یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

به مناسبت یکصد و بیست و پنجمین سالروز تولد دکتر محمد مصدق


به مناسبت یکصد و بیست و پنجمین سالروز تولد دکتر محمد مصدق
رادمردان تاریخ این مرز و بوم همواره آرزومند آن بوده اند که ملت ایران، رها از باورهای جزمی و خرافی که رنگ تقدس به افراد می بخشند، اندیشه ها را پاس بدارند و افراد را فقط با پیروی آگاهانه از اندیشه و تعالیم ارزشمندشان ارج نهند اما واقعیتی تلخ در دوران های مختلف تاریخ این سرزمین رخ نموده است. سرزمینی که شاید نادره مرز و بومی باشد با دوگوهر؛ گوهر یکتاپرستی در دین باستان خود، در آموزه های زرتشت و گوهر یکتاپرستی در دین توحیدی اسلام.
تلخی گزنده این واقعیت جان غیورمردان و زنان مبارز راه استقلال و آزادی را آزرده و دغدغه همیشگی روشنفکران دینی بوده است.بیان علمی این واقعیت تلخ در حوزه «پاسخ به نفوذ اجتماعی» قابل بررسی است.
آرزویی زیبا است که در جهان نام ها و اندیشه ها، اندیشه را پاس داریم که نام ها به پایداری اندیشه ها ماندگارند. برای بیان علمی پایداری اندیشه ها، نیازمند تامل در حوزه «پاسخ به نفوذ اجتماعی» هستیم.پاسخ به نفوذ اجتماعی در سه گونه متابعت، همانندسازی و درونی کردن مورد مطالعه قرار گرفته است.
۱) اصطلاح متابعت در بهترین وجه رفتار فرد یا گروهی را توصیف می کند که به منظور کسب پاداش یا اجتناب از تنبیه برانگیخته شده باشد. معمولاً این رفتار تا هنگامی دوام دارد که وعده پاداش یا تهدید و تنبیه موجود باشد. در متابعت جزء مهم قدرت است، قدرت کسی که می تواند متابعت را پاداش دهد و سرپیچی را تنبیه کند. اعمال ناشی از متابعت به طور کلی گذرا و ناپایدارند زیرا پایداری آنها منوط به دوام پاداش یا مصونیت از تنبیه است.
۲) همانندسازی، پاسخ به نفوذ اجتماعی مبتنی بر آرزوی شخص یا گروه ها برای همانند شدن با شخصیتی صاحب نفوذ است. در همانندسازی مانند متابعت رفتار فرد ناشی از رضایت درونی نیست بلکه به این منظور است که برای وی رابطه ای رضایتبخش با شخص یا اشخاصی که مایل است با آنها همانند شود ایجاد کند. تفاوت همانندسازی با متابعت این است که در همانندسازی فرد به عقاید و ارزش هایی که اختیار کرده اعتقاد پیدا می کند هرچند این اعتقاد خیلی استوار و پابرجا نیست.
پس اگر فرد شخص یا گروهی را پسندیده و جالب بیابد این تمایل در او پدید می آید که نفوذ آن شخص یا گروه را بپذیرد و ارزش ها و نگرش های خود را با ارزش ها و نگرش های آن شخص یا گروه هماهنگ سازد. این عمل به خاطر کسب پاداش یا اجتناب از تنبیه نیست بلکه برای این است که همانند آن شخص بشود بنابراین پاداش یا تنبیه مداوم ضروری نیست و شخصی که فرد با او همانند می شود لازم نیست که اصولاً حضور داشته باشد آنچه که ضرورت دارد تمایل و آرزوی فرد برای همانند شدن با شخص است.
بخش مهم همانندسازی «جاذبه و کشش» هستند این جاذبه و کشش به شخص یا گروهی مربوط می شود که فرد خود را با او همانند می کند، از آنجا که فرد خود را با نمونه ای همانند می کند مایل است عقایدی مشابه او داشته باشد. فرض کنید که شما شخصی را می ستایید و او نسبت به مساله ای موضعی خاص دارد اگر احساسات و اطلاعاتی موثق برخلاف آن موضع نداشته باشید این تمایل را خواهید داشت که شما نیز آن موضع را بپذیرید.
مصداق بهره گیری مثبت از این واقعیت آن است که هرگاه اطلاعات غلط در موجه جلوه دادن یک عامل نفوذ اجتماعی، فرد یا گروهی را در پاسخ اجتماعی به سوی همانندسازی هدایت کند، آگاهی بخشی درباره واقعیت می تواند از شکل گیری یک پاسخ اجتماعی که زاده فریب اجتماعی است جلوگیری کند بنابراین باز هم آگاهی به یاری اصالت اندیشه ناب می شتابد و مانع همانندسازی جاهلانه می شود.
۳) درونی کردن یک ارزش یا اعتقاد عمیق ترین و پایدارترین پاسخ به نفوذ اجتماعی است. انگیزه درونی کردن یک اعتقاد خاص، مبتنی بر این تمایل است که می خواهیم رفتار و افکارمان درست و صحیح باشند، بنابراین پاداش برای قبول آن پاداشی درونی است.
اگر شخص صاحب نفوذ مورد اعتماد باشد و قضاوتش را معتبر بدانیم عقیده ای را که وی از آن جانبداری می کند می پذیریم و با نظام ارزشی خود ادغام می کنیم اما پس از اینکه این عقیده در سلک نظام عقیدتی ما درآمد از منبع خود مستقل می شود و در مقابل تغییر به سختی مقاومت می کند.
این موضوع بیانگر آن است که هرگاه اندیشمندان در دوران پس از حضور در جامعه یا عمر خود مورد قضاوت های نادرست واقع شوند اندیشه آنها به حیات خود ادامه می دهد. «درونی کردن به این دلیل پایدارترین پاسخ به نفوذ اجتماعی است که مبتنی بر انگیزه شخص برای صحیح بودن است و این انگیزه نیرویی قوی و همیشگی است که همچون متابعت به نظارت مداوم عاملان پاداش یا تنبیه بستگی ندارد یا همچون همانندسازی منوط به احترام مداوم برای شخص یا گروه دیگر نیست بنابراین شاید بتوان گفت معیار پایداری اندیشه ها صحیح بودن آنها است و تاریخ از بزرگترین شاهدان موثر در داوری مخاطبان خواهد بود.»
این واقعیت از آنجا سرچشمه می گیرد که «جزء مهم درونی کردن قابل قبول بودن شخصی است که اطلاعات را فراهم می کند مثلاً اگر نوشته کسی را بخوانید که خیلی قابل قبول است یعنی هم متخصص است و هم راستگو، به علت تمایل به صحیح بودن تحت تاثیر او قرار می گیرید.» اما چگونه فردی مورد قبول واقع می شود؟ بازهم تاریخ راهگشاست، می توان گفت صداقت فرد یا گروه، شایستگی های او و به ویژه متعهد بودن او به اصول اندیشه خودش در جریان تلاش و حرکت او نادیده نخواهد ماند.
... و گواه این گواهی تاریخ، رادمرد خستگی ناپذیر راه استقلال و آزادی ایران زمین، دکتر محمد مصدق است که اندیشه بلندش پایدار خواهد ماند.
دکتر محمد مصدق که خشم بر کسانی گرفت که می خواستند به پاس خدمات وی مجسمه ای بسازند. او بت تراش و بت پرست را نفرین می کند و خود را نه بت و نه قیم بلکه زبان مردم و ترجمان اراده آنان می داند و در قول و هم در فعل استوار و نستوه در میدان مبارزه می ماند. یکصد و بیست و پنجمین سالروز تولد دکتر محمد مصدق یادآور همین مضامین از اندیشه های سیاسی ایرانیان است که جا دارد نمونه هایی از آن را مرور کنیم. از این رو برگزیده ای از سخنان او به نسلی که ندیده دلتنگ دیدار اوست تقدیم می شود.«ملت ایران باهوش تر از این است که حق را از باطل تمییز ندهد.»
«منظور آزادیخواهان ایران این است که با ایجاد حکومت مردم بر مردم بدون بروز حوادث نامطلوب و از راه قانون، صلح و سلم در اوضاع مملکت اصلاحاتی به نفع مملکت و ملت شود و نفاق و شقاق دولت و ملت از میان برود و مصائب و آلام مردم از فقر و فاقه و جهل و بیماری و گرسنگی و برهنگی بیش از این مقدمات فنای ملت را فراهم نکند غ.ف چاره این بیچارگی ها چنان که مذکور شد فقط ایجاد حکومت دموکراسی است.»
«آن چیزی که در اعمال وکیل بیشتر موثر است خوبی وکیل نیست بلکه طرز انتخاب اوست. به عقیده من اگر مردم افراد بدی را هم از روی اغفال انتخاب کنند چون خود را خادم و محتاج به مردم می دانند به مردم خدمت می کنند و برعکس اگر احیاناً دولت اشخاص خوبی انتخاب کرد و قبول هم کردند ممکن است در فروع مطالب که ضرری به دستگاه دولت نرسد از میل و افکار مردم تبعیت کنند ولی در اصول معینی آنجایی که یک قضیه حیاتی به ضرر جامعه پیش بیاید به خدا قسم نمی تواند از اجرای امر دولت تخلف کند.»
«عقب ماندگی ما ایرانیان به علت نداشتن تشکیلات سیاسی و اجتماعی است و این نقیصه سبب شده که ایران عزیز آزادی و استقلال خود را از دست بدهد و هیچ فرد ایرانی نتواند کوچک ترین اعتراضی بکند.»
«اصلاح قانون مطبوعات سبب می شود که جراید خائنان و سوءاستفاده کنندگان را معرفی کنند و قبل از محاکمه روزنامه را توقیف و مدیر آن را زندانی نکنند. تا در جامعه انتقاد نشود و بد و خوب گفته نشود کجا مردم درصدد اصلاح خود برمی آیند و به چه طریق دیگر جامعه از اصلاحات برخوردار می شود.»
«یکی از مزایای دموکراسی آن است که مردم بتوانند به طور آزاد اظهار عقیده کنند، متاسفانه هر یک از طبقات و صنوف مختلفه کشور را به جهاتی دعوت به سکوت می کنند. از قبیل اینکه دانشجویان فقط درس بخوانند و کشاورزان مشغول زراعت باشند، وکیل در مجلس حرف نزند و جار و جنجال ننماید و احزاب سیاسی هم فقط افراد خود را وارد ادارات کنند و گاهی هم برای غاینکهف مردم اغفال شوند و نگویند احزابی در مملکت نیست در یکی از موضوعاتی که در دانشکده ها درس می دهند و در روزنامه ها می نویسند سخنرانی کنند و صحنه سیاست ایران را برای آن دسته از مردمی که خادم اجنبی هستند قرق کرده تا آنها بتوانند از عهده انجام وظایف خود برآیند.»
«برای اینکه انتخاباتی بی غل و غش از کار درآید فقط کافی است که دولت دست از دخالت در انتخابات بردارد و احزاب سیاسی مستقل نامزدهای وکالت را آنجا به بعد معرفی کنند و مردم آزاد باشند به هر کس که می خواهند رای بدهند.»
«لازم است عرض کنم همه پرسی و مجلس هر دو خوبند و مفید با این فرق که همه پرسی رایی است که ملت مستقیم می دهد و مجلس مرکب از افرادی است که آنها مجازند از طرف ملت رای بدهند... هر دو خوبند به شرط آنکه کار در درست دولت خیرخواه باشد و مردم در اظهارعقیده و دادن رای آزاد باشند و دولت به هیچ وجه اعمال نظر نکند. همه پرسی و مجلس هر دو بدند و بسیار هم بدند اگر مردم در اظهارعقیده و دادن رای آزاد نباشند و دولت آرای مردم را تعویض کند و نتیجه به نفع بیگانگان تمام شود یکی از نقشه هایی را که برای سقوط دولت اینجانب ترسیم شده بود همه پرسی خنثی کرد.»«هیچ قانونی بالاتر از اراده ملت نیست.»
«اگر فقر و بیچارگی مردم نتیجه اعمال هیات های حاکمه نیست خوب است... بفرمایند علت بدبختی های این جامعه چیست؟» «در روزهای اول مشروطه که در این مملکت نه حزبی تشکیل شده بود، نه مردم از اوضاع و احوال دنیا اطلاعات کافی داشتند پیشرفت مشروطه و گرفتن قانون اساسی با جدیت و فداکاری انجمن هایی به نتیجه رسید که در تهران و شاید در حدود صد انجمن تشکیل شده بود که هر کس در یک یا چند انجمن می توانست عضو شود و با معلومات قلیلی که داشت افراد را به حقوق خودشان آشنا کند و در راهی که منتهی به هدف می شود سوق دهد و بدین ترتیب علاقه مردم به مشروطه و قانون اساسی به جایی رسید که در روز بمباران مجلس عده کثیری از همه چیز خود گذشتند و در راه آزادی و خدمت به هموطنان به مقام شهادت رسیدند و قبرستان شهدای آزادی را برای تشویق اخلاف خود به یادگار گذاشتند.» و اما «مضمون» نامه دکتر مصدق به وزارت دادگستری دیروز آقای نخست وزیر ضمن نامه ای به وزارت دادگستری دستور داد مقرر گردد روزنامه ها را به مناسبت درج مطالب و حمله به شخص ایشان تحت تعقیب قرار ندهند.
منابع
۱- روانشناسی اجتماعی ، مولف؛ الیوت ارونسون، مترجم؛ حسین شکر کن، تهران، رشد ۱۳۸۴
۲- نامه های دکتر مصدق (در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی)، محمد ترکمان، چاپ دوم، ۱۳۷۵
۳ - نطق های دکتر مصدق، جلد یک ، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۷
آذر قندریز
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید