جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا


زیربنای فرهنگ شهری تهران


زیربنای فرهنگ شهری تهران
سه واقعه مهم ایران در نیم قرن اخیر شامل اصلاحات ارضی شاه، وقوع انقلاب و هشت سال جنگ باعث مهاجرت بی رویه روستاییان به شهرهای بزرگ شده است. در این میان اما وقوع انقلاب و جنگ تحمیلی با فاصله کمی از هم منجر به هجوم یکباره و سرازیر شدن روستاییان در زمان بسیار کوتاهی به تهران شد که این هجوم در کمتر از پانزده سال، گستره شهر تهران را به طور سرطانی و ناموزون افزایش داد و موجب شد جمعیت شهر از حدود ۴ میلیون نفر به بیش از ۱۰ میلیون نفر افزایش یابد. گرچه اکنون، سال ها از آن روزگار می گذرد، اما افزایش یکباره جمعیت و اسکان مهاجران در حاشیه تهران (و رفت و آمد آنها به تهران مرکزی برای گذران زندگی) فرهنگ جدیدی را به شهر تحمیل کرد که در حال حاضر فرهنگ غالب شهرنشینان تهرانی را تشکیل می دهد. این فرهنگ از سویی در مقابل رفتارهای پذیرفته شده شهری مقاومت می کند و از طرف دیگر و در بلندمدت باعث عدم شکل گیری مفهوم شهروندی برای ساکنان شهر می شود.
افزایش جمعیت تهران در طول سده گذشته (از اولین سرشماری نظام مند در صد سال پیش تاکنون) بی ارتباط با سیر تکوین زیربنای فرهنگ شهری تهران نیست. اولین سرشماری رسمی تهران به همت میرزا عبدالغفار منجم و در سال ۱۲۴۸ ه.ش. همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه قاجار صورت پذیرفت. این سرشماری علاوه بر آمار نفوس و اماکن، نکات جالبی را از فرهنگ شهری تهرانی ها در ۱۳۰ سال پیش به دست می دهد. این آمار همچنین نشان می دهد که در آن زمان علاوه بر تهرانی ها، بیشترین جمعیت مربوط به اصفهانی ها و آذربایجانی ها بوده است. میرزا عبدالغفار جمعیت تهران را در آن زمان ۱۵۵۷۳۶ نفر اعلام کرد که از این تعداد ۲ هزار نفر قاجار، ۳۸۲۴۵ نفر تهرانی، ۹۹۵۵ نفر اصفهانی و ۸۲۰۱ نفر آذربایجانی بوده و مابقی نیز(با عنوان متفرقه) شامل۸۷۸۴۷ نفر می شدند که بیشترین آنها اهل کاشان بودند.آمار سال ۱۳۱۱ ه.ش. با اصول علمی تری به اجرا درآمد و جمعیت تهران را بالغ بر ۲۴۹۵۰۰ نفر برآورد کرد که از این تعداد حدود ۷۰ درصد در تهران به دنیا آمده و ۳/۲ درصد زاده آذربایجان و مابقی به ترتیب اهالی گیلان، مازندران، خراسان و... بودند. بر این اساس، آمارهای سال ۱۳۴۵ ه.ش. به تعداد ۲۷۰۰۰۰۰ نفر و سال ۱۳۵۵ به تعداد ۴۵۰۰۰۰۰ نفر گویای بسیاری از مسائل بوده و قابل مقایسه و تامل با آمارهای گذشته است.با شروع جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹ و تاثیرپذیری تمام فعالیت های اجتماعی از مقوله جنگ، خدمات و امور شهری در تهران بیش از موارد دیگر به حال نیمه تعطیل درآمد. سهمیه بندی کالاها و ارزاق عمومی و نبود سیستم های نظارتی، رشد مشاغل کاذب را سبب شد و زمینه مناسبی برای ایجاد درآمد برای اقشار کوچ کرده از روستاها فراهم آمد. از طرفی همزمان با فراگیر شدن جنگ و شیوع فرهنگ مبارزه جویی، سیستم اجتماعی و شهری بازمانده از قبل نفی شد و بسیاری از مظاهر زندگی شهری با عنوان غرب زدگی کنار گذاشته شد. تهران تبدیل به شهری شد که هم هویت گذشته خود را نفی می کرد و هم در عین حال فاقد ساختار فرهنگی و اجتماعی جایگزین برای زندگی در یک کلانشهر چندمیلیونی بود. در این زمان بود که تهران خاموش و خسته، آغوش خود را بر صدها هزار روستایی آواره و از سرزمین کنده شده باز گذاشت و پذیرای آماج هجوم توده وار اقشاری از مردم ایران شد که اکثر آنان زندگی را تنها در شرایط سخت اقلیم های خشک و کویری و با کشاورزی و دامداری و صحرانشینی تجربه کرده بودند. پذیرش و رعایت حقوق و مقررات شهری برای این قشر نه تنها کاری بیهوده و عجیب به نظر می آمد، که اصولاً در وضعیت آن سال ها تهران نیز فاقد بستر مناسب برای بروز رفتارهای شهروندی (چه از سوی شهروندان و چه از سوی مدیریت شهری) بود.
بدون شک تنها روستاییان محروم در ترک روستاها مقصر نبودند بلکه مقصر اصلی سیستمی بود که زندگی و ساختار اقتصادی روستا را چنان تنگ و بسته نگاه داشته بود که آنان از بدیهی ترین و ابتدایی ترین حقوق انسانی خود بی بهره می ماندند. در این حال به نظر می رسید مقدار زیادی از سهم فروش نفت، به ویژه بعد از سال ۵۴ و افزایش ناگهانی آن تنها نصیب شهری ها و در راس آن تهرانی ها می شود و تمامی مظاهر رفاه، آموزش و پیشرفت و بهره برداری از آنها فقط در شهرهای بزرگ(به ویژه تهران) متراکم شده است.فقر، نبود امکانات آموزشی و درمانی، بیکاری، جاذبه های رنگ و وارنگ و... جوانان و در پی آن خیل عظیم زن و مرد روستا را روانه تهران کرد. آنان در حالی با زندگی شهری ادغام می شدند که در فقدان نظام فرهنگی مستحکم و نبود قوانین نهادینه شده شهری و از هم گسیختگی اخلاق و رفتار شهروندی نه تنها فرهنگ بی آلایش خود را فراموش کردند بلکه تهران را نیز به سمت تبدیل شدن به روستایی بزرگ (که به واسطه جمعیت زیاد کلانشهر نام گرفت) سوق دادند.
تعصب های قومی و قبیله یی، محرومیت های اجتماعی، مناسبات ارباب رعیتی و سلایق و علایق خاص زندگی کشاورزی و روستایی مهاجران در برخورد با فرهنگ مصرفی و متزلزل تهران در طول چهار دهه گذشته، منجر به تولید و تحمیل نوعی فرهنگ التقاطی و کاذب شد که نمودهای بروز آن اکنون در سطح شهر تهران قابل مشاهده است. پذیرفتن این فرهنگ در وهله نخست، رد تمامی چارچوب های تعریف شده شهروندی و در نتیجه عدم تعلق خاطر به شهر تهران را می طلبید که ظاهراً جمعیت تحمیل شده به شهر بسیار مستعد آن بود. نگاه طلبکارانه و منفعت طلبانه به شهر، زیر پا گذاشتن مقررات شهری، نادیده گرفتن حقوق سایرین، مقاومت در پذیرش آداب و رفتار شهروندی و حتی تحقیر آنها و... از عواقب تسلط این فرهنگ التقاطی است که مظاهر آن به وفور در معابر و اماکن عمومی شهر به چشم می خورد. این فرهنگ از شکل گیری رفتار شهروندی جلوگیری کرده و حیات خود را در نوعی آنارشی و هرج و مرج اخلاقی می بیند، چرا که علت وجودی اش ریشه در سیاست های غلط اعمال شده در دهه های ۴۰ و ۵۰ شمسی و بحران های حاصل از آن دارد. بدون شک ناتوانی در پرداخت و اصلاح این تظاهرات رفتاری، منجر به سرایت آن به دیگر اقشار جامعه شده و تاثیرات مخرب آن (در مدت نه چندان دراز) نه تنها دیگر شهرها و روستاها، که در نهایت کل جامعه ایرانی را دربرخواهد گرفت.
منابع؛
- خلاصه مباحث کارشناسی ارشد برنامه ریزی، شهرام جنگجو، انتشارات بهین نگار
- فصلنامه مرکز آمار ایران، سال ۱۷، شماره ۱، بهار ۱۳۸۵
محسن غلاملو
کارشناس ارشد برنامه ریزی شهرداری تهران
منبع : روزنامه اعتماد