دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا
ابله [Idiot]
رمانی از فیودور میخایلوویچ داستایفسکی (۱) (۱۸۲۱-۱۸۸۱)، نویسنده روس، که در ۱۸۶۸-۱۸۶۹ منتشر شد. پرسن مویخکین (۲)، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سویس برای معالجه بیماری، به میهن خود بازمیگردد. بیماری او رسماً افسردگی عصبی است ولی در واقع مویخکین دچار نوعی جنون شده است که نمودار آن بیارادگی مطلق است.
به علاوه بیتجربگی کامل او در زندگی،اعتمادی بیحد نسبت به دیگران در وی پدید میآورد. مویخکین، در پرتو وجود روگوژین (۳)، همسفر خویش فرصت مییابد نشان دهد که برای مردمی «واقعاً نیک» در تماس با واقعیت، چه ممکن است پیش آید. روگوژین، این جوان گرم و روباز و بااراده، با تمایل به همحسی باطنی و نیاز به ابراز مکنونات قلبی، در راه سفر سفره دل خود را پیش مویخکین، که از نظر روحی نقطه مقابل اوست، میگشاید. روگوژین برای او عشق قهاری را که نسبت به ناستازیا فیلیپوونا (۴) احساس میکند بازمیگوید.
این زن زیبا، که از نظر حسن شهرت وضعی مبهم دارد، به انگیزه وظیفهشناسی، نه بیاکراه، معشوقه ولینعمت خود میشود تا از این راه حقشناسی خود را به او نشان دهد. وی که طبعاً مهربان و بزرگوار است، نسبت به مردان و به طور کلی نسبت به همه کسانی که سرنوشت با آنان بیشتر یار بوده و به نظر میآید که برای خوارساختن او به همین مزیت مینازند نفرتی در جان نهفته دارد. این دو تازه دوست، چون به سن پترزبورگ میرسند، از یکدیگر جدا میشوند و پرنس نزد ژنرال اپانچین (۵)، یکی از خویشاوندانش، میرود به این امید که برای زندگی فعالی که میخواهد آغاز کند پشتیبانش باشد.
از این فصل به بعد، طومار رمان با آهنگ پرشتابی گشوده میشود و در آن جو تنش عصبی پدید میآید. مویخکین در خانه اپانچین نیز بار دیگر سخن از ناستازیا فیلیپوونا میشنود و خبر مییابد که گانیا (۶)، منشی ژنرال، برای ازدواج با ناستازیا، در ازای جهیزیهای که «ولینعمتش» به وی وعده کرده، آماده میشود. پیوندی نهانی پرنس جوان را به سوی این زن ناشناخته میکشاند، زنی که وی او را قربانی کریم طبع و مهران شرایط و مقتضیات میپندارد.
مویخکین که سرانجام با این زن در خانه گانیا ملاقات میکند بیدرنگ موقعیت را درمییابد: گانیا موچود پستی نیست، لیکن مردی جاهطلب است که به دلیل مزایایی که از این ازدواج برای وضع شغلی او حاصل خواهد شد در هوای آن است. رسیدیم به ناستازیا، باید گفت که وی اگر در گانیا عواطفی انسانی میدید، شاید برای پذیرش او آمادگی مییافت، لیکن روحیه تنگنظرانه و فرصتجوی گانیا دلش را آشوب میسازد. مویخکین، از آن بیماری که چراغ عقلش را خاموش ساخته بود برخاسته و برنخاسته، مطلقاً ایمان یافته است که هر قدم انسانی باید در راه خیر دیگران باشد و هر انسانی، بیقرارانه در جستجوی کمال است. از اینرو، همچون یار واقعی ستمدیدگان، خود را به مهلکه ماجرایی پرخطر میافکند.
وی اندکی پس از آن، ناخوانده به نزد ناستازیا فیلیپوونا میرود و او را در میان دوستانی مییابد که برایش جشن گرفتهاند. لیکن ناگاه روگوژین، مست و همراه سیاهمستانی دیگر، از راه میرسد و پول کلانی روی میز میاندازد، به این امید که با این حرکت دور از ظرافت ناستازیا را به اخذ این تصمیم وادارد که همه را ترک گوید و از پی او روان شود.
در این هنگام است که مویخکین ه به دفاع از زن جوان برمیخیزد و اعلام میدارد که برای نجات او از افلاس حاضر است با وی ازدواج کند؛ در واقع، اگر ناستازیا با معشوقی فرار کند، جهیزیهای که ولینعمتش به او وعده کرده است از دست خواهد رفت. ناستازیا مویخکین را همان مردی تشخیص میدهد که واقعاً خواهد توانست وی را از منجلاب بیرون کشد؛ ولی این راه حل را، که از سر ترحم و برای پرنس جوان زیاده پرمهلکه است، نمیپذیرد و با روگوژین میرود.
اینک موقعیت مویخکین بغرنج میشود: آگلائه (۷)، کوچکترین دختر ژنرال اپانچین، به وی اظهار عشق میکند. در واقع، دخترک ابتدا از روی غرور عواطف خود را مکتوم داشته بود، لیکن چون وجودش از حس تحسین مهرآمیزی سرشار میشود، چارهای جز اعتراف نمییابد. چنین مینماید که جواب پرنس به این عشق مساعد است، لیکن جاذبه حسی برای جداساختن او از عشق عام، که وی را به همه آدمیان پیوند میدهد، کافی نیست. هرچند ستایش آگلائه نسبت به مرد برگزیدهاش افزایش مییابد، حس زنانگی او برمیآشوبد و گاه او را بدانجا میکشاند که در وجود آفریدی برتری که مورد تقدیس است از مرد بیزار گردد. از سوی دیگر میان مویخکین و روگوژین، آرام آرام پیوند برادرانهای پدید میآید و این همحسی بر رفتار مشترک آنان در قبال ناستازیا فیلیپوونا مبتنی است. با این همه، این همحسی از حسد خشمآگین روژگوین، که در هنگام وسوسه کشتن دوست به دل او راه مییابد، خالی نیست. در صحنه مؤخر، آدمهایی دیگر، دوستان روگوژین و مویخکین، ظاهر میشوند: دانشجویانی بیآینده و وازده. اینان در بین دو گرایش به نیکی و نوعی وحشیگری در کشاکشاند.
یگانه موجود بهنجار این رمان نوجوانی است با عقل سالم و سرشار از حسن عقیدت، که همان کولیا (۸) برادر کوچک گانیاست. کولیا در اینجا تقریباً همان نقشی را ایفا میکند که داستایفسکی در برادران کارامازوف به آلکسی داده بود. رمان به کیفیتی غمبار با جنون قطعی پرنس مویخکین و قتل ناستازیا به دست روگوژین پایان مییابد.
«ترحم از همه مهمتر است و شاید یگانه قانون زندگی انسانی باشد.» این سخنان که بر زبان یکی از چهرههای داستانی رمان جاری میشود کلید نهتنها اثر موضوع بحث بلکه همچنین طرز فکر خاص داستایفسکی را در قبال مسئله تکلیف انسانی به دست میدهد. این مسئله، در واقع مهمترین مسئلهای است که داستایفسکی، خواه در «جنایت و مکافات» خواه در«شیاطین»، پیش کشیده است. در حقیقت، این نویسنده در ابله، بیش از هر رمان دیگری، کوشیده است با تبدیل مویخکین به سرمشق نیکی و مهربانی تا حد تقدس، به این مسئله پاسخ گوید؛ با این همه، اندیشه اصلی اثرش نمیبایست پیروزی ترحم بوده باشد: از این عاطفه قدرتمندتر و واقعیتر جدال عاطفی نیکی و بدی، عشق و نفرت است که بر سراسر اثر داستایفسکی حاکم است تا به جایی که عبارات استشهادی تمام عیاری در وی تلقین میکند. همه موقعیتهای نمایشی این رمان مولود پژوهشی اخلاقیاند، لیکن افسوس که این پژوهش صرفاً عقلانی است و به تأیید درنمیآید. مثلاً، گانیا از اینکه خواهان ازدواج با ناستازیا فیلیپوونا میشود بر این باور است که عملش از سر «قوت نفس» است: وی امیدوار است که بدینسان مشکل موقعیتی مبهم را، بر وفق صلاح هرچه بیشتر هردو جانب، حل کند؛ لیکن، در عمل، زن جوان، که از فرصتجویی او بیزار است، سرشکستهاش میسازد.
روژگوین صادقانه به ضد توطئهای که چندشآورش مییابد قیام میکند و با نوعی صداقت، پیوند جنسی با ناستازیا را تمنا میکند؛ لیکن چون پی میبرد که زن جوان، هرچند مجذوب حدت شهوت است، با همان حقد و کینهای که نسبت به همه اشکال حرص و ولع مردانه دارد با وی رفتار میکند، همین نیروی غریزه جنسی وی را به سوی جنایت میکشاند و سوق میدهد. رسیدیم به ناستازیا فیلیپوونا، باید گفت که وی برتری پرنس را میپذیرد؛ لیکن، جون پیش از آنکه به او شک کند از خود شک دارد، از رفتن به دنبال او تن میزند، چون خود را از فایق آمدن بر کینه آتشین خویش نسبت به مردان عاجز میبیند. مویخکین میبایست با نیروی بیحد نیکی و مردمی، خویش به مقابله با این جمله برخیزد، لیکن این نیکی و مردمی که در دیگران در اندک مواردی میتواند ظاهر گردد، در او جبراً غیرفعال میماندو چون درباره آن به جد داوری شود، چنین مینماید که از عجز مادرزادی، از خودمداری و تأثر مولود مشاهده بدبختی دیگران، که پیوسته نو به نو میشود،ناشی میگردد. درست معلوم نیست که این خصوصیت را باید به برتری روحی مویخکین نسبت داد یا به افسردگیهایی جسمانی که نتیجه بیماری اوست.
در حقیقت پرنس تیرهبخت، هرچند همواره آماده ایثار است، هرگزنیت از خودگذشتی را به اجرا درنمیآورد؛ آن قدرت حرکت رهاییبخشی را که از عهده فیصله دادن به تضادهایی که دیگران در آن دست و پا میزنند برآید فاقد است؛ از اینرو، «جنون او» چون نمیتواند هالهای از تقدس پیدا کند، سرانجام به همان حالی که در واقع هست، یعنی به صورت عیب و نقص، باقی میماند. ابله-و شاهکارهای دیگر داستایفسکی نیز همین حال را دارند- سرانجام، با قدرت بیان بر ذهن خواننده تحمیل میشوند، ولی مسئلهای را حل نمیکنند.
احمد سمیعی (گیلانی). فرهنگ آثار. سروش.
۱.Fedor Mikhailovic Dostoevski ۲.Muikhkin ۳.Rogofin
۴.Nastasia Philipovna ۵.Epancin ۶.Gania ۷.Aglae ۸.Kolia
۱.Fedor Mikhailovic Dostoevski ۲.Muikhkin ۳.Rogofin
۴.Nastasia Philipovna ۵.Epancin ۶.Gania ۷.Aglae ۸.Kolia
منبع : کتاب نیوز
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
دولت مجلس شورای اسلامی علی شمخانی مجلس شورای نگهبان حجاب دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران انتخابات افغانستان گشت ارشاد رئیس جمهور
تهران شورای شهر هواشناسی شورای شهر تهران شهرداری تهران پلیس قتل فضای مجازی سیل کنکور وزارت بهداشت سازمان هواشناسی
دلار خودرو تورم قیمت دلار مالیات قیمت خودرو بازار خودرو بانک مرکزی قیمت طلا مسکن ایران خودرو سایپا
سریال نون خ پیمان معادی تئاتر تلویزیون فیلم سینمای ایران سینما بازیگر موسیقی سریال پایتخت ازدواج
سازمان سنجش خورشید
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه اوکراین حماس ترکیه نوار غزه عراق
فوتبال تیم ملی فوتسال ایران ایران پرسپولیس استقلال فوتسال بازی سپاهان باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک تراکتور
هوش مصنوعی اپل آیفون ماه تبلیغات فناوری ناسا گوگل نخبگان مریخ
روانشناسی خواب موز کاهش وزن بارداری دندانپزشکی آلزایمر روغن حیوانی