شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

گل‌های پژمرده - BROKEN FLOWERS


گل‌های پژمرده - BROKEN FLOWERS
سال تولید : ۲۰۰۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : استیسی اسمیت و جان کیلیک
کارگردان : جیم جارموش
فیلمنامه‌نویس : جیم جارموش
فیلمبردار : فردریک المز
آهنگساز(موسیقی متن) : مالاتا آستاتکه
هنرپیشگان : بیل مورای، ژولی دلپی، جفری رایت، شارون استون، الکسیس دزینا، فرانسس کانروی، تیلدا سوئینتن، کلوئه سوینئی، کریس مک‌دانلد و جسیکا لانگ
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۷ دقیقه


̎دَن جانستن̎ (مورای) مردی است که زندگی‌اش را از راه کامپیوتر تأمین کرده ولی خودش حتی یک کامپیوتر هم در خانه ندارد. نشستن پشت کامپیوتر مستلزم پا شدن از روی کاناپه است و این هم کاری است که از او برنمی‌آید. وقتی دوستش (دلپی) ترکش می‌کند، ̎دَن̎ کماکان روی کاناپه می‌ماند و به موسیقی گوش می‌دهد. اما برخلاف او، همسایه‌اش، ̎وینستن̎ (رایت) مردی است اهل اتیوپی، که معطل نمی‌شود: چیزی را که می‌خواهد، می‌رود دنبالش و گیر می‌آورد. او زن و پنج بچه دارد و برای امرارمعاش سه جا کار می‌کند و تازه باز فرصت دارد که اینترنت را بگردد و کارآگاه‌بازی درآورد. روزی، نامه‌ای صورتی‌رنگ به‌دست ̎دَن̎ می‌رسد که نویسنده‌اش مدعی است بیست سال پیش از او صاحب پسری شده که در حال حاضر نوزده سال دارد و احتمالاً همین حالا دنبالش می‌گردد. ̎دَن̎ با شنیدن این خبر، آب توی دلش تکان نمی‌خورد ولی ̎وینستن̎ به شور و هیجان می‌آید و ̎دَن̎ را سئوال‌پیچ می‌کند و نام زنان زندگی‌اش را از زیر زبانش بیرون می‌کشد و بعد بلیت و نقشه‌هائی در اختیار ̎دَن̎ می‌گذارد و راهی سفرش می‌کند تا دریابد کدام‌یک از آنان آن نامهٔ کذائی را فرستاده بوده است. ̎دَن̎ ابتدا سراغ ̎لورا̎ (استون) می‌رود. ̎لورا̎ با دخترش، ̎لولیتا̎ (دزینا) زندگی می‌کند. دختری که به ̎دَن̎ می‌فهماند آن‌چه کم دارد ̎حس پدرانه̎ است. زن دوم، ̎دورا̎ (کانروی) است که شوهری (مک‌دانلد) هم دارد و ̎دَن̎ شام پیش‌شان می‌ماند ولی سر میز، ̎دَن̎ سئوال بی‌جائی می‌پرسد و در نتیجه چنان فضای سنگینی بر خانه حاکم می‌شود که بهترین راه خلاصی، خروج از آن‌جاست. زن سوم، ̎کارمن̎ (لانگ) است و دستیاری (سوینئی) دارد که سخت مراقبش است. ̎کارمن̎ یک ̎ارتباط‌ برقرارکنندهٔ حیوانی̎ است و می‌تواند از طرف صاحب حیوان واسطه شود و با حیوان‌های خانگی حرف بزند. محوطهٔ جلوی خانهٔ زن چهارم، ̎پنی̎ (سوئینتن) پر از موتورسیکلت است؛ زن در محیطی زندگی می‌کند که ̎دَن̎ در آن راحت نیست و احساس خطر می‌کند. در این میان یک کاندیدای پنجم هم وجود داشته ولی چون مُرده، از فهرست ̎دَن̎ خط زده شده است. اما کدام‌یک از این زنان، مادر بچه بوده‌اند؟
● رویکرد پست‌مدرنیستی جارموش به مقولهٔ ژانر ـ پس از مثال‌های مشخصی مانند مرد مرده (۱۹۹۵) و گوست داگ، شیوهٔ سامورائی (۱۹۹۹) ـ حالا در گیرودار کمدی رمانتیکی خاص و بی‌مثال به بن‌بست و نتیجهٔ عجیبی می‌رسد. فیلم بیش از آن سرد و بی‌‌روح است که اصلاً در نگاه اول بشود به آن نزدیک شد، و جذاب‌تر و باطراوت‌تر از آن‌که بتوان بی‌تفاوت از کنارش گذشت. فیلم در روایت آن‌قدر ممسک است که حتی داستان یک خطی‌اش را هم تعریف نمی‌کند، بلکه آن را به‌عنوان محملی برای خلق چند اپیزود درجهٔ یک از ملاقات یک دون ژوان میان‌سال با محبوبه‌های بیست سال قبلش نگه می‌دارد. فیلم ساختار و موتیف‌های فیلم‌های جاده‌ای را هم دارد، اما همان‌قدر که کمدی رُمانتیک هست (و نیست)، فیلم جاده‌ای هم هست (و نیست). همهٔ این چیزها را بیش از هر چیز می‌شود در چهرهٔ سرد و بی‌روح و فاقد حرکت مورای جست‌وجو کرد که جنس بازیگری‌اش در سینمای این سال‌ها یگانه است و مینی‌مالیسم رادیکال جارموش در فیلم‌نامه و کارگردانی را به بهترین شکلی در چهرهٔ بی‌حالتش تصویر می‌کند (و نمی‌کند!). بی‌راه نیست که جارموش ادعا کرده که فیلم‌نامهٔ گل‌های پژمرده را برای مورای نوشته، و این حرف حتی اگر این تعارفی دوستانه و حرفه‌ای باشد، باز هم کس دیگری را برای این اجرای نقش پیدا نمی‌کرد و فیلم‌نامه روی دستش می‌ماند تا مورای سر برسد (پسر واقعی مورای در یک نمای گذرای پایان فیلم رو به دوربین نگاه می‌کند و می‌گذرد). فیلم تا امروز مقتصدانه‌ترین کارگردان جارموش است که پیش از این از تظاهر به کارگردانی و حرکت دوربین و قاب‌بندی‌های چشم‌نواز و میزانسن‌های پیچیده ابائی نداشت و به آن علاقه هم نشان می‌داد. فیلم با گره جذابی شروع می‌شود و با همان گره جذاب ـ اما پیچیده‌تر از اول فیلم ـ تمام می‌شود (این‌که جارموش همهٔ فیلم‌نامه را در بیست روز نوشته، نشان می‌دهد چه‌قدر به آن‌چه می‌خواسته بسازد اشراف داشته است). پس از قهوه و سیگار (۲۰۰۴)، جارموش نمی‌توانست برای برگشتن به جایگاه قبلی‌اش در ذهن علاقه‌مندانش، پروژه‌ای بهتر و دقیق‌تر از گل‌های پژمرده پیدا کند.


همچنین مشاهده کنید