دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


تکنوکرات های طیع دولت نهم


تکنوکرات های طیع دولت نهم
تغییر پیش بینی شده یی در یکی از واحدهای بزرگ صنعتی کشور رخ داد که نگاه بسیاری را در داخل و خارج به خود جذب کرد. منوچهر منطقی مدیرعامل سابق ایران خودرو جای خود را به جواد نجم الدین داد. برخی این تغییر و تحولات را منفی و در راستای مخالف زدایی دولت نهم ارزیابی کردند و برخی دیگر - که البته تعداد آنها اندک است - نگاهی مثبت به این تغییر داشتند و معتقد بودند؛ «منطقی مدیر دوران زیان بود و نجم الدین تکنوکراتی است که می تواند زیان منطقی را جبران کند.» از نگاه این افراد جابه جایی منطقی با نجم الدین را نباید یک تغییر و تحول سیاسی دانست بلکه یک جابه جایی مدیریتی است. اینکه در دولت نهم تغییر و تحول معنای سیاسی ندارد و این دولت بدون چشمداشت به اهداف سیاسی دست به جابه جایی می زند بسیار خنده دار است، لذا با خنده از این تفسیر می گذریم. اما در کنار این خنده یک سوال بزرگ هم مطرح است که نمی توان به سادگی از آن گذشت. تکنوکرات ها در دولت نهم یا در هر دولت ارزشی دیگر تا چه اندازه از خود اختیار و اراده برای کار دارند؟
در دولت نهم و با روی کار آمدن مدیران جدید نگاهی که می رفت در ایران جا بیفتد و دو دهه روسای سابق جمهور در تلاش بودند کار را با بازدهی آن بسنجند نگاهی ایدئولوژیک به افراد نداشت، در عمل نیمه کاره ماند و سونامی که احمدی نژاد پیش از انتخابات ریاست جمهوری به درستی از آن نام برد بر نظام مدیریتی کشور فرو ریخت. در ابتدای این دولت افراد و مدیران زیادی بودند که خود را تکنوکرات می دانستند و معتقد بودند می توان با این دولت همکاری کرد.
شاید نمونه بارز این تکنوکرات ها ابراهیم شیبانی رئیس کل اسبق بانک مرکزی باشد. ابراهیم شیبانی که از سال ۱۳۸۲ و به دنبال فوت ناگهانی مرحوم نوربخش جای او را گرفته بود در سال ۱۳۸۴ و با روی کار آمدن دولت نهم توانست سمت خود را به رغم آنکه بسیاری از مدیران تکنوکرات بانک مرکزی با اعتقاد بر این نکته که مبنای علمی کار که اساس تکنوکراسی است، فرو ریخته است با بازنشستگی های زودهنگام یا استعفا خود را از کار کنار کشیدند، حفظ کند. اما ادامه کار نشان داد شیبانی که بسیاری او را تکنوکرات می دانستند و می دانند، نتوانست همپای سیاست های اقتصادی اعمال شده و مدنظر دولت نهم گام بردارد، این در حالی بود که او طی دو سال همکاری با دولت نهم مبنای علمی سیاست های پولی کشور را که خود وی در تدوین آن نقش داشت،به هم ریخت. رشد فزاینده و تقریباً ۱۰۰ درصدی نقدینگی در طول دو سال را می توان از دستاوردهای مدیریت شیبانی تکنوکرات دانست. همچنین کوتاهی وی در مقابل کاهش دستوری نرخ سود تسهیلات بانکی که رئیس و برخی از وزیران دولت نهم به جد دنبال آن بودند - که باز این هم برخلاف قاعده علمی است - ردصلاحیت مدیرعامل بانک پارسیان و برکنار کردن وی بنا بر اراده رئیس دولت نهم را می توان از دیگر کارهای شیبانی تکنوکرات در دوران ریاستش بر بانک مرکزی در دوران دولت نهم دانست.
شاید ادامه همکاری با بنای فروریخته علم در بانک مرکزی برای شیبانی غیرممکن شد - رفتاری که برای اکثر تکنوکرات ها بعد از یک دوره روی می دهد. اما تکنوکرات بعد از شیبانی یعنی محمود بهمنی رئیس کل فعلی بانک مرکزی باز در همان مسیری گام نهاد که سلف پیش از وی - شیبانی - گذاشت. محمود بهمنی را می توان تکنوکرات دیگری دانست که در کابینه دولت نهم جای دارد. او با اینکه سابقه کاری زیادی در نظام بانکی کشور دارد و می داند سیاست های اعمال شده فعلی در بخش پولی چه بلایی را بر نظام اقتصادی کشور وارد می کند اما باز همان اتفاقی را تجربه می کند که در دوران شیبانی رخ داد. در این خصوص فقط کافی است به بسته پیشنهادی سیاستی بانک مرکزی که اخیراً منتشر شده نگاهی انداخت. تثبیت دستوری نرخ سود تسهیلات بانکی، اولویت قرار دادن تسهیلات به بنگاه های زودبازده و مهم تر از اینها اعمال نرخ سود سپرده های بانکی را که هیچ وقت در نظام بانکی کشور سابقه نداشته می توان از دستاوردهای این تکنوکرات بانک مرکزی و نظام بانکی کشور دانست.
اما از هراتی نیک معاون وزیر صنایع و رئیس هیئت عامل سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران، چه می توان گفت. او هم که از دولت قبل باقی مانده و در قالب یک تکنوکرات به فعالیت ادامه داده برای بقا چه کارها که نکرد. ارائه آمارهای غلط درخصوص فعالیت معدنی و تولید فولاد و سیمان و.. که آنقدر غلو داشت که صدای اسحاق جهانگیری وزیر صنایع و معادن دولت قبل را درآورد، عزل مدیران ارزشمند و تکنوکرات واقعی شرکت های ملی مس و فولاد و در آخرسر هم ذوب آهن اصفهان را به عنوان مهریه همکاری خود با دولت قرار داد. این مدیران از آن دسته مدیران داخلی بودند که بنای واقعی توسعه را در بخش معادن و فلزات پی ریخته بودند.
از تکنوکرات دیگری که می توان در این دولت نام برد، احمد قلعه بانی مدیرعامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران است. او که پس از مهدی مفیدی به این سازمان رفت توانست روی بنای نیمه ویران صنعت خیمه خود را برافراشته نگه دارد. قلعه بانی در این دوران یک و نیم ساله ریاست بر سازمان اقدامات قابل تاملی داشته است. آخرین اقدام او برکناری منوچهر منطقی از ایران خودرو و انتصاب جواد نجم الدین به جای او بود. این انتصاب برخلاف اظهارنظر برخی افراد که آن را انتصاب مدیریتی و فنی می دانند، یک انتصاب سیاسی است. شاید قبای تکنوکرات های دولت نهم و سقف اندیشه های آنها را بتوان بر قامت مدیرعامل جدید ایران خودرو دید. آنجا که او با سابقه مدیریتی به اندازه سن مدیرعامل سایپا، خود را شاگرد او می خواند و می گوید؛ در این مدت خیلی چیزها از او یاد گرفتم.
به هر حال نمونه های تکنوکرات مانند دکتر شیبانی، بهمنی و قلعه بانی را می توان در بدنه حجیم دولت یافت که به رغم بی اعتمادی کماکان در فروریختن بنای علمی کار همکاری دارند و شاید در این خصوص بتوان به نمونه بسیار بارز آن که انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی است، اشاره کرد. این سازمان با آن بدنه عظیم کارشناسی و علمی طی یک فرآیند بسیار ساده - یعنی ابلاغ ساده رئیس جمهور - منحل شد و در این انحلال نمی توان به طور قطع بدنه کارشناسی سازمان مدیریت و دولت را بی تاثیر دانست.
رفتارهای تکنوکرات های باقی مانده در دولت نهم یک فرضیه اساسی و اصولی را تقویت می کند و آن این است این دسته از تکنوکرات هایی که فاقد نگاه سیاسی هستند زخمه های ناخوشایندی را بر اقتصاد ایران می نوازند تا آن دسته از افرادی که خود را تکنوکرات نمی دانند اما دارای بینش سیاسی هستند. داود دانش جعفری وزیر سابق امور اقتصادی دولت نهم و طهماسب مظاهری رئیس کل سابق بانک مرکزی از این دسته افراد اخیر هستند که برخلاف تکنوکرات های دولت نهم توانستند در مقابل رفتارهای غیرعلمی این دولت پایداری کنند و در نهایت با افتخار از این دولت کنار بکشند؛ حداقل رفتاری که متاسفانه هیچ کدام از تکنوکرات های دولت نهم از خود بروز ندادند.
و در پایان باید گفت البته تنها در ایران و دولت نهم نیست که تکنوکرات های فاقد نگاه سیاسی به عنوان ابزاری در خدمت دولت و برای اهداف سیاسی آن دولت قرار می گیرند. مثال های تاریخی زیادی را می توان یافت که بدنه های کارشناسی با نگاه علمی در عمل در خدمت اهداف سیاسی دولت خود بودند و بنا بر توصیه های سیاسی دولت، چارچوب علمی کار را با این فرض و نیت می ریختند که «دارند کار علمی می کنند». اما دستاورد آنها برای ملت بدترین نتایج را داشت.
منصور بیطرف
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید