شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


تئاتر مستند سیاسی


تئاتر مستند سیاسی
تئاتر سیاسی سابقه‌ای بس طولانی دارد. در یونان باستان، که در آن علم سیاست در بالاترین درجة اهمیت قرار داشت، تئاتر سیاسی قطعاً می‌توانست موضوع مناسبی برای نگارش و اجرا باشد. نمایش‌های اشیل مثل «اورستی» یک نمایش سیاسی تاریخی است. این نمایش که از شرایط سیاسی روز انتقاد می‌کرد، باعث شد که نویسنده‌اش‏، اشیل، تبعید شود و فقط یک بار اجرا شد. اشیل در این نمایشنامه سؤال می‌کند که چگونه قانون می‌تواند به‌وسیلة کسی به اجرا درآید که از دستانش خون می‌چکد؟ و بدین وسیله‏ ـ در تاریخ تئاتر ـ رابطه استبداد و قدرت قانونی روی صحنه به نمایش درمی‌آید. از این منظر فلاسفه‌ای که به حکومت و سیاست نگاهی خاص داشتند، تئاتر را مُخلّ اجتماع می‌دانستند. افلاطون از جمله مخالفان تئاتر بود.
در قرون وسطی کلیسا اجرای تئاتر را قدغن اعلام کرد و کم‌کم با دریافت قدرت تئاتر، از آن در جهت مقاصد خود استفاده برد.
حتی بیست‌وشش سال پس از مرگ شکسپیر، تئاتر در انگلستان از طرف حکومت «پیورتن‌ها» ممنوع اعلام شد. در قرن هجدهم کنگره انقلاب آمریکا، تئاتر را برای اجتماع مضر تشخیص داد و در قرن حاضر هم ما شاهد چنین ممنوعیت‌هایی بوده‌ایم. مثلاً گوبلز یکی از رهبران آلمان نازی در سال ۱۹۴۴ یعنی درست در آخرین سال‌ جنگ دوم جهانی، اجرای تئاتر را ممنوع کرد.
تئاتر همیشه ابزاری برای اهل سیاست بوده است و البته سیاست هم برای تئاتر، موضوع جذابی محسوب می‌شده است. در این رابطة تنگاتنگ، شیوه‌ای مورد استفاده دست‌اندرکاران تئاتر سیاسی قرار گرفت که هنوز هم ادامه دارد و آن استفاده از رمز و استعاره است. در تئاتر سیاسی ـ مخصوصاً در جوامع دیکتاتوری ـ ظلم و جور حاکم را با نمادهای مختلفی نشان داده‌اند. مثلاً در الجزایر تحت سلطة فرانسه نمایش «در انتظار گودو» به‌عنوان نمایش سیاسی و با هدفی آزادی‌خواهانه به اجرا درآمد. یا در اجرای نمایش «ریچارد سوم»، اثر شکسپیر، در برلین در سال ۱۹۳۷، کارگردان، نگهبانان قصر را با لباس‌های نظامی نازیست‌ها نشان داد.
حتی گروه تجربی لیوینگ تیاتر۱ در سال ۱۹۶۷ «آنتیگون» را به‌عنوان مخالف با دیکتاتوری و با مفهومی کاملاً سیاسی اجرا کرد.
حالا رونالد گرنز با نمایش سیاسی «کریستال تاور» به یکی از مهم‌ترین اتفاقات سیاسی قرن توجه کرده است. در زمانه‌ای که جهان را از منظر تاریخ سیاسی به دو دورة قبل از انفجار برج‌های دوقلو و بعد از آن تقسیم می‌کنند، ضرورت توجه به این اتفاق دوچندان حس می‌شود. در عالم سینما فیلمی ضعیف دراین‌باره ساخته شد، اما در عالم تئاتر این اولین بار است که در ایران چنین مضمونی به روی صحنه می‌رود. نصرالله قادری با دراماتورژی محسن حسینی، اثر گرنز را در سالن سایه تئاتر شهر جان بخشیده است.
مقوله استفاده از استعاره در آثار نمایشی با مفاهیم سیاسی که در ابتدا آوردم در اثر قادری نیز دیده می‌شود. اسم نمایشنامه «کریستال تاور» شکنندگی نظام سرمایه‌سالار آمریکا را نشانه رفته است و زندگی طبقاتی در برج تجارت جهانی، تجسم زندگی طبقاتی اجتماع است و حتی وجود رنگ‌ها و طراحی لباس و آکواریومی در زیر پله‌ها حکایت از تفاوت و تضاد حاکم در اثر است که کنش بصری دراماتیک ایجاد می‌کند و اجرا را از نظر بصری چشم‌نواز و دل‌نشین می‌سازد کمااینکه در ابتدای کار ارواح مناخیم (محسن حسینی) آناپومر(مهرخ افضلی) و ادوارد(وحید جباری) در زیر ملحفه‌ای سفید به بلندای تمامی عرض سالن، فوراً اتمسفری جذاب و متفاوت را می‌سازد و این ارواح با ترفند سینمایی بازگشت به گذشته۲ خاطرات و علت مرگشان را بازمی‌گویند.
فاصله‌گذاری از ویژگی‌های تئاتر مستند است و این اثر با اینکه یک داستان عاشقانه را در دل خود داراست بااین‌حال اساس اندیشه گرنز و نگاه قادری، از جنبة کارگردان اثر، مستندگونگی آن را در لایه‌های زیرین حفظ کرده است. زیرا دریافت منطقی اتفاق یازدهم سپتامبر، با احساسات به نتیجه نمی‌رسد و باید ریشه‌های سیاسی اقتصادی این فاجعه را بررسی کرد؛ کاری که گرنز در متن و قادری در اجرا به آن رسیده‌اند.
هانا آرنت، در نظریاتش‏، دربارة قدرت ـ می‌نویسد که قدرت احتیاج به اثبات حقانیت ندارد زیرا همیشه در جامعه حضور دارد. از این منظر آرتور گابریل‌(بهرام تشکر) و هوبرت کان(حسام منظور) احتیاجی به اثبات اعمال خود و این خودزنی سیاسی اقتصادی ندارند. آن‌ها می‌دانند که برج‌های دوقلو کی و چگونه منفجر می‌شوند و چرا و باید در آن ساعت انفجار در محل نباشند.
آدم‌های ناآگاه مخصوصاً اگر احساسات عاشقانه‌ای هم داشته باشند مثل مناخیم و آنا در جنگل حکومت اوباش نابود می‌شوند.
تئاتر سیاسی باید به ارائه و نشان دادن موقعیت‌هایی همت گمارد که برای اکثریت مردم مشغلة ذهنی بوده باشد. اگر تئاتر سیاسی بتواند تماشاگران را به تحلیل بنیادی رویدادها برساند خدمت بزرگی کرده است و این مهم‌ترین مشخصة تئاتر سیاسی است. در ارائة توطئه جهانی انفجار برج‌های دوقلو و حضور آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها در پس‌ پرده، گرنز و قادری موفق عمل می‌کنند. اما در تحلیل نهایی و انتقال آن تحلیل به مخاطب ضعف وجود دارد. جان کولمن، جامعه‌شناس کانادایی، با ذکر دلایلی تاریخی به تحلیل جنایات «کمیته ۳۰۰» و خودزنی‌های سیاسی در قرن بیستم و انقلاب‌های هدایت‌شده از طرف ابرقدرت‌ها و این کمیتة ضد بشری پرداخته است. اما گرنز در تحلیل نهایی کوتاهی کرده است.
طراحی صحنة نمایش «کریستال تاور» همچون طراحی صحنة دیگر کارهای قادری جذاب و فضاساز است و به‌راحتی و به‌درستی مخاطب را به شرایط نمایشی متن می‌کشاند. بازی‌ها غیر واقعی و به‌ نوعی اکسپرسیونیستی است و بیان‌گرایانه به روابط شخصی و اجتماعی کاراکترها می‌پردازد.
محسن حسینی حضور فیگوراتیو و جذابی دارد و شخصیت مناخیم را به‌درستی به نمایش می‌گذارد. تلاش مهرخ افضلی در ارائه زنی ساده و بی‌آلایش و گاهی احمق و ساده‌لوح پذیرفتنی است و دیگر بازیگران در همراهی این دو تن کم نمی‌آورند.
در اینجا از بازی متفاوت و درخشان وحید جباری نباید گذشت. گاه نقش‌های فرعی با صداقت و صمیمیت و شناخت تکنیک‌های بازیگری حضوری پررنگ‌تر از نقش‌های اصلی می‌یابند و وحید جباری این‌چنین حضوری دارد.
در مجموع اثر قادری در کارنامة فعالیتش گامی به پیش است و می‌‌تواند این کارگردان که خود نویسندة جسوری است به سمت مضامینی این‌چنینی بکشاند. همان‌گونه که باید اذعان داشت «کریستال تاور» را فقط قادری می‌توانست کار کند، زیرا پیش از این دغدغه‌هایش از این رنگ بوده‌اند.
علیرضا احمدزاده
پی‌نوشت
۱. Living Theater.
۲ . Flash back.
منبع : سورۀ مهر