شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


سه زن، غلبه فمینیسم بر رئالیسم


سه زن، غلبه فمینیسم بر رئالیسم
▪ نام فیلم: سه زن
▪ کارگردان: منیژه حکمت
▪ بازیگران: نیکی کریمی، پگاه آهنگرانی، مریم بوبانی، بابک حمیدی، آتیلا پسیانی، رضا کیانیان، مهران رجبی، صابر ابر، شاهرخ فروتنیان، ستاره پسیانی
▪ نویسندگان فیلمنامه : نغمه ثمینی، داریوش عیاری و منیژه حکمت
▪ موسیقی: حیدر ساجدی
"مینو (نیکی کریمی) فعال اجتماعی و کارشناس فرش است . او درصدد است تا مانع از خروج فرش عتیقه‏ای که بعضی از سودجوبان قصد دارند تا آن را از کشور خارج کنند شود. اما مادر مینو (مریم بوبانی) که اختلال حواس دارد به همراه فرش عتیقه ناپدید می‏شوند. این در حالی است که دختر مینو، پگاه (پگاه آهنگرانی) هم از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. با وقوع این اتفاقات، مینو درگیر مشکلاتی می‏شود و درصدد حل این مشکلات بر می‏آید ... "
فیلم سینمایی "سه زن" دومین ساخته بلند منیژه حکمت، بعد از کشمکش‏های فراوان در حال اکران در سینما است. وی با فاصله زمانی زیادی بعد از ساخت "زندان زنان" باز هم با نگاهی فمینیستی به سراغ دغدغه‏های زنان جامعه رفته است.
در این فیلم سعی شده تا با بهره‏گیری از جنبه‏های دراماتیک، ساختاری روایی از مشکلاتی که به اعتقاد سازندگان زنان با آن در جامعه مواجه هستند به نمایش درآید، اما آنچه در نهایت از کار درآمده اغراق‌آمیز است.
سه زن با انتخاب سه نسل می‏خواهد به طور همزمان به بررسی مشکلات و دغدغه‏ها بپردازد. در قیاس با زندان زنان که انبوهی از شخصیت‏های تعریف نشده و گنگ را در آن می‏بینیم، شخصیت‏پردازی چهره‏های اصلی فیلم (مادر، مینو و پگاه) تا حدی موفق‏تر بوده است:
مادر دچار بیماری‏های روحی و روانی شده است؛ ارتباط او با جامعه اطرافش یکطرفه شده و می‏شنود اما سخنی نمی‏گوید. پگاه که نمادی از جوانان نسل سومی می‏باشد، کسی است که از مراقبت‏ها و سرزنش‏های اطرافیان خسته شده و از جامعه‏اش (شهر) فرار می‏کند و به جامعه‏ی دیگری (روستا) پناه می‏برد تا شاید ایده‏آل‌هایش را در جای دیگری پیدا کند. و در آخر مینو که می‏خواهد به اندازه‏ی مردان جامعه‏اش تاثیرگزار باشد و همانند مردان در بازار می‏چرخد، معامله می‏کند و به قول دخترش یک فعال اجتماعی است. با اندکی تأمل در رفتارهای این سه زن نمی‏متوجه می‌شویم که فیلمی که ادعای واکاوی بحرانهای اجتماعی را دارد نتوانسته زنانی را به ما نشان بدهد که با توجه به شرایط امروزه‏ی جامعه‏ی ما رئال باشند، و از آن بیشتر، مردان این فیلم که به هیچ عنوان واقعی و باورپذیر نیستند.
اساسی‌ترین ضعف سه‌ زن بحران روایت موجود در آن است. در فیلم سه زن تماشاگر در فضایی مشوش از زندگی سه‌ زن قرار می‏گیرد، فضایی که قرار بوده است دغدغه‌های سه نسل از زنان ایرانی را نمایندگی کند، در نهایت فقط با اتکا به نمادی از فرهنگ ایرانی مثل "فرش" و استفاده از آن برای بازنمایی رنج تکرار‌شونده‌ی زنان نسل‏های مختلف پایان می‏یابد. اما افسوس که این دغدغه در حد تصاویری خام و باور ناپذیر از زندگی باقی می‌ماند. به نظر من، روایت منیژه حکمت از زندگی این زنان "خیالی" است و باید بگویم که خلا بسار عمیقی در میان این روابط شکل گرفته است.
داستان فیلم هم بسیار گنگ است. خانم حکمت در "سه زن" انگار می‏ترسد داستان را برای بینده بگوید. او می-خواهد حرف‏های مهمی را بگوید. اما از ترس این که نکند حرف‏های مهمی که می‏خواهد بزند در لفاف قصه و روایت گم شود، داستان را بدون پردازش رها می‏کند، و وجود قصه را کمرنگ می کند. او برای القای حرف‏هایش از دیالوگ‏ها و نشانه‏هایی که قرار است ما را متوجه اهمیت هویت ملی افراد و هویت اجتماعی استفاده می‏کند.
فیلم از نظر زیبایی شناختی، میزانسن، نورپردازی و صدا هم با مشکل مواجه است. در بعضی از سکانس‏ها آن‏قدر صداگزاری ضعف دارد که به وضوح دیالوگ‏ها و لب‏خوانی بازیگر با هم تفاوت دارد!
ضعف‏های آشکار داستان و روایت انگار به بازیگران نیز سرایت کرده است. شاید هم همین غریبه بودن شخصیت‏های فیلم با شخصیت‏هایی که در جامعه‏ی واقعی می‏بینیم باعث شده که نتوانیم برداشتی صحیح از بازی‏های فیلم داشته باشیم. مینو (نیکی کریمی) بسیار دور از زنان جامعه‏ی ماست. نیکی کریمی در فیلمی که قرار است رئال باشد، در سکانس‏های ابتدایی به شدت انتزاعی بازی می‏کند. و یا بازی هر دو شخصیت حاضر در سکانس داخل اتومبیل (بابک حمیدی – پگاه آهنگرانی) با لحنی کاملا تصنعی و بسیار ناشیانه بازی می‌کنند، دیالوگ‏ها را آن چنان می‏گویند که انگار صدها بار دیگر در همچنین موقعیت‏هایی قرار گرفته‏اند و دقیقا همین حرفها را تکرار کرده‏اند.
ورود کاراکتر نقاش (رضا کیانیان) به قصه هم کاملا ناگهانی و فقط در جهت ارائه مفاهیمی که فقط کارگردان سعی می‏کند القا کند، است.
ضمن تقدیر از تمامی عوامل و خانم حکمت که به دنبال دغدغه های خود در فیلم‌هایشان می‌گردند، ذکر این نکته لازم است که برای تولید یک اثر هنری خوب، صرف داشتن نیت پاک، داشتن دغدغه‏های ملی و فرهنگی و داشتن همتی بالا نمی‏تواند کافی باشد. وقتی ما نتوانیم داستانی را که برای آشنایی با بخشی از جامعه است و قرار است به زندگی سه زن از سه نسل مختلف بپردازد به گونه‏ای روایت کنیم که بیننده به نوعی همذات پنداری مثبت با کاراکترها برسد، دیگر چه اهمیت دارد که ایده‏آل‏هایمان چه بوده و ما به دنبال چه چیز می‏گردیم؟ رئالیسم فمینیستی کاذب است.
منبع : سایت الف


همچنین مشاهده کنید