پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا
حماسهای مختوم به غزل
کربلا را حماسهای دانستهاند که چون حصارهای زمانی و مکانی تاب مقاومت در برابر آن از کف دادهاند، اینک تبدیل شده است به امری فرازمانی و فرامکانی.
حماسهای تعمیم یافته که اینک قابلیت این را یافته تا از آن اسوه گرفته شود و این حماسه گرچه منشاء خویش را از برانگیختگی عواطف و احساسات مییابد، اما این امر نیز در مقایسه با آن غیرقابل انکار مینماید که حماسه، بیشک پایی دارد در ساحت عقل و اندیشه. به سخن دیگر حماسه غلیان احساسات و اوج تبلور عواطفی است که راهبری و هدایت خویش را به کف مبارک عقل سپرده است.
درست است که این پدیده در ذات خویش متناقضپرور است اما باید دانست حماسه خود اینگونه است که در ذات خویش متناقضپروری میکند. حماسه آوردگاهی است برای نبرد عقل و عشق در ساحت مصلحت، و چون مصلحت آن دنیایی فائق میشود، ساحت نبرد به نفع عشق و به طرفداری عقل مغلوبه میگردد. نبرد مصلحت این جهانی و ماورایی نتیجهای میمون دربردارد. نتیجه این معرکه نامحتوم البته ذبح عقل در مذبح عشق نیست. حماسه اینگونه شکل میگیرد و البته حماسه پای دارد و ریشه در پدیدآورندگانش.
تمام آنچه از تکوین، تالیف و استمرار حماسه گفته آمد، در واقع، در ذهن و زبان و عمل همین پدیدآورندگان رخ میدهد. دیدن این حماسهسازان و شرایط سوقشان به سوی حماسه- البته خود بیشک در پیدایی آن سهیم بودهاند- ظاهرا خود به گونهای یاریگر امر ذهنی- عاطفی تعمیم حماسه نزد مخاطبان میشود. در این جستار که به مناسبت چهارم شعبان پدید آمده؛ یعنی روز میلاد بزرگترین حماسهساز بزرگ حماسه دوران، یعنی کربلاء، تلاش میکنیم به گونهای مختصر، حماسه عباسبن علی علیهالسلام، بزرگترین پاسدار حماسهساز عاشورا را وارسی کنیم.
از عاشورائیان، چهارده مقتل، روایت و گزارش تقریبا جامعی به دست دادهاند. متقدمترینشان، اما مقتلالحسین ابومخنف است که نگارنده آن، لوطبن یحییبن سعیدبن مخنف ازدی کوفی، متوفای سال ۱۵۰هجری است. از مقتل الحسین، امروز اثری جز در لابهلای کتب تاریخی دیگر، به خصوص تاریخ الامم و الملوک محمدبن جریرطبری (م۳۱۰هـ) معروف به تاریخ طبری، باقی نیست.
طبری حدود یکصد و ده روایت را از مقتل الحسین با واسطه برخی از راویان نقل میکند که در این میان میتوان تعداد ۵۹ شهید را ثبت کرد. البته امری که بسیار عجیب مینماید عدم ذکر نام عباس(ع) در میان شهداست؛ چرا که جز مقتلالحسین تمام ۱۳ مقتل اصلی همگی نام عباس را در صدر نام شهداء ذکر نمودهاند و این البته اثبات میکند طبری تمام آنچه را از مقتلالحسین به نظر آورده است، نقل کرده و یا تمام مقتلالحسین به دست او نرسیده است. به هر روی اکنون بخشی از حماسهسازی عباسبنعلی(ع) را از مقاتل دیگر به نظاره مینشینیم.
عـبـــاسبــنعــلـی(ع)، نامورترینشهید کربلا،مشهورترین و فداکارترین ایشان به شمار میآید. در میان تمامی بنیهاشم که در کربلا حاضر بودهاند به لحاظ ظاهری، از همگان زیباتر بود. از اینرو به قمربنیهاشم، یعنی ماه تابان ایشان ملقب شده بود. مادرش امالبنین، کنیزی بود، که امام علی(ع) پس از فاطمه با او مزاوجت کرده بود و به او و پسرش عشق و محبت میورزید،گاه در اینباره حتی مقام او را هم شأن حسن و حسین میدانست.
نقش عباس اما در محرم سال شصت و یکم بسیار غیر قابل مقایسهتر است با تمام نقشهایی که او در سراسر عمر برعهده داشته است. ششمین روز محرم سال ۶۱هجری است؛ ابنسعد با فرمان غیر قابل تأویل ابنزیاد مبنی بر محاصره حسین(ع) و بنیهاشم مواجه شده است.
عمر و بنحجاج از سوی ابنسعد ماموریت مییابد تا به همراه ۵۰۰تن آب فرات را بر کاروانیان ببندد. امام حسین(ع) نیز به عباس برادرش و نافع بن هلال فرمان میدهد تا آب لازم را فراهم آورند. ایشان نیز همراه ۳۰تن راهی فرات شدند و با آنکه پیش روی خود در شریعه فرات ۵۰۰سوار ورزیده میدیدند، توانستند تا صفوف ایشان را بگشایند و با آب فراوان به خیام بازگردند. در شب عاشورا نیز چون ابنسعد بر آن شد تا یورش خویش را به خیمهها آغاز کند، امام، عباس را که به درایت او کاملا اطمینان داشت، نزد ابنسعد فرستاد تا آن شب را برای عبادت، فرصت یابند.
ابنسعد نیز، چون تقاضای منصفانه عباس را دید، موافقت کرد و حسین آن شب عبادت را فرصت یافت تا از یارانش بخواهد از تاریکی شب و غفلت حاکم بر لشکریان ابنسعد،فرصتی مغتنم جویند و رهسپار ملجأ امنی گردند. در این میان اما آنچه تردیدها را از میان برد و شور و حماسه فراوان در دل آن تاریکی خوفانگیز آفرید، سخنان پرشور و مهیج عباس بود، به گونهای که پس از آن افراد دیگر مجالی در مجاب ساختن دیگران نیافتند.
امام صبح عاشورا پرچم فرماندهی را به دست عباس داد. در میانه روز دهم و در میانه کارزار چون عباس متوجه شد کودکان و زنان بار دیگر غم تشنگی به دل دارند، رهسپار شریعه فرات شد. ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین مینویسد:«حضرت چون به فرات رسید و مشکهای خویش پر آب کرد، خود با آنکه بسیار تشنه بود به آن آب لب نزد. در این هنگام بود که کوفیان به ایشان یورش آوردند.»
زیدبن ورقا جهنی در حال کمین بود که حضرت را دید و به او حملهور شد و در حالیکه حکیمبنطفیل الطایی او را یاری میکرد، شمشیری به دست راست حضرت فرود آورد، حضرت شمشیر به دست چپ گرفت. در این هنگام حکیم شمشیری به دست چپ حضرت وارد آورد و آن را نیز قطع کرد.
در این هنگام حکیم که خدا او را لعنت کناد، عمودی آهنین بر او فرود آورد و حضرت به شهادت رسید. عمق فداکاری، ولایت پذیری و خلق شور و حماسه عباس را میتوان در این جمله امام دید که پس از شهادت او ایراد کرده است. «اکنون کمرم شکست و چاره و تدبیرم از میان رفت.» (مقاتلالطالبین ، ص ۸۸-۸۲).
سجاد واعظی
منبع : روزنامه همشهری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب دولت دولت سیزدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی رافائل گروسی رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی حجاب انتخابات مجلس مجلس
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران وزارت بهداشت بارش باران آموزش و پرورش سلامت فضای مجازی قوه قضاییه شهرداری
گاز خودرو مالیات قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا مسکن حقوق بازنشستگان بازار خودرو ایران خودرو بانک مرکزی سایپا
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون کتاب محمدمهدی اسماعیلی سریال سینمای ایران دفاع مقدس سینما تئاتر موسیقی رسانه ملی
دانشجویان دانش بنیان اینوتکس
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل جنگ غزه فلسطین آمریکا رفح روسیه حماس حمله به رفح نوار غزه ترکیه
فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر بایرن مونیخ ذوب آهن بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران نساجی لیگ برتر فوتبال ایران
تبلیغات اینترنت اپل سامسونگ ناسا عیسی زارع پور آب گوگل مایکروسافت
سرطان هندوانه آسم سنگ کلیه بیماران خاص کمردرد ناباروری بیمه سبزیجات اعتماد به نفس