شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


هویت اجتماعی


هویت اجتماعی
هویت مقوله‌ای است که هم در سطح فرد می‌تواند مطرح باشد و هم در سطح اجتماع. بررسی هویت قومی و هویت ملی بیشتر از اینکه در سطح فرد مطرح باشد در سطح اجتماع مطرح است. اولین نظریه‌ها برای تعیین و تعریف هویت، نظریه‌هایی هستند که بیشتر فرد مدار بودند و واحد تحلیل آنها فرد بود و بعدها کسانی دیگر بحث هویت را در اجتماع مطرح کردند. در سطح فردی تحلیل هویت کسانی مثل مید وگافمن و کولی را می‌توان مثال زد که تأثیر زیادی روی کسانی چون ریچارد جنکینز و هنری تاجفل – دو نظریه‌پردازی که در سطح اجتماعی هویت کار می‌کنند – گذاشتند.
روانشناسان اجتماعی و جامعه‌شناسان و به طور کلی عالمان علوم اجتماعی می‌خواهند بر این واقعیت تأکید کنند که احساس هویت به واسطه دیالکتیک میان فرد و جامعه شکل می‌گیرد. هویت کم و بیش در نگرشها و احساسات افراد نمود می‌یابد ولی بستر شکل‌گیری آن زندگی جمعی است. ”جرج هربرت مید“ را از این حیث می‌توان پرچمدار نظریه هویت اجتماعی دانست که فرایند دستیابی فرد به احساس و برداشتی کامل از خویشتن را بررسی می‌کند. از نظر مید، هر فرد هویت یا خویشتن خود را از طریق سازماندهی نگرشهای فردی دیگران در قالب نگرشهای سازمان یافتة اجتماعی یا گروهی شکل می‌دهد» (گل‌محمدی، ۱۳۸۰). مطرح شدن مفهوم “Self” دروازة تازه‌ای را برای تعریف از «خود» باز کرد، تعریفی که لزوماً و اجباراً در مقابل با «دیگری» معنی پیدا می‌کند. به بیان دیگر تصویری که فرد از خود می‌سازد و احساسی که نسبت به خود پیدا می‌کند، بازتاب نگرشی است که دیگران نسبت به او دارند. در این رساله از نظریات دو تن از نظریه‌پردازان هویت اجتماعی بنامهای ریچارد جنکنیز و هنری تاجفل استفاده خواهم کرد. جنکنیز نظریه هویت اجتماعی خود را تا حدودی در کتابش تحت همین عنوان بازگو کرده است. و هنری تاجفل هم نظریة مقوله‌بندی (مثبت) را در هویت اجتماعی مطرح کرده است.
● نظریه ریچارد جنکنیز در باب هویت اجتماعی
قبل از هرچیز جا دارد که به تعریف هویت از منظر جنکینز اشاره شود. او «هویت اجتماعی» و «هویت» را مترادف هم فرض می‌گیرد و در این خصوص می‌گوید: «همة هویت‌های انسانی به یک معنا هویت‌های اجتماعی هستند، ممکن نیست غیر از این باشد. فقط به خاطر آنکه هویت به معنا مربوط می‌شود و معنا خصیصة ذاتی واژه‌ها و اشیاء نیست، معنا همواره نتیجه توافق و عدم توافق است، همواره موضوع قرارداد و نوآوری است، همواره تا اندازه‌ای به اشتراک گذارده می‌شود و تا اندازه‌ای در باب آن چون و چرا می‌شود» (۱۳۸۱: ۶).
هویت مقوله‌ای است که از نظر ریچارد جنکنیز برساخته می‌شود و چون به معنا مربوط می‌شود می‌توان دربارة آن به چون و چرا پرداخت. او هویت را اینگونه تعریف می‌کند: «این عبارت به شیوه‌هایی که به واسطة آنها افراد و جماعت‌ها در روابط اجتماعی خود از افراد و جماعتهای دیگر متمایز می‌شوند اشاره دارد و برقراری و متمایز ساختن نظام‌مند نسبتهای شباهت و تفاوت میان افراد، میان جماعتها و میان افراد و جماعت‌ها است. شباهت و تفاوت با هم اصول پویای هویت، و کنه زندگی اجتماعی هستند» (۱۳۸۱: ۷). در ادامه چنین می‌آید که هویت یک بازی است که در آن رودررو بازی می‌شود. هویت اجتماعی درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران کیستند و از آن طرف، درک دیگران از خودشان و افراد دیگر چیست؟ و از این لحاظ است که او معتقد است که هویت اجتماعی همانند معنا ذاتی نیست و محصول توافق و عدم توافق است و می‌توان در باب آن نیز به چون و چرا پرداخت. و پیرو این نظر می‌تواند به تبع موقعیت تغییر کند.
لغت هویت مستلزم درک دو معنای متضاد است. دو معنایی که در تقابلهای دوگانه در مقابل هم قرار می‌گیرند ولی در واقع در اینجا تکمیل کنندة یک مفهوم بنام هویت هستند. این دو معنا شباهت و تفاوت هستند. گفتیم که هویت یعنی دانستن اینکه ما چه کسی هستیم و دیگران کی هستند. بنابراین ما باید با هم دیگر شباهت داشته باشیم و دیگران هم بایستی با ما متمایز باشند. در حقیقت شباهت درون گروهی ما در قبال تفاوت برون گروهی ما از دیگران است. در واقع تفاوت و شباهت برای مقوله هویت دوروی یک سکه هستند و این در کار جنکنیز تحت عنوان دیالکتیک برونی – درونی شناسایی آمده است که می‌توان اقرار کرد جنکنیز در اینجا متأثر از کار هربرت مید در خصوص «من فاعلی» و «من مفعولی» است. مید میان «من فاعلی» (عامل جاری فردیت یگانه) و «من مفعولی» (رویکردهای درونی شدة دیگران دارای اهمیت) فرق قایل است.
شکل‌گیری هویت فردی در فرایند اجتماعی شدن ریشه دارد. خویشاوندی و قومیت جز هویتهای اولیه‌ای هستند که در مراحل بعدی زندگی از هویتهای دیگر مستحکم‌تر و در برابر دگرگونی انعطاف‌پذیرتر می‌شوند. یعنی هر فردی در مواقعی که اقتضا کند خود را در مقوله‌ای مثبت تعریف می‌کند. هویت مستلزم خودآگاهی به این امر است که چی هستی؟ کی و کجا هستی؟ بنابراین هویت هیچگاه امری یکجانبه نیست. بلکه حاصل یک فرایند و دستاوردی عملی است.
● نظریه مقوله‌بندی تاجفل
نظریه دیگری که در این رساله مدنظر قرار می‌گیرد نظریه مقوله‌بندی هنری تاجفل است. براساس این نظریه هویت افراد از عضویت آنان در گروههای خاص توجیه می‌شود و آنان بدنبال این حس هویت به صورت خودبخودی، گروه خود را برتر از سایر گروهها می‌شمارند. تاجفل هویت را به عنوان چیزی که در درون یک گروه و مقوله جاسازی شده است می‌بیند. در این دیدگاه تفاوت مقوله و گروه نادیده گرفته شده است. فرضیة اصلی تئوری مقوله‌بندی این است که هویت اجتماعی در بسیاری موارد مانع جهت‌گیری فرد به طرف هویت شخصی می‌تواند شود. این نظریه درصدد اثبات این قضیه است که افراد در بسیاری موارد سعی می‌کنند خود را با مشخصه‌های اجتماعی مقوله‌بندی کنند و نه مشخصه‌های شخصی و همین موضوع یعنی مقوله‌بندی فرد با مشخصه‌های اجتماعی باعث ایجاد درون گروه مشابه و برون گروه متفاوت می‌شود.
قضیه کانونی نظریه مقوله‌بندی تاجفل این است که مردم خودشان را بیشتر به عنوان عضو گروههای اجتماعی و کمتر به عنوان اشخاص فردی، بیشتر تحت عنوان هویت اجتماعی و کمتر تحت عنوان هویت فردی طبقه‌بندی و مقوله‌بندی کنند.
هویت در این نظریه براساس احساس تعلق تعریف می‌شود. یعنی فرد آنهایی را که به آن تعلق دارد بعنوان درون گروه و آنهایی را که بدانها متعلق نیست تحت عنوان برون گروه می‌شناسد. تعصبی که در این راه به خرج داده می‌شود، باعث جستجوی هویت اجتماعی مثبت و حفظ این هویت می‌شود. تشکیل هویتهای اجتماعی برپایة مقایسه‌هایی شکل می‌گیرد که آن فرد میان گروههای تعلق خود و گروههای دیگری که برای او قابل مقایسه بحساب می‌آیند، انجام می‌دهد و لذا برای اینکه هویت اجتماعی مثبت باشد، نتایج این مقایسه‌ها باید به نفع گروه تعلق فرد باشد. بنابراین تاجفل هویت اجتماعی را با عضویت گروهی پیوند می‌زند و آنرا متشکل از سه عنصر می‌داند: عنصر احساسی (احساسات نسبت به گروه و نسبت به افراد دیگری که رابطه‌ای خاص با آن گروه دارند)، عنصر شناختی (آگاهی از اینکه، فرد به یک گروه تعلق دارد) و عنصر ارزشی (فرضیاتی دربارة پیامدهای ارزشی مثبت یا منفی عضویت گروهی). و براین اساس هویت اجتماعی از دیدگاه تاجفل عبارت است از: آن بخش از برداشت یک فرد از خود که از آگاهی او نسبت به عضویت در گروه (گروههای) اجتماعی همراه با اهمیت ارزشی و احساسی منضم به آن عضویت سرچشمه می‌گیرد.
مجنون آموسی
http://www.ethnolog.blogfa.com