جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

معیارها و شاخص‌های سنجش علم


معیارها و شاخص‌های سنجش علم
این روزها وقتی برنامه‌های علمی کشورهای مختلف مورد مطالعه قرار می‌گیرد با واژه‌هایی همانند تولید علم، تعداد مقالات، تعداد ارجاعات به مقاله ها، میانگین تعداد ارجاعات به هر مقاله، تعداد ارجاعات به ازاء هر انستیتو یا موسسه علمی و تعداد ارجاعات به ازاء هر عضو هیات علمی، علم‌سنجی، سیاست‌های علمی و واژه‌هایی از این دست بر می‌خوریم، اکثریت کسانی که در این وادیها کار می‌کنند خود یا با اینگونه محاسبات و اعداد و ارقام بیگانه‌اند و یا برای آنها اهمیت ندارد که به این آمارها رجوع کنند.
اما در هر کشور تعدادی از افراد دانشگاهی و متخصصین، و نیز برخی مسئولین اجرائی آموزش و بویژه آموزش عالی در گیرودار این مقوله‌هایند. اینها عمدتاً یا بدلایل علاقه شخصی یا بدلیل اینکه جزو سیاست‌گزاران و تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران علمی کشورها هستند به این مطالب می‌پردازند. اینکه بالاخره ملاک و معیار سنجش علم در یک کشور تعداد مقالات منتشر شده است یا تعداد ارجاعات و یا شاخص ها و معیارهایی که برخی موسسات و بانک‌های اطلاعاتی علمی ارائه کرده‌اند و یا چیزهای دیگری غیر از اینها و یا تلفیقی از همه اینها، هنوز مورد بحث و جدال است.
غالبا توجه خواننده به این موضوع جلب می‌شود چون ما در بسیاری از مقولات، خصوصاً در سده اخیر همه چیز را از جهان بیرون گرفته‌ایم. در این راستا عده‌ای از کشورها بویژه کشورهای پیشرو در سیاست‌گزاری‌های مختلف برنامه‌های تعیین شده‌ای با ملاک‌ها و معیارهای خود در راستای منافع ملی خویش برای ارزیابی همه زمینه‌ها تدوین و تعریف کرده و به اجرا گذاشته‌اند و برای ارزیابی برنامه‌های خویش و اینکه این برنامه‌ها چقدر موفق است و می‌تواند آنها را به چشم انداز و اهداف تعیین شده در برنامه برساند و حتی برای اینکه از دیگران عقب نیفتند و در عرصه رقابت‌های بین المللی در حیطه‌های مختلف بویژه زمینه‌های اقتصادی بتوانند رقابت نمایند؛ بعضاً سایر کشورها را نیز با این معیارها می‌سنجند و نتایج ارزیابی خویش را منتشر نیز می‌کنند.
این کشورها با نشر این نتایج یا به یک غرور نسبی و افتخاری ملی نائل می‌شوند و از جایگاه خویش راضی خواهند شد و یا خود را عقب می بینند و در برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌شان تجدید نظر می‌کنند. اما کشورهایی که برنامه‌های مشخص و متقنی ندارند و یا اصولاً کارهایشان جنبه تقلیدی دارد این شاخص‌ها را که عاریت گرفته و خویشتن خویش را مورد ارزیابی و مقایسه قرار می‌دهند و آن وقت بحث و جدال‌های بدون نتیجه براه می‌افتد؛ که حاصل همه اینها دو چیز است اول اینکه این کشورها وضعیت خود را مطلوب می‌بینند و یا وضعیت خویش را نسبتاً و یا بطور کلی نامطلوب می‌یابند و لذا تلاش برای رسیدن به معیارهای غیرخودی تعیین شده آغاز شده و برنامه‌ریزی‌ها در این راستا شکل می‌گیرد تا به آن شاخص‌ها دست بیابند در حالیکه این معیارها برای کشوری طراحی شده که شاید کلاً و یا حداقل در بخش عمده‌ای از مسائل و مشکلات و مزایا و فرهنگ با آنها متفاوت باشد.
بنابراین آنچه مهم است و باید دقت شود آن است که اولاً ملاک و معیارها بر مبنای رفع نیازها و مشکلات و ثانیاً مطابق با فرهنگ و آداب و رسوم ملی تدوین گردد.
ممکن است این ایراد وارد شود مگر شما می‌خواهید تنها زندگی کنید و مگر نمی‌خواهید با کل جهان و بویژه جهان پیشرفته تعامل علمی داشته و وضعیت خویش را در رتبه‌بندی جهانی مشخص کنید؟ پاسخ آنست که این مطلب خوبست و چه بهتر کشور وضعیت خود را در جهان رقابتی با معیارهای جهانی بسنجد و بداند و این دانستن او را در برنامه‌ریزی علمی آینده کمک کند.
اما سوال اینجاست که تاکنون کدام برنامه در راستای این امر به اجراء و بروز رسیده است و آیا بدون اینکه نیم نگاهی به مشکلات و مسائل درونی داشته و جهت‌گیری علمی خویش را عمدتاً بر این مبنا تنظیم و برنامه‌ریزی کنیم باید جهانی نگریست ؟! بعلاوه مغالطه دوم از جائی شروع می‌شود که تولید علم را تولید مقاله علمی بدانیم!!چه کسی تولید مقاله را تولید علم بطور مطلق می‌داند؟ بعلاوه علم از دیگاه مکتبی و ملی علم نافع، علم متقاضی محور و علم کاربردی و برطرف کننده برخی نیازها و مشکلات تعریف می‌شود. لذا قبل از اینکه رتبه‌بندی خویش را در جهان بدانیم لازمست میزان اثر بخشی و کارآیی علم خویش را بدانیم. دانشگاهها و عالمان و متخصصان و فرهیختگان جامعه که بدنبال علم هستند باید با شاخص‌های معین و علمی میزان کارآئی کلی علم را در ایران و نیز میزان اثر بخشی آن را در ابعاد مختلف اعلام نمایند و سپس بگوئیم ما به یک میزان مشخص اثر بخشی و به یک میزان کارآئی علمی داشته‌ایم. پس از این که اثر بخشی علم ما برای خودمان و با معیارهای ملی و بومی خودمان مشخص شد، خواهیم توانست رتبه‌بندی واقعی خود را در جهان نیز بدانیم.
در این مقال روی سخن با مؤلفین محترم مقالات و تولیدکنندگان مقاله نیست، که فعالیت آنها مغتنم و محترم است، اما ایشان توجه کنند که تولید مقاله را بعنوان یک مقوله فلسفی و ارزشی مطلق، همتراز تولید علم قرار ندهند و مهمتر آنکه تصمیم‌سازان و برنامه‌ریزان را در مسیر مسابقه کمٌی تعداد مقالات نیندازند، همه این اعداد کمٌی و آمارها نیاز به تفسیر و تعبیر دارد و صرف بالا رفتن تعداد مقاله‌ها هنر نیست که همه جا و همه وقت شعارش را بدهیم. به قول جناب آقای دکتر گلشنی در شماره ۴۴۳۴ روزنامه همشهری مورخ ۱۵/۹/۸۶ چرا یک علم تجربی را فلسفی می‌کنند و چرا یک مقوله کمٌی را بدون تعبیر و تفسیر افتخار جلوه بدهند، باز هم تاکید می‌کنیم این امر خوبست و بجای خویش ارزش خود را نیز دارد، ولی شعار"هر عضو هیات علمی در سال دو مقاله ISI " و یا "هر پایان‌نامه کارشناس ارشد حداقل یک مقاله و هر پایان‌نامه دکتری حداقل دو مقاله ISI " شعارهای خطرناکی هستند که متاسفانه تا یکی دو سال قبل بر در و دیوار دانشگاههای مهم کشور به چشم می‌خورد.
حال آنکه اگر شعار ما این باشد "هر پایان‌نامه کارشناسی ارشد برآورد یک نیاز کوچک" و "هر پایان‌نامه دکترا برآورد یک نیاز بزرگ و حل یک مسئله کلان کشور" آیا مطلوب نیست؟ برخی اوقات گفتن برخی حرفها از زبان دانشگاهیان آن هم نه از روی قصد ،که از روی دلسوزی و تعهد، جای بحث و تأمل دارد.
به هر صورت اگر وزارتخانه‌های محترم درگیر در آموزش و پژوهش و مخصوصاً آموزش عالی، ابتدا شاخص‌های اثر بخشی و کارآئی علمی را تعریف نمایند و ما وضعیت خودمان را در آن دو مورد مشخص کنیم آن وقت گام‌های بعدی را محکم و دقیق تر برخواهیم داشت.
نویسنده: عباس لطفی
منبع:کرسی نیوز
منبع : خبرگزاری فارس