست و ما آنها راخوب میشناسیم ولی نسبت آنها با صاحبان ظروف سفالین منقوش هزاره سوم پیش از میلاد تا حدود ۱۲۰۰ پیش از میلاد بر ما كاملا روشن نیست .
دكتر عیسی بهنام
منبع : سایت کویر ایران