دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

کابل: یک شهر و چند دنیا


کابل: یک شهر و چند دنیا
در پنج سال گذشته باشندگان کابل پنج برابر شده اند. آنها که خود را کابلی های واقعی و قدیمی می انگارند می گویند که در شهر خود احساس بیگانگی می کنند. می گویند هر کس به حکومت رسیده یا به حکومت نزدیک شده ایل و تبار خود را به کابل آورده است.
چهره شهر کابل در این پنج سال نیز دگرگون شده است. همچون ققنوسی که از خاکستر سر بر آرد، کابل نوین از ویرانه های بجا مانده از جنگ های داخلی و برادر کشی های مجاهدین و طالبان در حال زنده شدن است. اما نه با شتابی که آرزوی اکثریت است.
از خانه های نیمه خرابه، خانه های نو و به جای دکانهای کهنه و نیمه ویران هتل های لوکس و مراکز فروش مجهز و مدرن سر برداشته که پر است از کالاها و اجناس گرانبها از هر گوشه دنیا. خوراکی های کمیاب، پوشاک های شیک و باب روز و لوازم و ابزاری که بیشتر باشندگان کابل فقط می توانند به حسرت از کنار آنها بگذرند.رستوران ها، کافه ها، بارها و کلوب های ویژه که فقط خارجیان و توانمندان به آنها راه دارند، در گوشه و کنار کابل بسیار است. از کنار نگهبانها وارد این اماکن اغلب دربسته باید شد.
و در آنجا خواهید دید که انگار دیگر در کابل نیستید. نوشابه های رنگارنگ، غذاهای متنوع که مواد اولیه آن از کشورهای دیگر آمده و نرخ آن برابر نرخ بارها و رستورانها اروپایی است. این تنها بخشی از کابل است که خارجیان می توانند ساعتی را در آن آرام بگیرند و دوستان خود را ببینند، و آنانی که برای سازمانهای بزرگ بین المللی کار می کنند این تنها جاهایی است که اجازه دارند به آنها رفت و آمد کنند. در اینگونه جاها طبیعتا آب هست و برق و گهگاه خاموشی.
اما برای باشندگان توانمند کابل چندین محله هست که در آن زندگی برقرار است. خانه های محافظت شده با گاردها و مانع های سیمانی، در برابر آن و موتور و خودروهای نو و جادار و محکم که با سرعت برق می کوشند در شهر حرکت کنند. اینها یا از ثروتمندان پیشین اند که مانده اند و یا برگشته اند و یا از توانمندان و نوکیسگان نوین که خود را از راههای قانونی یا غیر قانونی به سر و سامان رسانده اند.
اما برای اکثریت باشندگان عادی کابل زندگی عرق ریزی است، خاک و دود خوردن است، در انتظار اتوبوس ماندن است، پیاده یا با دوچرخه رفتن است و روزی چند دلار به دست آوردن.
اینها اگر خوشبخت باشند و دستشان به دهانشان برسد لابد توانسته اند در خانه ای باشند که گهگاه در آن آب هست و شاید هم برق وگرنه دور از مرکز شهر در کنار تپه کوهی سرپناهی یافته اند که شب خود را با خانواده پر فرزند خود سپری کنند.
اینها بیشتر از روستاها به شهر آمده اند و یا از مهاجرت در کشورهای همسایه بازگشته اند. اینان بی صبرانه در آرزوی زندگی بهتری هستند. اما می دانند که باید بسیارصبرکنند. با دیدن زندگی نسبتا مرفه خارجیان و توانمندان کام آنها از زندگی تلخ تر می شود. برخی از آنها گمان می برند که اگرخارجی ها نباشند روزگارشان بهتر می شود. آرزوی آنها رفتن خارجیان است.
واقعیت اینجاست که بدون تخصص خارجیان و انگیزه توانمندان تغییری رخ نخواهد داد و زندگی در کابل بهتر نخواهد شد. در واقع حرکت در دست اینهاست.
تا سر برداشتن کابل نوین از ویرانه های کابل پیشین راه درازی در پیش است و فاصله دردناک آرزو و واقعیت به این زودیها کم نخواهد شد.
منبع : جدید آنلاین