پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


هنر صدر مسیحیت و هنر اسلامی هنر بیزانسی (راونا)


هنر صدر مسیحیت و هنر اسلامی هنر بیزانسی (راونا)
گذار هنر مسیحیت آغازین به هنر بیزانسی، نه ناگهانی است نه قطعی و به بیان درست تر، تعریف دقیق آن میّسر نیست. قابهای دو لوحی تقریباً همزمان میکائیل و آناستاسیوس هر دو آفریده کنده کاران شرقی اند و می توان آنها را بی هیچ مشکلی در ردیف آثار بیزانسی طبقه بندی کرد. ولی میکائیل همچنان ریشه ای محکم در سنت یونانی – رومی دارد، حال آنکه در قابهای آناستاسیوس با تأکید قرون وسطایی بر خود حادثه به جای شکل ظاهر آن روبرو می شویم.
در این شیوه اخیر که اساساً به خاور نزدیک یا فرهنگ سامی تعلق دارد، شکلها به نمادهایی تزیینی استحاله یافتند و در جلوی پس زمینه ای کم عمق و غالباً خنثی قرار داده شدند که کمتر یا هیچ اشاره ای به فضای بصری نمی کند.
یکی از نقاط عزیمت هنر انتزاعی و نمادین خاور زمین مسیحی شده را می توان یک نقاشی دیواری دانست که از شهر نظامی و کوچک دورا – اوروپوس بر ساحل غربی رود فرات در قلب بین النهرین باستانی و مرز شرقی امپراتوری به سده دوم تا سوم میلادی یعنی دوره ای که این مناطق که در اشغال رومیان بوده است مربوط می شود. جزیی که در اینجا در نظر می گذرد می تواند تجسم یک خدمتکار و کاهنان کیش فراموش شده و ماقبل مسیحی پارت یا پالمورا (تدمر امروزی) باشد.
پیکره ها با نمای روبرو به حالتی رسمی، جلوی (داخل ؟) یک پس زمینه معماری ایستاده اند. جامه هایشان به کمک خط نشان داده شده نه رنگ و حرکاتشان آرام، تشریفاتی و موقرانه است. هر پیکره، فی نفسه یک کل طرح گونه عمودی است که از پیکره مجاورش مستقل است. اندامها سبک و شناور، پاهایشان دارای رابطه ای گنگ با زمین و محیط معماری نشان داده شده اند و قاب عاجی میکائیل را که چند صد سال پیش کنده کاری شده بود به یادمان می آورند. با آنکه چیزی از معنی این مراسم تجسم یافته دستگیرمان نمی شود، احتمالاً آن را با بیشترین وضوح ممکن برای محارم راز ترسیم کرده اند؛ زیرا اینان می توانستند نمادها و حرکات ترسیم شده را مانند یک تومار مصوّر بخوانند، توماری که به طور افقی بر سطح دیوار رنگ آمیزی شده حرکت می کرد و تدابیر پرسپکتیوری یا عمق نمایانه نیز مانع حرکتش نمی شدند.
همزمان با شکل گیری شریعت مسیحی، این گونه تفسیر نمادین واقعیت نیز بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و یک سبک ساده، تزیینی و انتزاعی «بیزانسی» که در آثاری از هنرمندان خاور نزدیک مانند نقاشیهای دیواری دورا – اوروپوس ریشه داشت تدریجاً بر هنر مسیحی چیره شد و با آنکه عمق نمایی غربی بسیار سخت جان بود و بارها از نو زنده شده بود، این گذار در اواسط سده ششم تقریباً تکمیل شده بود. اگر به یادمانهای یک شهر یعنی راونا بنگریم، تحول مزبور را به راحتی خواهیم دید.
● راونا
وقتی ویزیگوتها در اوایل سده پنجم به رهبری پادشاهشان آلاریک، ایتالیا را در معرض تهدید حملات خویش قرار دادند، امپراتور هونوریوس، پایتخت امپراتوری تکه تکه اش را به راونا، بندرگاه باستانی رومیان بر ساحل دریای آدریاتیک و در ۱۲۰ کیلومتری جنوب ونیز انتقال داد. در این شهر که دور تا دورش باتلاق و به همین علت دفاع از آن بسیار آسان بود، قدرت امپراتوری وی تا سال ۴۱۰ میلادی یعنی سقوط رم به دست آلاریک دوام آورد. هونوریوس در سال ۴۲۳ میلادی درگذشت و زمام امور حکومت را خواهر ناتنی اش گالاپلاکیدیا به دست گرفت.
زندگینامه این زن، یک داستان سراپا خشونت و ماجراجویی است. گالاپلاکیدیا در سال ۴۵۰ میلادی یعنی نزدیک به بیست و پنج سال پیش از آنکه آخرین جانشین از میان جانشینان ناتوان وی به زیر آورده شود، فوت کرد. راونا در سال ۴۷۶ به دست اودواکر افتاد و سرانجام تئودوریک بزرگترین پادشاه گوتها آن را در سال ۴۹۳ پایتخت پادشاهی اوستروگوتها که بیشتر کشورهای منطقه بالکان و سراسر ایتالیا را دربر می گرفت، قرار داد. اهمیت این شهر در دوره تاریخ بسیار کوتاه جانشینان تلخکام او رو به زوال نهاد.
ولی در سال ۵۳۹ میلادی، بلیزاریوس سردار بیزانسی، راونا را برای امپراتور خویش یوستی نیانوس فتح کرد و آن را به سومین و مهم ترین مرحله تاریخیش هدایت کرد. راونا پس از اتحاد دوباره با «امپراتوری» (شرقی) ، «دژ مقدس» بیزانس گردید و تا دویست سال بعد جای پایی برای این امپراتوری در خاک ایتالیا شد؛ پس از این دوره، متوالیاً به دست لمباردها و فرانکها افتاد. شکوفاترین روزگار رفاه و رونفق فرهنگی و اقتصادی راونا سالهای حکومت یوسنی یانوس یعنی زمانی بود که «شهر ابدی» رم در اثر محاصرات، دست اندازیها و غارتهای پیاپی در آستانه خاموشی کامل قرار داشت.
این کرسی قلمروی بیزانس در ایتالیا که زیر فرمان حکام بیزانسی یا والیان رومی بود همراه با فرهنگش، به تقلید از قسطنطنیه شکل می گرفت و فرهنگ راونا بیش از فرهنگ پایتخت بیزانس (که در آن جز آثار معماری تقریباً چیزی بر جای نمانده)، گذار از سبک مسیحیت آغازین به سبک بیزانسی را به روشنی در معرض دید قرار می دهد.
نقاط اوج و بحرانی تاریخ راونا پیوندی تنگاتنگ با شخصیتهای گالاپلاکیدیا، تئودوریک و یوسنی نیانوس دارند. هریک از این سه، با ساختن بناهایی که تا امروزه باقی مانده اند (شاید از معجزات باشد، زیرا راونا در جنگ دوم جهانی شدیداً بمباران شد) و راونا را به یکی از کاملترین گنجینه های موزاییکهای سده پنجم و ششم در ایتالیا تبدیل کرده اند. مُهر خود را بر این شهر زدند. ساختمانهای عظیم راونا، مخصوصاً ساختمانهایی که یوستی نیانوس ساخت، بازتاب اندیشه هایی هستند که سرانجام شکل فرهنگ و (مطمئناً) هنر سده های میانه را تعیین خواهند کرد.
آرامگاه خود گالاپلاکیدیا (که اخیراً در درستی انتسابش به وی تردیدهایی ابراز شده است) یک ساختمان صلیب گونه کوچک با گذرگاهی سقف گنبدی است.
این ساختمان که اندکی پس از ۴۲۵ میلادی ساخته شد، در اصل به هشتی ورودی کلیسای کاخی و باسیلیکایی سانتا کروچه که تغییرات بزرگی پیدا کرده، متصل بوده است. با آنکه نقشه آرامگاه از روی صلیب لاتینی گرفته شده، بازوهای صلیب بسیار کوتاهند و ظاهراً اندکی از امتداد بازوی مذبح یک مربع بیشتر به نظر می رسند. به همین علت، تمامی تأکید بر گذرگاه دراز و سقف گنبدی نهاده شده و آرامگاه را به یک ساختمان نقشه – مرکزی تبدیل کرده است. از طرف دیگر، این ساختمان کوچک و ساده، در عین حال، معرف یکی از کهن ترین درآمیختگیهای موفقیت آمیز دو نقشه اولیه کلیسا یعنی نقشه طولی و نقشه مرکزی است و ما را در مقیاسی کوچک با نوعی ساختمان آشنا می کند که در آینده دارای تاریخی طولانی در معماری مسیحی خواهد شد: نقشه باسیلیکایی با گذرگاه سقف گنبدی.
پوسته آجری ساده و تزیین نشده این آرامگاه، یکی از غنی ترین مجموعه های موزاییکی متعلق به هنر مسیحیت آغازین را در خود جای داده است. تمام سطوح داخلی بالای دیوار مرمر نما، ریز به ریز، با تزیینات موزاییکی پوشانده شده است: طاقهای گهواره ای صحن و بازوهای صلیب با حلقه های گل و قابهای مدوّر تزیینی، چنان آراسته شده اند که منظره دانه های برف بر یک زمینه آبی سیر را در نظر بیننده زنده می کنند، گنبد با صلیب طلایی بزرگی بر زمینه ای از آسمان پر ستاره: بقیه سطحها با شبیه سازیهایی از قدیسان و حواریون؛ و نیمدایره بالای در ورودی با تصویر شبیه سازی شده ای از مسیح در هیأت چوپان نیکوکار. پیش از این نمونه هایی از شبیه سازی چوپان نیکوکار را دیده ایم، ولی هیچ یک این چنین شاهانه و شکوهمند نبوده اند.
مسیح دیگر بره ای بر دوش نمی کشد بلکه با حفظ فاصله مشخصی در میان گروه گوسفندان نشسته، هاله ای به گرد سر و ردایی زرین و ارغوانی به تن دارد. گوسفندان در سمت چپ و راستش به طرزی هماهنگ، سه تا سه تا، پراکنده شده اند. ولی آرایش گروهی گوسفندان تا حدودی سست و غیر رسمی است و در منظره ای دقیقاً تشریح شده که از پیش زمینه تا پس زمینه امتداد دارد و آسمان آبی بر بالایش دیده می شود، گنجانده شده است. تمام شکلها با پرده های متنوع ترسیم شده اند؛ جسمی سه بعدی دارد، سایه هاشان بر زمین افتاده و در عمق قرار داده شده اند.خلاصه، این قاب تزیینی، سرشار از تدبیرهای عمق نمایی به شیوه رومیان است و آفریننده اش همچنان ریشه های ژرفی در سنت هلنی دارد. پس از پنجاه سال، جانشینان این هنرمند، به شیوه ای به مراتب انتزاعی تر و رسمی تر از وی کار خواهند کرد.
تئودوریک در حدود ۵۰۴ یعنی کمی پس از آنکه در راونا مستقر شد، دستور آغاز ساختمان کلیسای کاخی مختص خودش را که یک باسیلیکای دارای سه راهروی جانبی بود و به عیسی منجی اهدا شده بود، صادر کرد. در سده نهم، بقایای حسد قدیس آپولیناریس را به این کلیسا انتقال دادند و آن را از نو اهدا کردند، از آن به بعد کلیسای سانتاآپولیناره نوو نامیده شده است. تزیینات سرشار موزاییکی دیوارهای درونی صحن در سه منطقه صورت گرفته، که دو منطقه بالایی به روزگار تئودوریک مربوط می شوند.
در فاصله بین ردیف پنجره های زیر گنبدی، شبیه سازیهایی از مطرانها و پیامبران مذکور در عهد عتیق دیده می شود و بالاتر از آنها صحنه هایی از زندگی مسیح و قابهای تزیینی، یک در میان مجسم شده اند. پایین ترین منطقه با موضوعاتی اصلاً آریوسی یا سیاسی تزیین شده بود. تئودوریک و گوتهای پیروش گرچه مسیحی شدند، ولی آریوسی – پیرو تعالیم اسقف اعظم آریوس – بودند و در نظر کلیسای ارتدوکس، رافضی به شمار می رفتند.
پس از تسخیر راونا توسط حکام بیزانس، اسقف اعظم انیلوس دستور داد که تمام موزاییکهای حاوی اشاراتی به تئودوریک یا آیین آریوس برچیده شوند و ردیف طولانی قدیسان اردتدوکس به جای آنها کار گذاشته شود، البته ماده ها در یک طرف و نرها در طرف دیگر، چون انیلوس با موضوعات دو ردیف بالا مخالفتی نداشت، آنها را سالم رها کرد و موزاییک مورد بحث ما که معجزه قرصهای نان و ماهیها را نشان می دهد احتمالاً به سال ۵۰۰ میلادی مربوط می شود. این موزاییک، تغییر سبک را همچنان که به حواریونش دستور می دهد ذخیره نان و ماهی افزایش یافته اعجاز آور را در میان جمعیت انبوه مخاطب موعظه هایش تقسیم کنند، مستقیماً رو به بیننده ایستاده است.
هنرمند کوششی برای افزودن جزییاتی بر این حادثه به خرج نمی دهد، بلکه بیشتر بر جنبه آیینی آن و این واقعیت تأکید می کند که مسیح، یا عضو برجسته این گروه، با یاری گرفتن از قدرت الهی، معجزه می کند. اصل موضوع معجزه، این موزاییک را در خارج از حدود زمان و حادثه مزبور قرار می دهد، زیرا در این صحنه آنچه اهمیت دارد، حضور قدرتی برتر است که لازمه نمایاندنش چیزی جز نمایش تغییر ناپذیر جنبه رسمی و نامتغیر نیست.
این داستان با کمترین تعداد پیکره لازم برای روشن ساختن معنی بیان شده است و پیکره ها در دو سوی مسیح قرار داده شده اند، به پیش زمینه نزدیکتر شده اند و در یک قاب عکس کم عمق گذاشته شده اند که به وسیله پرده ای زرین درست در پشت سر پیکره ها از آنها جدا شده است. محیط منظره، که با وضوح تمام توسط هنرمندی که برای گالایلاکیدیا کار می کرد توصیف شده بود، در اینجا فقط با چند سنگ و بوته نشان داده شده است که پیکره ها را مانند دو پرانتز در خود گرفته و محاصره کرده اند.
اشاره پیشین به دنیای مادی یعنی آسمان آبی، این بار جایش را به یک زمینه طلایی خنثی داده است که از این زمان به بعد رنگ ثابت و رسمی پس زمینه می شود. بقایای عمق نمایی پیشین فقط در تجسم پیکره های فردی – که همچنان سایه دارند و بخشی از حجم پیشین خود را حفظ کرده اند – دیده می شود. ولی سایه چینهای ردای آنها باریکتر شده و به صورت خطوط نازکی درآمده است و به زودی ناپدید خواهد شد.
عصر راونا با کلیسای سانتاآپولیناره در شهر کلاسه به پایان می رسد، چون موزاییک کاری بزرگ مذبح آن، نقطه اوج تکامل سبک بیزانسی است. جسد قدیس آپولیناریس تا سده نهم (یعنی زمان انتقالش به راونا، همچنان که پیشتر گفتیم) در اینجا آرمیده بود، چون او در شهر کلاسه، شهر بندری راونا، به شهادت رسیده بود.
ساختمان کلیسای سانتا آپولیناره از نوع ساختمانهای مربوط به معماری مسیحیت آغازین و باسیلیکای سه راهرویی است و نقشه ای تقریباً همانند نقشه کلیسای کاخی تئودوریک در راونا دارد. طراحی ویژه مذبح، که ترکیبی از یک اندرون نیمدایره با نمایی چند ضلعی از بیرون است، مختص کلیساهای راوناست و احتمالاً ریشه بیزانسی دارد. نمای بیرونی ساختمان به رسم زمانه، ساده و بی تزیین بود. (برج استوانه ای ناقوس کلیسا بعدها ساخته شد). تزیین درونی در این مورد به طاق نصرت و مذبح پشت آن خلاصه می شود. از این موزاییکها، آنکه برای تزیین نیم طاق بالای مذبح ساخته شده احتمالاً در سال ۵۴۹ میلادی یعنی تاریخ اهدای کلیسای مزبور، تکمیل شده بوده است.
در این موزاییک، قاب مدور آبی رنگ بزرگی با یک صلیب جواهرنشان – نماد تبدل مسیح – دیده می شود. درست بر بالای این قاب، دست خداوند و کبوتر از میان ابرهایی که با صلیب در یک محور قرار گرفته اند ظاهر می شوند و هر سه با هم، نماد تثلیث می شوند. در دو سوی ابرها پیکره های موسی و ایلیا که در دوره عید تبدل عیسی مسیح بر وی ظاهر شده بودند، ظاهر می شوند؛ در زیر این پیکره ها سه گوسفند – سه حواری که مسیح را تا پای کوه تبدل همراهی کردند – نمایانده شده اند.
پایین تر از آنها، در میان چمنزارهای سرسبز پر از درخت، گل، و پرنده، آپولیناریس قدیس حامی کلیسا با دستانی گشاده ایستاده است و در دو سویش دوازده گوسفند به نشانه دروازه حواری مجسم شده اند و همچنان که در صف منظمی پیش می روند، قاعده تزیینی شگف آوری در پایین ترین بخش نیم طاق مزبور پدید می آورند.
منبع : واحد مرکزی خبر