جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


شب های سپید Hvid nat


شب های سپید  Hvid nat
▪ کارگردان: یانیک یوهانسن.
▪ فیلمنامه: آندرس توماس ینسن، یانیک یوهانسن.
▪ موسیقی: ینس اونماک، نیکلای نورلوند.
▪ مدیر فیلمبرداری: ینس ماسبول.
▪ تدوین: پر ک. ک. کیرکه گارد.
▪ طراح صحنه: شارلوت بک.
▪ بازیگران: لارس بریگمان[اولریک نیمان]، مورتن گرونوالد[یاکوب نیمان]، نیکلاس برو[برتل نیمان]، ریکه لوئیس آندرسون[کارینا نیلسن]، آنه سوفی بیدر[کامیلا]
▪ ١٠٠ و ٩٦ و ٩٤ دقیقه.
▪ محصول ٢٠٠٧ دانمارک.
▪ نام دیگر: White Night.
▪ برنده جایزه بهترین بازیگر زن نقش مکمل/مورتن گرونوالد و نامزد جایزه بهترین بازیگر/لارس بریگمان-بهترین بازیگر زن/ ریکه لوئیس آندرسون-بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش مکمل زن/ آنه سوفی بیدر از مراسم بودیل، برنده جایزه بهترین بازیگر/ لارس بریگمان و نامزد جایزه بهترین بازیگر زن/ ریکه لوئیس آندرسون-بهترین فیلم بهترین طراحی صحنه بهترین فیلمنامه اصیل و بهترین بازیگر نقش مکمل/مورتن گرونوالد از جشنواره رابرت، برتده جایزه بهترین بازیگر مرد نقش مکمل/مورتن گرونوالد از مراسم زولو.
▪ ژانر: درام.
اولریک نیمان معتاد به کار و مرفه، شبی به همراه همکارانش به یک بار می رود. درگیری لفظی او با مردی مست منجر به نزاع مختصری شده و مرد مست بر اثر افتادن به زمین می میرد. اولریک از برادرش برتل که وکیل است درخواست می کند تا وکالتش را بر عهده بگیرد.
اما برتل به او می گوید که پدرش-صاحب دفتر حقوقی- کس دیگری بهتر از او را به این کار گمارده است. اولریک خیلی سریع آزاد می شود، ولی زمانی که برای تشکر به منزل پدرش می رود با برخورد سرد او و اشاره اش به خانواده مرد متوفی روبرو می شود. اولریک به سراغ همسر و دو فرزند مرد متوفی می رود و بعد از مشاهده وضعیت نابسامان آنها خانه ای ویلایی را که تازه خریده بود، به آنها واگذار می کند. این کار او از سوی برتل و همسر اولریک با روی خوش پذیرفته نمی شود.
به زودی رابطه سرد بین اولریک و همسرش نیز باعث می شود که آن دو از هم جدا شوند و همزمان اولریک کارش را نیز از دست بدهد. اولریک که مجبور شده آپارتمانش را نیز بعد از طلاق به همسر سابقش واگذار کند، پریشان و بیخانمان در هتلی اتاق می گیرد و روزها را به خوردن مشروب و شب ها را به پرسه زدن در اطراف خانه ای که به همسر مرد متوفی بخشیده، سپری می کند. کاری که سبب می شود زن به سراغ پدر اولریک برود...
‌● چرا باید دید؟
شب های سپید یا شب های بی خوابی یکی از فیلم های شگفتی آفرین این هفته است. یک درام روانشناختی بسیار قوی درباره مردی که به دنبال بخشیده شدن است. احساس گناه بر زندگی او سایه افکنده، معتاد به کار شده و این کار حتی رابطه اش با همسرش را نیز کمرنگ ساخته است. سازنده این فیلم از شمالی ترین منطقه زمین می آید.
یانیک یوهانسون متولد ١٩٦٥ است. در اواخر دهه ١٩٨٠ در مدرسه سینمایی پر هولست شروع به تحصیل نموده و سپس با ساخت و تدوین فیلم های تلویزیونی و کوتاه به فیلمسازی روی آورده است. در طول دهه ١٩٩٠ با ساخت فیلم های داستانی کوتاه متعدد از جمله مرگ آرام موفق به دریافت جوایزی معتبر شد. اولین فیلم بلندش سرقت رامبراند(٢٠٠٣) با توفیق تجاری نیز مواجه شد و جایزه بهترین بازیگر از جشنواره فیلم های نوآر ایتالیا را نیز به دست آورد. فیلم دومش ظلمت در سال ٢٠٠٥ یک تریلر روانشناختی درباره تحقیقات مردی به نام یاکوب پیرامون مرگ خواهرش در شب عروسی اش بود.
شب های سپید نیز یک مطالعه موردی درجه یک درباره گناه، احساس مسئولیت و وابستگی ها خانوادگی است. چنین جمله ای می تواند خواننده را دچار این اشتباه کند که گویا با فیلمی بی حس و حال و کند یا حتی مستندگونه روبرو است. اما بگذارید خیال تان را راحت کنم که کارگردان جوان فیلم، با چنان چیره دستی شخصیت هایش را پرداخته و به درام میان آنها شکل می دهد که تنها از اساتید برجسته سینما ساخته است. به همین دلیل بیهوده نخواهد بود اگر فیلم را یک تریلر روانشناختی بنامم.
وقتی در آغاز فیلم با اولریک روبرو می شویم سردی او را خیلی راحت به فرهنگ و رفتار حاکم در این منطقه ارتباط می دهیم، دلیل رفتار او و سعی بر بخشوده شدنش از سوی مرد مقتول را نیز به نوعی تلاش جهت نزدیک شدنش به زن قلمداد می کنیم-چیزی که قصه را به کلیشه ای عذاب آور شبیه می کند- اما غافلگیری در پایان فیلم در انتظار ماست. او بیشتر خواستار بخشیده شدن از سوی خواهری محبوب است که سال ها پیش ندانسته با دادن قرص های اکس باعث مرگش شده و همین بر روابط او و تمامی اعضای خانواده اش سایه افکنده است. فقط برادرش برتل می کوشد میان او پدر پلی برقرار کند، و موفق نمی شود. زمانی نیز که اولریک به دیدار پدر در آغاز فیلم می رود تنها جمله بنیادین پدر اشاره به خانواده مرد مست است. اولریک ندانسته در این راه افراط می کند، شغل و همسر و هر چیز را که دارد می بازد اما در پایان چیزی گران قیمت به دست می آورد. او توسط پدرش بخشیده می شود و به میان خانواده بازمی گردد. یقیناً او در آینده موفق خواهد شد، چون از باری گران نجات یافته است. او رستگار شده، چیزی که اغلب ما نیازمند آن هستیم.
یوهانسون دقایق این سفر روحی و گذر از برزخ و اینکه چگونه یک مرگ حتی تصادفی می تواند زندگی های دیگر را دگرگون سازد و حس گناه یا مسئولیت نهفته در فرد را بیدار کند را با استادی تمام روایت می کند. سینمای دانمارک در کنار سوئد همواره پیشتاز این عرصه در خطه اسکاندیناوی بوده و شب های سپید یکی دیگر از تازه ترین دستاوردهای آن است که باید ببیند!
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید