دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

۱۶ تیر ـ ۷ جولای ـ روزی که «حسن صباح» کار مبارزه را آغاز کرد


۱۶ تیر ـ ۷ جولای ـ روزی که «حسن صباح» کار مبارزه را آغاز کرد
مورخان هفتم ژوئیه (۱۶ تیرماه) در سال ۱۰۷۱ میلادی (۴۵۰ خورشیدی) را روزی می دانند كه حسن صباح كار دیوانی [امور اداری] در دستگاه حكومت سلجوقیان را رها كرد تا راه مبارزه در پیش گیرد. این اقدام یك سال پیش از كشته شدن آلب ارسلان، شاه سلجوقی، و به حكومت رسیدن پسرش ملكشاه و جنگ ملكشاه با عموی خود «قاورد» حاكم كرمان بر سر قدرت انجام گرفت. حسن از دربار سلجوقی به «ری» زادگاه خود رفت و به تفكر درباره آینده نشست.
حسن صباح كه ۹۰ سال عمر كرد و چهارشنبه بیست و سوم ماه مه سال ۱۱۳۴ میلادی درگذشت مردی تحصیلكرده و هوشمند بود كه تا ۳۵ سالگی كار دولتی داشت و یک مدیر ماهر و فردی سازمان دهنده بود. وی در این سن به سوریه و مصر سفر كرد. در آن زمان، فاطمیه در مصر حكومت داشتند. شیعه هفت امامی كه در آنجا رواج داشت در همان ایام به فرقه های مختلف از جمله «دروزی» منشعب شده بود و حسن صباح راه اسمعیلیه (به نوشته مورخان اروپایی Ismailism) را در پیش گرفت و به ایران بازگشت تا در اینجا، مردم را به گرایش به آن دعوت كند.
وی پس از بازگشت به میهن, از اصفهان آغاز كرد سپس به یزد , كرمان و آنگاه به تبرستان (مازندران )و از آنجا به ری و قزوین رفت. این سفرهای داخلی به او آموخت كه باید روش كاملا تازه ای در پیش گیرد. [درست مشابه آن چه كه در جهان امروز - دهه آخر قرن ۲۰ و دهه اول قرن ۲۱ - جریان دارد] و چون در برابر خود امپراتوری توانمند سلجوقیان را می دید تصمیم گرفت كه خوی از جان گذشتگی در پیروان خود كه آنها را «فدایی» می خواند ایجاد و از زهر و خنجر به عنوان دو اسلحه بر ضد مخالفانش استفاده كند و به جای تصرف شهرها، بر دژهای كوهستانی مسلط شود. با این برنامه، قلعه (دژ) الموت را در قزوین تصاحب كرد.
برنامه دوم او همدست كردن مردم روستاهای اطراف این قلاع بود و به زودی بر ۷۴ قلعه در سراسر ایران و شمال عراق مستولی شد .پیروانش او را «سیدنا» می خواندند. درباره كارهای او، نوشته های عطاملك جوینی ، رشیدالدین فضل اله، ابن اثیر، دكتر ایوانف و دكتر برنارد لویس Lewis دقیقتر هستند.
دولت سلجوقیان از سركوب پیروان حسن صباح [صباح نام خانوادگی «حسن» است كه اسم جد پنجم او بود] عاجز مانده بود. حسن برای نشان دادن قدرت خود به سلطان سنجر که او را تهدید می کرد , یكی از فدائیان را مامور می كند كه شب هنگام به خوابگاه سنجر وارد شود و بدون این که به او آسیب برساند یک خنجر در كنار سر او بر زمین فرو كند و نامه ای که قبلا آماده شده بود در آنجا باقی بگذارد. سنجر به حسن صباح پیغام فرستاده بود كه دارای قلمروی پهناور و دو كرور (یك میلیون) مرد جنگی است و حسن به او پاسخ داده بود كه وی , تنها دارای هفتاد هزار پیرو «زن و مرد» است، که همه از جان گذشته اند، اما آدمهای تو برای مزد و مقامشان همراهت هستند و جانشان را دوست دارند و ....
از نوشته های مورخان چنین بر می آید كه حسن صباح علاوه بر بنیاد گذاری اسمعیلیه ایران و هند (پاكستان) از نظر فلسفی مردی بود كه اعتقاد به زندگانی ساده داشت. به عقیده او، معاش هر كس باید از طریق كار مفید تامین شود و «فدائیان» عمدتا كشاورز بودند. وی معتقد به آزادی اجتماعی , تعاون و نیز گذشت بود. پس از هر پیروزی، از شكست خوردگان انتقام نمی گرفت و آنها را شماتت نمی كرد. به نوشته برخی مورخان متاخر، دشمنی او با خواجه نظام الملك تنها به خاطر مخالفت خواجه با نظام اسمعیلیه نبود، بلكه برای این هم بود كه خواجه خدمت اجنبی (تركمانان سلجوقی) را می كرد و به زبان عربی بیش از فارسی توجه داشت.
در اروپا درباره حسن صباح به جای تاریخ نویسی داستان نویسی كرده اند از جمله این كه به فدائیان پیش از فرستادن به ماموریت ترور، حشیش می داد و برخی ریشه واژه Assassin (ترور) را از كلمه حشاشین (Hashshashin) سفرنامه ماركوپولو می دانند. حال آن كه معدودی از زبانشناسان ریشه آن را در كلمه عسس (پاسبان - نگهبان - داروغه) و چند تن دیگر باز هم آن را به نام حسن صباح بسته اند كه به پیروان او در اروپا حسنین (Hassaneen) می گفتند.
پس از مرگ حسن صباح و افتادن كار به دست جانشین او «كیا بزرگ رودباری»، گروههای مشابهی در سوریه پدید آمدند و «پیرمرد كوهستان» كه درباره اش داستانها در اروپا نوشته اند كسی جز «رشیدالدین سنان» نیست و ربطی به حسن صباح ندارد.
قلاع اسمعیلیه در سالهای میان ۱۲۵۶ تا ۱۲۶۰ میلادی به دست هلاكوخان مغول فتح شدند، ولی روش كار او در مبارزه ( به تعبیر تازه , نوعی تروریسم ) و فرقه اسمعیلیه باقی مانده اند.
از همان زمان هر گروه و فرقه كوچك در مقابله با معارض نیرمند تر , در كنار تبلیغات خود از روش حسن صباح هم استفاده كرده است كه به زعم این گروهها روشی است در برابر دشمن یا مخالف بزرگتر و این فرقه ها همانند حسن صباح در كنار تبلیغات خود داعیه استقلال هم داشته اند.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز


همچنین مشاهده کنید