جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


مورد عجیب بنجامین باتن The Curious Case of Benjamin Button


مورد عجیب بنجامین باتن  The Curious Case of Benjamin Button
▪ کارگردان: دیوید فینچر.
▪ فیلمنامه: اریک راث بر اساس داستانی از خودش و رابین سویکورد.
▪ موسیقی: الکساندر دسپلیت.
▪ مدیر فیلمبرداری: کلودیو میراندا.
▪ تدوین: کرک باکستر، انگوس وال.
▪ طراح صحنه: دانالد گراهام برت.
▪ بازیگران: براد پیت[بنجامین باتن]، کیت بلانشت[دیزی]، تاراجی پی. هنسن[کوئینی]، جولیا اّرموند[کارولاین]، جیسون فلمینگ[تامس باتن]، ماهرشلالهاشباز علی[تیزی]، جرد هریس[ناخدا مایک]، الیاس کوتیس[مسیو گاتو]، اد متزگر[تیودور روزولت]، فیلیس سامرویل[مادربزرگ فولر]، تیلدا سوینتون[الیزابت ابوت]، اسپنسر دانیلز[بنجامین ۱۲ ساله]، الی فنینگ[دیزی ۶ ساله]، مدیسن بیتی[دیزی ۱۱ ساله].
▪ ۱۵۹ دقیقه.
▪ محصول ۲۰۰۸ آمریکا.
▪ نام دیگر: Benjamin Button.
▪ نامزد جایزه بهترین بازیگر زن نقش مکمل/تاراجی پی هنسن از مراسم بلک ریل، نامزد جایزه بهترین فیلمبرداری-کارگردانی-موسیقی-بهترین فیلم و فیلمنامه اقتباسی از مراسم انجمن منتقدان شیکاگو، نامزد جایزه بهترین کارگردانی-بهترین فیلم-موسیقی-بازیگر مرد نقش اول و فیلمنامه از مراسم گولدن گلاب، نامزد جایزه بهترین بازیگر زن نقش مکمل/سوینتون از مراسم انجمن منتقدان لندن، برنده جایزه بهترین کارگردانی و فیلمنامه اقتباسی از انجمن ملی منتقدان آمریکا، نامزد جایزه بهترین طراحی صحنه-فیلمبرداری-طراحی لباس و فیلمنامه اقتبسی از مراسم ساتلایت، نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد-بهترین بازیگر نقش مکمل زن/هنسن از مراسم اتحادیه بازیگران.
▪ ژانر: درام، فانتزی، رازآمیز، عاشقانه.
آگوست ۲۰۰۵، بیمارستانی در نیواورلئان. دیزی سالخورده در حالی که طوفان کاترینا به سواحل جنوب آمریکا نزدیک می شود، در بستر مرگ از دخترش کارولاین می خواهد تا دفتر خاطرات مردی به نام بنجامین باتن را برای وی بخواند.
فیلم از زبان باتن روایت می شود که تولدی غیر معمول داشته، اما قبل از آن با ساعت ساز نابینایی آشنا می شویم که تنها پسرش را در جنگ جهانی اول از دست داده و به همین دلیل ساعتی می سازد که عقربه هایش بر خلاف جهت معمول کار می کنند. او در روز افتتاح این ساعت در ایستگاه راه آهن نیواورلئان، هدفش از این کار را بازگرداندن چرخ زمان به عقب و زنده کردن پسرش اعلام می کند و سپس ناپدید می شود.
۱۱ نوامبر ۱۹۱۸، مردم نئواورلئان پایان جنگ بزرگ را جشن گرفته اند. همزمان تامس باتن صاحب فرزندی می شود. این کودک شمایل پیرمردی ۸۷ ساله را دارد و مادرش به هنگام زاییدن وی می میرد. تامس که این واقعه خشمگین شده، کودک را به همراه ۱۸ دلار روی پله های یک آسایشگاه سالمندان رها می کند. زنی سیاه پوست به نام کوئینی کودک را یافته و علیرغم مخالفت شوهرش تیزی از او مراقبت می کنند. کوئینی نام بنجامین را بر کودک نهاده و او را بزرگ می کند.
کودک هر چه بزرگ تر می شود از نشانه ها پیری در چهره و بدن وی کاسته می شود. در سال ۱۹۳۰ وقتی که ۱۲ ساله شده و هنوز سیمای یک پیرمرد را دارد با دختربچه ای به نام دیزی آشنا و شیفته او می شود. بعدها با افزوده شدن سن اش کاری در کشتی ناخدا مایک یافته و با الکل آشنا می شود. مدتی بعد شهرش را به قصد سفر کاری طولانی ترک می کند. اما به دیزی قول می دهد تا مرتب توسط نامه و کارت پستال با او در تماس باشد.
در روسیه با زنی به نام الیزابت آبوت اشنا شده و برای اولین بار عاشق می شود. اما الیزابت متاهل و شوهرش جاسوس دولت انگلستان است ، به همین خاطر این رابطه یک روز-۸ دسامبر ۱۹۴۱ روز بعد از حمله ژاپنی ها به پرل هاربر- با رفتن ناگهانی الیزابت پایان می یابد. بنجامین نیز با ورود دولت آمریکا به جنگ، به همراه ناخدا مایک و خدمه اش به خدمت نیروی دریایی می آید. نتیجه رویارویی آنها با یک زیردریایی آلمانی کشته شدن ناخدا و تنی از چند خدمه و نابودی کشتی و زیردریایی است. بنجامین بعد از جنگ به خانه بازمی گردد و برای بار دوم با تامس باتن در حال مرگ دیدار می کند. باتن می گوید که پدر واقعی اوست و تمامی دارایی اش-از جمله خانه و کارگاه دگمه سازی اش- را به او به ارث می گذارد. ملاقات تازه بنجامین با دیزی سبب می شود تا دریابد او اینک رقاصه ای مشهور در نیویورک است. ولی اقدام اغواگرانه دیزی از سوی بنجامین رد می شود.
اما مدتی بعد، در سال ۱۹۶۲ زمانی که بعد از یک تصادف، دیزی قدرت رقصیدن را از دست داده و هر دو در سنی نزدیک به هم قرار دارند، دیداری دیگر در نئواورلئان منجر به زنده شدن عشق قدیمی می شود. آنها خانه ای تازه خریداری کرده و زندگی مشترکی را با هم آغاز می کنند. ولی پس از تولد فرزندشان هر دو متوجه می شوند که ادامه این زندگی تقریبا غیر ممکن است چون با پیرتر شدن دیزی، بنجامین روز به روز جوان تر می شود...
● چرا باید دید؟
دیوید لیو فینچر ۴۷ ساله یکی از خوش قریحه ترین فیلمسازان عصر ماست. فقط اشاره به نام چهار فیلم بسیار موفق او[هفت، باشگاه مشت زنی، بازی و اتاق امن] کافی است تا به میزان اهیمت جایگاه او در سینمای امروز آمریکا ودنیا پی ببرید. مردی که از دنیای فیلم های تبلیغاتی و ویدیوکلیپ آمده و شیوه خاص دیداری/شنیداری خود را برای سینمای معاصر به ارمغان آورده است. با زودیاک چندان همراه نشدم، ولی مورد عجیب بنجامین باتن مسحورم کرد.
می شود گفت این عجیب ترین اقتباس سینمایی از آثار اسکات فیتز جرالد است و بیشتر به آثار رئالیسم جادویی آمریکای لاتین و صد سال تنهایی شبیه است تا قصه ای از فیتزجرالد.... قصه ای درباره زندگی و مرگ مردی که حیات را به شکل وارونه آن زیست. فیلم را با هزینه ۱۵۰ میلیون دلار ساخته(عمده این فیلم صرف جلوه های ویژه کم نظیر آن شده) قد و قواره یک اثر حماسی را دارد. نگاهی به تاریخ آمریکا و قرن بیستم از ورای زندگی بنجامین باتن است و در عین حال قصه عاشقانه عجیبی را نیز روایت می کند(همین باعث شده خیلی از منتقدین با وجود نوشتن ستایش نامه هایی بر آن فیلم را با فارست گامپ نیز مقایسه کنند).
جدا از ارزش کار فینچر باید به فیلمنامه پیچیده اریک راث اشاره کرد که فقط ایده اصلی قصه فیتزجرالد را گرفته و آن را از قرن نوزدهم به قرن بیستم منتقل کرده است. بر خلاف منتقدان فرنگی فیلم را اصلاً با فارست گامپ(نمونه ابله موفق آمریکایی) مقایسه نمی کنم. چون باتن بر خلاف فارست به دنبال موفقیت نیست و ساده لوح هم نیست. تنها وجه مشترک شان همراه شدن یکی در نیمه اول و دیگری در نیمه دوم قرن با وقایع سرنوشت ساز تاریخ آمریکاست.
اما مورد عجیب بنامین باتن که اگر قصه ۲۵ صفحه ای فیتزجرالد را نخوانده باشید، به خود تلقین خواهید کرد که بورخس یا مارکز آن را نوشته اند؛ یکی از شورانگیزترین قصه های عاشقانه سینماست که با بسته شدن چشم های بنجامین باتن خردسال در آغوش دیزی پا به سن گذاشته پایان می پذیرد. یک داستان فانتزی زیبا درباره لذت های زندگی، توانایی های متفاوت انسان های مختلف و اینکه هر چقدر هم منفعل یا فردی معمولی باشید بر دنیا و زندگی دیگران تاثیر خواهید گذاشت. پس لزومی ندارد تا شخص بزرگی باشید یا کارهای بزرگی انجام بدهید. سعی کنید خوشبخت باشید، همین کافی است!
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید