پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

در یک سازمان بیمار، همه می‌شوند


در یک سازمان بیمار، همه می‌شوند
سن که بالاتر می‌رود شجاعت کمتر می‌شود و عقلانیت یا بهتر بگویم محافظه‌کاری جایش را می‌گیرد.
در محیط کاری باید شرایطی را فراهم کنیم تا همیشه فضا برای شجاعت‌ها باز باشد. با آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه کار پیش نمی‌رود. همه به دنبال این باشند تا ریسکی نکنند. کسی از آن‌ها رنجیده نشود. با کسی بحث و جدل نکنند. در بیان عیوب و مشکلات معامله صورت بگیرد. تو عیبی از کار من نگیر من هم عیب‌های کار تو را نمی‌گویم. یک محیط گل و بلبل. همه از هم راضی هستند و قربان صدقه هم می‌روند.
در جلسه می‌نشینیم، هر که هر چیزی می‌گوید می‌پذیریم. تا حس می‌کنیم کسی از حرفمان رنجیده می‌شود سریع عقب می‌نشینیم و سکوت می‌کنیم. نمی خواهیم با کسی درگیر شویم. چون کاری هم نمی‌کنیم و مسئولیتی را نمی‌پذیریم کسی هستیم که دیکته نانوشته‌ایم و مسلما غلط هم نداریم.
چون موضع نمی‌گیریم کسی نمی‌فهمد نظرمان چیست. هر لحظه می‌توانیم شکل جمع شویم. اینگونه سازمان می‌شود یک سازمان بی‌روح و بی تحرک. سازمان پر می‌شود از کسانی که فقط نشسته‌اند تا کسی کاری کند و آن‌ها اشکالی بیابند و انتقاد کنند. آن‌هایی که می‌خواهند کار کنند می‌شوند اقلیت و همه می‌شوند منتقد. جرات و جسارت از سازمان رخت بر می‌بندد و سازمان به پیری زودرس دچار می‌شود. کسی ایده نو نمی‌دهد. چالش فکری راه نمی‌اندازد. بحث نمی‌کند و… چون آماج حمله منتقدین قرار می‌گیرد… و سازمان بیمار می‌شود. پیر و بیمار!

http://yekmodir.ir
منبع : خبرگزاری ایسنا