سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


مینیاتور زنده می‌ماند


مینیاتور زنده می‌ماند
سوسن قائم مقام سال‌هاست که به هنر مشغول است و هنر مینیاتور از اصلی‌ترین دغدغه هایش است. او از سال ۱۳۵۱ به این هنر مشغول است و در تمام این سال‌ها بیش از ۱۰۰ اثر خلق کرده است. ویژگی کار او در مینیاتور، الهام گرفتن از عکس‌هایی است که سالیان سال گرفته است و بسیاری از شخصیت‌های اصلی تابلوهایش را زنانی تشکیل می‌دهند که او روزی در جایی از آنها عکسی گرفته است. تلفیق ساده عشق و امید، جنگ و صلح، شادی و غم و... از اصلی‌ترین ویژگی‌های آثار اوست. او توانسته با بهره‌گیری از هنر عکاسی و گرافیک، آثاری را خلق کند که وجه اصلی تمایز آثارش با دیگران است. همین تفاوت و وجه تمایز باعث شده تا آثارش با استقبال بسیاری نه تنها در ایران که در سایر کشورهای جهان نیز همراه باشد. با هم بخش‌هایی از گفت و گوی ما را که در خانه‌اش اتفاق افتاد می‌خوانید.
▪ در عصر آهن و دود و ماشین، جایگاه هنر مینیاتور کجاست؟
ـ راستش من در موقعیت و جایگاهی نیستم که در این باره اظهار نظر کنم.
▪ چرا؟
ـ چون کار من مینیاتوری است که از نظر مینیاتوریست‌ها، خیلی از قواعد مینیاتور پیروی نمی‌کند. یعنی به آن مفهوم نگارگری که این روزها مطرح است، نیست.
▪ مگر وجه تفاوت کارهای شما با سایر مینیاتوریست‌ها در چیست؟
ـ مینیاتوریست‌ها معمولاً بر‌اساس قواعد خاصی که برخاسته از مکاتب موجود در این هنر است کار می‌کنند. اما من خیلی پایبند این قواعد نیستم.
▪ به‌هرحال شما خودتان را مینیاتوریست می‌بینیدیا نمی‌بینید؟
ـ چرا. من خودم را مینیاتوریست می‌دانم. اما باید بدانید که مینیاتور از قرن‌ها پیش تا به امروز مسیر خیلی طولانی را طی کرده است و بسیار متاثر است از مکاتبی هنری که ایرانی نبوده‌اند و وارداتی بوده‌اند و سعی کرده خودش را به‌قول امروزی‌ها به روز کند.
▪ خیلی از آثار امروزی مینیاتوریست ها مشمول این تعریف می‌شوند. یعنی هنرمند تلاشش را می‌کند تا به زبان امروز صحبت کند.
ـ درسته. مینیاتوریست‌های امروزی تلاش می‌کنند تا با استفاده از تکنیک‌های مدرن‌تر و امروزی‌تر آثارشان را به روزتر کنند.
▪ با این تفاسیر الان وضعیت هنر مینیاتور در کشور ما چگونه است؟
ـ چرا شما اصرار دارید درباره وضعیت مینیاتور در دنیای امروز بپرسید؟
▪ چون به هر حال مینیاتور یکی از هنرهایی است که ایرانی‌ها روی آن حرف دارند و حتی می‌توان مدعی شد که هنر مینیاتور هنری ایرانی است.
ـ درسته. اما من تا حالا تلاش نکردم درباره وضعیت این هنر در ایران و چند و چون اوضاع و احوال آن بررسی کنم. با این همه با شما موافق هستم که هنر مینیاتور هنر ملی ماست و دلیل اصلی که من به آن می‌پردازم همین موضوع است.
▪ ایرانی است؟
ـ دقیقاً. به همین دلیل است که من معتقدم که باید بهای بیشتری به هنر مینیاتور داده شود.
داده می‌شود؟
من سعی می‌کنم وارد این فاز از بحث نشوم. چون من یک هنرمند صرفم و بهتر است از کسانی که در این هنر صاحب نام ترند و مسوولیتی دارند، این سوال را بپرسید.
▪ مثلاً چه کسانی؟
ـ مثلاً استاد آقا سعیدی، استاد فرشچیان وفرح اصولی من سعی نمی‌کنم که جواب این پرسش را بدهم.
▪ چرا؟
ـ شما خیلی صریح از من جواب می‌خواهید و من نمی‌توانم در این باره اعلام موضع کنم.
▪ به هرحال شما به عنوان یک هنرمند مینیاتوریست می‌توانید درباره اوضاع و احوال این هنر در دنیای مدرن شده و یا به عبارتی شبه مدرن امروز اظهار نظر کنید. نمی‌توانید؟
ـ ببینید من به عنوان یک هنرمند می‌توانم درباره خودم و هنر خودم حرف بزنم نه درباره هنری که به آن مشغولم.
▪ شما به عنوان یک هنرمند مینیاتوریست آیا از وضعیت فعلی خودتان راضی هستید یا نیستید؟
ـ رضایت یک بحث دیگریست.
▪ چطور؟
ـ ببینید من اصلاً تلاش نمی‌کنم درباره موضوعی که دست من نیست صحبتی بکنم.
▪ اما شما سالیان سال است که کار مینیاتور می‌کنید و بیشتر از صد اثر از شما در این هنر وجود دارد. با چنین شرایطی شما نمی‌توانید بگویید من در جایگاهی نیستم که درباره وضعیت موجود هنر مینیاتور اظهار نظری کنم.
ـ من هنرمندی هستم که چندان در قید ارتباطات موجود و بیرونی در هنر مینیاتور نیستم.
▪ اصلاً اجازه بدهید سوالم را یک جور دیگر طرح کنم. موافقید؟
ـ خواهش می‌کنم. بپرسید.
▪ آیا به نظر شما هنر مینیاتور در ایران زنده است یا مرده؟
ـ نمی‌توانم بگویم مرده.
▪ چرا؟
ـ چون هنرمندانی که در این عرصه فعالیت می‌کنند، همچنان و هنوز به فعالیت‌های خودشان ادامه می‌دهند.
▪ پس نمرده؟
ـ نه، معلوم است که نمرده. زنده است. هنر مینیاتور همیشه زنده بوده و زنده می‌ماند.
▪ آیا این زنده بودن، از نوع فعال مایشاست یا نه زنده ماندنی است که فقط زنده است و هیچ اتفاق خاصی در آن رخ نمی‌دهد؟
ـ من جواب این سوال را هم نمی‌توانم بدهم.
▪ چرا؟
ـ چون به هرحال فعالیت‌های خوبی در این سال‌ها و سال‌های پیش از آن صورت گرفته و ما شاهد برخی اتفاقات قابل تأمل در این هنر هم بوده‌ایم. مثلاً با وجود بینال‌های نگارگری که برگزار می‌شود من نمی‌توانم بگویم که این هنر مرده.
▪ پس از نظر شما هنر مینیاتور هنری است که زنده است؟
ـ بله، معلومه که زنده است. با این همه درباره چند و چون این زنده بودن من نمی‌توانم اظهار نظر کنم. چون من مقامی در این باره ندارم.
▪ با این همه حتماً قبول دارید که حال و روز هنرهای مدرنی که عمدتاً وارداتی هم هستند، به مراتب بهتر از هنرهای ملی و سنتی از جمله مینیاتور است.
ـ بله، اما من به تنهایی نمی‌توانم این موضوع را تبیین کنم.
▪ شاید یکی از دلایل مهجور ماندن این دسته از هنرها گرانتر بودن آنهاست.
ـ نه، من فکر می‌کنم که الان هم حرکت‌های خوبی برای ارائه و اشاعه هنر مینیاتور در ایران می‌شود که اتفاقات میمونی هم هستند.
▪ مثل کدام اتفاقات؟
ـ مثلاً همین بی‌ینال نگارگری که گذاشتند، خودش اتفاق خیلی خوبی است که در عرصه هنر مینیاتور افتاده.
▪ اجازه بدهید به کارهای خودتان بپردازیم.
ـ من فقط این نکته را در تکمیل سوال قبلی شما بگویم که دلیل پرهیز من از پاسخ دادن به سوال شما این نیست که نظری در این باره ندارم.
▪ ولی به هرحال از ارائه آن خودداری کردید.
ـ درسته، اما دلیلش این نیست که من درباره وضعیت فعلی هنر مینیاتور بی‌نظر هستم بلکه من فکر می‌کنم که من به عنوان یک هنرمندی که مینیاتور کار می‌کند، به این نتیجه رسیده‌ام که باید برای ارتقای این هنر توجه‌ام را معطوف به تلاش شخصی خودم بکنم.
▪ من از سخنان شما به این نتیجه می‌رسم که شما بیشتر به تلاش ذاتی خود هنرمند معتقدید نه اتفاقاتی که در عرصه هنر رخ می‌دهد.
ـ به هرحال هنر که نمی‌تواند فارغ از اجتماع خودش حرکت کند. طبعاً هنرمند هم نمی‌تواند فارغ از اتفاقاتی که در پیرامونش در حال رخ دادن است به امر هنر بپردازد. اما ترجیح شخصی من این است که خیلی خودم را گرفتار اتفاقات بیرونی هنرم نکنم.
▪ اصلاً اجازه بدهید از این بحث خارج شویم. موافق هستید درباره آثار خودتان گفت و گو کنیم.
ـ اشکال ندارد. اما این را در نظر داشته باشید که این پرهیز من به دلیل عدم توجه من به اتفاقات مهمی که در این عرصه رخ می‌دهد نیست. بلکه چون خودم را در جایگاهی نمی‌بینم که درباره این موضوع صحبت کنم، از اظهار نظر صریح در این باره خودداری می‌کنم. با این همه من هم از خدا می‌خواهم که روزی برسد که هنرهای ملی و سنتی ما جلوتر از هنرهای مدرن باشند. اما این موضوع نیازمند یک سری اتفاقاتی است که باید در این عرصه بیفتد و نمی‌افتد.
▪ از کارها و آثار خودتان چطور؟ آیا از آثار خودتان استقبال می‌شود یا نمی‌شود؟
ـ از آثار خودم که استقبال می‌شود. خیلی هم می‌شود.
▪ پس لااقل در مورد خودتان خیلی هم اوضاع بد نیست و لااقل در محدوده هنر مینیاتور خودتان استقبال مردم از هنر مینیاتور خوب است.
ـ بله، خیلی هم خوب است.
▪ اما سوال اینجاست که آیا این اقبال و استقبال از آثار شما کافیست؟ آیا هنر مینیاتور به حمایت دولت و فرهنگ رسمی نیاز ندارد؟
ـ قطعاً دارد. قطعاً اگر هنر مینیاتور و اصلاً کل هنرهای سنتی مورد حمایت دولت و فرهنگ رسمی قرار بگیرند وضعیت هنرهای سنتی ما شرایط مساعدتری پیدا می‌کند. من دوست دارم از هنر مینیاتور ما حمایت بشود.
▪ حمایت می‌شود؟
ـ من نمی‌دانم. باید از کسانی که در جریان این موضوع قرار دارند این سوال را بپرسید.
▪ از شما حمایت شده؟
ـ نه، (‌می‌خندد‌)
▪ برگردیم به آثار خودتان.
ـ موافقم.
▪ در مورد آثار شما نکته‌ای که خیلی به چشم می‌آید زن محور بودن آنهاست. البته قبول دارم که اساساً هنر مینیاتور هنری زن محور است، اما این موضوع در آثار شما نمود بیشتری دارد. دلیلش چی هست؟
ـ دلیلش خیلی روشن است...
▪ لابد چون خودتان هم زن هستید.
ـ نه نمی‌شود این را گفت. به هرحال زن‌ها از نظر ظاهری و حضورشان در هر جایی، بیشتر مورد توجه هستند تا مردها. به‌ هرحال شما هم لابد قبول دارید که زن‌ها در هر جا که هستند، حضور خیلی سازنده‌ای دارند.
▪ شاید یکی از دلایلش هم این باشد که شما سالیان سال در مجلاتی که ویژه زنان هستند فعالیت داشته‌اید. مثل مجله زن روز.
ـ شاید. به‌هرحال بخشی از عمر من در آنجا گذشت و من زنان مختلفی را در زمینه‌های مختلفی در همان ایامی که در این مجله کار می‌کردم دیدم. البته اساساً کاراکتر زن در آثار نقاشی حضور بیشتری از مردها دارند.
▪ آیا این زن محور بودن آثار شما به جهان‌بینی شما برنمی‌گردد؟
ـ نه، نه، اصلاً. من خیلی به این جهان‌بینی اعتقادی ندارم.
▪ به‌هرحال در آثار شما مردها حضور کمتری دارند.
ـ نه، اصلاً اعتقادی به این جنبه ندارم. یا شاید هم تا حالا متوجه این موضوع نشدم. به‌هرحال شما خیلی هدفمند سوال می‌کنید.
▪ نه، اصلاً این طور نیست. من فقط برداشت شخصی خودم را از آثار شما بیان کردم.
ـ به‌هر‌حال تعمدی در اینکه مرکزیت آثار من با زنان است وجود ندارد. اگر اینطور هست چرا نمی‌پرسید که حضور اسب در آثار شما هم زیاد است.
▪ اتفاقاً می‌خواستم همین موضوع را از شما بپرسم.
ـ (‌می‌خندد‌) چون من به اسب خیلی علاقه دارم. لابد می‌خواهید به این نتیجه برسید که اسب محور هم هستم. (‌می‌خندد‌)
▪ البته من در اینجا یک مجسمه اسب هم می‌بینم که نشانه علاقه بیش از حد شما به اسب هم می‌تواند باشد.
ـ من اسب‌ها را خیلی دوست دارم.
▪ فارغ از شوخی من احساس می‌کنم که تاکید شما بر اینکه محوریت آثارتان با زن‌ها باشد، باید دلیل خاصی داشته باشد.
ـ نه. اصلاً دلیل خاصی ندارد.
▪ مثلاً گرایشات فمنیستی؟
ـ نه. نه. به هیچ وجه. به هیچ وجه از این اصطلاح و کلمات این چنینی خوشم نمی‌آید.
▪ البته در هنر نگارگری و مینیاتور زن از اصلی‌ترین سوژه هاست.
ـ (‌می‌خندد‌) به‌هرحال این واقعیتی است که حضوز زن در آثار هنری بیشتر از مرد مورد توجه هنرمندان قرار می‌گیرد.
▪ با این همه این حضور بیشتر در آثار شما دیده می‌شود. حتی در کتاب اخیرتان طرح جلد را هم به اثر خورشید اختصاص داده‌اید که زنی است که در دایره به خود حلقه زده است. به این ترتیب نمی‌شود گفت که آثار شما زن محور نیست.
ـ باید باشد. چون در نقاشی مینیاتور اصولاً حضور زنان خیلی بیشتر از مردان است.
▪ شاید دلیلش را باید در ذات خود هنر مینیاتور جست‌وجو کرد. البته ما اساتیدی مثل استاد فرشچیان داریم که تعریف جدیدی از هنر مینیاتور ارائه کرده‌اند.
ـ به‌هرحال استاد فرشچیان ذهنیت خودش را دارد و من هم ذهنیت خودم را. با این همه بسیاری از آثار ایشان هم حتی، زن محور هستند و زن حرف اصلی را در اثر می‌زند.
▪ می‌توانیم به این نتیجه‌گیری برسیم که هنر مینیاتور از زن جدا نیست؟
ـ شاید. چون در مینیاتورهایی که از قرون گذشته بازمانده همین حضور را می‌توان دید. البته در آثار مینیاتور اولیه معمولاً آثار خیلی الیستره بود. یعنی یک واقعه‌ای را ترسیم می‌کرد.
▪ داستانی پشت سرش بود.
ـ دقیقاً. یعنی مینیاتوریست‌ها داستانی را مصور می‌کردند و به نوعی مثل گرافیک به یک بیان تصویری قائل بودند. ولی بعد از دوران بهزاد حضور زنان در تابلوهای مینیاتور برجسته‌تر شد. شاید دلیلش این هست که هنر مینیاتور هنری انتزاعی‌تر شد.
▪ البته شخصیت‌های اساطیری هم در آثار مینیاتوری این دوران دیده می‌شود.
ـ درسته. اما غلبه با تصاویر انتزاعی بود که هنرمند مینیاتوریست، در ذهن خودش آن را خلق می‌کند.
من سعی کرده‌ام که مینیاتور را با تکنیک و بهره‌گیری از گرافیک از حالت سنتی‌اش دور کنم. البته با روش خودم.
▪ از مشخصه‌های دیگر آثار شما این است که خیلی در بند قواعد و قوانین مرسوم در هنر مینیاتور نیستید.
ـ سعی من بیشتر این بوده که دربند مرزها و خط و خطوط‌های کلیشه‌ای و تکراری نباشم. گرچه از مکاتب مختلف هنری، بهره گرفته و می‌گیرم.
▪ اتفاق دیگری که در آثار شما می‌افتد استفاده از رنگ‌های تند و رنگ‌های شاد هست. این موضوع هم اتفاقی است یا نه دلیلی برای آن وجود دارد؟
ـ نه این یکی دیگر اتفاقی نیست. ببینید در مینیاتور معمولاً رنگ‌ها را با استفاده از سایر رنگ‌ها پخته می‌کنند و من این کار را کمتر کرده‌ام.
▪ یعنی چی پخته می‌کنند؟
ـ ببینید مثلاً رنگ قرمز که خیلی شفاف و خالص است در گرافیک بیشتر به کار می‌رود تا نقاشی. برای اینکه توجه بیشتری را به خودش جلب می‌کند. چون من گرافیک هم خوانده‌ام. در نتیجه با بهره‌گیری از این موضوع سعی کردم از مخلوط کردن رنگ‌ها برای پخته‌تر شدن رنگ‌ها جلوگیری کنم.
▪ اما در آثار شما رنگ‌ها از کنتراست بیشتری برخوردارند.
ـ همینطور است. به همین خاطر هم هست که رنگ‌ها در کارهای من شاد ترند.
▪ یعنی شما تلاش کرده‌اید که از تلفیق رنگ‌های دیگر با رنگ‌های اصلی کمتر استفاده کنید؟
ـ بله، بیشتر رنگ اصلی را گذاشته‌ام.
▪ رنگ‌هایی هم که محوریت دارند، رنگ‌های سبز و سرخ و زرد هستند.
ـ نه، الزاماً فقط این رنگ‌ها نیست. سعی کرده‌ام از همه رنگ‌ها استفاده کنم. با این همه تلاشم این بوده که این رنگ‌ها شاد باشند.
▪ شاید دلیلش این است که شما از آن دسته هنرمندانی هستید که زن را نماد زندگی و شادابی می‌بینید.
ـ بله، ولی فمنیست نیستم. چون مردها را هم به همان اندازه شاد و شاداب می‌کشم.
▪ زن‌هایی که در آثار شما حضور دارند امروزی‌تر از زنانی هستند که در اغلب مینیاتورها دیده می‌شود. چرا؟
ـ مثل کدام اثر؟
▪ مثل تابلوی «سلام آفتاب»
ـ همین‌طور است. اما دلیل خاصی ندارد. شاید دلیلش این است که من زن‌ها را اینگونه تصور می‌کنم.
▪ در کارهای شما محوریت اثر با شخصیت است یا داستان؟
ـ هر دو. با این همه برای اغلب آثارم داستان مشخصی دارم.
▪ یکی از جدی‌ترین آثار شما تابلوی «خورشید» است که در آن زن در دایره‌ای سرخ رنگ حضور دارد.
ـ خورشید سر منشاء گرمای جهان است و زن‌ها هم به نظر من سر منشأ گرمای زندگی هستند. دلیلی که من آن اثر را آن‌طور کشیدم این است.
▪ شما این شخصیت‌ها را از کجا الهام می‌گیرید؟
ـ من سال‌ها کار عکاسی می‌کردم و بسیاری از این زنان را من در عکس هایم دیده‌ام و قاب گرفته‌ام. با این همه اغلب آنها برخاسته از ذهن من است نه جای دیگر. مثلاً همین اثر خورشید، این در اصل عکس زنی است که من از بالا گرفته‌ام.
▪ اتفاقاً همین واقعی بودن کاراکترهای شماست که آثارتان را متمایز می‌کند. چقدر این موضوع برخاسته از کار عکاسی است که شما به آن هم مشغول هستید؟
ـ خیلی تحت تاثیر همدیگر هستند. در کارهای من هنر عکاسی خیلی تاثیرگذار است. شاید به همین دلیل هم هست که شما حضور زنده‌ای را در آثار من می‌بینید. بسیاری از شخصیت‌هایی که من ترسیم کرده‌ام ابتدا موضوع اصلی عکس‌های من بودند و بعد تبدیل به سوژه اصلی در کارهای مینیاتوری من شده‌اند.
▪ مثل کدام کار؟
ـ مثل زنانی که در مشاغل مختلف مشغولند. مثل تابلوی زن «کپرنشین» یا «چادر‌نشین» همه قبل از مینیاتور شدن، عکس بودند. یا مثلاً تابلوی دختر شمالی.
▪ شما عضو انجمن نگارگران ایران هم هستید. آیا این عضویت کمکی به شما کرده است؟
ـ راستش نه.
▪ چرا؟
ـ ببینید من با اشتیاق فراوانی به عضویت این انجمن درآمدم. توقعم این بود که این انجمن باعث پیشرفت کاری من بشود. با خودم فکر می‌کردم این عضویت باعث حضور بیشتر من در عرصه هنر مینیاتور می‌شود، خیلی دلم می‌خواست با این انجمن همکاری داشته باشم.
اما از زمانی که عضو این انجمن شدم، حتی یک نامه از این انجمن دریافت نکردم. ولی دوست داشتم به عنوان یک هنرمند این انجمن و عضویت در این انجمن به من کمک کند تا از تجربیات آن استفاده کنم. اما این اتفاق نیفتاد که نیفتاد.
▪ شما بیشتر از صد اثر خلق کرده‌اید، در میان آنها کدام کار را بیشتر دوست دارید؟
ـ بعضی‌هایشان را بیشتر دوست دارم. اما همه‌شان را مثل بچه‌هایم دوست دارم.
▪ فکر کنم خورشید را بیشتر از بقیه دوست دارید.
ـ شاید. نمی‌دانم. با این همه فکر می‌کنم این مردم هستند که به کارهای من نمره می‌دهند. نه خود من.
منبع : روزنامه تهران امروز