دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

تیم منحوس


تیم منحوس
● اینها هستند بدترین های جام هجدهم
این تیمی است كه هشت روز پس از اتمام جام جهانی هجدهم هر كسی دوست دارد از آن احتراز كند و عضوش نباشد، زیرا تیمی است كه از بدترین و ناموفق ترین بازیگران حاضر در جام شكل گرفته است. می توان نشست و روی برخی از این نفرات بحث كرد و آنها را سزاوار عنوان بدترین بازیكن جام در پست مربوطه ندانست اما اكثر آنها نمی توانند این حقیقت را منكر شوند كه نتوانسته اند انتظارها را برآورده كنند. ببینیم اعضای تیم منحوس (!) چه كسانی بوده اند.
● دروازه بان: فابین بارتز (فرانسه)
او در هفت بازی تیمش فقط سه گل خورد اما هرگز از نقاط قوت تیمش نبود و اگر تعداد گل های خورده اش از این فراتر نرفت به این خاطر بود كه چند عنصر تدافعی فوق العاده مانند تورام، گالاس، ماكلله و ویرا مقابلش می ایستادند. او در شب فینال هر چه ضربه پنالتی ایتالیایی ها زدند، خورد و در طول مسابقه و به خصوص نیمه اول هرچه سانتر بلند ایتالیا انجام داد، لرزید و كاری برای دفع آنها انجام نداد. اما او قبل از آن هم نقاط ضعفش را رو كرده بود. وی در بازی فرانسه با كره جنوبی یك گل بد و دیرهنگام از كره ای ها خورد كه باعث شد خروس ها در پایان دومین دیدارشان در خطر جدی حذف شدن قرار گیرند.
● مدافع راست : كریستین زاكاردو (ایتالیا)
اگر عضو تیم قهرمان باشید و حتی نفر ذخیره آن به حساب آیید و چنانچه به خودتان گل هم بزنید، باز هم عنوان «قهرمان جهان» به شما اطلاق می شود و این شامل حال زاكاردو هم می شود. او در برابر غنا به دفعات لرزید و در برابر آمریكا خدماتش (!) را كامل و دروازه خودی را باز كرد. از هنر او همین بس كه بوفون تا بازی فینال جام گل دیگری را نخورد.
وقتی سرانجام مارچلو لیپی از او قطع امید و وی را تعویض كرد، دیگر تا پایان جام در میدان دیده نشد و كمتر كسی از این واقعه تعجب كرد.
● مدافع وسط: خالد بولاروز (هلند)
چنان تكل دقیق و تند و شدیدی را بر روی پای كریستیانو رونالدو مهاجم پرتغال پیاده كرد كه ناظران به این نتیجه رسیدند قصد قتل و سلاخی رقیب را داشته است. بارها به رونالدو این اتهام وارد شده كه در قبال برخورد حریفان با خود تمارض و بزرگ نمایی كرده و قصد گول زدن داوران را داشته، اما در این مورد خاص ایرادی به او وارد نبود و ضربه مدافع هلندی درست بر روی ران وی نشست.
در بازی سراسر خشن و توام با زد و خورد هلند - پرتغال در مرحله یك چهارم نهایی جام كه ۱۶ نفر كارت های زرد و قرمز گرفتند، اخراج شدن كه حكم داور روسی در مورد بولاروز بود، كاملاً صحیح و منطقی به نظر می رسید و تنها چیزی كه جای تعجب داشت، این بود كه ایوانف نیم ساعت بعد از خطای بولاروز بر روی كریستیانو رونالدو عذر او را خواست و وی را همان جا و در همان لحظه از میدان بیرون نراند.
● مدافع وسط: گوران گاورانچیچ (صربستان)
برای انتخاب یكی از بدترین مدافعان وسط جام نه فقط می توان به گاورانچیچ بلكه به هر یك از مدافعان صربستان رای داد و مطمئن بود كه فرد منتخب سزاواری لازم را خواهد داشت. این خط در برابر آرژانتین به كلی از هم پاشید و شش بار فرو ریخت و در مجموع سه بازی ۱۰ گل را پذیرا شد. مربیان صربستان در بازی نخست كه تیم شان با یك گل تسلیم هلند شد، نناد جورجویچ مدافع راست تیم خود را كه به شدت توسط آرین روبن آزار می دید از زمین بیرون كشیدند اما گاورانچیچ در دو دیدار بعدی نیز در میدان ماند تا به تركیب تیم منحوس راه یابد و در پست خود بی رقیب باشد.
● مدافع چپ: روبرتو كارلوس (برزیل)
كارلوس همیشه از كار دفاعی صرف رویگردان بوده و نقطه قوت كارش در زمان هایی شكل گرفته كه به سمت جلو رفته و هجوم برده و حادثه سازی كرده است، اما این بار روی دست خودش بلند شد و در دیدار بسیار مهم با فرانسه در مرحله یك چهارم نهایی وقتی ضربه آزاد بلند زیدان به پشت خط دفاعی برزیل افتاد، او با مهارت چشمگیری خودش را در گوشه ای پنهان كرد تا تیری آنری از راه برسد و با یك بغل پای آسان توپ را توی سقف دروازه بنشاند و پرونده تیم مدافع عنوان قهرمانی را ببندد و زیر بغل شان بگذارد و از جام بیرون براند. او آن قدر زرنگ بود كه پس از دسته گلی كه شرحش را آوردیم، بلافاصله اعلام بازنشستگی در سطح ملی كرد و با اینكه هیچ كس شوت های موشك وار او را در سال های قبلی فراموش نكرده است، اما در جام ۲۰۰۶ این هنر خود و به ویژه ضربات آزاد بمب وار خود را بروز و ارائه نداد و سایه ای از گذشته خود بود. اما مگر در تیم برزیل بقیه بهتر از او بودند؟
● هافبك: فرانك لمپارد (انگلیس)
او در بازی اول كه در برابر پاراگوئه بود خوب ظاهر شد و به عنوان ستاره میدان هم انتخاب شد، اما اگر كل دفعاتی را كه وی در طول مسابقات تیمش اقدام به شوتزنی و آزمودن بختش كرد، مبنا بگذاریم و جمع بندی كنیم، می بینیم كه در ۲۴ بار شلیك به سمت هدف حتی یك بار هم به گلزنی نایل نشده است. این در حالی روی داد كه او در دو فصل گذشته گل های زیاد و راحتی را برای چلسی در صحنه مسابقات باشگاهی زده و حتی در سطح ملی نیز برای كشورش كم گل به ثمر نرسانده بود. او حتی فراتر از بكام به عنوان بهترین پنالتی زن تیم ملی انگلیس در دو سال اخیر گزینش شده بود، اما ضربه اش را در برابر پرتغال با نهایت ناشی گری زد، در حالی كه وی بی تمایل نبوده است بازوبند كاپیتانی تیم ملی انگلیس را از دیوید بكام تحویل بگیرد (سمتی كه احتمالاً به جان تری دیگر ملی پوش چلسی می رسد) اما براساس نمایش اش در جام جهانی آلمان فقط سزاوار كاپیتانی «تیم ناموفق ها» خواهد بود.
● هافبك: مارك فان بومل (هلند)
در زندگی ورزشی هر بازیگری مقطع و زمانی پیش می آید كه رفتن به سوی موفقیت و ناكامی به یك اندازه برای او متصور است و هافبك بارسلونیایی تیم ملی هلند در جریان جام جهانی ۲۰۰۶ به چنین نقطه ای رسیده بود. درست است كه هلند نیز مجموعاً ندرخشید و سیمای پرفروغی نداشت، اما فان بومل هم هر كاری را كه برای افتادن از چشم ها لازم بود، انجام داد. او تا توانست خطا كرد و به جای توپ سازی و موقعیت پردازی برای یارانش فقط در پی جور كردن شرایط اخراج یاران رقیب بود، حال آنكه خودش بیش از هر كسی به اخراج شدن نزدیك بود.
● مهاجم: مایكل اوون (انگلیس)
از وقتی به نیوكاسل رفت بختش بسته (و شاید هم ویران) شد زیرا به رغم گلزنی در دیدارهای نخست خود برای این تیم مصدومیت های مزمن و شدیدی به سراغش آمد به طوری كه از دی ماه به بعد بیشتر از هفت بازی نصفه و نیمه انجام نداده و نگون بختی در جام جهانی هم او را رها نكرد. در اوایل دیدار با سوئد به هنگام فرود در زمین چنان بد این كار را انجام داد كه دچار كشیدگی مجدد عضله ران شد و كارش به عمل جراحی كشید و زودتر از ۵/۴ ماه دیگر باز نخواهد گشت.
او آنقدر بد و دور از هدف بود كه لمپارد در قیاس با وی می توانست عنوان ستاره جام را به دست آورد.
● هافبك: رونالدینیو (برزیل)
بازیكن درخشانی كه به عنوان مرد برتر فوتبال جهان در دو سال گذشته گزینش شده بود، در تیم ملی برزیل در این جام به كلی گم شده بود و گاه حتی پیدا كردنش نیز در زمین دشوار بود. نمی دانیم، شاید او آن قدر عادت كرده بود كه همه چیز در تیم (بارسلونا) به وی ختم شود كه نمی توانست در تیم پرستاره برزیل خودش را از زیر سایه همتاهایش بیرون بكشد و تك ستاره جمع باشد. شاید هم بار فراوان و كشنده توقعات از وی بود كه سبب شد او ندرخشد و دائماً نگران تر و عصبی تر شود. آنها كه بیشتر ظریف بین هستند می گویند ایراد را باید در كارلوس آلبرتو پریرا جست زیرا مربی برزیل قصد داشت تمام ستاره های تیمش را در تركیب ثابت جای دهد و بدیهی بود كه همه آنها در كنار هم نتوانند به یك هماهنگی و وحدت رویه برسند.
● مهاجم: رود فان نیستلروی (هلند)
در میان بازیگران پرشمار منچستر یونایتد كه به نمایندگی از كشورهای مختلف در جام جهانی امسال شركت داشتند، شاید فان نیستلروی از همه ناموفق تر بوده باشد. درست است كه او در برابر ساحل عاج گلزنی كرد، اما نه فرم درخشان گذشته را داشت و نه ماركو فان باستن مربی تیم ملی هلند به او توجه لازم را نشان می داد.
همه می گویند اگر فان باستن عقل داشت در جنگ تند هلند و پرتغال كه كار به اخطارها و اخراج های پرشمار كشید، او را به میدان می فرستاد و چه بسا وی می توانست گل نجات بخش هلند را بزند، اما چون این مربی دست به این كار نزد، نمی توان نام فان نیستلروی را از بین ناكام های جام ۲۰۰۶ خط زد.
● مهاجم: آدریانو (برزیل)
در تمام دو سه سال اخیر به رونالدو این ایراد را گرفته اند كه «خیكی و كند» شده اما همان مسئله سبب شده گرم های اضافی بدن آدریانو از نظرها دور بماند اما اگر مشكل وزن را هم نادیده بگیریم، آدریانو به لحاظ فنی هم از بدترین های جام بود. لااقل رونالدو این دلخوشی را داشت كه با زدن سه گل و رسیدن به رقم ۱۵ گل زده طی سه جام اخیر تبدیل به بهترین گلزن تاریخ این رقابت ها شود، اما آدریانو كارش را با تعویض شدن در دیدار آخر برزیل به پایان رساند. اگر او فراتر از كژمان، پائولتا و رائول به عنوان یكی از بدترین مهاجمان جام انتخاب می شود، به این خاطر است كه نام و كارنامه دو سه سال اخیرش بر این همتاها سنگینی می كند و طبعاً انتظارها از او فزون تر بوده است.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید