جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نمایی از نفوذ ایران در خاورمیانه سردرگمی آمریکا در اشغال عراق


نمایی از نفوذ ایران در خاورمیانه سردرگمی آمریکا در اشغال عراق
امروزه یكی از بزرگترین چالش های دولتمردان آمریكائی و صهیونیسم بین الملل در تغییر جغرافیای منطقه خاورمیانه و ادعای ایجاد دمكراسی در كشورهای منطقه گرفتار آمدن ایشان در باتلاقی است كه در عراق به دست خود ساخته اند و این نبرد فرسایشی و ناكام ماندنشان در رسیدن به اهداف از قبل تعریف شده شان باعث شده است كه علاوه بر نارضایتی های افكار عمومی مردم آمریكا، حتی سیاستمداران آمریكائی را به بیان اظهارات متناقض كشانده است، اما جو غالب به سمت و سوئی پیش می رود كه دامنه نارضایتی ها، اندیشمندان این كشور را به سمت خارج كردن نیروهای خودشان از عراق به پیش می برد اگرچه برای رسیدن به این هدف مطالبی را نیز عنوان می كنند كه از آن ها می توان دغدغه های طیف وسیعی از این سیاستمداران را، پیش بینی ایشان از آینده عراق، پس از خروج آمریكائیان از عراق و آنچه كه ایشان گسترش ناامنی و هرج و مرج به سایر كشورها و یا افتادن خاورمیانه به دست نیروهای ایرانی و گسترش احساسات ضدآمریكائی و اسلامخواهی دیگر ملت ها و در نتیجه شكست بزرگتر و فراگیرتر آمریكائیان از زبان خودشان عنوان می كنند اگرچه ممكن است بیان اینگونه مطالب نیز با هدف ترساندن مردم منطقه و كشورهای خودشان از خطر نفوذ روزافزون ایران در منطقه و نیز پردازش افكار عمومی مردم آمریكا برای امتناع از شكست در اشغال عراق و از دست رفتن حیثیت آمریكا طراحی شده باشد ولی به هر حال توجه به برخی اظهارات مقامات آمریكائی در مورد موضوعات فوق الذكر قابل توجه است آنجا كه آقای هنری كیسینجر در مقاله ای با عنوان «برنامه سیاسی برای خروج از عراق» كه در روزنامه اینترنشنال هرالد تریبیون به چاپ رسیده است می نویسد: «جنگ عراق به شرایطی نزدیك می شود كه خودكار ادامه پیدا كند. ناامیدی و یاس افكار عمومی از آن آشكار است و كنگره آمریكا مطمئنا خواستار تسهیل خروج اگر نه كامل نیروهای آمریكایی از عراق می باشد.»
این ناامیدی و یأس افكار عمومی مردم آمریكا از ادامه جنگ در عراق كه از زبان كیسینجر مطرح می شود خود دارای ارزش فراوانی است كه گسترش آن یقینا به نفع نیروهای ضدآمریكائی در منطقه می باشد. و اعلام اینكه كنگره آمریكا نیز همسو با افكار عمومی مردم كشورشان خواهان خروج سربازانشان از عراق می باشند نیز نشان از شكست سیاست های توسعه طلبانه دولت بوش و همفكران ایشان دارد.
این سیاستمدار آمریكائی نگرانی خود را از خروج نیروهای آمریكائی از عراق به این صورت مطرح می نماید كه در كلمه به كلمه این جملات دریائی از مطالب نهفته است، ایشان می نویسد: «اما خروج شتابزده از عراق فاجعه ای را به بار خواهد آورد. چنین عقب نشینی به جنگ خاتمه نخواهد داد بلكه باعث سرایت آن به سایر كشورها نظیر لبنان یا اردن و یا عربستان سعودی خواهد شد و جنگ میان جناح های سیاسی عراق شدت بیشتری خواهد گرفت. بروز علایم ناتوانی آمریكا موجب تشجیع اسلام گرایان افراطی و رادیكالیزه شدن بیشتر حامیان آنها از اندونزی و هند گرفته تا حومه پایتخت های اروپایی خواهد شد.»
ایشان در جای دیگر پیش بینی خود را از روز پس از خروج از عراق چنین اعلام می نماید: «رهبران ایران احتمالا بر این باورند كه اوضاع بر وفق مرادشان است و اكنون همان لحظه ای ناب و مناسب برای تحقق رویای ایجاد امپراطوری پارسی و یا از بین بردن شكاف میان شیعیان و سنی ها تحت سیطره شیعیان می باشد.»
بی تردید اما از سوی دیگر اگر رهبران محتاط و آینده نگری وجود داشته باشند كه باید مشخص شود آیا چنین رهبرانی وجود دارند، احتمالا به این نتیجه خواهند رسید كه بهتر است از این مزیت ها به عنوان ابزار جهت برخوردار شدن از موضع قدرت در چانه زنی ها بهره گیرند تا اینكه چنین مزایایی را در جنگ برای تسلط یافتن بر منطقه خاورمیانه به مخاطره اندازند.
هیچ رئیس جمهور آمریكایی هیچگاه به تبعات استیلای ایران بر منطقه تن درنخواهد داد. روسیه قطعا دلایل خود را دارد كه شاخص ترین آن ترس از افراط گرایی بیشتر گروه های اقلیت اسلامی آن كشور خواهد بود. روسیه نمی خواهد شاهد تسلط ایران و اسلام رادیكال بر خلیج باشد. در مجموع و با توجه به تهدید هسته ای ایران، این كشور می تواند یك تهدید حیاتی قلمداد شود.
ایران به چنین نتیجه ای برسد یا نرسد و اساسا هر زمان كه به این نتیجه برسد، دو شرط باید برآورده شود: نخست اینكه هیچ گونه دیپلماسی قابل قبولی نمی تواند بر این مبنا مستقر شود كه آمریكا درخواست كننده باشد. آمریكا و هم پیمانانش باید عزم و اراده ای از خود نشان دهند تا ایران منافع حیاتی آمریكا را بپذیرد. دوم آنكه نیاز خواهد بود ایالات متحده یك موضع گیری سیاسی درباره به رسمیت شناختن منافع امنیتی مشروع ایران انجام دهد.
چنین مذاكراتی باید از بطن یك نشست چندجانبه اصیل بیرون آید. مذاكرات نمایشی دو جانبه میان آمریكا و ایران باعث بزرگ نمایی ناامنی ها در خاورمیانه خواهد شد و لبنان، اردن، عربستان و كویت كه امنیت خود را به آمریكا گره زده اند متقاعد خواهند شد كه واحد مشترك ایران و آمریكا در حال ایجاد است و مسابقه ای به سمت جلب نظر تهران شروع خواهد شد.
آمریكا در چارچوب مذاكرات چندجانبه قادر خواهد بود تا به مانند گفتگوهای شش جانبه برای خلع سلاح هسته ای كره شمالی، با تك تك طرف های منطقه ای گفتگو كند.
نمونه چنین مذاكراتی را می توان در كنفرانس وزرای امور خارجه كشورهای خاورمیانه در شرم الشیخ را مشاهده كرد. این به نفع ایالات متحده است كه این كنفرانس را تبدیل به یك گروه كاری موثر تحت رهبری قدرتمند ولو بی اعتبار آمریكا نماید.
هدف از این نشست باید تبیین و تشریح جایگاه بین المللی ساختار سیاسی رو به ظهور عراق به صورت یكسری وظایف متقابل باشد. عراق به حیات سیاسی خود بعنوان یك كشور مستقل ادامه خواهد داد اما موافقت می كند كه خود را تحت برخی محدویت های بین المللی در مقابل دریافت برخی تضمین های مشخص قرار دهد.
در چنین شرایطی نیروهای چند ملیتی به تدریج تبدیل به عامل اجرای آن ترتیبات خواهند شد چیزی شبیه آنچه كه در بوسنی اتفاق افتاد.
تمام این گفته ها نشان می دهد كه به یك تلاش سه محوری بین المللی نیاز است: مذاكرات و رایزنی های فشرده بین احزاب سیاسی عراق، برپایی نشستی منطقه ای نظیر كنفرانس شرم الشیخ تا وضعیت انتقال عراق را تعریف كند و برگزاری یك كنفرانس گسترده تر جهت تعیین گروه حافظ صلح و ابعاد و زوایای آن، مابقی كشورهای جهان نمی توانند تا ابد تظاهركنند كه در برابر روندی كه بسا در صورت غفلتشان همه آنها را طعمه خویش سازد، تماشاچی هستند.
وال استریت ژورنال در مقاله ای به قلم ماریو لویولا (از موسسه حمایت از دموكراسیها) نوشته است كه اخیراً بن بست غرب با ایران به نقطه مهمی رسید هنگامی كه ایران اشاره كرد كه احتمالاً در صورت تائید هرگونه تحریم جدید از سوی شورای امنیت علیه ایران، بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی را اخراج كرد.
بستن این آخرین پنجره به برنامه هسته ای ایران یك ضربه مهلك به امنیت جهانی خواهد بود. غرب احتمالاً گزینه اندكی بجز پاسخ با اقدام نظامی خواهد داشت.
ایران در حالی حاضر تعداد معتنابهی اورانیوم غنی شده سبك را تولید می كند به گفته متخصصان، ایران می تواند آماده تبدیل این مواد به مواد ساخت بمب طی چند ماه گردد اما نمی تواند چنین اقدامی را تا هنگامی كه بازرسان به نطنز دسترسی دارند انجام دهد. لذا مگر از طریق ساخت تاسیسات هسته ای موازی بطور مخفیانه، با هزینه و ریسك مشخص - ایران باید بازرسان را قبل از آنكه بتواند به ساخت سلاح اتمی بپردازد، اخراج نماید.
به اعتقاد نویسنده استفاده از تحریم های شورای امنیت برای اجبار ایران به ترك این موضوع نه تنها شكست خورده، چنانكه دبیركل آژانس اخیراً اظهار داشت بلكه فقط نتیجه عكس داشته است به دلایلی كه سه كشور اروپایی و آمریكا باید آنها را پیش بینی می كردند.
یك به این دلیل كه هنگامی كه آژانس موضوع را در سال ۶۰۰۲ به شورای امنیت ارجاع داد، استفاده از زور كاملاً از روی میز كنار گذارده شد تا زمانی كه شورا كماكان به تشدید قطعنامه ها ادامه می دهد.
از آنجا كه ایران می تواند این پروسه را برای یك سال دیگر طولانی كند، می داند كه وقتی كافی برای رسیدن به غنی سازی گسترده تر بدون ریسك كردن اقدام نظامی را خواهد داشت، اروپایی ها از طریق مذاكره به چیزی خلاف آنچه كه می خواستند رسیدند.
دوم اینكه تحریم های فزاینده به ایران بهانه فزاینده برای خروج از آژانس را داده است. ایران پس از ارجاع سال گذشته به شورای امنیت، اجازه بازرسی های سرزده را لغو كرد و در پاسخ به آخرین قطعنامه، اعلام كرد كه دیگر منبعد به آژانس درباره طرحهای ساخت تاسیسات هسته ای اطلاع نخواهد داد. این یك نقض جزئی معاهده عدم اشاعه است كه عمدتاً از آن غفلت شد زیرا همزمان ایران ۱۳نظامی انگلیس را گروگان گرفته بود.
اكنون بازرسان فقط به تاسیسات اعلام شده ایران دسترسی دارند. به گفته یك دیپلمات غربی نزدیك به آژانس، این یعنی حداقل نیاز جهان به شفافیت در برنامه هسته ای ایران گرفته شده است.
به گفته نویسنده مذكور، تحریم ها كماكان بخشی از برنامه بازدارندگی ایران است و برداشتن آنها یك هویج خواهد بود زمانی كه ایران یك دولت صلح دوست داشته باشد كه علاقمند به ترك برنامه سلاح اتمی در مقابل پایان انزوا باشد، چنانكه آفریقای جنوبی و لیبی انجام دادند. اما بهرحال تحریم ها به تنهایی شكست خواهد خورد زیرا برنامه اتمی بسیار برای ایران حیاتی است.
لذا همزمان كه برنامه اتمی ایران وارد مراحل حساس می شود، غرب باید گزینه نظامی را مجدداً مطرح سازد. عواقب خطرناك دستیابی این رژیم مذهبی به سلاح اتمی زمانی كه ایران از آژانس خارج شود مشخص خواهد شد: احتمال تروریسم هسته ای، موشكهای میان برد كه می تواند از نوع هسته ای باشد، ملاهایی كه احساس محدودیت كمتری در مقابل هرگونه بازدارندگی خواهند كرد.
بدلیل نااطمینانی های غیرقابل تحملی كه چنین وضعیتی ایجاد خواهد كرد، خروج ایران از آژانس یك اقدام تجاوزكارانه علیه كشورهایی تلقی خواهد شد كه ایران به صراحت آنها را تهدید می كند. چنانكه هنری كسینجرگفته است برخی اوقات تهدید به استفاده از زور لازم است تا از استفاده از آن اجتناب گردد.
آخرین شانس خوب برای جلوگیری از هسته ای شدن ایران متصل نمودن یك ماشه اقدام نظامی به رد همكاری ایران با آژانس است. حتی در داخل رژیم ایران، كسانی هستند كه هشدار داده اند چنین اقدامی بشدت خطرناك خواهد بود غرب باید نیاز به این موضوع را برای دفاع از امنیت اولیه خود اعلام كند.
شاید مردم ایران برای حق خود از رژیم حمایت كنند اما از رژیم به هنگام نقض قوانین بین المللی حمایت نخواهند كرد.
مقامات ایران بارها گفته اند كه ایران به معاهده عدم اشاعه پایبند می ماند این نقطه ای است كه ملاها را بر سر آن به چالش كشید.
استراتژی ایران برای خروج تدریجی از آژانس هوشمندانه تر از استراتژی غرب برای تحریم های تدریجی است. ایران با دقت در حال آزمایش اراده غرب با گام های كوچك است. آنچه كه غرب انجام داده اینست كه هیچ یك از آن گام ها هیچ ریسكی را برای ایران ایجاد نكرده است. در اینجا دیپلماسی غرب باید خود را اصلاح كند.
علاوه بر آن حتی اگر ایران از آژانس خارج نشود، سطح كنونی همكاری آن در حال كه به سطح غنی سازی صنعتی نزدیكتر می گردد، استفاده و كاربرد كمتری خواهد داشت. (مثلا توان ساخت سلاح اتمی درسطح گسترده) شفافیت بیشتر مورد نیاز است، لذا هرگونه توافقی كه ادامه غنی سازی توسط ایران را در سطح اندك بپذیرد، چنانكه البرادعی پیشنهاد نموده است، باید همزمان تأكید كند كه ایران به سیستم بازرسی های سرزده بازگردد.
شیكاگو تریبیون درسرمقاله خود با عنوان «خطر هسته ای» نوشته است: باگذشت هر روز هر اعلام پیروزی ازسوی تهران (حتی اگر مبالغه باشد) شانس موفقیت دیپلماسی برای اینكه بتواند هجوم تهران به سمت سلاح اتمی را متوقف كند، كمتر می شود. این هفته بوش و پوتین درباره تشدید فشار علیه تهران گفت وگو كردند. همزمان گزارش شد كه آمریكا و متحدان آن به ملاها (تاطم اوت) را پیشنهاد كرده اند.
چه این ایده خوب یا ایده بدی باشد، باید یك نكته را مدنظر داشت: این پیشنهاد هفته ها پیش مطرح گردیده و تهران هنوز آشكارا پاسخ نداده است. اكنون بیش از یك ماه است كه ازضرب الاجل شورای امنیت برای توقف برنامه هسته ای ایران می گذرد. این كشوری نیست كه به برنامه اتمی خود به عنوان یك ابزار چانه زنی برای گرفتن چیز دیگری نگاه كند، این كشوری است كه می خواهد قدرت هسته ای شود.
برخی مقامات شاید فكر كنند كه ایران هسته ای غیرقابل اجتناب باشد ومی توان تهران را از استفاده از چنین سلاحی بازداشت. آیا سخنان شیراك را بیاد دارید؟ وی هیچ اشاره ای نكرد كه اگر سلاح اتمی ایران فراتر از دو یا سه سلاح رفت كه حتما می رود، چه باید كرد؟
ایران هسته ای غیرقابل اجتناب نیست. اما اكنون زمان آنست كه فرض اینكه روزی شورای نه چندان جدی امنیت تحریم های دردناك بر تهران وضع كند، كنار گذاشته شود. این امر در نتیجه برخی آلترناتیوها را دراختیار می گذارد:
- تشدید فشارها، ملاها متوجه تلاشها برای متوقف كردن همكاری بانكها و شركت با آنها و نیز حمایت آمریكا از جنبش اصلاحات دموكراتیك هستند. البته بنظر نمی رسد چنین فشارهایی به تنهایی بتواند فشار كافی برای واردكردن ایران به عقب نشینی ایجاد كند.
- تغییر رژیم. گرچه برخی مردم ایران از رهبرانشان تا اندازه ترسیده یا متنفر هستند اما رژیم به هیچ وجه نزدیك به سرنگونی نیست تلاشهای خارجی برای سرنگونی فقط تأثیر منفی خواهدشد و مردم را دور رژیم جمع می كند.
- اقدام نظامی یا توسط آمریكا یا اسراییل یا احتمالا ناتو. به احتمال زیاد این به معنای حمله هوایی به تأسیسات هسته ای است اما برخی تأسیسات ایران مخفی است و بازتاب چنین حمله ای در خاورمیانه وحشتناك خواهدبود.
- اجازه دادن به تهران برای اینكه هسته ای شود و سپس به بازدارندگی درمقابل آن متوسل شد. این امری پیچیده و غیراطمینان ساز است. ایران نیازی به حمله هسته ای از خاك خودش ندارد و می تواند آنرا به هر گروه تروریستی كه از آنها همین حالا حمایت میكند، بدهد.
یك سؤال جدی: اگر حمله هسته ای تروریستی انجام شود یا آمریكا می تواند اثر بمب را ردیابی كند كه چه كسی آنرا به تروریست ها هدیه كرده است؟ پاسخ دردآور اینست احتمالا نه.
لذاست كه آمریكا به آرامی درحال ایجاد یك كتابخانه از نمونه های هسته ای از سطح جهان است. این یك امر حیاتی است كه اگر تنها گزینه در دسترس بازدارندگی باشد ایران باید بداند كه بی شك یك انفجار هسته ای مورد حمایت ایران در یكی از شهرهای آمریكا، حتی اگر توسط یك گروه تروریستی وابسته انجام گیرد، باعث پاسخ فوری و نابودی حتمی تهران و سایر شهرهای ایران خواهدشد.
ادامه دارد
دكتر مجید گودرزی
منبع : روزنامه کیهان