شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

‌فرار ناشیانه!


‌فرار ناشیانه!
احتمالاً بسیاری از افراد، در ماه‌های اخیر از خود پرسیده‌اند »روش تبلیغاتی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ چگونه خواهد بود؟ « این سوال از ‌آنجا ناشی می‌شود که مهمترین شعار مدعیان اصولگرایی در دوره ۸ ساله دولت اصلاحات، لزوم بهبود وضعیت معیشتی مردم بود. البته ۴ سال تمام از ۸ سال مورد نظر، اصولگرایان بر مجلس تسلط داشتند و دولت برای اقدامات خود ناچار به جلب نظر اصولگرایان بود، در عین حال محافظه‌کاران پرنفوذ علیرغم آگاهی از این مسئله در تمام دوره ۸۴ -۷۶ با عدم پذیرش مسئولیت غیرقابل انکار خود، دولتمردان اصلاح طلب را به بی توجهی نسبت به وضعیت معیشت مردم متهم می‌کردند، اما اکنون با گذشت ۵/۴ سال از تسلط اصولگرایان بر مجلس و ۵/۳ سال از حاکمیت یکپارچه اصولگرایان، کمتر کسی می‌تواند ادعای بهتر شدن معیشت مردم را بپذیرد. لذا در ماه‌های اخیر این سوال برای هر کسی وجود داشت که اصولگرایان در برابر عدم تحقق وعده‌های رنگارنگ خود برای جبران بی توجهی اصلاح طلبان به اقتصاد مردم چه پاسخی آماده کرده‌اند و به خاطر بدتر شدن معیشت ضعیف‌ترین اقشار جامعه تا چه حد احساس شرمندگی دارند؟ به عبارت واضح‌تر، اصولگرایان با عرضه کدام نمونه از موفقیت اقتصادی، مردم را به تداوم روند بهبود اوضاع مطمئن خواهند ساخت تا بار دیگر با آرای ملت، کرسی ریاست جمهوری را در جناح خود حفظ نمایند؟ همین نگرانی از ناتوانی در پاسخ‌گویی، عده‌ای از اصولگرایان را وادار ساخت تا در رأC‌‌س منتقدان اقتصادی دولت قرار گیرند و از خود سلب مسئولیت نمایند. اما این سلب مسئولیت، آنقدر غیرموجه بود که به نظر می‌رسد حامیان رسانه‌ای دولت را به شناسایی شگردی دیگر ناچار ساخت.
آنها با چشم بستن بر واقعیات غیرقابل انکار و بدون توجه به هزاران فریاد که از تریبون مجلس و سایر تریبون‌های عمومی و خصوصی بر می‌خیزد به خیال خود تلاش کردند توجه افکار عمومی را به موضوعات دیگر منحرف نمایند. آنها که گویی سخنان خود در خصوص بی‌تاثیر بودن تبلیغات سیاسی بر اقشار گرسنه جامعه را فراموش کرده بودند از چند ماه قبل بر تبلیغات سیاسی خود علیه اصلاح طلبان افزودند. در این مدت به خوبی آشکار شد که حجم حملات به اصلاح‌طلبان با میزان ناامیدی حامیان دولت از پیروزی کاندیدای آنها در انتخابات آینده، نسبت مستقیم دارد. به طوری که اکنون می‌توان با اطمینان، ادعای بعضی از اصلاح‌طلبان در خصوص نتایج حاصله از نظرسنجی‌ها را دقیق دانست. مدعیان اصولگرایی به خوبی می‌دانند که در آخرین ماه‌های فعالیت دولت نهم، بسیاری از مردم وضعیت امروز خود را با ۴ سال پیش مقایسه می‌کنند و روند نزولی شرایط معیشتی را احساس می‌نمایند. پس ترجیح اصولگرایان آن است که معیشت را به مدت چند ماه ببوسند و در کناری بنهند و به جای آن، به تخریب چهره ملی و سیاسی اصلاح‌طلبان بپردازند. البته این موضوع برای بسیاری از اصولگرایان مخفی نیست که اتهام‌ افکنی علیه اصلاح‌طلبان، تاثیری بر بازسازی چهره‌ تخریب شده جناح حاکم ندارد و تنها می‌تواند گروهی از طرفداران جناح اصلاح‌طلب را نسبت به حضور در انتخابات مردد سازد. ظاهراً همین امید، بعضی تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران در جناح اصولگرا را به این نتیجه رسانده است که از همین طریق، پیروزی با آرای حداقلی را برای خود تضمین و در این دوره از خیر برگزاری انتخابات باشکوه که نتیجه آن به نفع رقیب است بگذرند! بر همین اساس فراکسیون دولتی اصولگرایان، ماموریت تازه‌ای به بخش رسانه‌ای خود محول کرده است که هدف آن در مرحله اول، مرعوب ساختن کاندیداهای اصلاح طلب و تهدید آنها به این موضوع است که »اگر به میدان بیایند باید خود را برای به جان خریدن هرگونه اتهامی آماده کنند«. انتظار بعدی این گروه، آن است که بعضی از مردم مطمئن شوند »در صورت پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات، برخی افراد و تریبون‌های بانفوذ، آنها را راحت نخواهند گذاشت.« همین تلقی می‌تواند بعضی از توده‌های طرفدار اصلاح‌طلبان را نسبت به اثربخشی رأCی خود در بهبود اوضاع اقتصادی و سیاسی کشور ناامید سازد و در نتیجه با ثابت ماندن احتمالی آرای محافظه‌کاران و کاهش میزان آرای اصلاح طلبان، احتمال پیروزی اصولگرایان افزایش یابد.
آنچه در هفته‌های اخیر در خصوص رفتار انفعالی اصلاح‌طلبان یا کوتاهی ‌آنها در حفظ ارزش‌ها مطرح می‌شود قبلاً نیز تجربه شده و جز شرمندگی برای طراحان، نتیجه‌ای به دنبال نداشته است. نگارنده نیز ترجیح می‌داد در راستای توصیه مقام رهبری -خودداری جناح‌ها و رسانه‌ها از تخریب‌های انتخاباتی- از کنار برخی رفتارهای مملو از ناامیدی مدعیان اصولگرایی عبور کند. اما به نظر می‌رسد سکوت اصلاح‌طلبان، توهماتی در میان آ‌ن طرفی ها به وجود آورده است ولذا شاید برخی یادآوری‌ها، هم برای مردم مفید باشد و هم عده‌ایاز افراد منصف در جناح مقابل را تشویق نماید تا برای پایان دادن به تخریب‌های بی‌سابقه برخی همفکران خود، تدبیری بیندیشند. چند روزنامه مدعی اصولگرایی اخیراً ادعاهای خود را با استناد به اظهارات یک شاهد صادق - معاون وزیر خارجه آمریکا - شدت بخشیده‌اند که قاعدتاً برخی »ضرب‌المثل‌های مربوط به مدعی و شاهد« را تداعی می‌کند. تمرکز همه اصولگرایان بر همین یک سوژه نیز به خوبی نشان می‌دهد که دست حضرات خالی است. اما به فرض که چنین اتفاقی افتاده باشد، آیا این اقدام نشانه انفعال است یا سفرهای مکرر مقامات دولت نهم به کشورهایی که هر روز بر ادعاهای ضد ایرانی خود می‌افزایند؟ نامه »محرمانه« - که سند معتبر آن اظهارات یک صهیونیست آمریکایی می‌باشد - عزت ایران را زیر سوال می‌برد یا دستپاچگی »علنی« در حضور صدها خبرنگار و اعلام آمادگی برای گشایش سفارت ایران در مصر که پاسخ آن ، تشدید درشت گویی‌ها و ادعاهای همراه با تفرعن مقامات مصری بود؟
راستی، انصاف کجاست؟ اگر ادعای نامه نگاری با »آمریکا« صحیح باشد - که ظاهراً نیست - این نامه ،نشانه وادادگی ماست یا احساس غرور بعضی سیاستمداران اصولگرا از پذیرش دعوت »نوکران آمریکا« در منطقه، که البته معمولاً عاقبت این سفرها نیز تشدید ادعاهای ضد ایرانی است! کسانی که مدعی هستند که در دوره اصلاحات، جسارت دشمنان نسبت به ایران بیشتر شد، آیا نمی بینند که امروز یارگیری ضد ایرانی آمریکا، به عراق نیز رسیده و مقامات عراقی هم در جلسه مداخله گرانه گروه ۱+۵ و اعراب شرکت می‌کنند؟ آیا تمجیدهای مکرر از مقامات عراقی در حالی که پنج فرزند مظلوم ایران با سکوت عراقی‌ها تحت فشارهای جسمی و روحی آمریکایی‌ها قرار دارند، نشانه اقتدار است؟
آیا بدرقه همراه با تشریفات ملوانان متجاوز انگلیسی، آن هم درست در روزی که روزنامه کیهان از اولتیماتوم ۴۸ ساعته بلر برای آزادی آنها خبر داد، نشانه اقتدار است و نامه‌نگاری احتمالی با وزارت خارجه آمریکا، نشانه وادادگی؟در خصوص < ارزش شکنی> و <ارزش‌گرایی> دوره <اصلا‌حات> و <دوره فعلی> نیز سخن بسیار است. اما اشاره به چند نمونه کوچک، تشخیص میزان پایبندی به ارزش‌ها را آسان‌تر خواهد ساخت.
مثلا‌ً آیا نشانه ارزش‌گرایی در دولت فعلی، آن است کهبه خاطر انتقاد مراجع تقلید و علما از <نظریه پرداز دوستی با مردم اسرائیل> او رامظلوم بنامیم؟ آیا پافشاری علنی بر عدم قابلیت اجرای توصیه مراجع تقلید توسط مقامات عالیرتبه اجرایی آن هم در دفاع از اظهارات غیرموجه معاون رئیس جمهور، نشانه توسعه روند ارزش‌گرایی است؟ در حکومتی که به گفته یک مقام عالیرتبه نظامی - روحانی یکی از رسالت‌های آن، حذف لیبرالیسم و سوسیالیسم است، آیا برادر خواندن کسی که احیای سوسیالیسم را از افتخارات خود می‌داند، نشانه‌ای از تاکید بر گفتمان‌های الهی و اسلا‌می است؟ آیا سکوت بی‌سابقه در برابر اهانت به پیامبر (ص)، تکذیب شعارهایی که اکثریت مردم آنها را دیده و شنیده‌اند و بی‌تفاوتی در برابر آنچه که از نظر مراجع تقلید، اهانت به قرآن کریم تلقی شد، دلیل آشکاری برای اثبات پایبندی بیشتر دولت فعلی به ارزش‌هاست؟
نمونه‌ها فراوان است و البته هیچ یک از آنها دلیلی بر طرد دائمی مدیران قاصر یا مقصری نیست که این اقدامات در حوزه مسئولیت آنها صورت گرفته است؛ همان‌طور که به فرض صحت نامه ‌نگاری با وزارت خارجه آمریکا در دوره اصلا‌حات، این مسئله دلیلی بر حذف دائمی اصلا‌ح‌طلبان نیست. اما بد نیست طراحان پروژه اخیر نیز بدانند که برای فرار از پاسخ‌گویی نسبت به ناکامی‌های اقتصادی و اجتماعی خود، روش ناشیانه‌ای در پیش گرفته‌اند. شاید بهتر باشد که این مدعیان، راهی بیابند که تا زمان برگزاری انتخابات به هر نحو ممکن بخشی از مشکلا‌ت اقتصادی مردم را برطرف نمایند و حداقل، شرایط را به روزی برگردانند که مسئولیت‌ها را از دولت قبلی تحویل گرفتند. در آن صورت می‌توانند تا حدی به یک رقابت آبرومندانه با اصلا‌ح طلبان، دل ببندند.
البته آقای خاتمی نیز بایستی هر چه سریع‌تر در مورد ادعاهای مطرح شده در روزهای اخیر موضع‌گیری نماید چون قریب به اتفاق اصلا‌ح‌طلبان نیز برخوردهای انفعالی را نمی‌پسندند و اگر واقعا بدون رعایت مبانی عزت مدارانه، با دشمنان ایران مکاتبه شده باشد، از نظر اکثریت اصلا‌ح‌طلبان نیز این مسئله یک نقطه ضعف است؛ هر چند در مقایسه با بعضی نقاط ضعف مدعیان اصولگرایی - که نمونه‌هایی از آن ذکر شد- قابل تحمل‌تر به نظر می‌رسد!
منبع : روزنامه آفتاب یزد