دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


گسست در شعر دهه هفتاد و گسست از شعر دهه هفتاد


گسست در شعر دهه هفتاد و گسست از شعر دهه هفتاد
«گسست در شعر دهه هفتاد و گسست از شعر دهه هفتاد؛ گزارشی مختصر از تکانه دوم شعر نو فارسی در دهه هشتاد» عنوان یادداشتی از "داریوش معمار" شاعر و خبرنگار ایرانی است كه با هم می خوانیم .
"فرامرز سلیمانی"یکی از شاعران جدی موج نو و شعرحجم در ابتدای دهه ۶۰ اقدام به چاپ کتابی با عنوان «شعر شهادت» در نقد و بررسی شعر انقلاب کرده است.او پیشگفتار کتاب ر ا با این نقل قول از "ولادیمیر مایاکوفسکی" آغاز می کند که« ای بپا خواستگان تمامی آواهای پرتوان شعرم از آن شماست» و سپس می نویسد «که سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ سالهای دگرگونی ،آشفتگی و شکوفائی شعر امروز ایران بود و شعر،که احساس می شد از مردم فاصله گرفته است گامی بلند در جهت مردمی شدن بر داشت .»۱
به واقع این جمله و جملات و نوشته هایی از این دست شرح سرفصل تازه ای از به حرکت افتادن جریان شعر متعهد طی سالهای دهه شصت در ادامه دهه پنجاه است، شعری که به قول سلیمانی ،شهادت است.اما این وضع به دلیل همزمانی با آغاز جنگ ایران و عراق و هیجان های بعد از انقلاب ما را از بخشی از جریان شعر نو که ساخت اثر را در رابطه با « هنر برای هنر» ممکن می دانست و سعی در رد شرایط متعهد با وارد کردن نگاهی ذهنی و معطوف به فردیت هنرمند به شعر داشت -مانند شعرحجم و موج نو و شعر ناب- جدا می کند .
ولی دهه هفتاد خصوصاً از میانه به بعد بستری است که با ابراز تمایل شاعران،نویسندگان و منتقدان مطرح سالهای قبل که خواهان ایجاد دگرگونی در شرایط ادبیات متعهد و معناگرا بودند وجدیت شاعران و نویسندگان نو پا انرژی تازه ای به شعر نو فارسی تزریق شد.۲ در این دوره به قول "محمد مختاری" همه سعی داشتند با درک معاصر بودن خود ؛در تولید و گسترشی که پیش از این رایج بوده تجدید نظر کنند۳ . مختاری در مقاله« شعر و اندیشه سیاسی»۴ نیز باطرح مباحثی مانند:معرفت،موقعیت و فردیت اجتماعی پیش و پس از انقلاب سعی در طرحی پیرامون ساختن اثر هنری دارد که نه وابسته تام به حوادث و مصلحت های روز مره پیشینی است و نه فارق از حوادث امروز و پسین روز انسان اینجایی. در این دوره شاعران و منتقدان مهم دیگری از نسل قبل مانند "یدالله رویایی"،"رضابراهنی"و "محمدحقوقی" هم طی گفت وگو ها و نوشته هایشان به نوعی دیگر به لزوم رخ دادن این موضوع اشاره می کنند.
مثلاً رویایی با طرح مجدد مسائلی که طی گفت وگو هایش در کتاب «سکوی سرخ» در همان سالهای پیش از انقلاب ۵۷پیرامون «شعر حجم» و شعر نو مطرح کرده بود و چاپ مجموعه شعر «هفتاد سنگ قبر» و «امضاها» و براهنی با سعی در شرح و تحلیل جدی مباحثی پیرامون رابطه شعر و زبان و «زبانیت شعر» که بعد ها در مقاله«چگونه پاره ای از شعر های خود را نوشتم»۵ به چاپ رسید و همین طور طرح مبانی نظری این مباحث در جلسات کارگاهی خود و کتاب «خطاب به پروانه ها» یا مجموعه مقاله « گزارشی به نسل بی سن فردا »-که در مقاله ای پیرامون کتاب شعر به دقیقه اکنون به صورتی جدی به نقد و طرح تئوریک وضعیت زبان در شعر معاصر یا شعر معاصر در وضعیت زبان می پردازد- شرایط را برای رخ دادن این تغییرات فراهم کرده و از سوی دیگر شاعران شناخته شده ای مانند "محمد حقوقی" ،"محمد علی سپانلو" و دیگران با جمع آوری مجموعه ای از شعر نو از آغاز تا امروز به مشروعیت یافتن و جدی شدن این حرکت کمک فراوانی کردند .۶ اما همچنان در این بین اهمیت آنچه مختاری مطرح می کند -گرچه تا حدودی محافظه کارانه است- شاید در این باشد که او به صورت جدی شرایط اجتماعی و سیاسی این دوره را نیز در نوشته هایش لحاظ می کند و در بطن این وضع اقدام به نوشتن در مورد ادبیات کرده و دقت در فرم را به عنوان روشی برای وارد شدن فردیت هنرمند به اثر مطرح می سازد .۷
در ادامه شاعران جوان این سالها و جوان تر های دهه شصت نیز همان طور که اشاره شد با اصرار زیاد برای جدا شدن از فضای پیشینی حاکم بر شعر نو به طرح و پیگیری این مباحث پرداختند که در این بین "دکتر ضیاء موحد" با « شعر مفید» یا به قول آقای " تسلیمی" در کتاب « گزاره هایی در ادبیات معاصر ایران» شعر «چند لحظه ای»۸ ، شعر و حرکت از " ابولفضل پاشا" با حجم زیاد شاعرانی که در این شرایط به آنها اشاره می کند۹ -که این گروه با چهره های شاخصی چون "حافظ موسوی"،"مهرداد فلاح"،"بهزاد خواجات" و "علی عبد الرضائی" معروف به گروه شاعران هفتاد شدند- ،یا کتاب « گزاره های منفرد» و کتاب های دیگر "علی باباچاهی" ،«دگرگونی نگاه، زبان و ساختار در شعر امروز ایران» نوشته " کاظم کریمیان" ،«منازعه در پیرهن» از "بهزاد خواجات" و به« سوی خواننده مطلوب» از "حسین رسول زاده"،«حرف زیادی» مجموعه گفت وگو هایی از "مسعود احمدی" ،"سید علی صالحی" با طرح «شعر گفتار» و نوشتن کتابی در این زمینه که طی مجموعه هایی مانند « دیر آمدی ری را »پیشتر موفق به جلب نظر مخاطب عام ادبیات در کنار مخاطبان خاص شده بود- گرچه از طرف عده ای از جمله "بهزاد زرین پور"-که وی نیز از شاعران مطرح اما نه چندان پرکار سالهای ابتدائی دهه هفتاد است- نقد شده و محاوره بودن شعر هایش به سبب داشتن وضعیتی سمبولیک در کار برد زبان به چالش کشیده شد و مورد تردید قرار گرفت۱۰ - و جریان های دیگری مانند « فرانو» که " اکبر اکثیر" شاعر آستارایی با مساعدت و پی گیری کسانی چون" منصور بنی مجیدی"طی پاره ای از نوشته ها آن را طرح می کند و « شعرتوگراف» که طی مقاله ای در شماره تابستان ۸۲ توسط "علی رضا پنجه ای"۱۱ مطرح می شود آخرین تلاش ها از این سلسله مانیفست ها، گفت و گو ها و نقد نوشته ها و گزارش هاست . همین طور چاپ ویژه نامه های متعدد از شاعران جوان اما جدی که این رویکرد در شعرشان بارز بود خصوصاً در مجله «پیام شمال» به سر دبیری مرادی،« گیلوا» به سر دبیری صالحپور،«عصر پنج شنبه» به سر دبیری شهریار مندنی پور ، «نافه» به سر دبیری ناهید توسلی و «کلک» به سردبیری خردمند که در این میان حضور علیشاه مولوی طی سه سال آخر انتشار مجله نافه و فرزین هومانفر در کلک به عنوان دبیر بخش شعر و استقبالی که از طرف شاعران شهرستان ها از این ویژه نامه ها به عمل آمد همه و همه شرایط را برای اوج گرفتن حرکت و نگاه جدیدی که شعر معاصر را تحت تاثیر خود قرار داده بود و تلاش برای متحول شدن این نگاه جهت درونی شدن آموزه های آن در نیمه اول دهه هشتاد فراهم کرد.
یکی از مسائل مهمی که باعث آسیب پذیر شدن جریان شعر آن سالها خصوصاً از نیمه دهه هفتاد و تا امروز شده ، احتمالاً نبود جریانی است که به صورت جدی و جدای از محفل بازی های رایج چه در قالب مسابقات شعر و چه جلسات نقد و بررسی که توسط بنیاد های معتبر مستقل حمایت شده -هر چند ما با حجمی از همایش ها ی خنثی روبرو بوده ایم – به این وضعیت بپردازد و آن را به عنوان وضعیتی خارج از آن بررسی کرده و در اختیار خود این شاعران و مخاطبان شعر قرار بدهد.
اما در این شرایط مهمترین تاثیر گذاری بر شرایط نظری شعر این دهه بر می گردد به تلاش های عده ای که از آنها با عنوان «شاگردان کارگاه براهنی» یاد می شود. این عده گرچه به صورت پراکنده اما جدی اقدام به طرح نظرات خود در زمینه نظریه و شعر کردند که منجر به بررسی بیشتر و طرح دوباره آثار شاعران مهجوری مانند "هوشنگ ایرانی"۱۲ شد . "شمس آقاجانی" با مجموعه «مخاطب اجباری» و نقد نوشته هایش در مطبوعات ادبی۱۳ ، "هوشیار انصاری فر" با شعر «راه اصفهان» که در ویژه شعر مجله «پیام شمال»چاپ شد و "عباس حبیبی بدر آبادی" با کتاب «از کلید تا آخر» نگاه های بیشتری را در این بین به سمت خویش معطوف ساختند. همین طور "علی قنبری" خصوصاً با کتاب «نامه (به /از) رویا و ضمائم پاره وقت» و "محمد آزرم" با مجموعه نوشته هایش تحت عنوان « تفاوط»۱۴ –این دونفر جزء حاضران در کارگاه براهنی نبودند- که باعث طرح بحث های زیادی در محافل مختلف ادبی گردید.ولی همه این تلاش ها به دلیل عوارض مدرن شدن و موقعیت گذار از سنت به مدرنیته در جامعه سنتی و رویکرد های خاص آن در تحلیل و ساخت امر زیبا در عین آنکه وضعیت را برای شرایط جدید مساعد کرده و باعث جدا شدن از بن بست شعر متعهد و معنا گرا دهه شصت شده است،ما را وارد شرایطی کرده که به دلیل بسیار پیچیده شدن شعر ها در حضور کوشش های تجربی و نظریه ها طی اجرا در شعر و رویکردی که به شکست و تخریب زبان در صرف و لحن آن دارد همراه سهل انگاری در فهم کارکرد زبان تا آنجا پیش می رود که حتا شاعران این شعر ها را هم دچار نوعی سرخوردگی و دلزدگی می کند تا در اوایل دهه هشتاد به فکر تغییر در این رویه و متعادل کردن این جریان بیفتند، که شعر شاعرانی مانند "علی باباچاهی" در مجموعه «دارم می روم به صید نهنگ» را می توان از آن دست دانست.
یا آثار جدید شاعرانی مانند "حافظ موسوی" و "هرمز علی پور"،"مهرداد فلاح"،"بهزاد خواجات" و "یزدان سلحشور"که به دلیل نوع وضعیت سهل و ممتنع شعر هایشان و تغییر رویه ای که از همان ابتدا بر گزیده بودند جزء پیشگامان این باز یابی محسوب می شدند۱۵ و "شمس آقاجانی"،"علی قنبری" در مجموعه «به روایت رویا» و "هوشیار انصاری فر " به دلیل برخوردی درونی تر و اتخاذ منشی متعادل تر نسبت به وضعیت زبان در شعرشان و "سید علی صالحی" -که گویی از بقیه موفق تر است- به دلیل بر گزیدن شرایطی نزدیک به محاوره -هر چند همان طور که پیشتر گفتم شدیداً مورد نقد گروه از شاعران بوده و هست – به نوعی توانستند استمرار دیگری را در کار خود حفظ کنند.
از شاعران دیگری که از همان ابتدا با بر گزیدن نگاهی توام با سخت گیری و احتیاط نسبت به این وضع حضوررجدی دراین جریان داشتند باید به "شمس لنگرودی"،"منصور اوجی"،"عمران صلاحی"،"مفتون امینی"،"رضا چایچی"،"فرشته ساری"و"نازنین نظام شهید"اشاره کرد.و از جوان تر ها "مهرنوش قربانعلی"،"پگاه احمدی"،"کوروش کرم پور"،"فریاد شیری"،"علی آموخته نژاد"،"بکتاش آبتین"،"حسن گوهر پور"،"مازیار نیستانی"،"حسین فاضلی"،"داریوش معمار"، "محمد حسن مرتجا"،"علی الفتی"،"محمد آشور"،" گروس عبدالملکیان" و چند نفر دیگر را مد نظر قرار داد.۱۶
در پایان بندی این قسمت باید به این نکته هم اشاره کنم که یکی از مسائل مهمی که باعث آسیب پذیر شدن جریان شعر آن سالها خصوصاً از نیمه دهه هفتاد و تا امروز شده ، احتمالاً نبود جریانی است که به صورت جدی و جدای از محفل بازی های رایج چه در قالب مسابقات شعر و چه جلسات نقد و بررسی که توسط بنیاد های معتبر مستقل حمایت شده -هر چند ما با حجمی از همایش ها ی خنثی روبرو بوده ایم – به این وضعیت بپردازد و آن را به عنوان وضعیتی خارج از آن بررسی کرده و در اختیار خود این شاعران و مخاطبان شعر قرار بدهد. گرچه در این بین اشاره نکردن به مسابقه شعر کارنامه با همه انتقادهایی که به آن وارد شده به دلیل تلاش برگزار کنندگان آن در حرفه ای شدن چنین جریانی به عنوان تنها جریان مرتبط با شعر در این دوره شاید بی انصافی به حساب بیاید.
با این شرح شاید بتوان جریان تغییر در شعر نو،طی دهه هشتاد را « تکانه دوم» شعر نو فارسی دانست که با معرفی چهره های جدید و با همراهی بعضی از چهره هایی که در طول سالهای گذشته مطرح بوده و شعرشان در میان اهالی ادبیات اقبال داشته است ، تلاش دارد فضای دیگری را مطرح کند. در همین راستا می توان این نوید را به مخاطبان جدی شعر داد که به زودی با چاپ کتابی که در بر دارنده نظرات گروهی از این شاعران و همین طور چند کتاب ضمیمه که به طرح جدی شعر و نظرات ایشان و نظرات دیگر شاعران این بستر می پردازد به صورتی روشن تر به این مسئله پرداخته شود. این شاعران با پشت سر گذاشتن نوع رویکرد قالبی شعردهه شصت و پیچیدگی بحرانی در اجرای شعری هفتاد فارق از جریان ها و مولفه صادر کردن هایی که در دهه پیش معمول بود و شانتاژ های رسانه ای سعی کرده اند خصلت هایی مانند تخیل و اجرا را در بستر زبان از چهارچوب شرایطی تنها معطوف به فرم و تخریب زبان خارج کرده و با بهره بردن از تجربه های موفق،شعر را وارد بستری کنند که هم تجربه و هم تداوم را مد نظر دارد.
اگر بخواهم دلایل خود را به صورت خلاصه برای این تحلیل شرح بدهم می توانم در وهله نخست به جدا شدن جریان روشن فکری ما در مراحل روشن گری از استقراری شیفته وار نسبت به مبانی نظری مطرح شده طی این سالها و بر گزیدن موضعی « اندیشه ورزانه»۱۷ و انتقادی نسبت به آن ها خصوصاً در شعر اشاره کنم . موضعی که به درونی کردن این مبانی و طرح آن در زیست خود،نه به عنوان هنگامه ای وارداتی،بلکه به صورت حضوری تولید شده توسط اندیشه و طبیعت زندگی و عاطفه و احساس اینجائی،پرداخته است . همین طور حضور دوباره نقد به عنوان جریانی خلاق که سامانه ای نو را در رابطه با ساخت اثر و درک آن مطرح می کند .
به عنوان آخرین مسئله باید اشاره ای هم داشته باشم به حرکت شاعران شهرستان که با تلاش های "علیشاه مولوی" و گروهی از شاعران مطرح ساکن مناطق مختلف ایران با مساعدت مجله نافه طی برگزاری چندین نشست و گردهمائی در دوسال گذشته تاثیر فراوانی بر تغییر شرایط مرکز گرا و نگاه معطوف به پایتخت گذاشته است.
از آوردن نام ها همیشه پرهیز کرده ام زیرا ما را در ورطه کلی بافی و توضیح دادن گیر می اندازند تا آنجا که یا متهم به غرض ورزی می شویم و یا به بیش از حد نجیب بودن که هر دو حاشیه ساز است اما گاهی ناگزیر به چنین اشاره هایی هستیم. ولی به زودی طی نوشته هایی که پاره ای از آنها اخیراً در بعضی جراید به چاپ رسیده به صورت جدی مجموعه شعر های شاعران دهه هشتاد را از زاویه تغییرات مطرح شده در این نوشته بررسی کرده و در اختیار مخاطبان قرار می دهم تا شاید قصور در نوشتن چنین مطالبی تا حدودی جبران شود.
منابع و پی نوشت ها:
۱- شعر،شهادت است؛فرامرز سلیمانی،نشر موج،بهار ۱۳۶۰- از دیگر کتابهایی که در این زمینه منتشر شده می توان به عنوان های زیر اشاره کرد:«جنبش شعر نوین ایران»صفر فدائی نیا،انتشارات طوس ۱۳۵۷ .«آینه ای در باد»جلال سرفراز،کتاب نمونه ۱۳۵۰. محمد یوسف قطبی«تحقیق در تعریف هنر»،زوار ۱۳۵۲.
۲- می توانید مراجعه کنید به حجم مقاله ها،نقدها و گفت وگو ها و جلسات بسیار زیادی که در نقاط مختلف ایران پیرامون بحران در شعر نو و شعر دهه هفتاد در مجلاتی مانند آدینه، کلک،معیار،عصر پنج شنبه،پیام شمال، گیلوا،بایا،کارنامه،نافه و غیره در این سالها به چاپ رسیده است.
۳-به نقل از مقاله معاصر بودن از کتاب «چشم مرکب» نوشته محمد مختاری،انتشارات توس،۱۳۷۸.
۴- مراجعه شود به پی نوشت ۲- هر چند به قتل رسیدن محمد مختاری به عنوان یکی از ارکان نظریه پردازی در حوزه جامعه شناسی ادبی فرصت های زیادی را از جامعه ادبی ایران گرفت اما سه اثر ارزشمند او یعنی کتاب تمرین مدارا و چشم مرکب و انسان در شعر معاصر بی شک تا سال های سال می تواند منبعی مناسب جهت تجزیه و تحلیل روحیه آثار ادبی فارسی در دوره معاصر به حساب بیاید.
۵-مجله بایا،دوره اول شماره ۱و۲ همین طور شماره سه- این مقاله در بر گیرنده درس گفتار هایی بود که به همراه مجموعه شعر «خطاب به پروانه ها»راهنمای بالینی بسیاری از شاعران و نو شاعران علاقه مند به آموزه های فرمی در زبان و زبانیت فرم شد.این یادداشت ها همان طور که براهنی هم در ابتدای مقاله خود اعلام می کند در ادامه مقاله نظری «چرا من دیگر شاعر نیمائی نیستم» نوشته شده اند و به مجموعه «خطاب به پروانه ها» به لحاظ روحی بسیار نزدیک است. «بی سوادی جرم نیست اما نگارش از روی بی سوادی جنایت است». این جمله شاید یکی از معروف ترین بخش های این مقاله در رابطه با طرز تفکر براهنی در رابطه با دانش بخشی از شاعران مهم هم عصرش در مورد کارکرد و عمل زبان در شعر باشد. «دستی شبیه پنجره با رگ های توری آوازی از تو را که در پرنده» نشان دهنده عملی کارکرد زبانی مد نظر براهنی است که در مقاله خود آنها را آورده و مدعی شده تنها چنین اقدامی می تواند در شعر نو فارسی چیزی به ادبیات اضافه کند.
۶-مراجعه کنید به کتاب شعر نو از آغاز تا امروز ،محمد حقوقی ،روایت،۱۳۷۱ و هزار و یک شعر، محمد علی سپانلو،۱۳۸۴
۷- به صورت مشخص مراجعه کنید به مقاله هایی نظیر "فعالیت و تفکر کانونی" ،تمرین و مدارا، محمد مختاری،انشارات ویستار۱۳۷۷،چاپ دوم.
۸-مراجعه کنید به صفحه ۲۲۲ کتاب مذکور و مثال هایی که محقق محترم در رابطه با این نام گذاری آورده است. البته ناگفته نماند تحلیل های دکتر تسلیمی به دلیل بیش از حد کلی و خلاصه بودن در درک کامل نحوه و چگونگی شکل گیری این جریان ها چندان کمکی به مخاطب نمی کند.یا شاید روش پرداختن ایشان که بیشتر جنبه گزارشی دارد تا آسیب شناسانه خود را ملزم به دقت در چنین لازمی نمی بیند. نشر اختران-۱۳۸۳.
۹- مهمترین نقص بررسی ابوالفضل پاشا در کتاب حرکت و شعر کلی گوئی در رابطه با مولفه هایی است که در رابطه با آثار شاعرانی که آنها را شاعر حرکت دانسته. در واقع پاشا خصوصا در طرح جنبه های درونی آثار این شاعران بیشتر از آنکه معطوف به اثر باشد روح جمعی و عاطفه جاری در آن را منبع تعریف خود قرار داده است.حرکت و شعر،ابوالفضل پاشا،نشر روزگار،۱۳۷۹.
۱۰- مراجعه کنید به کتاب یا شاعران امروز،بخش گفت وگو با بهزاد زرین پور،تالیف: مسعود امینی،نشر آرویج،۱۳۷۹. این کتاب نیز آن گونه که بعدها باوندپور نویسنده وشاعر مهاجر طی مقاله ای در مجله فرهنگ و توسعه نوشت مثلاً در گفت وگو با علی عبد الرضائی بیشتر حاوی سرقت هایی از گفته های دیگران است یا در دیگر گفت وگو ها به دلیل طرح جانب دارانه پرسش ها یا بعضاً پاسخ های کلی از نوع پاسخ حافظ موسوی و مربوط شدن به حواشی کاذب و البته به لحاظ نظری غرض ورزانه بهزاد خواجات چندان نمی تواند مستند و قابل قبول محسوب شود.
۱۱- طرح فرانو و شعرو تو گراف برای نخستین بار مدیون جسارت های صالحپور در چاپ آزاد آراء نویسندگان مختلف است. فرانو متاسفانه با تمام تلاش های اکبر اکثیر البته نتوانست از محدوده حلقه شاعرا ن بیشتر جوان آستارایی فراتر برود که احتمالاً دلیل آن بیشتر شباهت داشتن طرح فرانو به شرح ذوق شخصی یک شاعر در رابطه با یک آن – لحظه- لذت بخش است که شباهت بسیار زیادی به همان شعر لحظه ای که دکتر تسلیمی در کتاب خود به آن اشاره کرده دارد و در دیگر مولفه ها هم چیزی فراتر از دیگر انواع مطرح شده در این سالها نگفته مگر نوع طنز عریان آن که صرفاً منحصر به بعضی شعر های کوتاه اکبر اکثیر است.
۱۲- مراجعه کنید به مقاله عباس حبیبی بدآبادی و خلیل درمنکی پیرامون شعر هوشنگ ایرانی و البته ویژه نامه مفصل «خروس جنگی» که توسط مجله گوهران ( شماره نهم و دهم پاییز و زمستان ۱۳۸۴)به چاپ رسید.
۱۳- اخیرا تمام مقالات شمس آقاجانی در کتابی با عنوان «شکل های ناتمامی» توسط نشر ویستار به چاپ رسیده که البته در بر گیرنده تمام نوشته ها و یادداشت های آقاجانی پیرامون کار گاه،زبانیت و شعر دهه هفتاد است.
۱۴- نگاه محمد آزرم به تفاوط و طرح آن ،البته متعلق به براهنی است . در واقع براهنی در کارگاه خود -به نقل حاضران در آن جلسات- این موضوع را برای اولین بار مطرح می کند. و بعد تر شمس آقاجانی در مقاله «چرا تفاوت» که در شماره اول مجله بایا به چاپ رسیده آن را تحت عنوان «لفظ دریدائی تفاط »به کار می برد ضمن آنکه در کتاب سرگشتگی نشانه ها که حاوی چند ترجمه می باشد نیز این اصطلاح به صورت تفاوط به کار رفته است. و از سوی دیگر نگاه آزرم به این مقوله مورد نقد دیگران هم قرار گرفته از جمله نگارنده که در مقاله «آشوب هندسی جهان» چاپ شده در مجله نافه «تفاوط» را بستری فراتاریخی و شامل تمام آثار ماندگار ادبیات دانسته است نه در حصر زمان و شخصی خاص که این موضوع با توجه به نوع نگاه پست مدرنیست ها به مقوله ماده تاریخ و زیبائی شناسی اثر هنری فراتر از سلیقه زیبایی طلب تاریخی یک نسل قابل تامل و تفکر است. در این بین البته نگاه و نوشته علی باباچاهی را هم در این زمینه البته به شکل تفاوت در پایان مجموعه شعر قیافه ام مشکوک است نمی توان نادیده گرفت.
۱۵- این موضوع را به خوبی می توان با دقت در آثار جدید این شاعران که در مطبوعات ادبی به چاپ رسیده یا به صورت کتاب منتشر شده است متوجه شد.البته در این بین حافظ موسوی به دلیل بار غنی احساس بومی و نوع عواطف اقلیمی در مجموعه شعر«سطر های پنهانی» ،«شعر های جمهوری» همواره دارای مقبولیت نسبی در بین علاقه مندان به شعر بوده است.
۱۶- این نام ها نیز هر چند ممکن است در مواردی مشمول گذر زمان شوند، اما بی شک بخش مهمی از تکانه بعدی شعر نو فارسی را در خود خواهند داشت.
۱۷-مراجعه کنید به مقاله ای که در رابطه با «جنسیت و زنانگی» از نگارنده در شماره آخر مجله «نامه»مرداد ۸۵ به چاپ رسیده است.در آنجا به صورت مفصل و طی چند بخش به شرح کامل تفاوت دانایی،دانستن و دانایی ورزی-اندیشه ورزی- با ذکر مثال پرداخته ام.
داریوش معمار
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی آتی‌بان


همچنین مشاهده کنید