جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سرچشمه‌های هویت ایرانی در جیرفت


سرچشمه‌های هویت ایرانی در جیرفت
بحران هویت ویژگی برجسته زمانه ما است و ایران یکی از معدود کشورهای جهان است که به پشتوانه تاریخ کهن خود از هویت فرهنگی-تاریخی درخشانی برخوردار است.
محوطه‌های باستانی در گوشه و کنار پهنه گسترده ایران بزرگ فرهنگی، از پایه‌های هویت فرهنگی مردمان این سرزمین است اما دوران پرشکوه هخامنشی که فراز درخشان و سترگ این گذشته تاریخی است با جایگاه ویژه تمدنی و انسانی که دارد همچون ستیغ بلندی بر آنچه که در آن سوی آن قرار دارد سایه می‌افکند. تا جایی که بسیاری کسان از ایران دو هزار و پانصدساله سخن می‌گویند. از این رو شایسته است که هر چه بیشتر بر شناسایی و مستندسازی عناصر گوناگون فرهنگی و یادمان‌های جهان ایرانی در هزاره‌های پیشین همت گماریم.
کاوش‌های سده گذشته و نیز یافته‌های شهر سوخته و جیرفت و محوطه‌های دیگر در سال‌های اخیر، در این راه گام‌های بلندی بودند. از این میان دستاوردهای محوطه کنارصندل جیرفت که دکتر مجیدزاده به درستی آن را پایتخت پادشاهی «ارت» می‌داند آرام‌آرام دارد از دل آوارهای هزاران ساله سر بر می‌آورد و با دیگر محوطه‌های گرداگرد دریایی که امروز کویرهای مرکزی و لوت بر بستر خشک آن نشسته‌اند و نیز در فراسوی بلندی‌های زاگرس و البرز و در آذربایجان و کردستان و خراسان و بلوچستان و دیگر جاها بر فرهنگ سرزمین‌های ایرانی در هزاره‌های پیشین روشنی می‌تابانند.
یافته‌های کاوش‌های جیرفت و حوزه هلیل‌رود، به‌ویژه و در رابطه با کهن‌ترین بخش سرزمین میانرودان که از آن سومری‌ها است روشنگر پیوستگی و اهمیت فرهنگی مناطق مختلف سرزمین‌های ایرانی است. چرا که سومری‌ها نیز همچون دیگر پدیدآورندگان مراحل مختلفی تمدن و فرهنگ ایرانی گل وجودشان و جانمایه فرهنگ‌شان از همین آب و خاک است.
این را نیز گفتنی می‌دانم که بجز یادمان‌های نهفته در دل خاک که به همت باستان‌شناسان بار دیگر رخ به آفتاب باز می‌‌کنند در فرهنگ زنده و جاری نیز جلوه‌های فراوانی از این فرهنگ کهن در سایه فراموشی قرار گرفته‌اند و بر مردم‌شناسان و ایران‌شناسان است که غبار روزگاران از چهره آنها بزدایند.
بسیاری از باورها و مراسم آیینی و قصه‌ها و دیگر صورت‌های فرهنگ شفاهی که امروزه در میان مردم زنده‌اند و روایی دارند از لایه‌لایه فرهنگ‌های مردمان زمانه‌های پیشین گذشته‌اند از هر دوره باری به همراه و نشانی بر چهره دارند. یافتن نشانه‌های این بخش از فرهنگ، جان رفته از کالبد بناها و اشیا و دیگر یادمان‌های کهن را بازمی‌گرداند و زبان این آثار را به بیان نقش و کارکردشان باز می‌کند و با ما به سخن در می‌آیند.
پیدایی اشیا و صورت‌های کالبدی فرهنگ، حاصل کنش متقابل (برهم‌کنش) دریافت‌ها و رفتارها است و در بستر الگوهای رفتاری،‌اعم از رفتار فنی،‌آیینی و جز آن پدید می‌آید. هر اثر تبلور یک جریان کار و اندیشه است که به پدید آمدن آن انجامیده و خود وسیله‌ای برای سیر و جریانی دیگر شده است. هر شیئی و هر اثر کالبدی، شاخه‌ای و رشته‌ای یا نمودی از فرهنگ را در خود جاری دارد. از دیروز آغاز شده،‌در امروز جریان دارد و تصویرش در آینه فردا نقش خواهد بست و البته باید بیفزایم که برداشتن غبار زمان و آوار رخدادها، از چهره نمودهای فرهنگ شفاهی به سبب سیال بودن این شاخه از فرهنگ، کار آسانی نیست و جست‌وجویی آگاهانه و مردم‌شناسانه و به کلام کامل‌تر، فرهنگ‌شناسانه را می‌طلبد. کوتاه سخن اینکه نگاه مجموعه در پژوهش آثار کالبدی و غیرکالبدی، بی‌تردید ما را به شناخت کلیت فرهنگ و نظام حاکم بر شهرها و محوطه‌های باستانی راه خواهد برد. سیاستی که خوشبختانه در پژوهش‌های فرهنگی امروزی مورد توجه قرار گرفته و کاوش‌های دره هلیل‌رود و جیرفت، نمونه بارز و برجسته آن است.
منبع : روزنامه تهران امروز