یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بی خوابی (Insomnia)


بی خوابی (Insomnia)
در فیلمی كه بی خوابی نام دارد افراد خوابیده زیادی وجود داشتند. این تریلر جدید با شركت رابین ویلیامز و آل پاچینو به طور وحشتناكی نوشته شده، بطور وحشتناكی بازی شده و بطور وحشتناكی پیش می رود و بد هم آشكار می شود.
بعد از دیدن فیلم، به این نتیجه رسیدم كه رابین ویلیامز می توانست یك قاتل روانی تمام عیار باشد. شاید من تفسیر نادرستی داشته ام، اما واقعا رابین ویلیامز قاتل روانی ترسناكی فرض شده بود در حالیكه واقعا اینگونه نبود و به همین دلیل نفهمیدم چرا نیروی پلیس یك شهر كوچك آلاسكایی به كمك یك پلیس از لس آنجلس نیاز پیدا می كنند؟ فقط یك نفر در اثر ضرب و جرح كشته شده، و هیچ مورد غیرطبیعی و غریبی در آن وجود نداشت. نه پیامی - نه «سكوت بره ها» یی و نه «هفت» ای اتفاق نیفتاده بود. تنها یك دختر تا حد مرگ كتك خورده بود. اگر پلیس شهر آنقدر ضعیف است، چرا این كمك باید از لس آنجلس بیاید، آیا پلیس لس‌آنجلس مخصوص مرگ دختران كتك خورده است؟ چرا كمك از سیاتل كه نزدیكتر است نیامد؟ یا از هر ایالت غربی ساحلی دیگر؟ این موضوع اصلا به داستان كمك نمی كند و اعتبار فیلم در نظر بیننده از بین می رود.
دلیل اصلی نام این فیلم این است كه ویل دورمر (آل پاچینو) در زمانی به آلاسكا می رسد كه ۶ ماه از سال روز است و ۲۴ ساعت هوا روشن است و او نمی تواند بخوابد و در حالیكه از بی خوابی عذاب می كشد وارد بازی موش و گربه والتر فینیچ (رابین ویلیامز) می شود.
صادقانه بگویم، از بخش آغازین فیلم، آنجا كه شروع میِِِ شود و خطوط نقشه رسم می شوند لذت بردم. اگرچه بعد از آن فیلم از تكاپو می افتد و دوباره جان نمی گیرد. اولین بار كه دورمر را می بینیم او كاملا موقعیت را تحت كنترل دارد و اشتباهات پلیسهای محلی را گوشزد می كند و مانند یك حرفه ای قدیمی به نظر می آید.
نقش همكار او را هیلاری سوانك بازی می كند. كه با هم قاتل را در مه تعقیب می كنند و دورمر تصادفی همكارش را هدف می گیرد. چون در مه او را با قاتل اشتباه گرفته بوده. این هم یكی از نقاط ضعف فیلم است كه شخصیتهایی را كه خلق كرده از بین می برد.
بازی موش و گربه فینیچ خسته كننده بود و تنها دلیل بر قاتل بودنش، این بود كه او نزد دورمر اعتراف كرده بود ولی سپس سعی می كند تا در سراسر باقی فیلم او را متقاعد كند كه آن جنایت صرفا یك حادثه بوده، مانند شلیكی كه دورمر به همكارش كرده.
دورمر هرگز او را دستگیر نمی كند. هرگز سعی نمی كند تا تلفن را ردیابی كند و هرگز مكالمات او را ضبط نیم كند تا شواهد لازم را بدست آورد. در عوض به پریشانگویی های او گوش می كند.
این دو نفر یكدیگر را روی یك قایق ملاقات می كنند و در مورد كارهایی كه خواهند كرد و چگونگی انجام آنها بحث می كنند. فینیچ می خواهد دورمر را متقاعد كند كه خودش را به عنوان قاتل همكارش بداند و به پلیس معرفی كند. برای اینكه مطمئن شود دورمر این مسئله را قبول می كند گفتگو ها را در نواری ضبط می كند. سپس بعدا نوار را به دورمر می دهد! بی هیچ دلیلی! من كه نفهمیدم. فینیچ او را در دستانش دارد و اجازه می دهد او برود. این عمل او هیچ حسی را برنمی انگیزاند.
واقعا از بازی هیلاری سوانك در فیلم لذت بردم. بازی اش لذت بخش بود و در نقش دوم فیلم واقعا كامل بود. پاچینو با كمترین هیجان در فیلم مشغول خوابگردی بود. جلوی ویلیامز گرفته شده بود و بد او را بكار گرفته بودند. اما من متقاعد شدم كه او می تواند نقش یك قاتل را به ترسناكی هانیبال بازی كند البته اگر چنین شانسی به او داده شود.


همچنین مشاهده کنید