شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


تأثیر فرهنگ بر تحولات تکنولوژیکی


تأثیر فرهنگ بر تحولات تکنولوژیکی
در این نوشته سعی بر آن بوده تا وجوهی از تأثیر فرهنگ بر تحولات تكنولوژیكی نشان داده شود. گفتههایی از صاحبنظران توسعه و تكنولوژی كه در این نوشته جمع آمده، آدمی را سخت در اندیشه فرو میبرد كه آیا دركشورمان به اندازه كفایت به فرهنگ تكنولوژی، چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل، عنایت شده است؟
● مقدمه
اصطلاح فرهنگ تكنولوژی، در متون گوناگون منسوب به تكنولوژی، دو معنای مختلف را میرساند كه تمییز بین آنها موجب وضوح منظور شده و از خلطهای بزرگی جلوگیری میكند:
۱) فرهنگ تكنولوژی به معنای فرهنگی كه لازمه توسعه تكنولوژی است.
۲) فرهنگ تكنولوژی به معنای فرهنگی كه تكنولوژی به جامعه تحمیل میكند.
در اولی این فرهنگ است كه مقدمه ظهور و توسعه تكنولوژی است و در دومی این تكنولوژی است كه مقدمه ظهور فرهنگی ویژه است. باید توجه داشت كه فرهنگ زاینده تكنولوژی لزوماً همان فرهنگ زاییده تكنولوژی نیست. فرهنگ تكنولوژی در معنای اول مورد توجه دانش مدیریت تكنولوژی است و در معنای دوم مورد توجه فلاسفه و جامعهشناسان.
در این متن، فرهنگ تكنولوژی در معنای اول مورد توجه قرار گرفته؛ معنایی كه مورد توجه مدیران تكنولوژی است. مدیران تكنولوژی متوجه شدهاند كه فرهنگ، یك عامل پنهان و یك تمهید نامنجسم برای توسعه تكنولوژی است. بنابراین توسعه تكنولوژی متوقف بر توسعه فرهنگی است. تمام مطلبی كه پیش رو دارید همین معنا را میخواهد القا كند. میخواهد بگوید: این تكنولوژی مانند آن شیر علم، فرهنگ میجنباند آن را دم به دم.
● چند مثال و نقل قول از تأثیر فرهنگ بر تحولات تکنولوژیکی
۱) چرا آمریكا جای آلمان را گرفت؟
لستر تارو، استاد دانشگاه mit و مشاور اقتصادی كلینتون رئیسجمهور وقت آمریكا، مینویسد: "آمریكا بعد از جنگ جهانی دوم بود كه جای آلمان را گرفت و به رهبری فناوری جهان رسید. در نیمه اول قرن بیستم، كسانی كه در صدد فراگیری آخرین دستاوردهای علمی بودند به آلمان میرفتند. در جریان جنگ جهانی دوم ، آلمان تنها دشمنی بود كه فناوری موشكهای دوربرد را به كار گرفت.
آلمان مدل موتورهای جت را ساخته بود و فوریتی كه برای پروژه مانهاتان (پروژه سری آمریكا برای ساخت بمب اتمی در گیرودار جنگ جهانی دوم بود.) قائل شده بودند از ترس این بود كه آلمان زودتر از دیگران به سلاح اتمی دست یابد. سرانجام سیاستهای نژادی آلمان بود كه پیشگامی علمی و مهندسی را از دست او گرفت، نه ویرانی ناشی از شكست در جنگ. آسیب فیزیكی ترمیمپذیر است. آسیب انسانی است كه ترمیمبردار نیست. آمریكا اینشتینها، فرمیها و اعقاب فكری آنها را در آغوش گرفت. آن گاه مقام رهبری و پیشگامی علمی و فنی جهان را بدست آورد.
با تأمل در سخن تارو درمییابیم كه یك ویژگی فرهنگی باعث شد تا آلمان رهبری فناوری جهان را از دست بدهد.
۲) تارو از اهمیت تاریخ میگوید!
" انسان تنها موجود زندهای است كه گذشته، حال و آیندهای دارد. شاید تصادفی نباشد كه فروكشكردن علاقه امروزی ما به تاریخ با كاهش علاقه به آینده همزمان شده است، (ثبت نام در درس تاریخ دانشكدهها از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸، ۲۵ درصد كاهش یافته است. در همین دوره نرخهای سرمایهگذاری ما نیز پائین آمده است.) اگر مردمی ندانند كه از كجا آمدهاند ، به آسانی نخواهند فهمید كه به كجا باید بروند. كسانی كه گذشته را در یاد و نقشه آینده را در دست ندارند گروهی سرگردان رهگمكرده در بیابانند. مردمی كه مبدأ و مقصد سفر خود را ندانند نمیتوانند ابزارهای لازم برای كامیابی در سفر را بسازند".
۳) دیدگاه ژیرار در مورد شرایط اصلی توسعه:
" توسعه فرهنگی به تعبیر ما، تنها با توسعه اقتصادی مرتبط نیست، بلكه شرط اصلی محسوب میشود كه بدون آن جامعه نمیتواند خود را با پیشرفت تكنولوژی سازگار كند. برای آنكه مردم بتوانند دنیای جدید را درك كنند و به آن شكل دهند، قدرت بیان احساسهای خود را داشته باشند و با استفاده از زبان عصر خود با یكدیگر ارتباط برقرار كنند لازم است كه آموزش مستمر وجود داشته باشد و این شرط اصلی توسعه است."
۴) در مقدمه ابن خلدون چه آمده است؟
" اشكال كار در این است كه اهل ایرانزمین میپندارند پیدایش صنعت موجب تحولات غرب شده است. این تفكر سادهلوحانه اگر همینطور به صورت خام جایگزین شود، كه شده است، نتایج مخربی برای ما به وجود میآورد كه آورده است.
و نتیجه آن می شود كه همیشه از صنعتیشدن باز میمانیم، كه ماندهایم. در واقع پیدایش صنعت، خود بعدی از ابعاد تحول روابط متقابل اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی غرب است. علل اجتماعی به معنای وسیع كلمه موجب پیدایش ماشین و ابزار شده است كه ماشین و ابزار نیز به نوبه خود موجب تحولاتی در زندگی اجتماعی این جوامع گردیده است. چنانچه آن قالبهای اجتماعی كه برای ایجاد صنعت لازم است پیدا نشود، صنعت قادر نخواهد بود به حیات خود ادامه دهد، هرچند صنعت را فقط ماشین و كارخانه تصور كنیم و آن را وارد كنیم. نمونه این موضوع به كرات در ایران اتفاق افتاده است."
۵) سنن ژاپنی، یكی از عوامل مؤثر درقدرت تكنولوژیكی ژاپن
ماسانوری موریتانی در فصل سوم كتاب خود، با عنوان تكنولوژی ژاپن، توجه جدیی به مسأله تأثیر فرهنگ بر توان تكنولوژیكی كرده است. عنوان این فصل چنین است: "فرهنگ ژاپنی: زیربنای تكنولوژی ژاپن". موریتانی مقدمتاً مینویسد:" میتوان گفت كه تكنولوژی و تولیدات صنعتی هر كشور محصول فرهنگ آن كشور است. تكنولوژی ژاپن نیز با رشتههای محكمی به فرهنگ، روش زندگی و محیط مردم آن مرتبط گردیده است. به عبارت دیگر قدرتهای منحصر به فرد آن از این ارتباط فرهنگی به وجود آمدهاند."
موردی كه موریتانی به آن پرداخته، جالب و خواندنی است. او مینویسد: "یكی از عوامل مؤثر در قدرت تكنولوژیكی ژاپن، اولویتی است كه به خط تولید داده میشود. به نظر من سابقه این رویه را باید در سنن ژاپن، در جنگجویان سامورایی و جامعهای كه این جنگجویان در آن به سر میبرند جستجو كرد."او ضمن مقایسه محیط تكنولوژیكی ژاپن با چین به این موضوع پی برده است. در مورد چین مینویسد : "در حال حاضر [مؤلف كتاب را درسال ۱۹۸۲ میلادی نوشته است] چین برای نوسازی صنایع خود سخت میكوشد، گو اینكه موانع متعددی در راه تحقق این هدف وجود دارد. یكی از بزرگترین موانع مزبور را باید در خود كارگاه پیدا كرد، چه تولیدات صنعتی آن هنوز در سطح بینهایت پایین قرار دارند. "
راز موفقیت ژاپن و عدم پیشرفت چین، در دورهای كه مؤلف كتاب را مینوشته، در چه چیزی نهفته است؟ این راز در نوع نگرش مردم چین و ژاپن به كار و فعالیت جسمی نهفته است. موریتانی معتقد است كه این نگرشها از نوع حاكمانی كه بر چینیان و ژاپنیها حكومت میكردند برخاسته است. قرنها، ماندارینها بر چینیها و نظامیان بر ژاپنیها حكومت كردهاند. طبقات حاكمه چین كه اهل دانش و قلم بودند، برای فعالیت فكری تقدم مطلق قائل بودند و به كار جسمی با تحقیر مینگریستند.
طبقات بالا هیچ وقت به كاری جسمی كه قطرهای عرق از پیشانیشان جاری سازد، نمیپرداختند. در عوض بر اثر سنت نظامیگری حاكم بر ژاپن، اعتقادی پدید آمد كه بر طبق آن عرق جبین شخص ، نشانه ارزش وی شمرده میشد و نظام ارزشهایی كه بر مبنای این عقیده قرار داشت حتی به طبقه حاكم و قشرهای بالای جامعه تسری پیدا كرد. زیرا فعالیت جسمی پایه اصلی فنون نظامی است و نظامیان ژاپن در پرداخن به تربیت جسمی همواره در صف اول قرار داشتند. این روحیه، اولویت در تولید را موجب میشود.
۶) راز خراب شدن تلمبههای دستی چه بود؟
آرنولد پیسی، یكی از نظریهپردازان عرصه تكنولوژی و مؤلف كتاب فرهنگ تكنولوژی، مثال جالبی را بیان میكند كه بخوبی تأثیر فرهنگ در بهرهبرداری از تكنولوژی و مدیریت تكنولوژی را نشان میدهد.
یك دوره خشكسالی در سالهای ۱۹۶۰ در هندوستان رخ داد كه موجب شد تلمبههای دستی ظاهراً سادهای روی چاههای آب كه حفر شده بود، نصب شود. تاسال ۱۹۷۵ حدود ۱۵۰ هزار دستگاه از این تلمبهها نصب شد. اما بررسیها نشان دادند كه بعد از مدتی دوسوم این تلمبهها از كار افتادهاند. گاهی تلمبههای جدید، سه چهار هفته بعد از نصب، خراب میشدند.
مشكل كجا بود؟ مهندسان چندین اشتباه، هم در طراحی تلمبهها و هم در استانداردهای ساخت تشخیص دادند. اما با وجود رفع این نواقص، باز هم اصلاحی در كار تلمبهها دیده نشد. سرانجام آشكارشد كه خرابشدن تلمبهها فقط یك مسأله مهندسی نیست و این اشكالات تا حدودی مسألهای اجرایی یا مربوط به مدیریت است و چنین بوده كه ترتیبات اتخاذ شده برای سرویس تلمبهها كارساز نبودهاند. البته مساله دیگری هم وجود داشت: در بسیاری از دهكدهها هیچكس احساس مسئولیت شخصی، برای محافظت از این تلبمه‌ها نمیكرد.
تنها زمانی كه مشكلات مهندسی و مدیریتی و فرهنگی در ارتباط با هم نگریسته شدند، كارایی تلمبهها اصلاح شد. پیسی مینویسد: " بسیاری از صاحبان حرفه و مشاغل تمایل دارند نظرشان را بر روی جنبه محسوس و فنی هر مسأله عملی متمركز نمایند و سپس تصور كنند كه تواناییهای فوقالعاده تكنولوژی نوین باید به یك راهحل مناسب بیانجامد.
به نظر میرسد این نگرش تقریباً هرچیزی را از تباهی درونی شهرها گرفته تا امنیت نظامی، از آلودگی هوا تا درمان سرطان را شامل میشود. اما تمامی این موضوعات دارای یك جزء اجتماعی است. امید داشتن به حل تكنیكی هر یك از این مسائل بیاینكه با اقدامات اجتماعی و فرهنگی همراه شود، به دنبال رویا رفتن است."
قدم اساسی برای حل مسأله تلمبهها وقتی برداشته شد كه یكی از كارمندان واحد محلی توسعه منابع آب به بررسی سابقه از كار افتادن تكتك تلمبهها همت گماشت. این امر باعث شد كه او به زمینه اجتماعی از كارافتادن تلمبهها پی ببرد.
برای این كارمند پرسشی مطرح بود كه چرا برخی تلمبهها خراب شدهاند اما برخی سالم ماندهاند؟ آشكار شد كه یكی از تلمبههایی كه بسیار خوب مراقبت شده بود در ساعات معینی قفل میشد، دیگری مورد استفاده خانواده یك مأمور دولتی بود و سایر تلمبههایی كه وضع مطلوبی داشتند در جایی نصب شده بودند كه اهالی روستا از مهارتهای مكانیكی برخوردار بودند و با تعمیرات اولیه آشنایی داشتند.۷) رأی دكتر سید حسین نصر درباره مشكلاتی كه تكنولوژی پدید آورده است:
دكتر سید حسین نصر كه یكی از اساتید بنام فلسفه اسلامی است، كتابی نوشته است با عنوانانسان و طبیعت.ایشان در این كتاب به علل عقلانی و تاریخی بحران بوجود آمده از سوی علم جدید و تكنولوژی مرتبط با آن پرداخته است.
مولف معتقد است سلطه آزمندانه و فزاینده انسان بر طبیعت، با قصد پیشرفت اقتصادی، مشكلات گوناگون زیستمحیطی، اجتماعی و روانی برای انسان پیش آورده است. ایشان ریشه این مشكلات را چنین تبیین میكند: " اینكه انسجام و هماهنگی بین انسان و طبیعت از بین رفته، واقعیتی است كه اكثر مردم به آن اذعان دارند. اما همه مردم به تحقیق نمیدانند كه این عدم توازن به خاطر تخریب انسجام و هماهنگی بین انسان و خداوند است."
سید حسین نصر این ایده را بطور كامل در كتاب انسان و طبیعت توضیح داده و خواننده علاقمند میتواند با مطالعه كامل كتاب پی به این نكته ببرد كه مؤلف چرا به چنین ایدهای اعتقاد دارد. مطلب قابل طرح در چنین نوشتهای این است كه محقق ممتازی چون سید حسین نصر انسجام و هماهنگی بین انسان و خداوند را، كه می توان آن را یك مقوله فرهنگی تلقی كرد، به انسجام و هماهنگی بین انسان و طبیعت (و در نتیجه تكنولوژی) مرتبط میداند.
۸) فایده انگاری، بنیادیترین فرهنگ مؤثر بر توسعه تكنولوژی در عصر جدید:
مروری كوتاه بر نوشتههای مربوط به مبانی نظری تكنولوژی و مدیریت تكنولوژی، نشان میدهد كه اختلاف آرای شدیدی در مورد تعریف تكنولوژی وجود دارد. با وجود این، با دقتی اندك میتوان دریافت كه اغلب این تعاریف در یك چیز مشتركند: اغلب آنها تكنولوژی را چیزی می دانند كه انسان را به یكسری تواناییها میرساند؛ توانایی تولید محصول و ارائه خدمت؛ توانایی رسیدن به قدرت و ثروت.
چنین وجه اشتراكی در تعاریف تكنولوژی اتفاقی نبوده و ریشه در فرهنگی خاص دارد؛ ریشه در تفكری به نام فایدهانگاری بیكنی (baconian utilitarianism). شایسته است در اینجا خلاصه آرای فرانسیس بیكن (۱۵۶۱-۱۶۲۶) نقل شود تا آشكار گردد كه مفاهیم نظری تكنولوژی چقدر از چنین تفكری متأثر شده است. در تفكر بیكنی دانش یا معرفت، مترادف با قدرت است.
قدرتی كه انسان با آن میتواند طبیعت را تابع ارادهاش كند و آن را وادارد كه در خدمت نیازهایش باشد. هدف علم، در نگاه بیكنی، عبارت است از بهبود وضع بشر و سهولت زندگی او. او در آتلانتیس نو، به زعم خود نخستین آرمانشهر علمی یعنی مجلس سلیمان را وصف كرد. تقریباً همه تحقیقاتی كه او درمجلس سلیمان به وصفش پرداخت جنبه عملی داشت: باغ و بوستانهای پیشرفته، نژادهای پیشرفته حیوانات، پزشكی پیشرفته و .... نام بیكن بیش از نام هركس دیگر با این شعار پیوند خورده كه: غایت آدمی، عمل است و غایت معرفت، فایده.
همین را فایده انگاری بیكنی میگویند. لبّ كلام بیكن در عبارت " ملكوت انسان" خلاصه شده است. میگوید ملكوت انسان دنیای مادی است. این قلمرویی است كه خدا برای انسان در نظر گرفته است. و به این قلمرو و میراث فقط از طریق علم طبیعی می توان وارد شد.
تمام این ایدهها، تفكر بیكنی را شكل میدهد. از ظهور این نوع اندیشه به بعد بود كه تكنولوژی مرتبط با علم بتدریج ظهور كرد و به شكل امروزین خود رسید. این تلقی خاص از علم و طبیعت بود كه بصورت یك فرهنگی به ذهن بشر خزید و بتدریج موجب ظهور تكنولوژی جدید شد. این تكنولوژی مانند آن شیر علم، فرهنگ و اندیشه میجنباند آن را دم به دم.
● نتیجه گیری
در این نوشته سعی كردیم با نقل برخی آرا از صاحبنظران و با طرح مثالهایی، اهمیت تأثیر فرهنگ بر تحولات تكنولوژیكی را بیان كنیم. در این نوشته فرهنگ در معنای بسیار وسیعی به كار رفته است: هر گونه باورداشت و عملكردی، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، فرهنگ به حساب آمده است. در متن، تحولات تكنولوژیكی نیز معنای وسیعی را حمل میكند: هر نوع تحولی كه مربوط به تكنولوژی باشد، مثل بحران زیستمحیطی ایجادشده توسط تكنولوژی، به رهبری رسیدن یك كشور در حوزه فناوری، كاهش بهرهبرداری از یك تكنولوژی و ... .
▪ چكیده آنچه گذشت را اینگونه میتوان بیان كرد:
۱) آمریكا بعد از جنگ جهانی دوم به رهبری فناوری جهان رسید و جای آلمان را گرفت. این پدیده معلول سیاستهای نژادی آلمان بود كه نخبگان را به سوی آمریكا راند.
۲) تارو:
اگر مردمی ندانند كه از كجا آمدهاند، به آسانی نخواهند فهمید كه به كجا باید بروند.
۳) خلاصه كلام ژیرار:
توسعه فرهنگی شرط اصلی توسعه تكنولوژی است.
۴) در مقدمه ابن خلدون آمده كه تحول روابط متقابل اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی غرب بود كه پیشرفت صنعتیشان را موجب شد.
۵) به علت قرنها حكومت فرمانروایان نظامی بر ژاپنیها و تكریم كار جسمانی از سوی آنها، انجام دادن كار جسمانی و احترام به آن بصورت یك فرهنگ، در ژاپن نهادینه شده است. همین امر پیشرفت تكنولوژیكی آنها را در عصر حاضر موجب شده است.
۶) پیسی با طرح یك مطالعه موردی (تلمبههای آبی در روستاهای هندوستان) نشان میدهد كه فرهنگ كاربران تكنولوژی در میزان بهرهبرداری از آن تأثیر دارد.
۷) سید حسین نصر معتقد است كه تخریب انسجام و هماهنگی بین انسان و خداوند موجب عدم توازن انسان و طبیعت شده و در نتیجه تكنولوژی مصائبی را برای بشر به همراه آورده است.
۸) فایده انگاری بیكنی بنیادیترین فرهنگ مؤثر بر توسعه تكنولوژی در عصر جدید است.
با مطالعه مثالهای فوق، كه البته چون مشتی نمونه خلوارند، این پرسش در ذهن نقش می بندد كه در كشور ما چه كارهایی برای فرهنگسازی با هدف توسعه تكنولوژی انجام گرفته است؟ پاسخ به سادگی این است كه كار جدیی صورت نگرفته.
▪ از منظری كلنگرانه باید بگوییم سه كار عمده لاجرم باید صورت پذیرد:
الف) شناخت دقیق فرهنگ تكنولوژی و مؤلفه های آن.
ب) شناخت دقیق فرهنگ ایرانی كه آمیزهای از سه فرهنگ مربوط به اسلام و ایران باستان و غرب است.
ج) مقایسه فرهنگ تكنولوژی و فرهنگ ایرانی.
مطالعه اخیر (ج) راهكارهای عملی را پیش پایمان خواهد گذاشت و آشكار خواهد كرد كه برای توسعه فرهنگ تكنولوژی در كشورمان چه نقاط ضعف و قوتی داریم.
نكتهای كه شایسته است در آخر بدان اشاره رود این است كه نباید از فرهنگ تكنولوژی در معنای دومش بنابر آنچه كه در مقدمه گذشت، غافل باشیم. نباید غافل باشیم كه تكنولوژی، بنابر اعتقاد و تحلیل بسیاری از جامعهشناسان و فلاسفه ، به لحاظ فرهنگی خنثی نیست و جدا از نیت صادركنندگان آن یا مقصود كاربرانش، خود دارای پیامی است.
آیا فرهنگی كه تكنولوژی با خود به ارمغان میآورد و آن را تحمیل میكند با فرهنگ مطلوب ما و اساساً فطرت بشری سازگار است؟ این پرسشی است كه بعید است جامعه بشری بتواند به زودی بر سر پاسخ آن به توافق برسد. این امر شاید دهها سال طول بكشد. ولی ما نباید از این جنبه مسأله نیز غافل باشیم.
مصطفی تقوی
۱. مهدوی، محمد نقی. فرهنگ توصیفی تكنولوژی. تهران، نشر چاپار، ۱۳۸۰. صص ۲۱۲-۲۱۳.
۲. مولانا جلالالدین محمد، در مثنوی خود، چنین بیتی دارد: این بدن مانند آن شیر علم فكر می جنباند آن را دم به دم
۳. تارو، لستر. ثروت آفرینان. ترجمه عزیز كیاوند. تهران، نشر فرا، ۱۳۸۱. ص ۵۱ .
۴. همان. صص ۳۳۸-۳۳۹.
۵. ژیرار، آگوستین. توسعه فرهنگی تجارب و خط مشیها. ترجمه عبدالحمید زرینقلم و دیگران. تهران، مركز پژوهشهای بنیادی مركز آمار و برنامهریزی پژوهشهای فرهنگی و هنری، ۱۳۷۲. ص ۲۴۸.
۶. خلدون، عبدالرحمن. مقدمه. ترجمه محمد پروین گنابادی. تهران، علمی و فرهنگی ، ۱۳۷۵. ج ۱، ص ۲۸۱.
۷. موریتانی، ماسانوری. تكنولوژی ژاپن (بهترین كیفیت و كمترین هزینه). ترجمه محمدرضا رضاپور. تهران، نشر چامه، ۱۳۷۷. ص ۸۵.
۸. همان . ص ۸۵.
۹. همان. صص ۸۵-۸۶ .
۱۰. همان . صص ۸۵-۸۹ .
۱۱. پیسی، آرنولد. تكنولوژی و فرهنگ. ترجمه بهرام شالگونی. تهران، نشر مركز، ۱۳۷۴ . صص ۱۳-۱۷ .
۱۲. همان. صص ۱۵-۱۶.
۱۳. نصر، سید حسین. انسان و طبیعت (بحران معنوی انسان متجدد). ترجمه عبدالرحیم گواهی. تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۹. ص ۱۲.
۱۴. محمود زاده، ابراهیم. مدیریت برآینده با تكنولوژی فردا. تهران، انستیتو ایزایران، ۱۳۸۰. صص ۵۷-۵۸ .
۱۵. وستفال، ریچارد. تكوین علم جدید. ترجمه عبدالحسین آذرنگ و رضا رضایی. تهران، طرح نو، ۱۳۷۹. صص ۱۸۴- ۱۹۲.
۱۶. پستمن، نیل. تكنوپولی (تسلیم فرهنگ به تكنولوژی). ترجمه صادق طباطبایی. تهران، انتشارات اطلاعات ، ۱۳۷۵.
منبع : خبرگزاری موج


همچنین مشاهده کنید