دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

شجاعت و هیبت علی علیه السلام


شجاعت و هیبت علی علیه السلام
انا وضعت فی الصغیر بكلاكل العرب و كسرت نواجم قرون و ربیعهٔ و مضر.
(نهج البلاغه خطبه قاصعه)
صفت شجاعت یكی از اركان اصلی فضائل نفسانی است و عبارت است از عدم تزلزل نفس در امور خطیره و هولناك،و مظهر تام و مصداق حقیقی آن وجود علی علیه السلام بود.
اگر چه در فصول پیشین ضمن شرح خدمات نظامی آنجناب چه در غزوات رسول اكرم صلی الله علیه و آله و چه در جنگهای دوران خلافتش (جنگهای جمل و صفین و نهروان) شمه‏ای از هیبت و شجاعت او نگارش گردید لیكن هر چه در اینمورد گفته و نوشته شود اندكی از بسیار و یكی از هزار بیشتر نخواهد بود.بنا بنقل مورخین رنگ علی (ع) گندمگون،چشمان مباركش درشت و جذاب،ابروانش پیوسته و پر پشت،دندانهایش محكم و سفید و چون مروارید بود.دست و بازو و ساعد بی نهایت قوی و گوشت آن پیچیده و محكم و در تمام عرب بسطبری بازو و محكمی عضلات مشهور بود چنانكه گوئی گوشت و پوست و استخوان آنرا كوبیده و آنگاه دست بازو و ساعد ساخته‏اند.
علی علیه السلام متوسط القامه بود و تمام گوشت بدن او ورزیده و محكم و چون آهن صلب بنظر میآمد و بطور كلی آنحضرت در اعتدال مزاج و رشد جسمانی و در نهایت نیرومندی بود.مورخین عموما معتقدند كه شجاعت و زورمندی علی علیه السلام در تمام عرب منحصر بفرد بود،پدرش ابو طالب او را با جوانان عرب بكشتی وا میداشت و آنحضرت با اینكه از جهت سن خیلی كوچكتر از آنان بود ولی با سرعت عجیبی آنها را بر زمین میزد.از زبیر بن عوام نقل كرده‏اند كه قسم یاد كرد و گفت در هیچیك از جنگها از هیچ شجاعی نترسیدم مگر در مقابل علی علیه السلام كه از شدت وحشت خود را گم میكردم.و این تنها زبیر نبود كه از مقابله با او وحشت مینمود بلكه تمام قهرمانان نیرومند و مردان رزم از تصور مقابله با او بوحشت افتاده و در برابرش عرض اندام نمیكردند چه خوب گفته شاعر:
اغمد السیف متی قابله‏
كل من جرد سیفا و شهر (۱)
هیبت علی علیه السلام بحدی بود كه چون چشم مبارزی باو میافتد رعب و وحشت سراسر وجودش را فرا میگرفت و در اثر هیبت آنحضرت نیروی هر گونه مقاومت و تهاجم از وی سلب شده و با كمال درماندگی طعمه شمشیر او میگشت چنانكه خود آنجناب در پاسخ این سؤال كه بچه چیزی بر مبارزان غلبه كردی فرمود كسی را ملاقات نكردم جز اینكه او مرا علیه جان خود كمك نمود (سید رضی علیه الرحمهٔ دنبال كلام امام فرماید مقصود حضرت تمكن هیبت او در دلها است) (۲) رشادتها و جانفشانیهای او در غزوات پیغمبر صلی الله علیه و آله همه را متحیر و متعجب نمود و خوابیدن وی در شب هجرت پیغمبر صلی الله علیه و آله در فراش آنحضرت از یك قلب قوی و روح بزرگ حكایت میكند،ثبات و پایداری علی علیه السلام در صحنه‏های كارزار در برابر حملات عمومی دشمن برای مردم دیگر محال و غیر ممكن است.معاویه برای اینكه لشگر آرائی خود را بگوش علی علیه السلام برساند در یكی از نامه‏های خود به آنحضرت نوشت كه سپاهی عظیم برای جنگ او آماده نموده است،طرماح بمعاویه گفت ترسانیدن تو علی را از زیادی و انبوهی سپاه مثل ترسانیدن مرغابی است بزیادی آب!
حضرت سجاد علیه السلام در مجلس یزید ضمن ایراد خطبه‏ای كه خود را معرفی میكرد بپاره‏ای از اوصاف و فضائل علی علیه السلام اشاره نمود و فرمود:من پسر كسی هستم كه از همه قوی‏تر و شجاع‏تر و در عزم و اراده از همه استوارتر و چون شیر دلیری بود كه در هنگام جنگ و كشیده شدن نیزه‏ها و نزدیك شدن سواران آنها را مانند آسیاب نرم میكرد و مانند تند بادی كه در گیاه خشگیده بوزد آنها را پراكنده میساخت (۳) .
این توصیفی كه امام چهارم درباره شجاعت جد بزرگوارش نموده از نظر علاقه و رابطه خانوادگی نبوده است بلكه یك حقیقت غیر قابل انكاری است كه یك امام از امام دیگر كه مقام و منزلت او بهتر از همه آشنائی داشت آنرا بیان نموده است.
شیخ مفید شجاعت آنحضرت را نوعی اعجاز دانسته و مینویسد:هیچ جنگجوی كار آزموده‏ای دیده نشده است كه همیشه در جنگ پیروز شود بلكه گاهی بر دشمنش غلبه كرده و گاهی نیز شكست خورده است و همچنین ضربت شمشیر هیچ دلاوری همیشه چنان نبوده است كه دشمن در اثر زخم آن جان سپرد بلكه گاهی فوت كرده و گاهی هم بهبودی یافته است و چنین امری در طول تاریخ سابقه ندارد مگر امیر المؤمنین علیه السلام كه با هر هماوردی بمبارزه برخاست بر او چیره گشت و بهر رزمجوئی ضربتی زد او را بهلاكت رسانید و این هم از موجباتی است كه او را از همگان ممتاز میكند و خداوند جریان عادی امور را در هر جا و زمان بوسیله او بهم زده و وجود وی یكی از نشانه‏های روشن خدای تعالی میباشد (۴) .
قوت قلب علی علیه السلام كه از ایمان و یقین وی سر چشمه می‏گرفت در هیچ‏بشری دیده نشده است،روزی در جنگ صفین بچهره خود نقاب زده و بصورت یك فرد ناشناس در جلو صفوف شامیان مبارز میطلبید پس از آنكه گروهی از مبارزان شام را بخاك هلاكت افكند معاویه بعمرو عاص گفت:این شجاع قویدل كیست؟
عمرو گفت یا عبد الله ابن عباس است!و یا خود علی است معاویه گفت چگونه میتوان تشخیص داد؟
عمرو گفت:ابن عباس مرد شجاعی است ولی در مقابل حمله عمومی سپاه باین انبوهی نمیتواند مقاومت كند تمام سپاهیان را فرمان حمله بده.كه از جای بجنبند و باین جنگجو حمله كنند اگر رو گردانید ابن عباس است و اگر ثابت و پا بر جا ماند علی است زیرا علی از تمام عرب اگر بمقابله‏اش برخیزند رو نمیگرداند چه رسد بسپاه تو (۵) .
معاویه برای آزمایش فرمان حمله عمومی داد و تمام سپاه او بحركت در آمد اما آن مبارز چون كوه آهنین در جای خود ثابت و بر قرار بود آنگاه فهمیدند كه علی علیه السلام است پیكار میكند لذا فرمان عقب نشینی دادند.
وقتی صدای علی علیه السلام در میدانهای جنگ بلند میشد دل و زهره قهرمانان آب میگردید و لرزه براركان وجود آنها میافتاد.در جنگهای جمل و صفین غالب اوقات یك تنه خود را بر سپاهیان مخالف میزد و صفوف آنها را متلاشی كرده و پراكنده میساخت.
بتصدیق دوست و دشمن علی علیه السلام كرار غیر فرار و اسد الله الغالب و غالب كل غالب بود،زره آنحضرت كه بمنزله لباس جنگ او بود مانند پیشبندی فقط با چند حلقه در شانه‏های او بهم وصل میشد و بكلی فاقد قسمت پشت بود علت این امر را از وی سؤال كردند فرمود:من هرگز پشت بدشمن نخواهم نمود در اینصورت احتیاجی به پشت بند زره ندارم.سعدی گوید:مردی كه در مصاف زره پیش بسته بود
تا پیش دشمنان نكند پشت بر غزادر یكی از جنگها فرماندهان علی علیه السلام از آنحضرت پرسیدند كه اگر جنگ مغلوبه شد و صفوف ما از هم پاشیده شد ما بعدا شما را كجا پیدا كنیم خوبست قبلا نقطه الحاقی تعیین شود تا همه بآن نقطه گرد آیند.علی علیه السلام فرمود شما مرا در هر كجا رها كنید من در همانجا خواهم بود و از جای خود تكان نخواهم خورد (۶) .
یكی از اصحاب علی علیه السلام خدمت آنحضرت عرض كرد كه برای میدانهای جنگ اسبی تندرو و چالاك ابتیاع كنید كه چنین اسبی صاحب خود را در مهلكه‏ها نجات میدهد علی علیه السلام فرمود من هرگز از جلو دشمن فرار نخواهم كرد تا با اسب تند رو از ورطه خطر دور شوم و دشمن فراری را نیز تعقیب نخواهم نمود تا بخواهم زودتر باو برسم بنا بر این مركب من هر چه باشد اهمیتی ندارد (۷) .
ابن ابی الحدید گوید:علی علیه السلام شجاعی بود كه نام گذشتگان را محو كرد و محلی برای آیندگان باقی نگذاشت،در قوت ساعد و نیروی بازو نظیری نداشت و یكضربت او برای قوی‏ترین شجاعان مرگ وهلاكت را پیش میآورد چنانكه هیچ مبارزی از دست او جان سالم بدر نبرد و شمشیری نزد كه احتیاج بدومی داشته باشد و هر رزمجوی دلاوری را كه میكشت تكبیر میگفت و در لیلهٔ الهریر شماره تكبیراتش به ۵۲۳ رسید و معلوم گردید كه ۵۲۳ نفر از ابطال نامی را در آنشب بدیار عدم فرستاده است (۸) .در جنگ احد پس از آنكه مردان رزمی قبیله بنی عبد الدار بدست آنحضرت كشته شدند غلامی از آن قبیله كه حبشی بود و صواب نام داشت در حالیكه بسیار خشمگین و دهانش كف زده بود سوگند یاد كرد كه بجای كشته شدگان قبیله خود شخص محمد صلی الله علیه و آله را خواهم كشت!این غلام ضمن اینكه شجاع بود جثه بزرگی هم داشت لذا مسلمین از او ترسیدند و جرأت مبارزه با او را نداشتند،علی علیه السلام چنان ضربتی بر او زد كه او را از كمردو نیم نمود بطوریكه بالا تنه‏اش بزمین افتاد و نیم پائین در حال ایستاده ماند هر دو لشگر متعجب و مبهوت شده و مسلمین میخندیدند (۹) !
در تمام جنگها مجاهد فی سبیل الله بود و اندوه و پریشانی مسلمین با وجود وی زائل میگشت،وقتی دست بقبضه ذو الفقار میبرد پیروزی مسلمین محرز و مسلم میشد و هنگامیكه پیغمبر صلی الله علیه و آله را از طرف مشركین غم و اندوهی میرسید و سپاهیان مخالف برای قتل او تصمیم میگرفتند وجود علی علیه السلام باعث بر طرف شدن غم و اندوه پیغمبر میگردید و بهمین جهت او را الكاشف الكرب عن وجه رسول الله گفتند.
شجاعت و نیروی بازوی علی علیه السلام اظهر من الشمس بود و مخالفین و دشمنانش نیز او را بشجاعت میستودند،مشهور است كه با دو انگشت سبابه و وسطی گردن خالد بن ولید را فشار داد بطوریكه خالدنعره زد و نزدیك بهلاكت بود.در غزوات پیغمبر صلی الله علیه و آله بسیار اتفاق افتاده بود كه علی علیه السلام در مقابل دشمنان ایستادگی كرده بود و اگر آنحضرت نبود كار مسلمین یكسره میشد.
در قاموس زندگانی علی علیه السلام كلمه ترس معنی و مفهومی نداشت او نه از جنگ میترسید و نه از مرگ وحشت میكرد در سراسر زندگانی خود با مرگ و خطر هماغوش بود و بارها میفرمود :و الله لابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدی امهـبخدا سوگند پسر ابیطالب بمرگ بیشتر از طفل شیر خوار به پستان مادرش مأنوس و مشتاق است (۱۰) .
در جنگ صفین بدون زره در میان دو لشگر میگشت،امام حسن علیه السلام عرض كرد این عمل در موقع جنگ بی احتیاطی است فرمود:یا بنی ان اباك لا یبالی وقع علی الموت او وقع الموت علیه (۱۱) . (پسر جانم پدرت باكی ندارد كه رو بمرگ رود یا مرگ بسوی او آید.) عده‏ای از یاران علی علیه السلام از این دلیری و بی باكی او احتیاط میكردند كه مبادا از طرف دشمن غافلگیر شود لذا نزد آنحضرت آمدند و عرض كردند یا امیر المؤمنین شما در مواقع جنگ هیچگونه احتیاط نمیكنید و از هیچ پیشامدی هراس ندارید در پاسخ آنان این رباعی را فرمود:
ای یومی من الموت افر
یوم ما قدر ام یوم قدریوم ما قدر لا اخشی الوغا
یوم قد قدر لا یغنی الحذرشاعر فارسی زبان مضمون رباعی فوق را بفارسی چنین سروده است:
از مرگ حذر كردن دو روز روا نیست‏
روزی كه قضا هست روزی كه قضا نیست‏روزی كه قضا هست كوشش ندهد سود
روزی كه قضا نیست در آن مرگ روا نیست‏هر شجاعی كه در جنگ بدست آنحضرت كشته میشد موجب افتخار قبیله خود میگشت و افراد قبیله از تقابل مقتول با آن شیر بیشه شجاعت مباهات مینمودند چنانكه در غزوه خندق عمرو بن عبدود كه بدست وی كشته شد خواهرش گفت اگر جز علی كه حقا لیاقت آنرا دارد كه قاتل برادرم باشد دیگری عمرو را كشته بود تمام عمر میگریستم لكن علی را در شجاعت در تمام جهان نظیری نیست و كشته شدن بدست او عین افتخار و اعتبار است .
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه مینویسد روزی معاویه خفته بود پس از بیدار شدن عبد الله بن زبیر را (كه هر دو از شجاعان بودند) در پایین پایش دید كه بر تخت او نشسته بود،عبد الله از روی شوخی بمعاویه گفت اگر میخواستم ترا (در خواب كه بودی) غفلتا میكشتم.معاویه گفت بعد از ما اظهار شجاعت كن!عبد الله گفت برای چه شجاعت مرا انكار میكنی با اینكه من در جنگ برابر علی بن ابیطالب بایستادم!معاویه گفت اگر چنین جرأت میكردی یقینا علی تو و پدرت را با دست چپ میكشت و دست راستش بیكار میماند و دنبال دیگری میگشت كه بقتل رساند (۱۲) .باری علی علیه السلام ضیغم الغزوات و اسد الله الغالب بود كه وقتی پا بمیدان محاربه می‏گذاشت نفس‏های دلیران و شجاعان در سینه‏ها تنگ میشد و بهر فرقه حمله میكرد عفریت مرگ با صورت هولناكی بر آنگروه نمایان میگشت.رباعی زیر منسوب بآنحضرت است:
صید الملوك ارانب و ثعالب‏
و اذا ركبت فصیدی الابطال‏صیدی الفوارس فی اللقاء و اننی‏
عند الوغاء لغضنفر قتال (۱۳)
سفیان ثوری گوید كه علی علیه السلام در میان مسلمین كوه آهنینی بود و برای كفار و منافقین حریفی نیرومند،خداوند عزت و احترام مسلمین و ذلت و خواری مشركین را بدست او قرار داده بود.
ثمره شجاعت و مجاهدت علی علیه السلام رواج دین حنیف اسلام و پیشرفت احكام الهی و محو كفر و بت پرستی گردید.
پی‏نوشتها:
(۱) تمام مردان شمشیركش هنگام برخورد با او شمشیر خود را غلاف میكردند.
(۲) قیل له:بای شی‏ء غلبت الاقران؟فقال علیه السلام:ما لقیت احدا الا اعاننی علی نفسه .یؤمی بذلك الی تمكن هیبته فی القلوب.
نهج البلاغهـكلمات قصار.
(۳) بحار الانوار جلد ۴۵ ص ۱۳۸
(۴)ارشاد مفید جلد ۱ باب ۳ فصل .۵۶
(۵) خود حضرت امیر علیه السلام نیز در نامه‏ای كه بعثمان بن حنیف نوشته میفرماید:و الله لو تظاهرت العرب علی قتالی لما ولیت عنهاـبخدا سوگند اگر تمام عرب به پشتیبانی یكدیگر بجنگ من برخیزند من از آنها رو گردان نمیشومـنهج البلاغه نامه ۴۵
(۶) افكار امم
(۷) امالی صدوق مجلس ۳۲ حدیث ۴
(۸) كشف الغمه ص ۷۳
(۹) منتهی الامال جلد ۱ ص ۴۴ نقل بمعنی
(۱۰) نهج البلاغه كلام .۵
(۱۱) بحار الانوار جلد ۴۱ ص ۲ نقل از مناقب آل ابیطالب.
(۱۲) بحار الانوار جلد ۴۱ ص ۱۴۳
(۱۳) شكار پادشاهان خرگوشها و روباه‏ها است ولی هنگامیكه من سوار میشوم شكار من شجاعان عرب است.شكار من در موقع جنگ سواران و دلیران است و من هنگام جنگ شیری بسیار كشنده‏ام .
منبع : امام علی